پخش زنده
امروز: -
به گفته معاون اقتصادی سازمان برنامه و بودجه مردم میتوانند علاوه بر حفظ ارزش ریالی سرمایههای خود، با خرید سهام میادین نفتی به صورت ارزی از سود این طرحها به مدت ۳ ساله بهرهمند شوند.
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما، آقایان ابراهیم شیخ معاون صنایع عمومی وزارت صنعت، معدن و تجارت و سیدعلی روحانی معاون پیشین وزارت امور اقتصادی و دارایی، محمد قاسمی معاون سازمان برنامه و بودجه و محمد شیریجیان معاون سیاستگذاری پولی بانک مرکزی با شرکت در برنامه گفتگوی ویژه خبری به پرسشها درباره نقش دولت در هدایت سرمایه به تولید؛ پاسخ دادند. متن کامل این برنامه به شرح زیر است:
مقدمه مجری: در شبهای گذشته راجع به موضوع هدایت سرمایهها به سمت تولید صحبت کردیم و از دیدگاههای مختلف به این موضوع پرداختیم و این که اولویتها چه باید باشد؟ چه پیش نیازهایی باید در نظر گرفته بشود؟ و چقدر اساسا امکان این وجود دارد که سرمایهها به سمت تولید هدایت بشوند و از آن سمت مانع ایجاد کنیم و جلوگیری بکنیم از این که سرمایه به سمت بازارهای غیر مولد و مضر به ویژه طلا و ارز بروند، امشب بیشتر راجع به نقشی که دولت میتواند بر عهده داشته باشد صحبت خواهیم کرد این که دولت چقدر میتواند اثر داشته باشد که این سرمایهها را جذب کند به سمت تولید؟
سوال: به نظر شما اولا راجع به اهمیت نامگذاری که اصلا این سرمایه گذاری هدایت بشود سمت تولید چقدر حائز اهمیت است؟ و چقدر نکته کلیدی است که ما در اقتصاد بتوانیم این کار را رقم بزنیم و بعد در ادامه این که دولت چه نقشی میتواند داشته باشد؟
ابراهیم شیخ: پیشرفت و توسعه کشورها جزو مهمترین آرزوهای مردم کشورهای دنیا شده، به ویژه در قرن بیستم و پس از آن؛ اگر شاخصهای مختلفی برای پیشرفت در نظر بگیریم تولید ناخالص داخلی یا جی دی پی یکی از مهمترین شاخصهای پیشرفت است. هر چقدر تولید ناخالص داخلی کشورها و همچنین تولید ناخالص سرانه کشورها افزایش پیدا کند، نشان میدهد که آن کشورها در مسیر پیشرفت گامهای بلندتری برداشتند و میتوانند به رفاه بیشتری دست پیدا کنند. تولید ناخالص داخلی هم از بخشهای مختلف اقتصاد تشکیل میشود که بخش قابل توجهی از بخشهای اقتصاد بخش تولید محصولات، کالاها است و بخشهای دیگر مثل خدمات و کشاورزی و اینها است، پس بنابراین هر چقدر کشورها و ملتها بتوانند تولید ناخالص داخلی بیشتری داشته باشند میتوانند به درهای توسعه و پیشرفت نزدیکتر بشوند. از این جهت است که اهمیت بسیار زیادی این مقوله دارد، ما هم در کشورمان با توجه به جمعیت قابل توجهی که الان داریم بیش از ۸۵ میلیون نفر و همچنین وسعت و منابع بسیار خوب معدنی و ذخایر نفتی و انرژی که در اختیار داریم انتظار میرود که بتوانیم تولید ناخالص داخلی خوبی را داشته باشیم، البته ظرفیتهای خیلی خوبی در کشور ایجاد شده ولی آن چیزی که مجموعه تولید ناخالص داخلی ما را تشکیل میدهد الان، به نسبت جمعیت، به نسبت ذخایر ما، به نسبت ظرفیتهای ما، قابل قبول نیست. به خاطر همین است که تمرکز قابل توجهی در سالهای گذشته بر تولید شده و امسال هم نامگذاری بسیار با مسمایی شده که ما بتوانیم سرمایه گذاری قابل توجهی را در بخش تولید داشته باشیم. ما اتاق فکری که در بخش صنایع کشور داریم، ۴ تا محور اساسی را به عنوان مانع و چالشهای تولید برشمردند یک بخش مربوط به زیرساخت انرژی، یک بخش مربوط به تجارت خارجی و تامین ارز، یک بخش مربوط است به موضوع تامین مالی و سرمایه گذاری و همین طور بخشهای دیگری را هم مدنظر قرار دادند ولی بخش تامین مالی اهمیت زیادی دارد سرمایه گذاری اهمیت زیادی دارد به ویژه این که تورمهایی که داشتیم در ایام اخیر و جهشهایی که داشتیم در نرخ ارز باعث شده که تامین مالی اهمیت دو چندانی پیدا کند برای تداوم تولید، چون مواد اولیهای که تولید کننده ما تهیه میکرده باید با قیمت بالاتری تهیه کند، دستمزدهایی که تولید کنندههای ما پرداخت میکردند باید افزایش پیدا بکند و همچنین بقیه نهادههای تولید، پس بنابراین ما برای استمرار تولید و برای افزایش ظرفیت تولید نیاز به سرمایه گذاری در تولید داریم.
