به نظر می رسد آینده محتمل رسانه ها که تا حدود زیادی تحقق پیاده کرده است همگراییرسانهها باشد که یکپارچگی ارتباطات دور، ارتباطات دادهای و ارتباطات جمعی را در یک رسانه واحد به همراه دارد.
جامعه اطلاعاتی و جامعه شبکه ای
اما از اواسط دهه ی ۱۹۹۰، اینترنت به صورت یک شبکه همگانی و جهانشمول درآمد و وابسته شدن تمامی فعّالیتهای بشر به اینترنت در مقیاسی بسیار عظیم و در زمانی چنین کوتاه، حکایت از آغاز یک دوران تاریخیِ نوین در عرصههای گوناگون علوم، فناوری و به خصوص در نحوه تفکّر انسان داشت و شواهد زیادی در دست است که از آنچه اینترنت برای بشر خواهد ساخت و خواهد کرد، تنها مقدار بسیار اندکی به واقعیت درآمدهاست. پس از پیدایش اینترنت از عصر حاضر با عنوان جامعه اطلاعاتی نام بردند جامعهای که تولید، توزیع، مصرف، تجمیع و مدیریت اطلاعات یک امر مهم اقتصادی، سیاسی و فرهنگی تلقی میشود. مانوئل کاستلزاصطلاح جامعۀ شبکه ای را بر جامعۀ اطلاعاتی ترجیح می دهد، اگرچه از مفهوم جامعه اطلاعاتی نیز غفلت نمی کنند. درمفهوم جامعه اطلاعاتی آن چه مورد تاکید است تغییر«جوهرۀ» فعالیت ها وفرایندهاست. اما درجامعه شبکه ای، توجه به سوی تغییر«اشکال» سازماندهی و زیرساخت های این جوامع است. جامعه شبکه ای را شکلی ازجامعه تعریف می کند که به گونه ای فزاینده روابط خود را در شبکه های رسانه ای سازمان می دهد؛ شبکه هایی که به تدریج جایگزین شبکه های اجتماعی ارتباطات رو در رو می شوند یا آنها را تکمیل می کنند. ازنظر کاستلز،شبکه ها ریخت اجتماعی جدید جوامع ما را تشکیل می دهند وگسترش منطق شبکه ای تغییرات چشمگیری در عملیات و نتایج فرایندهای تولید، تجربه، قدرت و فرهنگ ایجاد می کند.
بنابراین از ویژگیهای عصر حاضر را باید فراوانی اطلاعات، سرعت و گستردگی نشر آن دانست. بالا رفتن سرعت و ظرفیت بالای رسانه های نوین و تعاملی بودن آنها موجب شده است تا نظریه ارتباطات خود انگیز کاستلز مطرح شود که عنصر مخاطب به کاربرانی تبدیل شوند که "خود منتشر کننده"، "خود تولید کننده" و "خود مصرف کننده" پیام های ارتباطی باشند. در این خصوص کاستلز معتقد است که ظهور شکل تازه ای از ارتباطات اجتماعی اهمیت یافته است که در محتوا خود تولید، در پخش خودگردان، و در دریافت خودگزین، عمل می کند.
طبق نظریه کاستلز عصر مخاطبان گسترده و متکی بودن به توده به پایان رسیده است و تولید انبوه پیام برای مخاطبان انبوه، جای خود را به شبکههای تعاملی یا ارتباطات دو سویه داده است. از روندی که کاستلز در خصوص آینده مخاطب پیش بینی کرده است می توان به این نکته رسید که مرگ مخاطب باعث ورود عنصر کاربر به چرخه ارتباطات شده است و این عنصر کاربر است که این چرخه را با تغییرات زیادی مواجه کرده است و رسانه های تعاملی همچون شبکه های اجتماعی باعث تبلور قدرت کاربر شده اند، به نظر می رسد که می توان در حال حاضر بر جمله طلایی مک لوهان که« رسانه پیام است» و در عصر تلویزیون جواب می داد، نقدی وارد کرد و نوشت: «کاربر پیام است».
قدرت کاربران در عصر رسانه های نوین
در حال حاضر در چرخه ارتباطات کاربران، قدرت انتخاب بیشتری داشته و به دنبال رسانهای هستند که بتواند حداکثر نیاز آنها را برآورده سازد و رقابت در بین رسانه های سنتی و نوین برای جذب کاربر بیشتر شده است و این رسانه ها با نگاه رو به جلو به دنبال رصد تهدیدها و فرصت هایی هستند که رسانه های جدید برای آنها ایجاد کرده اند و یا در آینده ممکن است که ایجاد کنند. بنابراین آینده پژوهی محیط رسانهای و آگاهی از روندها و تغییرات پیشرو نیازی است که می تواند به رسانه ها کمک کند تا پیش بینی پیامدهایی چون حذف، تعویض یا جایگزینی از جانب رسانههای جدیدتر را مورد توجه قرار دهند و برای ادامه داشتن حیات خود به نظرات کاربر توجه کنند و الگوی یک طرفه ارتباطی خود را به الگوی تعاملی تبدیل کنند.
