پخش زنده
امروز: -
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی گفت: اسلام یعنی راهنمای انسانی بودن و انسان شدن. اسلام نقشه راهنمای انسانیت است، هر کس به هر میزانی عقیده داشته باشد به همان میزان زیباست و هر جای دنیا به احترامش بلند میشوند.
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما، حسن رحیمپور ازغدی عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با حضور در برنامه گفتگوی ویژه خبری به مناسبت شب اول قدر به بحث و گفتگوی علمی پرداخت.
سوال: خوب آقای رحیمپور با علی بشریت صحبت را شروع بکنیم که نسبت علی با جهان بشریت از هر دین و آیینی چیست؟
رحیمپور: اولاً راجع به مناسک فرمودید این شبهای خاص در اینکه زمانها و مکانها باهم مساوی نیستند شکی نیست هم توجیه عقلی دارد هم نقلی یعنی هم از منظر عرفانی فلسفی هم از نظر فقهی و اخلاقی میشود توضیح داد که چرا همیشه و همه جا در نسبت با رشد انسان مساوی نیست با هم، اما گاهی در تفکیک زمانها و مکانها با هم دچار خطا میشویم و زمانها و مکانها را تقسیم میکنیم به مقدس و نامقدس این همان تفکیک عرفی و قدسی است تو ذهن بعضی است که ما کل زندگی مان یک جور داریم زندگی میکنیم در مناسبات با خانواده، بازار، سیاست انواع اقسام مناسبات بعد یک روزهای خاصی یا جاهای خاصی یک مرتبه بهطور مقطعی شدید مناسکی مذهبی میشویم یعنی سبک زندگی مان یک سمت معاملات مان اینها سبک مناسک مان در یک زمان و مکان خاص یک جور دیگر است مثلاً این ایام این روزها و شبها همه مذهبی هستند میخواهند یک کار مذهبی بکنیم که مثلاً با بقیه سال در تناقض هم بود هم بود اون بقیهاش آزادی هر جور خواستی کلاهبرداری، دروغ، طلاق خشونت، سوءظن و بدبینی حرص خیانت، بیتفاوتی، راحتطلبی، عیاشی اینها این چند روز دیگر آدمهای مذهبی خوبی باشیم وقتهای دیگر مثلاً نماز، روزه خمس و زکات جهاد، انفاق گذشت اینها نه این چند روز بیاییم حرم امام رضا سلامالله علیه این خانمهای محترم یک گرزی دستشان میگیرند این را میآورند میبوسند فکر میکنند میرویم بهشت حالا من بعضی مناسک هم که الان هست اینها هیچ ریشه نه اسلامی دارد نه شیعی همین گرزی که دستشان میگیرند تو بعضی منابع من دیدم این جزو آداب دستگاه مامون بود نه حضرت رضا، چون ایشان گرز نداشتند این کلاهی که خدام محترم حضرت سرشان میگذارند این کلاه افسران نظامی ارتشهای غربی بود که رضاخان آورد کلاه نظامی سر خادمین میگذارند هنوز هم میگذارند خیال میکنیم از زمان امام رضا بوده این زنگ ساعت زنگهای حرم زنگش عملاً زنگ ناقوس کلیسا گذاشتند از قبل و یک مستشرق اروپایی هفتاد هشتاد سال پیش گفت من خیلی خوشحال شدم که رفتم نجف و کربلا و مشهد و دیدم که ساعتهایی که اینها از ما گرفته بودند ما عمدا صدای زنگ ناقوس کلیسا را گذاشتیم و خیلی خوشحالم روزی چند بار صدای ناقوس کلیسا از حرم امام رضا و اینها شنیده میشود خوب این راچند بار هم عرض کردم به دوستان فکر میکنند تحجر یعنی همین فکر میکنند هر چی که ظاهرش مذهبی است توی ساختمان مذهبی است این دیگر کلاً مقدس است . چنانچه زمانی شمع روشن کردن جزو آداب مقدس مذهبی بود تو همین حرم امام رضا .
سوال: شام غریبان؟
رحیمپور: نه شام غریبان نه، این روشن کردن از کلیسا و بود اینها آوردند تو حرم همه هم بهعنوان العمل مقدس شمع روشن میکردند نذر میکردند اصلاً تو امامزادهها، یا این ریسمان بستن، نخ و قفل که اینها را از بوداییها و مسیحیها گرفتند اینها هیچ سابقهای هیچ سند شرعی ندارد حتی یک توصیه از پیامبر و اهل بیت ما نداریم از این باب، اینها همه از آیینهای دیگر آمد یا مسجدها را مثل کاخ ساختن، مجلسهای باشکوه و گرانترین سنگها و بلندترین زیورآلات، کاشیهای فلان اینها هیچکدام در روایات اهل بیت نیست خلافش هست یعنی ما حدیث داریم امام زمان بیایند این مسجدها را خراب میکنند حدیث نداریم ایشان میآیند مسجد سازی میکنند این را میخواهم عرض کنم که این مناسک فکر میکنند بعضیها که اینها مذهبی مربوط به مذهب است بیاییم یک کارهای مذهبی توی زمان خاص مکان خاص بکند خیلی راحت دیگر میرویم بهشت و اینها و کل کارهایی که تو یکسال میکنیم.