سوال: آقای روحانی فکر میکنید ما چقدر این ظرفیت را داریم عملیاتی و اجرایی در حرف و بیان نه، عملیاتی و اجرایی این ظرفیت را داریم که بتوانیم سرمایههای خرد و کلان مردم را به سمت تولید هدایت کنیم، آیا اساسا در اقتصاد فعلی ما این امکان پذیر است به نظر شما؟
روحانی: این که آیا مردم انگیزه سرمایه گذاری در تولید را دارند یا ندارند؟ کاملا تا حد بسیار زیادی تابع نوع سیاستگذاریهای ما است. همین الان شما هر اپلیکیشنی را که باز میکنید مردم عزیز باز میکنند، اولین تبلیغهایی که با آن مواجه میشوند تبلیغ فروش گرمی طلا است، این طبیعتا سرمایه گذاری مولدی نیست، منتها ناشی از یک نیاز واقعی مردم است، به هرحال در شرایط تورمی میخواهند ارزش داراییهای خودشان را حفظ کنند، اگر ما بتوانیم فرصتهای سرمایه گذاری را پیش پای مردم بگذاریم، چه در سایز خرد مثل تامین مالی جمعی و کراد فاندها که شرکتهای بزرگی هستند و کوچک محصولات صادراتی دارند، درآمد ارزی دارند و اصلا تامین مالی و کراد فاند ارزی موضوعی بود که دو سال اخیر راه افتاد، سال گذشته اصلا افتتاح شد. منتها این که ما طرحهایی را از این جنس معرفی کنیم به مردم، در سایر خرد عرض میکنم حتما بهتر است تا این که بیایند تبلیغ فروش گرمی طلا را بکنیم، منتها این تابع چه چیزی است؟ تابع این است که ما چقدر مسیر کراد فاند ارزی را مثلا توانستیم سهل بکنیم شرکتهایی که نیاز به تامین مالی ارزی دارند میتوانند راحت بیایند از این مسیر تامین مالی ارزی بکنند و مردمی که داراییهای ارزی مازاد دارند بتوانند بیایند سرمایه گذاری کنند این در سایر خرد است، در سایزهای بزرگتر هم کاملا تابع نوع سیاستگذاریهای ما است. ما فرصتهای سرمایه گذاری بزرگی در حوزه انرژی داریم، در حوزه معادن داریم، خود نیاز تامین مالی این حوزهها حاکی از فرصتهای سرمایه گذاری بزرگ است ولی چرا تامین مالی نمیشود؟ به دلیل این که ابزارهایی که ما داریم عرضه میکنیم ابزارهای مناسبی نیست مثلا فرض کنید در حوزه شرکتهای سهامی عام، موضوعی است که همین الان تکلیف قانون است، تامین مالی تولید زیرساخت است دو سه تا تجربه هم از آن وجود داشته و الان هم من میدانم که در حال پیگیری است شرکتهای معظمی که برای طرحهای بزرگ، در واقع برای یک طرح یک شرکت بزرگ تاسیس میشود بخشی از تامین مالی آن به صورت عمومی اتفاق میافتد، اصطلاحا پذیره نویسی عمومی دارد، همانطور که مردم میتوانند بیایند سهام شرکت را بخرند سهام این طرح را میتوانند بخرند و طرح، طرح سودآوری است، خیلی وقتها در حوزه معادن اصلا درآمد ارزی است، چون کل محصول دارد صادر میشود، این موضوعات مهم این است که ما چقدر مسیر تاسیس یک شرکت برای اجرای یک طرح را توانستیم سهل و سریع بکنیم، یا مثلا فرض کنید در حوزههای صادرات نفت و گاز، سرمایه گذاریهای بالادستی ما عملا توسط بخش غیردولتی انجام نمیشود باز این ظرفیتی که در قانون برنامه هفتم توسعه ایجاد شد، اصلا تکلیف شد به دولت که شرکت نفت با همکاری بقیه دستگاهها باید ظرفیت تولید نفت توسط بخش غیردولتی را در پایان مثلا سال سوم برساند به دو درصد کل تولید. اینها موضوعاتی است که میخواهم عرض کنم این که چقدر برای مردم میصرفد و انگیزه سرمایه گذاری در تولید را دارند به جای سفته بازی، به جای خرید ارز و ملک و اینها، کاملا تابع این است که ما چطور داریم سیاستگذاری میکنیم و چه فرصتهایی را پیش پای مردم میگذاریم.
سوال: و این مسئولیت را شما کاملا متوجه دولت و سیاستگذار میدانید؟
روحانی: بخش عمده آن من معتقدم که به دولت برمی گردد مثالها و مصداقهای متعدد هم دارد. ما در یکسری زمینهها با نوع سیاستگذاری که کردیم اساسا سرمایه گذاری را در آن حوزهها غیر موجه و غیر معقول کردیم مثلا در حوزه حمل و نقل اساسا سرمایه گذاری خیلی خیلی کم دارد انجام میشود چرا؟ من معتقدم بخش قابل توجهی از موضوع به نوع قیمت گذاری این حوزه برمی گردد، قیمت گذاری حمل و نقل عمومی مان، حمل و نقل ریلی مان، اینها به گونهای انجام شد که انگیزه سرمایه گذاری در این حوزهها را از بین برد. یک نوع اصلاح در حوزه سیاستهای قیمتی حوزه حمل و نقل عمومی میتواند انگیزه سرمایه گذاری را این جا به شدت فعال کند. یا مثلا فرض کنید موضوع اطاله صدور مجوزها، موضوعی که از دولت قبل به صورت جدی شروع شد، الان هم با قدرت ادامه دارد، این فرآیند صدور مجوز برای پروژهها یا طرحهایی که خود مردم متقاضی هستند که پول بیاورند در آن، سرمایه گذاری کنند و از عایدی آن هم منتفع بشوند این فرآیند گاهی مدتها طول میکشد، میخواهم بگویم اینها همه به بخش دولتی برمی گردد.
سوال: آقای شیخ، شما معتقدید که نقش اصلی را الان برای جذب سرمایههای خرد و کلان به سمت تولید دولت باید ایفا کند؟
شیخ: من طرفدار یک الگویی هستم که به شکل سیستمی موضوع را دنبال میکند. ما برای این که شعار امسال محقق بشود باید سه سطح بحث را دنبال کنیم. یک سطح موضوعات فرادست تولید است. یک دست موضوعات حمایت از تولید است، یک دسته از موضوعات مربوط به خود بخش تولید میشود. در بخش فرادست تولید ما باید ریسکهای تولید را کاهش بدهیم، اعتماد را افزایش بدهیم، همکاری بین دستگاهی و یکپارچگی را برای حمایت از تولید بالا ببریم و همچنین تلاش بکنیم که بخشهای غیر مولد، غیر جذابتر بشوند و بخشهای مولد و تولیدی جذابتر بشوند. در بخش حمایتی باید سیاستهایی که اتخاذ میکنیم مقررات، آیین نامهها و رویههایی که مصوب میکنیم به گونهای باشد که هدایت بکند جریان نقدینگی را به سمت تولید، به عنوان نمونه عرض میکنم، مثلا شما استحضار دارید ما سکوها یا گفته میشود پلتفرمهای مختلفی داریم که فروش آنلاین دارند. بعضی از این پلتفرمها یا سکوها میلیاردها تومان در روز چرخش و گردش مالی آنها است و در عین حال محصولاتی را بنگاههای تولیدی در این سکوها عرضه میکنند و به مردم میفروشند. این جا یک فرصت خیلی خوبی نهفته که ما بتوانیم بی واسطه از توان مالی و نقدینگی موجود در جامعه در جهت تقویت تولید استفاده بکنیم یا ما بنگاههای بزرگ بسیار با اعتباری داریم که بعضا مردم آنها را معتبرتر از برخی از بانکهای تجاری میدانند اینها سالهای سال موفق بودند در کسب و کارشان، مالیات دادند، اینها باید بتوانند با اعتبار خودشان اوراق مربوطه را البته با نظارتهای کلی منتشر بکنند، منابع را از دست مردم جمع آوری بکنند و خودشان هم ضمانت این کار را داشته باشند. بیمه میتواند خیلی موثر باشد در تضمین این جمع آوری نقدینگی، چون مردم که نقدینگی هایشان را به سمت تولید سوق میدهند چند تا انتظار دارند، یک: بتوانند سود مناسبی داشته باشند که تورم را جبران بکند و دوم این که نقدشوندگی موثر داشته باشد، یعنی اگر وقتی خواستند این دارایی را تبدیل به نقد بکنند، با سرعت بتوانند این کار را بکنند و بیمه خیلی میتواند نقش قابل توجهی داشته باشد، به نظر من همه این اکوسیستم است که وقتی با همدیگر کار میکند منجر به موفقیت میشود.
