تاریخ واقعی کشف حجاب در ایران به سال های پیش از عصر رضاخانی بازمی گردد، ولی اجرای آن، در هفدهم دی ماه 1314 صورت گرفت.
ـ حجاب جزء سنتهای کهن و یکی از شاخص های فرهنگی ایرانیان بوده است.
ـ سیاسیون « نوگرا» و « منورالفکر» گامهایی در حذف پوشش اسلامی بانوان و اشاعه بیحجابی در جامعه برداشتند.
ـ تغییر لباس و کشف حجاب در عصر رضاشاه مختص به ایران نبود بلکه کشورهایی مانند ترکیه، مصر، افغانستان و الجزایر نیز از این تهاجم فرهنگی در امان نبودند.
ـ رضا شاه در 22 اردیبهشت 1314 «جمعیت زنان آزادیخواه ایران» را تحت ریاست شمس پهلوی به عنوان گام تازهای برای پیشبرد روند بیحجابی در کشور تأسیس کرد.
ـ کشف حجاب به معنای "تجاوز به خصوصیترین حریم زندگی مردم".
ـ پس از سقوط رضا شاه، ظاهراً قید اجبار از کشف حجاب برداشته شد.
حجاب جزء سنتهای کهن و یکی از شاخص های فرهنگی ایرانیان بوده است. کشف حجاب در ایران نیز پدیده خودجوش داخلی نبود و محرکهای خارجی داشت. این پدیده ناشی از تأثیر فرهنگ و آداب و رسوم غربی تحت عنوان «تجددخواهی» در میان ایرانیان، به ویژه کسانی است که افکار و زندگی غربی را تجربه کردهاند. در این بین اراده دولتمردان نقش مکمل داشته و در اشاعه آن تأثیر بسزایی داشته است. تاریخ واقعی کشف حجاب در ایران به سال های پیش از عصر رضاخانی بازمی گردد، ولی اجرای آن، در هفدهم دی ماه 1314 صورت گرفت.
کشف حجاب در ایران پدیدهای ناشی از آشنایی با غرب و تجددخواهی افرادی است که افکار و زندگی غربی را تجربه کرده بودند و میکوشیدند پوشش زنان ایرانی را به تقلید از زنان اروپایی بعد از انقلاب صنعتی تغییر داده و برای از بین بردن موانع فرهنگی در سر راه تحقق آن، و نظام ارزشهای جامعه مسلمان ایران را دچار استحاله کنند. درحالی که نخستین نشانههای تغییر تدریجی در پوشش زنان را میتوان در دربار ناصرالدین شاه قاجار و سپس در محافل روشنفکری مشاهده نمود، رسمیت یافتن آن به دوره دیکتاتوری رضا شاه پهلوی باز میگردد. او که به نام تجددگرایی، تضعیف ارزشهای دینی را سر لوحه برنامههای نوسازی فرهنگی خود قرار داده بود، طی اقداماتی مخالفت عملی خود را با اسلام و فرهنگ و سنن اسلامی جامعه آغاز کرد.[1]
کشف حجاب موازی در سه کشور بزرگ خاورمیانه
انهدام اساس اسلام همیشه یکی از بزرگترین اهداف کشورهای غربی در همه زمان ها بوده و برای رسیدن به این هدف از تمام ابزارها کمک گرفته اند. آن ها با ایجاد جدائی در میان مسلمان، ترویج فرهنگ غرب و رواج ابتذال در جوامع اسلامی سعی کرده اند تا به اهدافشان نزدیک شوند. یکی از اقداماتی که در این جهت برنامه ریزی و اجرا شده پدیده کشف حجاب است. اتفاقی که طبق اظهارات همفری، کارشناس و جاسوس انگلیسی، به عنوان یکی از مؤثرترین روش ها در مبارزه با دولت های اسلامی است.
از امانالله خان در افغانستان، رضاخان در ایران و آتاترک در ترکیه بهعنوان مهرههای ترویج فرهنگ سکولار و اشاعۀ غربیگرایی در این سه کشور یاد میشود. در بین این سه کشور ترکیه بهدلیل مجاورت با اروپا سریعتر از ایران و افغانستان شاهد مظاهر فرهنگ غرب بود.
