در نشست پیش روی سران سازمان همکاری شانگهای در ازبکستان؛ این سازمان قصد دارد با بررسی وضعیت عضویت برخی اعضا حیطه فعالیت خود را به شکل قابل توجهی گسترش دهد.
پژوهش خبری صدا و سیما: پیمان «همیاری اروپای شرقی» یا ورشو، یک پیمان نظامی بود که از سال 1955 تا 1991 برای رویارویی با تهدیدات نظامی اعضای پیمان ناتو شکل گرفت. این پیمان در 14 مه سال 1955 (23 اردیبهشت 1334) به امضای هشت کشور آلبانی، آلمان شرقی، بلغارستان، چکسلواکی، شوروی، رومانی و مجارستان در ورشو پایتخت لهستان رسید.
در این میان ناتو که پس از اضمحلال اتحاد کمونیستی و پیمان ورشو بدون رقیب در عرصه تعاملات نظامی و امنیتی جهان باقی مانده بود بر خلاف بسیاری از پیشبینیها نه تنها ماهیت وجودی خود را از دست نداد بلکه در صدد گسترش حوزه نفوذ خود نیز برآمد. در این راستا فرآیند تغییر ناتو در سه محور: ابزار جدید، اعضای جدید و مرزهای جدید صورت پذیرفت و بدین گونه این ائتلاف بینالمللی پس از فروپاشی بلوک شرق و به تبع آن پیمان ورشو، در پی کسب هویت جدید، به گسترش حوزه جغرافیایی و بسط و شرح وظایف خود، حتی تا قلمروهای سابق شوروی نیز پیش می رود.
حال در دورانی که طرح مباحثی چون منافع و امنیت ملی، مستمسکی برای توجیه اقدامات فزون خواهانه دولتهای متجاوز شده، لحاظ کردن دو رهیافت «قدرت» و «تصمیم گیری» در سیاست بینالملل بویژه در سطح سازمانهای منطقهای و فرامنطقهای بسیار ضروری است. ازاین رو نشست پیش روی شانگهای در تاشکند با اهمیت تلقی میشود.
عضویت همزمان چین و روسیه در یک سازمان منطقهای، بدون توجه به اهداف اولیه آن، برای بسیاری از ناظران بینالمللی به معنای فراهم شدن زمینههای شکلگیری یک بلوک جدید سیاسی علیه سیاست های تک محورانه و فزون خواهانه قدرتهای فرا منطقهای، تلقی و تفسیر میشود.
ـ آیا سازمان شانگهای می تواند عامل بازدارندهای در برابر توسعه طلبی های ناتو باشد؟
نگاهی به روند شکلگیری سازمان همکاری شانگهای ( (SCO
این سازمان در ابتدا در قالب گروه شانگهای و یا جی – 5 متشکل از کشور چین و چهار همسایه آن یعنی روسیه، تاجیکستان، قزاقستان و قرقیزستان در 26 آوریل 1996 (6 اردیبهشت 1375) با هدف حل و فصل مسائل مرزی بین این کشورها تشکیل شد. به دنبال نشست های سال 1998 در آلماتی و 1999 در بشکک و 2000 در دوشنبه، این سازمان به سوی اهدافی غیر از هدف اولیه که حل و فصل اختلافات مرزی بود، گرایش پیدا کرد و اسناد دیگری پیرامون مبارزه مشترک علیه قاچاق مواد مخدر و جنایات سازمان یافته و نیز تثبیت همکاری راهبردی در زمینه های اقتصادی از جمله احیای جاده ابریشم به امضای طرفین رسید. در چارچوب همین گرایش جدید، شرکتکنندگان از اقدامات روسیه در چچن شدیداً حمایت کرده و دخالتهای ناتو را در کوزوو محکوم کردند.
نشست این گروه در سال 2001 (تقریباً یک ماه پس از واقعه 11 سپتامبر) در شهر شانگهای چین برگزار شد. در این نشست، نخست کشور ازبکستان به عنوان عضو جدید پذیرفته شد که عملاً نام گروه را به «شانگهای 6» تغییر داد. سپس در 15 ژوئن سال 2001، سران کشورهای عضو تأسیس «سازمان همکاری شانگهای» را با هدف افزایش سطح همکاریها اعلام کردند. بدینگونه سازمان همکاری شانگهای شامل کشورهای فوق به منظور ترویج و توسعه همکاریهای منطقهای، دوستی بین اعضاء، ترویج همکاریهای مؤثر سیاسی، علمی، فرهنگی، حوزههای آموزشی، انرژی، حمل و نقل، محیط زیست، مقابله با تروریسم، افراطگرایی و جداییطلبی در شانگهای چین تأسیس شد.
علاوه بر اعضای اصلی، ابتدا مغولستان در سال 2004 و یک سال بعد ایران، پاکستان، هند و افغانستان نیز در سال 2012 به عنوان عضو ناظر به سازمان ملحق شدند.