سوال: یک نکته این است که اولا میگویند تفکیک کنیم کسانی که سرمایه هایشان را یا بهتر است بگوییم پولشان را به سمت بازارهای غیر مولد مثل طلا و سکه میبرند، یک عده صرفا برای حفظ ارزش پولشان این کار را انجام میدهند اسم این سرمایه گذاری نیست، میگویند اینها را حسابشان را کنار بگذاریم یعنی مردم عادی با پولهای خردی که دارند اینها سرمایه گذاری نیست اینها فقط حفظ ارزش پول است ولی آنهایی که واقعا سرمایه گذاری میکنند روی عددهای بالا، میآیند در بازار سکه، میآیند در بازار طلا و ارز، سود وحشتناکی که آنجا میبرند اصلا آن سود را در این بازارهایی که اشاره میکنید نمیتوانند داشته باشند بنابراین اصلا جذابیتی برایشان ندارد که بخواهند سرمایه گذاری کنند یعنی جذاب کردن بازارهای غیر مولد خیلی کار سختی خواهد بود، آیا واقعا اینهایی که شما الان اشاره کردید ما میتوانیم این طرف را جذاب کنیم که نه با دستور، نه با اقدامات سلبی، بلکه واقعا اینقدر بازار مولد جذاب بشود که اصلا ببیند سودی که این طرف میبرد اصلا قابل مقایسه با بازار غیرمولد نیست این امکان فکر میکنید میتواند بیفتد؟
شیخ: بله حتما، ما در طول سالهای گذشته هم زمانهایی بوده که بازار سرمایه ما رتبه اول در بازگشت سرمایه داشته یعنی اگر شهروندانی سهام میخریدند در انتهای سال بازگشتی که داشتند از سود حاصل از سرمایه گذاری شان بیش از بازار طلا، بازار ارز و سایر بازارهای جانبی بوده، این امکانپذیر است. ما باید شرایط را برای تولید آماده کنیم، شما ببینید تولید کننده ما با همه این دغدغهها و گرفتاریها کار تولید را که انجام میدهد سود خالص آن علاوه بر این که مالیات بر ارزش افزوده میدهد، از سود خالص آن هم درصد قابل توجهی بیش از ۲۰ درصد تحت عنوان مالیات پرداخت میکند. علاوه بر آن شما استحضار دارید بخشهای قابل توجهی از سود حاصل از فعالیت شرکتها تحت عنوان تسهیم سود دوباره برمی گردد به سهام داران و پول اندکی برای بنگاههای بزرگ برای سرمایه گذاری میماند. در صورتی که این سود موتور محرک سرمایه گذاری آتی بنگاههای بزرگ است، واقعیت این است، لوکوموتیو اقتصاد بنگاههای بزرگ هستند نه بنگاههای کوچک، کسب و کارهای کوچک نشاط میدهند به اقتصاد، جامعه را عادلانهتر میکنند ولی لوکوموتیو اقتصاد بنگاههای بزرگ هستند، در کشور ژاپن به این بنگاههای میگویند جائوبل و اینها هستند که مسیر اقتصاد ژاپن را شکل میدهند و هدایت میکنند. ما هم باید این جا بنگاههای کوچکمان را زنجیره کنیم به کسب و کار بنگاههای بزرگ و بنگاههای بزرگ با حرکت شان بتوانند واگنهایی که با کسب و کارهای کوچک است را با خودشان بکشند و به سمت توسعه ببرند ما بخش قابل توجهی از تامین مالی مان را باید برای بنگاههای بزرگ تخصیص بدهیم، شما ببینید ما سالها است تسهیلات تکلیفی داریم مثلا برای اشتغال زودبازده، وامهای کوچکی میدهیم به افرادی که معلوم نیست بتوانند به شیوه بهره ور از این وامها استفاده کنند، در صورتی که اگر این تسهیلات را به بنگاههای بزرگ بدهیم که امکانات، ماشین و فعالیتهای تولیدی دارند بازار دارند، خیلی بهتر میتوانند فعالیتشان را توسعه بدهند.
سوال: اتفاقا در آن زمان راهبرد این بود که میگفتند که عمده اشتغال در صنایع کوچک و متوسط اتفاق میافتد و، چون ما مشکل بیکاری داریم و میخواهیم اشتغال ایجاد کنیم، این در صنایع کوچک و متوسط اتفاق میافتد بر اساس این سیاست این سرمایهها و تسهیلات آمد به این سمت، الان متفاوت شده یعنی میخواهم بگویم که بر چه مبنایی آن زمان آن درست بوده و بر چه مبنایی باید بپذیریم که این درست است؟ یعنی این اختلاف نظرها کدام درست است؟ الان باید به لحاظ راهبردی و استراتژی صنایع بزرگ را باید دریابیم یا صنایع کوچک و متوسط را؟
شیخ: الان اگر مسئله اصلی ما مسئله تولید ناخالص داخلی است مسئله اصلی ما پیشرفت اقتصاد است باید بنگاههای کوچک را زنجیره کنیم در راستای کسب و کارها و بنگاههای بزرگ و ارزش آفرین باشند، بنگاه کوچک اگر وصل نشود به بنگاه بزرگ نمیتواند خلق ارزش پایدار، بلند مدت و قابل توجه داشته باشد بنگاه کوچک برای این که همیشه کوچک بماند برای اقتصاد ما ارزش آفرین نیست، بنگاه کوچک وقتی برای اقتصاد ما ارزش آفرین است که بتواند در زنجیره عملیات بنگاههای بزرگ قرار بگیرد.