اما تغییر لباس و کشف حجاب در عصر رضاشاه امری نبود که مختص به ایران باشد بلکه کشورهایی مانند ترکیه، مصر، افغانستان و الجزایر نیز از این تهاجم فرهنگی در امان نبودند که در ادامه به طور مفصل به آن ها خواهیم پرداخت.
از امانالله خان در افغانستان، رضاخان در ایران و آتاترک در ترکیه بهعنوان مهرههای ترویج فرهنگ سکولار و اشاعۀ غربیگرایی در این سه کشور یاد میشود. امانالله خان ۱٠ سال، آتاترک ۱٨ سال و رضاخان ٢٠ سال بر کشورهایشان حکومت کردند. حداقل ٨ سال از این سالها حکومتشان همزمان بود (۱٣٠٧-۱٢۹۹) و در این ٨ سال، اقدامات فرهنگی فراوانی به موازات یکدیگر درکشورهای خود بهوجود آوردند. در بین این سه کشور ترکیه بهدلیل مجاورت با اروپا سریعتر از ایران و افغانستان شاهد مظاهر فرهنگ غرب بود. از اینرو رضاشاه و امانالله خان، بیش از آنکه بر روحیات آتاترک تأثیرگذار باشند، از او تأثیرپذیر بودند. [2]
بنابراین نمی توان گفت حرکت و تامل رضاخانی علت اصلی تحولات لباس زنان و مردان ایران بوده، بلکه این ثمره تلاش چندین سده عوامل استعمار و اروپاییان بوده و رضاشاه تنها یک مجری و عامل دست نشانده بوده است. [3]
در سال های 1307 تا 1314 خورشیدی، بیحجابی علنی تا حدی رواج یافته بود. چنان که عده ای از زن های طبقات مرفه اروپایی از طرف رضاخان اجازه داشتند در منزل؛ لباس اروپایی به تن کنند و حتی عدهای از آنها بدون حجاب در خیابان ها حاضر شوند. حتی توافق شده بود که اگر شخصی از مراجع و علما مانع این کار شد، شهربانی و مأموران حکومتی در مقابل، از زنان بی حجاب حمایت کنند.
رضاخان تحت تاثیر همفکرانش همچون آتاتورک و امان الله خان حجاب را مانع فعالیت و آزادی زنان دانست و در مراسم جشن فارغ التحصیلی در دانش سرای دختران، (سال 1314) اظهار داشت: «بسیار مسرورم از اینکه می بینم زنان به حقوق و مزایای خود نایل شده اند… ما با هوچی بازی و تعصبات خشک نمی توانیم کاروان ترقیات مملکت را عقب نگه داریم. زن باید از این چادر سیاه آزاد شود.»[4]
این در حالی بود که آثار شرم و حیا از رخسار بسیاری از زنانی که به اجبار در مراسم شرکت کرده بودند، آشکار بود و حتی عده ای از زنان، تا پایان مراسم رو به دیوار ایستاده بودند و اشک می ریختند.
گروهی از علما با وجود فشارهای رژیم یاد شده، از اظهار مخالفت خود با وضع قوانین ضد شرعی یاد شده کوتاه نیامدند. این گروه به دو دسته تقسیم میشدند:
دسته اول، آنانی بودند که با در نظر گرفتن مقتضیات زمان، نوعی مخالفت همراه با احتیاط را سرلوحه کار خویش قرار دادند. حاج شیخ عبدالکریم حائری، برجسته ترین شخصیت این دسته بود. فعالیت های شیخ در این مسئله دو شکل داشت.