شرایط پیچدهی فضای نوین رسانهای دسترسی به منابع جایگزین را برای مخاطبان رسانه های ارتباط جمعی در حوزه خبر، سرگرمی و آموزش ایجاد کرده است. هرچند به مرور زمان نگرش مخاطبان به رسانه و اهداف آن و نگرش رسانهها به مخاطبان با توجه به شرایط زمانی و مکانی تغییر کرده است اما هیچگاه رسانهها از این نیاز بنیادی چشم پوشی نکرده اند، چراکه به خوبی میدانند ادامهی حیاتشان بستگی به کاربر دارد. با توجه به این ضرورت، شناخت کاربر و نحوه مصرف رسانه ای آنها موضوعی است که رسانه ها باید در هر شرایط و زمان به آن توجه کنند.
بحث شکاف رسانه ای و خبری در عصر حاضر موضوعی است که مورد توجه محققان بسیاری در سراسر دنیا بوده است و محققان شکاف خبری را تفاوت ترجیحات رسانه ای مردم و رسانه ها دانستهاند و معتقدند که رسانه های ارتباط جمعی باید در جهت کاهش شکافی حرکت کنند که پیوسته در بین مخاطب و رسانه وجود دارد.
پنج کارکرد آینده پژوهی رسانه
به نظر می رسد در حوزه رسانه ها آینده پژوهی و فراتر گذاشتن پا از پیشبینی و کشف آینده می تواند کمک کند تا رسانه های ارتباط جمعی به شناسایی فرصتها و تهدیدها محتمل درآینده پی ببرند. تا بدانند که به کجاها میتوانند بروند (آیندههای اکتشافی)، به کجاها باید بروند (آیندههای هنجاری) و از چه مسیرهایی میتوانند با سهولت بیش تری به آیندههای مطلوب خود برسند. در این خصوص رسانه های ارتباط جمعی باید 5 کارکرد زیر را مورد توجه قرار دهند:
1-توصیف هدفها و ارزشهای رسانه ای
2- توصیف روندهای موجود در عرصه رسانه
3-تبیین شرایط حاکم در عرصه رسانه
4-تصویرپردازی آیندههای ممکن و محتمل با توجه به تداوم شرایط موجود در حوزه رسانه
5- ابداع و ارزیابی و گزینش سیاستهای بدیل با هدف دستیابی به آینده مطلوب رسانه ای
آینده محتمل رسانه ها
نتیجه گیری و آینده اینترنت اشیا
به نظر می رسد آینده محتمل رسانه ها که تا حدود زیادی تحقق پیاده کرده است همگراییرسانهها باشد که یکپارچگی ارتباطات دور، ارتباطات دادهای و ارتباطات جمعی را در یک رسانه واحد به همراه دارد. پدیده همگرایی که به واسطه دیجیتالی شدن امکانپذیر شده است، از یک سو این اجازه را میدهد که محتواهای مختلفی چون صدا، تصویر و داده در قالب یک ساختار یکسان تولید، پخش و ذخیره شوند و با طیف گستردهای از فناوریها مانند کامپیوتر، موبایل و تلویزیون قابل دستیابی باشند. از طرف دیگر از طریق همگرایی در رسانهها حوزه عمل کاربر گستردهتر شده و بیش از هر زمان دیگری بر عنصر زمان و مکان چیره می گردد. روندی که فعلا برای آینده فضای مجازی پیش بینی می شود، اینترنت اشیا است که مطابق این روند به بسیاری از چیزها شامل اشیا و وسایل محیط پیرامونمان که به شبکه اینترنت متصل می شوند و به وسیله اپلیکیشنهای موجود در تلفنهای هوشمند و تبلت کنترل و مدیریت شوند. اینترنت اشیا به زبان ساده، ارتباط سنسورها و دستگاهها با شبکهای است که از طریق آن میتوانند با یکدیگر و با کاربرانشان تعامل کنند. این مفهوم میتواند بهسادگی ارتباط یک گوشی هوشمند با تلویزیون باشد و یا به پیچیدگی نظارت بر زیرساختهای شهری و ترافیک. از ماشین لباسشویی و یخچال گرفته تا پوشاکمان؛ از طریق اینترنت اشیا به هم وصل می شوند و این شبکه باعث می شود تحت کنترل کاربر بسیاری از دستگاههای اطراف ما به هم مرتبط شود.
به نظر می رسد نقش کاربر در آینده اینرنت اشیا پررنگ تر می شود و قدرت بیشتری برای کنترل محیط به دست می آورد، که فقط تولید، انتشار و توزیع اطلاعات نیست و فناوری به عنوان ابزار به کمک کاربر می آید که به کنترل محیط بپردازد. یکی از سادهترین و قابل درکترین مثالی که میتوان زد ترموستات است. کاربر با استفاده از این ترموستات میتواند با موبایل خود دمای منزل خود را کنترل کنید و یکی از جالبترین نکات این است که این ترموستات میتواند زمان خواب و … شما را یاد بگیرد و زمانی که کاربر خواب است دما را با توجه به دمایی که کاربر دوست دارد تنظیم کند. از لحاظ رسانه ای نیز ترجیحات و نیازهای کاربر در اینترنت اشیا درک شده و این اینترنت اشیاست که نیازهای رسانه ای (خبری، سرگرمی و آموزشی) کاربر را فراهم می کند. به طور مثال به محض خوابیدن کاربر تلویزیون و چراغها را خاموش کند و یا حتی به کاربر اعلام می کند که اخبار جدید را در چه زمانی و از چه رسانه ای دنبال کند و نقش رسانه های ارتباط جمعی و سیستم یک طرفه انتقال پیام را تحت تاثیر خود قرار داده و به طور کلی تغییر دهد.
پژوهش خبری صدا وسیما// هادی البرزی
*متابع در آرشیو پژوهش خبری در دسترس است.