سوال: آقای روحانی فکر میکنید که الان این استراتژی و این راهبرد را ما در پیش بگیریم اولا سرمایههای خرد و کلان را میتوانیم بریزیم در سبد بنگاههای بزرگ که اینها میتوانند پیشران اقتصاد باشند و بقیه را دنبال خودشان بکشند و این که همان سوال اول را باز میخواهم از شما بپرسم که ما در شرایط فعلی اقتصاد میتوانیم بازارهای غیر مولد را اینقدر جذابیتش را از بین ببریم که آن سودی را که در این بازارها به دست میآمد بتوانیم در بازارهای مولد به سرمایه گذار بدهیم؟
روحانی: اساسا چرا تمرکز شد روی سرمایه گذاری؟ توضیحی که خود مقام معظم رهبری هم در سخنرانی شان و هم در پیام ابتدایی سال دادند خیلی گویا بود. سرمایه گذاری در اقتصاد هر کشوری ظرفیت تولید آتی آن کشور را نشان میدهد یعنی این که ما الان چقدر جی دی پی داریم؟ نتیجه این است که طی ده پانزده سال قبل چقدر سرمایه گذاریم کردیم؟ و این که ما ۵ سال و ۱۰ سال آینده چقدر میتوانیم تولید داشته باشیم تابع این است که امروز چقدر داریم سرمایه گذاری میکنیم؟ من هم این را کاملا معتقدم که سرمایه گذاریهای بزرگ و خصوصا برون گرا به معنی این که بالاخره ما فقط ناظر به بازار داخلمان که نباید فکر کنیم، سالهاست سیاست برون گرایی، سیاست یکی از سیاستهای اصلی کشور در حوزه اقتصاد است، برون گرایی جز با بنگاههای بزرگ امکان پذیر نیست درست است بنگاههای کوچک ما میتوانند در کشورهای همسایه بازار ایجاد کنند و اینها ولی برند سازی، بازارسازی، لجستیک پشتیبان تولید و توزیع در کشورهای هدف اینها جز با بنگاههای بزرگ اتفاق نمیافتد، لذا رکن مهم سرمایه گذاری را ما باید تمرکزمان را بگذاریم روی بنگاههای بزرگ، البته این به معنی غافل شدن از بنگاههای کوچک و متوسط نیست ما در همه کشورها هم همینطور است باید دو مسیر متفاوت تامین مالی و مجوز دهی و پیش بردن سرمایه گذاری هم برای بنگاههای کوچک و متوسط و هم برای بنگاههای بزرگ داشته باشیم، مهم این است که تامین مالی بنگاه بزرگ اخلال کننده تامین مالی بنگاههای کوچک نباید یعنی شما بالاخره بنگاههای کوچک تان از طریق شرکتهای سهامی عام پروژه یک تامین مالی نمیکنند برای آنها مسیر کراد فاندا را میتوانید ایجاد کنید آن حوزه را هم توسعه بدهیم بین بانک مرکزی و سازمان بورس و بقیه بخشهایی که خیلی وقتها اختلاف نظر با هم دارند و آن اختلاف نظرها باعث میشود یک مسیر خوب، متوقف بشود آن اختلاف نظرها را کاهش بدهیم آن مسیر توسعه پیدا کند این طرف مسیر شرکتهای سهامی عام طرح هم برای بنگاههای بزرگ میتواند پیگیری شود آنچه که مهم است این است که خیلی وقتها بحث سرمایه گذاری خارجی مطرح میشود و میشده است من فکر میکنم که اول از همه حضور خارجی را هم نفی کردن اشتباه است ولی دقت بکنیم که سرمایه گذاری خارجی اولا فقط با دغدغه تامین مالی آن نیست این که سرمایه گذاری خارجی پول میآورد شاید بگوییم این اولویت پنجم است، اولویت اول ورود سرمایه گذار خارجی این است که نوآوری و فناوری را دارد میآورد فرآیند تولید را بازار سازی را اینها را دارد میآورد مدیریت خود را میآورد، لذا مهم است که کدام سرمایه گذار خارجی میآید طبیعتا تمرکز روی کشورهای غیر متخاصمی که با آنها میتوانیم منافع مشترکی بلند مدت تعریف کنیم خیلی خوب است یک پیش نیازهای مذاکرات سیاسی دارد یک پیش نیازهایی هم ناظر به ثبات داخلی دارد بالاخره ما ثبات قوانین و مقرراتمان اگر کم باشد سرمایه گذار چه داخلی و چه خارجی انگیزه ورود ندارد. نکته بعدی در مورد سرمایه گذار خارجی این است که ما به لحاظ ترتیب اولویت بهتر است که ابتدا روی علل خروج سرمایه گذارهای داخلی مان از کشور تمرکز کنیم. بعد جذب سرمایه گذار خارجی، بالاخره همین الان منابع متعددی در سالهای اخیر در بیش از یک دهه اخیر وجود داشته که انگیزه سرمایه گذاری در داخل را نداشته، فرد ایرانی بوده، رفته در کشورهای همسایه دارد سرمایه گذاری میکند این را باید ریشه یابی کنیم که چرا این اتفاق میافتد؟ حتما سیاستهای ارزی یکی از علل مهم آن است بالاخره وقتی ما نوعی سیاستگذاری میکنیم که توسعه زنجیره ارزش افزوده در داخل کشور و بعد صادرات محصول نهایی اینقدری صرفه ندارد که تولید محصول اولیه صادرات فله به کشور همسایه در ترکمنستان و تاجیکستان فرآوری در آن کشور، این واقعا گرفتاری است که ما در سالهای اخیر بخاطر این شوکهای ارزی همواره با آن مواجه بودیم یک نرخ بازار غیر رسمی وجود داشته، که همه سرمایه گذاران و تولید کنندگان دوست دارند با آن نرخ صادر کنند ولی ما به آنها میگوییم نه، بخاطر این که شوک ارزی داریم شما باید بیایید با نرخی به مراتب پایینتر از نرخ بازار عرضه کنید نتیجه این است که ما ترجیح میدهد تولید کننده مان که صادراتش را به صورت فله داشته باشد با کیفیت پایین و فرآوری اش را در کشورهای همسایه داشته باشد این یعنی خارج کردن سرمایه گذار، ثبات بخشی به سیاستهای ارزی یعنی این که ما متعهد باشیم به یک روند باثبات نه تثبیت، نه جهش؛ تعهد به یک روند باثبات، در حوزه سیاستهای ارزی میتواند خیلی از این مسائل هم خروج سرمایه گذاران مان را حل کند همان نکتهای که سوال قبلی شما بود که آیا میشود بازارهای غیر مولد را صرفه اقتصادی اش را کمتر از تولید کرد؟ چه میشود که ملت، سرمایه گذار، هر کسی میروند سراغ سفته بازی در بازار غیر مولد؟ سوار میشود روی نوسانهای ارز و سکه و اینها به تبع ارز، اگر ما روند ارزمان را بتوانیم روند پیش بینی پذیر، با ثبات و نهاد سیاستگذار متعهد به آن روند باشد، طبیعتا صرفه آن طرف و نوسان گیری از ارز طبیعتا صرفه اش پایین میآید و عملا صرفه به سمت تولید کفه اش پروزنتر میشود.