دسته دوم، علمایی بودند که مسئله کشف حجاب و وجود انحراف های اخلاقی، چنان آنها را ناراحت کرده بود که هیچ گونه ملاحظه ای را روا نمی دانستند. این دسته از علما، به مقابله سرسختانه با قوانین یاد شده پرداختند و از بیان سخنرانی، اعلام اعتراض و مهاجرت برای مقابله با این مسائل استفاده کردند. برای مثال، حاج حسین قمی در حال اعتراض از مشهد به تهران آمد و در جوار حضرت عبدالعظیم حسنی منزل گزید و مردم هم دسته دسته به سوی ایشان رفتند. همین مسئله سبب شد مأموران رضاخان با محاصره حرم حضرت عبدالعظیم حسنی، از ورود مردم به آنجا جلوگیری کنند. هنگامی که مردم مشهد از قضیه آگاه شدند، اجتماع بزرگی در صحن نو حضرت رضا علیه السلام برپا کردند. در این هنگام، دستور رسید مردم را به توپ ببندند. در نتیجه، تعدادی از مردم به خاک و خون کشیده شدند. در پی این واقعه، مرحوم حجت الاسلام بهلول، واعظ معروف خراسان، از مردم داغدار خواست در مسجد گوهرشاد جمع شوند. این بار هم به دستور رضاخان، جمع شدگان در مسجد گوهرشاد، در حالی که مشغول دعا و مناجات بودند، به مسلسل بسته شدند و فاجعه معروف مسجد گوهرشاد روی داد. پس از این واقعه، تمام علمایی که در این قیام دخالت داشتند، دستگیر و در تهران، محاکمه شدند. [5]
رضاشاه، مدعی بود که وقتی مردم لباس متحدالشکل بپوشند و کلاه پهلوی بر سر گذارند و نسبت به اعتقادات دینی سست شوند، متمدن خواهند شد. براین اساس، به ستیز با نمادهای سنتی و دینی، نظیر لباس و پوشاک سنتی پرداخت. رضاشاه، فکر متمـدن شدن ایران را از آغـاز سلطنت خود در سـر می پروراند و متحدالشکل کردن لباس در سال 1307 و نوع پوشش اعضای خانوادۀ شاه، مؤید این واقعیت بود. اما سفر شاه به ترکیه این تلقی را تقویت کرد و رضاشاه بعد از مسافرت ترکیه از رفع حجاب زنان و آزادی آنها صحبت کرد. اعلام کشف حجاب به صورت علنی موجب تشدید واکنش های اجتماعی شد.
کشف حجاب در ایران، ناشی از آشنایی با غرب و تجددخواهی افرادی بودکه افکار و زندگی غربی را تجربه کرده بودند و می کوشیدند زنان ایرانی را نیز مانند زنان اروپایی، بعد از رنسانس، بدون حجاب و نیمه عریان سازند و البته لباس مردان را نیز تغییر دهند.
برنامه کشف حجاب رضا شاه همچنین با مخالفت های گسترده ای از سوی روحانیون مواجه شد که این اعتراضات پس از بازگشت رضاشاه از سفر به ترکیه گسترش یافت و در برابر سیاست های ضد دینی پهلوی اول همچون کشف حجاب، جدایی دین از سیاست، رواج فرهنگ اروپایی در ایران، و اهانت به روحانیت موضع گیری کردند.
آن چه مسلم است واقعه کشف حجاب نتوانست به عنوان عامل غربزدگی در ایران عمل کند و دوام بیاورد، بلکه خود زمینه شورش و تظاهرات علیه رژیم را گسترده تر کرد.
پژوهش خبری صدا سیما// مریم عابدی
[1] . نگاهی به ماجرای کشف حجاب در ایران، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی
[2] - bahejab.com هفدهم دی 94
[3] - سفر رضاخان به ترکیه: محمدعلی فروغی مدتی سفیر کبیر ایران در ترکیه بود. در آن مدت بین او و کمال آتاتورک روابط بسیار خوبی ایجاد شد. او از این نزدیکی استفاده نمود و موجبات سفر رسمی شاه رابه ترکیه فراهم ساخت. غرض ونیت فروغی آشنایی شاه از نزدیک با مظاهر تمدن غرب بود. رضاشاه در خرداد 1313 عازم ترکیه شد. مدت سفر او چهل روز به طول انجامید. اودر آن جا از نزدیک با مظاهر تمدن غرب آشنا شد و پس ازمراجعت تصمیم گرفت ایران را از لحاظ ظاهر به پای ترکیه برساند. تغییر کلاه مردان، کشف حجاب وتأسیس دانشگاه ره آورد سفر ترکیه بود. فروغی با مهارت خاصی موفق به انجام دادن خواسته های خود شد، بدون این که شخصا در این راه قدمی برداشته باشد
[4] ـ باحجاب، 13/ 10/ 94
[5] - راسخون 4 دی 94