گفتنی است که نقش اصلی و تعیینکننده را در این سازمان، جمهوری خلق چین و فدراسیون روسیه ایفا میکنند. این سازمان از سویی در صدد حل مشکلات کشورها و سازمانهای عضو میباشد و از سویی دیگر و مهم تر از آن برای احیای ابرقدرتی شرق و مقابله با توسعه طلبیهای ایالات متحده گامهای بلندی را برداشته است. که از آن جمله میتوان به مانور مشترک نظامی چین و روسیه در سال 2005 با عنوان « مأموریت صلح 2005» اشاره کرد. گفتنی است این مانور نظامی باعث رشد سریع تسلیحاتی بین پکن ـ مسکو شد.
با تشکیل سازمان همکاری شانگهای در سال 2001، این سازمان رسماً در اعلامیه شکلگیری خود، حوزه فعالیت سازمان را همکاری امنیتی در زمینه مقابله با پدیدههای سهگانه افراطگرایی، تروریسم و جداییطلبی در سطح منطقهای عنوان کرد. با این حال، یک سال بعد زمانی که اساسنامه سازمان تهیه و به امضای اعضا رسید، اهداف سازمان باز هم گسترش بیشتری پیدا کرد و موضوعات متنوعی را تحت پوشش قرار داد. مطابق با اساسنامه سازمان، اهداف سازمان شامل موارد متعددی است، از جمله:
1ـ تقویت اعتماد متقابل، دوستی و حسن همجواری میان اعضا؛
2ـ تحکیم همکاریهای چندجانبه برای حفظ صلح، امنیت و ثبات در منطقه و ارتقای نظم سیاسی ـ اقتصادی جدید بینالمللی بر مبنای دموکراسی، عدالت و عقلانیت؛
3ـ اقدام مشترک علیه تروریسم، جداییطلبی و افراطگرایی در اشکال مختلف آن؛
4ـ تشویق همکاریهای مؤثر منطقهای در تمامی حوزههای سیاسی، اقتصادی، دفاعی و فرهنگی؛
5 ـ کمک به رشد اقتصادی و توسعه فرهنگی و اجتماعی در منطقه؛
6 ـ و موارد متعدد دیگری همچون همکاری در زمینه مسائل حقوق بشری و همگرایی در اقتصاد جهانی؛
هر چند طی سه دهه اخیر، چین به عنوان مهمترین بنیانگذار این سازمان، در راستای استراتژی ظهور مسالمتآمیز خود سه هدف اصلی شامل:
1. کاهش تنش در محیط امنیتی و در مرزهای وسیع چین با روسیه و کشورهای آسیای مرکزی برای تمرکز بر اهداف داخلی؛
2. اطمینانبخشی به همسایگان پیرامون ظهور چین وکاهش تنش و همچنین فراهم ساختن زمینههای کنترل هرچه بهتر استان مسلماننشین سینکیانگ،
3. ایجاد موازنه محتاطانه در برابر ایالات متحده.
را مد نظر قرار داده است، لیکن به نظر می رسد توسعه طلبیهای ناتو و ایالات متحده به اروپای شرقی و حتی لهستان که زمانی پیمان ورشو در این کشور بسته شد، نگرش چین و روسیه را با توجه به کارویژه اولیه این سازمان تغییر داده و دو کشور مؤسس و بزرگ منطقه را بر آن داشته است تا با رویکردی جدید به همکاریهای چند جانبه در قالب این سازمان منطقهای بپردازند.
مناقشه درباره دریای چین جنوبی میان پکن و غرب رو به افزایش است و عملاً مقررات پرواز ممنوع را بر فراز منطقه مستقل تحت حاکمیتش برقرار کرده است. آمریکا اخیراً مدعی شد چین با ساخت جزیره مصنوعی تلاش دارد توپخانه و تجهیزات نظامی در آن مستقر کند. بازبینی جدید راهبرد دفاعی آمریکا با هدف مهار توان رو به رشد چین در دو حوزه نظامی و اقتصادی بر این اساس ارزیابی میشود.
از سویی با توجه به تحولات جدید جهانی به خصوص حوادث خاورمیانه و اوکراین و محاصره و تحریم های تازه غرب علیه روسیه، مسکو قصد دارد با پذیرش سه کشور ایران، هند و پاکستان به عضویت دایم سازمان همکاری شانگهای، امکانات و توانایی این سازمان منطقهای را در برابرسیاست توسعه طلبانه ناتو به شرق افزایش دهد.
باید توجه داشت که گسترش ناتو به شرق به عنوان چالشی برون زا برای این سازمان، بویژه پس از نگرش اوراسیاگرایانه در سیاست خارجی روسیه، مطرح است. از این رو مسکو با هدف کاهش میزان تحریم های غرب و ایجاد توازن در برابر بلند پروازی های ناتو، پذیرش اعضای جدید و گسترش سازمان شانگهای را در دستور کار قرار داده است.