سوال: اقای قاسمی معاون سازمان برنامه و بودجه روی خط ارتباطی ما هستند. سازمان برنامه و بودجه در راستای تحقق شعار سال و سرمایه گذاری برای تولید طبق تکالیفی که در برنامه هفتم برای آن مشخص شده، چه برنامههایی دارد و این وسط نقشی که طرحهای عمرانی و پیشران اقتصادی در هدایت سرمایهها میتواند به سمت تولید و رشد اقتصادی داشته باشند چیست؟
قاسمی: این موضوع سرمایه گذاری به این نحوی که شما سوال فرمودید سازمانهای مختلف در کشور میتوانند زمینه ساز و بسترساز آن باشند. آقای دکتر روحانی هم گفتند یک محیط سرمایه گذاری وجود دارد که یکسری از آن بحثهای محیط کسب و کار است یکسری بحثهای سیاستهای اقتصاد کلان مثل همین سیاست ارزی که گفتند و همه دستگاهها طبیعتا باید نقشی ایفا بکنند. راجع به سازمان برنامه و بودجه طبیعتا سازمان برنامه و بودجه یک وظیفه سنتی برعهده داشته، زمانی که درآمدهای نفتی به نوعی تسهیل کننده سرمایهگذاری در زیرساختهای کشور بوده یعنی راه میساخته، فرودگاه میساخته، راه آهن میساخته و این زیرساختها امکان بناگذاری یک فعالیتهای اقتصادی را، یک سرمایهگذاریهایی توسط بخش خصوصی یا بخشهای غیر دولتی مثل تعاونی و ... را فراهم میکردند. بالاخره کسی که دارد سرمایهگذاری میکند در جایی روی کارخانه فولاد، روی کارخانه تولید خودرو یا هر چیز دیگر، احتیاج به انواع و اقسام زیرساختها دارد انرژی، زیرساختهای حمل و نقل و الی آخر که این وظیفه را تا حدودی در ایران دولت انجام میداده از دهه ۵۰ به بعد، طبیعتاً در زمانهایی که الان ما درگیر هستیم میدانیم درآمدهای نفتی به دلایل مختلفی کاهش پیدا کرده تحریمها و از آن طرف فقدان سرمایهگذاریهای جدید و غیره، طبیعتا نقشی که سازمان برنامه و بودجه و بقیه میتوانند پیدا کنند این است که چگونه بتواند مانند بقیه کشورها زمینه را فراهم کند که زیرساختهای تولید هم توسط بخش خصوصی تمهید شود یعنی نیروگاههای خصوصی بتوانند برق تولید کنند، بشود جادههایی با روش مشارکت عمومی خصوصی تعریف کرد، اتوبانها و ... که اینها بتوانند زیرساختهای کشور را فراهم کنند و این یک موضوعی است که در دستور کار است که انشاالله با توجه به شعار سال، تکلیفی که به نوعی دولت هم درگیر بود لایحه مشارکت عمومی خصوصی، این را ما انشاالله قرار بگذاریم که تا شهریور ماه تعیین تکلیف بشود.
سوال: الان فرض کنید به لحاظ راهبردی سرمایههای مردم میخواهد از سمت بازارهای غیر مولد به سمت تولید بیاید، آیا به لحاظ راهبردی اولویت بندی داریم که این سرمایهها را به کدام سمت ببریم که مزیت داشته باشد و توان رقابت با واردات را داشته باشد؟ الان اینها به لحاظ اولویتبندی مشخص است که اگر الان سرمایه بود، مستقیماً بداند کجا برود بنشیند؟
قاسمی: بله دو مسیر تعریف شده که یکی حوزه طرحهای پیشران است و یکی هم حوزه طرحهایی است که میتواند بازدهی به ویژه ارزی داشته باشد به عنوان مثال در حوزه میادین نفتی میتواند سرمایهگذاریها جذب بشود و دیگر آن نگرانی که وجود دارد که اگر ما درآمدمان را ریالی نگه داریم و آن میتواند در این نوسانات کاهش ارزش پیدا کند با صندوق پروژههایی که به امید خدا اعلام خواهد شد راجع به چند طرح سرمایهگذاری که اینها بازدهی ارزی دارند و میتواند آن بازدهی را در مدت ۳ سال طرح انجام شود و به مردم برگرداند، مسیر دوم هم برمیگردد به طرحهای پیشران که آن طرحهای پیشران طرحهای بزرگ ملی هستند که با روشهای نوینی بانک مرکزی در حال طراحی با سازمان برنامه و بودجه است که بتواند ضمانت کند که در هر صورت ارزش پول حتی اگر عایدی ریالی است، حفظ شود و آن بازدهی تضمین میشود این دو مسیر، دو مسیری است که در حال طراحی است و به زودی اعلام خواهد شد.
سوال: میدانید که کسری بودجه خیلی روی تورم تاثیرگذار است و یکی از دلایلی که باعث میشود بازارهای غیر مولد سودآور باشد بحث تورم است، فکر میکنید برای کم کردن این کسری بودجه و کاهش آن چقدر میتوانیم برنامهریزی کنیم و این چقدر میتواند در زدودن آن جذابیت از بازار غیر مولد اثرگذار باشد.
قاسمی: سوال بسیار مهمی است، کاملا درست است که کسری بودجه واقعیتش مادر تورم است، اما این کسری بودجه به این معنی نیست که دولت دارد زیاد حقوق به معلم یا کادر درمان یا کارکنان نیروی انتظامی میدهد بالاخره اینها کالاهای عمومی است اینها خدماتی است که مردم نیاز دارند و در همه کشورها دولتها باید بدهند، آن چیزی که در ایران موجب کسری بودجه شده اتفاقاً اینها نیست آن بخشی از مداخلات بیربط دولت است که برمیگردد به کالاهایی که اصطلاحاً کالاهای خصوصی یا باشگاهی هستند به عنوان مثال در همین سالی که گذشت چند میلیارد دلار صرف واردات بنزین و گازوئیل شد که این میتوانست صرف ترمیم حقوق اقشار محترمی که گفته شد باشد و اتفاقاً میتوانست کسری بودجه هم کاهش پیدا کند یا بقیه مواردی از این دست.
سوال: یعنی به جای اینکه پول و ارز بدهیم به واردات بنزین میآمد مثلاً برای حقوق کارمندان؟
قاسمی: بله بخشی میآمد اینجا و بخشهایی هم میتوانست صرفهجویی شود آن چیزی که موجب کسری بودجه به آن مفهوم میشود که بعداً به نوعی پایه پولی ایجاد میشود و موجب تورم و نقدینگی میشود، آن بخشهایی است که خیلی به تولید کالاهای عمومی مربوط نیست.
سوال: آن موقع نیاز بنزین را از کجا تامین میکردیم؟
قاسمی: اگرچه کالاهای عمومی هم باید دولت در جهت ارتقای بهرهوری اش تلاش کند، اما سوال شما مبنی بر اینکه بنزین را چه کار کنیم، کاری که همه کشورها میکنند بنزین یک کالای خصوصی است کسی که استفاده میکند باید قیمتش را بپردازد در عین حال از آن قیمتی که میپردازد بخشی از آن صرف انواع و اقسام حمل و نقلهای عمومی میشود که بتواند کمتر فشار بیاید و تنها گزینه مردم استفاده از خودروی شخصی نباشد بنابراین اتفاقی که دارد میافتد و اتفاقاً گفتوگو میخواهد با مردم، یعنی اینکه ما بفهمیم دولت لایههای مختلفی دارد و این لایههای مختلفش باید همه همزمان با هم و همراه با هم انجام شود.
سوال: این فرمایش شما که الان به معنی افزایش قیمت بنزین نیست؟
قاسمی: نه الان ما راجع به افزایش قیمت بنزین صحبت نمیکنیم.
سوال: دارید اشاره میکنید که بالاخره قیمت بنزین را باید بدهیم از آن طرف آن پول را به کارمند بدهیم یعنی از آن طرف به کارمند داریم میدهیم ولی از آن طرف با تورمی که ایجاد میکنیم از جیبش در میآوریم.
قاسمی: اتفاقاً همین نوع پرسشهایی که میتواند مطرح بشود که درست هم است باید دقت بشود در این زمان کم اگر قرار باشد ما بگوییم برای کسری بودجه چه کار کنیم، یک روش همین است که بایستیم با همدیگر غرق شویم، اما نمیخواهیم این کار را بکنیم؛ دولت لایههای مختلفی دارد دولت باید امنیت تولید کند، باید آموزش تولید کند، باید سلامت تولید کند، اما دولت نباید بنزین تولید کند، دولت نباید گازوئیل تولید کند، دولت اگر قرار باشد در یک نظم منطقی اقتصادی صحبت کنیم آن موقع قضایا راه حل اقتصادی دارد و حتماً ظرف مدتی میشود تورم را مهار کرد.
سوال: در بخش پایانی، راهکارهای اجرایی و عملیاتی که در حوزههای مختلف میشود مطرح کرد از جمله در حوزه صنایع، آقای شیخ بفرمایید.
شیخ: اولین نکتهای که باید بر آن تاکید کنیم این است که مسئله سرمایهگذاری در تولید یک مسئلهای بین بخشی است فقط مسئله وزارت صمت نیست یعنی باید بانک مرکزی هم خودش صاحب مسئله باشد، سازمان برنامه هم خودش را صاحب مسئله بداند، وزارت اقتصاد هم خودش را صاحب مسئله بداند و حتی بخش خصوصی، اتاقها و همه نهادهای متولی در این حوزه. در ماههای گذشته وزارت صمت در این زمینه خیلی تلاش کرد ولی کمتر شنیده شد امیدواریم از این به بعد حمایتها و کمکها از وزارت صمت و به ویژه وزیر محترم تقویت شود و گوش شنواتری برای شنیدن مسائل صنعتگران و تولید کنندگان از زبان وزیر صمت فراهم شود. نکته دوم، بله آقای دکتر قاسمی درست فرمودند که ما حتماً باید سرمایهگذاریهایمان را سوق دهیم به سمت سرمایهگذاری در تولید محصولات قابلیت پایه، ببینید ما محصولات صنعتی تولید میکنیم که بعضاً برای هر یک کیلو محصول صنعتی که تولید میکنیم یک دلار قیمت دارد یعنی مثلاً فرض کنیم محصول صنعتی فولاد را تولید میکنیم به یک دلار میفروشیم ولی شما میروید و مثلاً یک کالا میخرید مانند موبایل ۱۰۰ گرم، ۲۰۰ گرم وزن دارد و شما مثلاً بیش از هزار دلار پرداخت میکنید، ما باید سرمایهگذاریهایمان به سمت سرمایهگذاریهای صادراتی و قابلیت پایه حرکت کند. سومین نکته، سهام شرکتهای دولتی باید به مردم واگذار شود و همچنین داراییهای دولتی از جمله ابنیه، املاک و شرکتهای دولتی به مردم واگذار شود و دولت خودش را از طریق واگذاری این داراییها به مردم تجهیز کند برای سرمایهگذاریهایی که میخواهد در زیرساختهای کشور در حوزه انرژی و در حوزه لجستیک و زمینههایی برای توسعه تولید داشته باشد.
سوال: اینها را میگوییم ولی مخصوصاً این بخش اخیر یک چیز بسیار سختی است تجربه ما در اجرای اصل ۴۴ خیلی تجربه موفقی نیست.