جمهوری اسلامی ایران نیز به عنوان کشوری تأثیرگذار در معادلات منطقه ای و جهانی و همچنین با داشتن ذخایر بزرگ انرژی، میتواند در تقویت جایگاه سازمان همکاری شانگهای نقش تعیین کننده ای ایفا کرده و سبب افزایش توان این پیمان منطقهای شود.
نشست تاشکند و گسترش حوزه نفوذ
در نشست پیش روی سران سازمان همکاری شانگهای در ازبکستان؛ این سازمان قصد دارد با بررسی وضعیت عضویت برخی اعضا حیطه فعالیت خود را به شکل قابل توجهی گسترش دهد. هند و پاکستان دو عضو ناظر این سازمان سال گذشته به عنوان دو عضو جدید رسمی این سازمان پذیرفته شدند که قرار است موضوع عضویت آنها در نشست تاشکند اجرایی و نهایی شود. در چنین صورتی سازمان همکاری شانگهای یک گام بلند دیگر در وسعت بخشیدن به حیطه فعالیت و همکاری خود بر خواهد داشت.
در نشست قبلی در «اوفا» پایتخت جمهوری باشقیرستان روسیه، همچنین بلاروس به عنوان عضو ناظر پذیرفته شد و کشورهای کامبوج، ارمنستان، آذربایجان و نپال به عنوان شرکای گفت وگو انتخاب شدند.
بی تردید این اقدامات و پذیرش این کشورها بزرگترین گام های اصلاحاتی در سازمان همکاری شانگهای از زمان تأسیس آن در سال 2001 میلادی به حساب می آید.
نشست سران کشور های عضو سازمان همکاری شانگهای روز های 23 و 24 ژوئن (سوم و چهارم تیر) در تاشکند پایتخت ازبکستان برگزار می شود.
درخصوص آینده سازمان همکاری شانگهای و گسترش فعالیتهای آن دیدگاههای متفاوتی وجود دارد. در حالی که برخی از تحلیلگران به دلیل تمایلات و انگیزههای متفاوت اعضا، نابرابری چشمگیر اقتصادی، عدم امکان توسعة کارکردی و ظرفیتهای محدود سازمان برای تأثیرگذاری بر مسائل منطقهای و بینالمللی، توسعه کمی و کیفی آن را چندان محتمل نمیدانند، برخی دیگر از تحلیلگران به دلیل وجود برخی از ظرفیتهای بالقوه مانند منابع انرژی، حضور قدرتهای هستهای، وسعت سرزمینی و جمعیت تحت پوشش، این سازمان را دارای ظرفیتهایی میدانند که میتواند در آینده نقش مهمتری را بر عهده بگیرد. بر این اساس از آن جهت که سازمان همکاری شانگهای اولاًدر برگیرنده مجموعهای فراتر از جمهوریهای سابق شوروی است، همچنین دو قدرت بزرگ جهانی مخالف سیاستهای یکجانبهگرایانه آمریکا، یعنی روسیه و چین، بنیانگذاران اصلی این سازمان به شمار میآیند و مهم تر آنکه اعضای این سازمان با داشتن مساحتی معادل 30 میلیون و 189 هزار متر مربع، سه پنجم از مساحت آسیا و با جمعیتی در حدود یک و نیم میلیارد نفر، چیزی حدود یک چهارم جمعیت کره زمین، از اهمیت بینالمللی بسیاری برخوردار است.
با توجه به این اصل که سازمانهای منطقه ای میتوانند الگوی شکلگیری و توسعة مخصوص به خود را داشته باشند و مسیری متفاوت با مسیر سایر سازمانهای منطقهای را طی کنند، لذا هر چند که این سازمان هنوز یک معاهده دفاعی چندجانبه به شمار نمیرود، اما بی تردید به گسترش اهداف خود بیش از پیش خواهد پرداخت. از مهمترین راهکارها برای رسیدن به این راهبرد جدید، استقبال سران دو کشور بزرگ و مؤسس SC0، از ورود همه کشورهایی است که صلاحیت آنها برای پیوستن به سازمان تایید شود.
در مجموع در دورانی که طرح منافع ملی، بهانهای است برای توجیه اقدامات فزون خواهانه دولتهای متجاوز، لحاظ کردن دو رهیافت قدرت و تصمیم گیری در سیاست بین الملل و در سازمان های منطقهای بسیار با اهمیت تلقی میشود. بنابر این کشورهای اوراسیا بویژه کشورهای بزرگ و تأثیرگذاری چون روسیه، ایران و چین، ضروری است برای یافتن مسیر مطلوب و بهینه برای احقاق حق خود، تقویت و تثبیت قدرت مجدد در سطح ملی و فراملی و همچنین مقابله با توسعه طلبیهای قدرتهای فرامنطقهای، در پی راهکارهای مناسب برای بازتعریف اهداف و گسترش حیطه فعالیت خود باشند.
.......................................
پژوهش خبری // فرشته مقدم
*منابع در آرشیو موجود است.