شیخ: بله انشاالله با ارادهای که در دولت وجود دارد، استحضار دارید یکی از بزرگترین شرکتهای دولتی به بخش خصوصی واگذار شد شخص آقای رئیس جمهور اراده خیلی قوی دارد در اینکه بتواند بخش خصوصی را درگیر کند تا بتواند سهام خودش و منابع خودش را در اختیار مردم قرار بدهد و به وظیفه اصلی خودش بپردازد. الان شیوههای جدیدی از دارایی تحت عنوان رمز ارزها به وجود آمده بخش قابل توجهی از داراییهای مردم در این قالب است، ایرانیان خارج از کشور منابع خوبی را در اختیار دارند که همه اینها میتواند بیاید و به تولید کمک کند به شرط اینکه ما به جای اینکه رویکرد تمرکز بر تولید داشته باشیم و محدودیتها و قواعد و مقررات دست و پاگیری بگذاریم که تولید کننده ما نتواند از آنها رها بشود، تمرکز کنترلی مان را بگذاریم بر فعالیتهای سفته بازی و سوداگری و انشاالله مجلس محترم هم قانون مالیات بر این دسته از فعالیتها را هرچه سریعتر تصویب کند.
از جمله اقدامات دیگر این است که قرار بوده بانکها تسهیلاتی را در اختیار تولید قرار بدهند خوب این تسهیلات را به صورت کامل در اختیار تولید قرار بدهند محدودش نکنند این تعهدی است که باید اتفاق بیفتد، موضوع لیزینگ و فروش اقساطی کالاهای ایرانی به شهروندان و تامین مالی از این طریق بسیار اهمیت دارد من خواهش میکنم جزو رئوس کار باشد هم شهروندان ما میتوانند کالاهای خودشان را به موقع با اقساط مناسب بخرند و هم تولید کنندههای ما میتوانند از محل فروش اینها منابعشان را تجهیز کنند، تامین مالی زنجیرهای به ویژه ابتدای زنجیره و انتهای زنجیره اگر متعهد باشند میشود اتفاقات خیلی خوبی در این زمینه بیفتد. تسهیل خدمات گمرکی، میزان زیادی از ماشین آلات تولید کنندههای ما در گمرکات متوقف است البته با تلاشهایی که وزیر محترم کردند آن ترخیص ۹۰ درصدی اتفاق افتاده و برای ۱۰ درصد بقیه هم گمرک مجوز داده که بشود از ضمانت نامه بانکی استفاده کرد ولی همچنان گمرک باید تسهیلات قابل توجهی را در این زمینه ایجاد کند که انشاالله سرمایهگذاریها تبدیل به تولید بشود، باید یک مقدار سرمایهگذاری کنیم روی مبارزه با کالای قاچاق بخش قابل توجهی از کالاهایی که در بازار ما است و توان تولید داخل را محدود کرده قاچاق است و ما هم از جهت فناوری باید روی این قضیه متمرکز شویم و هم از جهت فرهنگی حمایت از کارهای ساخت داخل را داشته باشیم و همینطور باید تلاش کنیم بالاخره بانکها هم باید بخش کارمزد خودشان را با توجه به فناوریهای جدید و فناوریهای جدیدی که آمده کمتر کنند و به جای آن مردم بهرهمندی بیشتری از منابعی که در اختیار بانکها قرار میدهند داشته باشند، مجموعه این اقدامات اگر به شکل سیستم وار باشد و اگر همه نهادها خودشان را متعهد بدانند که سرمایهگذاری در تولید تقویت بشود اتفاق خوبی میافتد فقط باید حواسمان باشد اولویتها در سرمایهگذاری تولید را، الان اولین اولویت صنعتگران ما سرمایه در گردش است، بعد از آن سرمایهگذاری روی انرژی است، بعد از آن سرمایهگذاری در نوآوری و فناوری و منابع انسانی و سیستمهای مدیریتی و هوشمندسازی است، بعد سرمایهگذاری در پروژههای در حال تکمیل است، سرمایهگذاری روی لجستیک و سرمایهگذاری روی ماشین آلات و در پایان سرمایهگذاری روی ساختمان و ابنیه تولیدی است.
سوال: آقای شیریجیان وظیفه کنترل تورم طبق قانون بر عهده بانک مرکزی است، و سوال این است که الان کنترل تورم چه نقشی میتواند در کاهش جذابیت بازارهای غیر مولد داشته باشد؟ یعنی الان ما هرچه راجع به طرحها صحبت کنیم تا زمانی که ما نرخ تورم بالایی داشته باشیم عملاً این بازارهای غیر مولد جذاب خواهند بود و هر برنامهریزی را متاثر خواهد کرد، بانک مرکزی برای کنترل این تورم چقدر میتواند نقش ایفا کند که به هدایت سرمایه به تولید کمک کند؟
شیریجیان معاون سیاستگذاری پولی بانک مرکزی: نظام بانکی در دهههای اخیر سهم بالایی در تامین مالی بخشهای خرد و کلان اقتصادی کشور داشته و برآوردها نشان میدهد بالای ۹۰ درصد بار تامین مالی اقتصاد کلان کشور بر دوش شبکه بانکی بوده این از یک منظری حسن است، نشان میدهد نظام بانکی سهم موثر و تعیین کننده در توسعه شمولیت مالی در کشور داشته و نقش محوری را در تامین مالی کسب و کارها و فعالیتهای اقتصادی و خانوارها داشته ولی از طرف دیگر باید توجه کنیم اگر ما بار زیادی را بر دوش شبکه بانکی برای تامین مالی اقتصاد ایجاد کنیم که این بار تامین مالی تناسبی با وضعیت منابع بانکها نداشته باشد و این تامین مالی به بهای تشدید ناترازی شبکه بانکی داشته باشد، درست است به لحاظ کمی میزان تسهیلات و سهم بانکها در تامین مالی کشور افزایش پیدا کرده، اما به لحاظ کیفی تنزل پیدا کرده، چون تامین مالی که از محل تشدید ناترازی باشد منجر به خلق نقدینگی مخربی در اقتصاد میشود که از آن طرف ما شاهد آثار تورمی خواهیم بود که قدرت واقعی و ارزش حقیقی این تسهیلات را کاهش میدهد؛ لذا مهمترین وظیفه همه بانکهای مرکزی در دنیا کنترل تورم است یعنی بروند به سمت تامین مالیهای غیر تورمی که شرایط را برای فعالان اقتصادی پیشبینی پذیر کند. بر این اساس بانک مرکزی دو رویکرد اصلی را برای تامین مالی غیر تورمی در دستور کار قرار داده است یک سری اقداماتی را انجام داده و اقدامات جدیدی را هم در دست انجام داریم یکی اینکه رویکرد اصلی این است که به صورت حداکثری منابع اعتباری کشور به سمت بخشهای مولد هدایت شود و رویکرد دوم این است که حداقل سازی انحراف این منابع اعتباری از بخشهای مولد است.
سوال: نحوه اجرای این را بفرمایید.
شیریجیان: تامین مالی مورد نیاز بنگاهها یا برای تامین سرمایه در گردش آنها است یا طرحهای توسعهای و ایجادی است، ما برای تامین سرمایه در گردش روشهایی که بتواند منجر به تامین مالی غیر تورمی باشد روشهایی است که بتواند زنجیره تولید را تامین کند، بر این اساس مجموعهای از ابزارهای اعتباری که در قالب ابزارهای تامین مالی زنجیرهای تعریف میشود اعم از ابزار اوراق گام، فکتورینگ، برات الکترونیک، توسعه ابزارهای تعهدی که از آن طرف هم حجم نقدینه خواهی شبکه بانکی را کمتر کند و هم اینکه این منابع به صورت حداکثری در زنجیره تولید به چرخش در بیاید و یک ظرفیت دیگری که مبتنی بر ماده ۲۱ قانون رفع موانع تولید است، تعریف حساب ویژه سرمایه در گردش است، حسابهای ویژهای که متصل به یکدیگر هستند و مشخصاً برای تامین سرمایه در گردش بنگاهها به کار میروند. در حوزه سرمایه در گردش اگر ما بتوانیم ابزارها را توسعه بدهیم باعث میشود که این منابع اعتباری کشور و منابع نقدی کشور به صورت حداکثری در زنجیرههای تولید به چرخش در بیاید و هم میتواند منجر به تامین مالی مولد باشد و هم از آن طرف آثار تورمی را به حداقل برساند.
سوال: الان از میزان تسهیلات بانکی که پرداخت میشود آماری دارید که چقدر وارد تولید میشود و چقدر به بازارهای غیر مولد میرود؟
شیریجیان: تقریباً در طی این سالها تسهیلاتی که توسط شبکه بانکی پرداخت میشود که مستحضر هستید همه این تسهیلات، تسهیلات جدید نیست یعنی بالای ۷۰ درصد آنها از جنس تسهیلات تمهیدی و تجدیدی و تبدیلی است و تقریباً ۳۰ درصد آنها تسهیلات جدید است ولی از این تسهیلات پرداختی که انجام میشود حدود ۷۶ درصد سهم بنگاهها و ۲۴ درصد سهم خانوارها است و سهم خانوارها در طی سالهای اخیر حدود ۱۲،۱۳ درصد افزایش پیدا کرده است و از آن طرف ما برای این که بتوانیم همزمان هم تامین مالی خانوارها را داشته باشیم و هم تامین مالی بنگاهها را داشته باشیم یکی دیگر از ابزارهایی که تعریف کردیم، سال گذشته رونمایی شد و انشاالله امسال به صورت گسترده عملیاتی میشود کارت رفاهی متصل به اوراق گام است که به صورت توأمان هم تامین مالی مصرف کنندگان نهایی را داشته باشد و هم این تامین مالی که انجام میشود از خانوارها برود در زنجیره تولید سرایت پیدا کند. برای طرحهای توسعهای و ایجادی ما مشخصا مثلاً ابزار سپرده خاص را آمدیم تعریف کردیم که منابع بابت پروژه تامین مالی شود و بابت همان پروژه هم تخصیص پیدا میکند.
سوال: در مورد برنامه کاهش سوداگری در بازار ارز و مدیریت انتظارات هم بفرمایید در چه مرحلهای است.
شیریجیان: بالای ۹۰ درصد واردات ما از جنس ملزومات تولیدی است، مواد اولیه، کالاهای واسطهای، کالاهای سرمایهای یکی از موضوعاتی که بانک مرکزی در دو سال اخیر در دستور کار قرار داده بحث با ثبات کردن بازار ارز است و پیش بینی نرخ ارز برای فعالان اقتصادی است. بازار رسمی که نیازهای تجاری کشور تامین میشود حتماً بازاری خواهد بود که امسال ما با یک شرایط با ثباتی مواجه خواهیم بود از آن طرف هم تامین مالی ارزی را هم مشخصاً ما در مرکز مبادله در دستور کار قرار دادیم، ما برای تامین نیازهای ارزی حتماً شرایط، شرایطی خواهد بود که برای فعالان اقتصادی نرخ ارز حتماً پیش بینی پذیر خواهد بود یعنی ما حتماً نرخ را مدیریت میکنیم که شرایط برای فعالان اقتصادی پیش بینی پذیر باشد و از آن طرف هم برای تامین مالی ارزی، ما از طریق مرکز مبادله ارز و طلا حتماً در قالب سکوک ارز و مشخصا اوراق مرابحه ارزی که همین الان هم عملیاتی شده برای تامین مواد اولیه ارزی بنگاهها استفاده میکنیم از آن طرف هم منابع بانک مرکزی از طریق بانکهای عامل به کارگیری میشود که بتوانیم از طریق منابع بانک مرکزی و ادغام آن با منابع شبکه بانکی، تامین مالی ارزی بنگاهها را بتوانیم انجام بدهیم.
سوال: آقای روحانی جمعبندی جنابعالی را بشنویم.
روحانی: مجموعه شرایطی که انگیزهها برای سرمایهگذاری را تحریک میکند و ارتقا میدهد یک بخشی از آن شرایط اقتصاد کلان است، ثبات مقررات که تکلیف قانون بهبود محیط کسب و کار بود آیین نامه اش سال گذشته ابلاغ شد آیین نامه ماده ۲۴ و ۳۰ تعهد دولت به رعایت آن قانون، اینکه مثلاً امروز اعلام نکنیم صادرات از فردا ممنوع است، امروز اعلام نکنیم که از فردا قیمت آب، برق و گاز صنایع تغییر میکند، اینها از مدتی قبل ارائه شود و پیش بینی پذیری اقتصاد را بتوانیم ارتقا بدهیم و بحث تعهد به روند با ثبات نرخ ارز، یک بخش از موضوعات هم به بحث تامین مالی سرمایهگذاری برمیگردد که نکاتی که آقای دکتر شیریجیان هم فرمودند خوب است اینها را همه شاخص گذاری کنیم آخر امسال بنشینیم اینها را عدد و رقمی بحث کنیم، چه میزان کراد فاند ارزی در کشور پیشرفت، چه میزان سپرده سرمایهگذاری خاص برای طرحها منتشر شد، میزان شرکت سهامی عام پروژه به ارزش ریالی اش چقدر بود که در بازار سرمایه آوردیم، چه میزان انتشار اوراق ریالی شرکتی بود که بانک مرکزی و شبکه بانکی هم تضمینش کردند، میخواهم عرض کنم این اهداف باید عدد و رقمی بشود.