سوال: یعنی در همه سطوح مسلمان نباشیم و اون روز اون ساعت یا اون موقعیت جغرافیایی که برسیم؟
رحیمپور: بله امثال بنده اینجوری هستیم یعنی در عمل اصلاً سکولاریسم همین است معنی.
سوال: جداکردن عرصههای مختلف زندگی؟
رحیمپور: با در نظر با اینها مخالفت میکنیم، اما در عمل نود و نه درصدمان سکولاریست هستیم عملاً یعنی اینجا این روز این لباس میپوشم قرآن سرم میگیرم ولو در تناقض است با کل سال تو بازار، خانواده، فلان . حالا آمار زندانی طلاق، اعتیاد، گرانفروشی، دروغ، هر چی رفت بالا رفت در طول سال نماز نخوانیم، روزه نگیریم ولی زیارت امام رضا بیایم دیگر بخشیده میشویم حالا از این طرف هم عدهای میخواهند بگویند که حتی اگر بدترین آدم باشیم مایوس نباش بیایید حتی عرق میخورید، زنا میکنید، دزدی میکنید رشوه میگیرید ولی باز هم بیا این از یک جهت حرف درستی است که کسی نباید مایوس شود هیچ کس هم هیچکس نباید مغرور بشود ارتباطش قطع نکند.
سوال: ارتباطش را قطع نکند احساس نکند که آلوده شده؟
رحیمپور: همه ما آلوده هستیم، وگرنه کی هست که آلوده نیست ما روزی صد خطا و گناه داریم.
سوال: مثلاً یک گناه بزرگی را انجام میدهد احساس شرم و حیا میکند که بیاید زیارت؟
رحیمپور: گناه بزرگ که همه مان میکنیم، هم غیبت یک گناه عادی خیلی معمولیه دیگر از این بالاترین قرآن میگوید چه و چه که دیگر عمومی است ولی بعضی گناهان هست است که افرادی مایوس میشوند از خودشان میگویند ما دیگر آب از سرمان گذشت حالا که تا اینجا گذاشت پس بقیهاش هم میروم به اینها باید گفت که آقا مثلاً چرا مایوس میشوی از خودت هر غلطی کردی ما باز هم بیایم حرم شب قدر زیارت ولی کسانی این را جوری نقل میکنند که جرئت بر گناه و خیانت و فساد میآورند معنیاش چیه که هر غلطی میخواهی در طول سال بکن گرون فروشی، دروغ، کلاهبرداری خیانت در امانت بی ناموسی، بعد یه شب بیست و یکم شب نوزدهم و اینها یک حرمی برو، زیارتی برو یک اشکی برای امام حسین بریز همه حل هست پیش خرید کن جنایتهای سال آینده ات است این خودش مغرور کردن افراد به این گناه است و این خلاف است متاسفانه بعضیها نمیفهمند که چه کسی را باید مایوس کنند چه کسی را مغرور و اینها معنی اش چیه لذا به کارهایی که زحمت دارد مثلاً در سال باید یک پنجم مازاد درآمدت را بدهی به محرومین، فقرا خرج فرهنگ دینی بکنید خمس ولی خیلیها این را نمیدهند، اکثرا ولی حرم میآید حرم، روزه نمیگیرد نماز نمیخواند و...
روابط مثلاً نامشروع. فرض کنید که طرف اختلاس کرده و میآید حرم و یک کار خیریهای مثلاً بعضی از این سلبریتیها دنیا و دزدها اینها سرمایه دارها کارشان این خیریهای چیزی دارند که هم پز بدهند و هم دزدی هایش را کرده میلیاردها دارد زندگیهای اشرافی کافرانه میکند.
سوال: مثلاً اسمش روی فرشهای حرم هم باشد؟
رحیمپور: ولی در عین حال و کار مذهبی خیر مثل بچههای یتیم و اینها که اینها هم کلاهبرداری هست و قرآن بهش اشاره دارد که اینها خیلی حرف مهمی است خب حالا این نکته اول مناسک که بعضی هایمان خیال میکنیم مثلاً خادم حرم بشویم یا فلان عمل مثلاً مستحب را انجام بدهیم خیلی مذهبی هستیم ما دیگر قرآن میفرماید تعمیر مسجدالحرام آباد کردن مسجدالحرام و آب دادن به زائرین و حجاج بیت الله که دیگر از این عبادت بالاتر چه عبادتی است قرآن میفرماید اینها خوبه ولی یک وقت اینها را مقایسه نکنید با مجاهدین با جهاد فی سبیل.
سوال: همین تفکر در بعضی شیعیان هم هست که امام حسین جور همه ما را بکشد؟
رحیمپور: بله میگویند که امام حسین رفت کربلا کشته شد و شفاعت همه ما را میکند یک اشک برای امام بریز میروی بهشت حالا نمیخواهم بحث مذهبی یهودی را بکنم در ضمن اینجا عرض میکنم که دعوای مسیحی و یهودی را فقط قرآن خاتمه میدهد، چون قرآن میگوید آن که به صلیب کشیدند مسیح نبود بنابراین شما چه پدر کشتگی باهم دارید اصلاً دعوای مسیحی و یهودی را قرآن منتفی میکند ضمن این که حالا اصلاً شما میبینید مسیحی و یهودی سران اینها نه واقعاً مسیحی هستند نه یهودی یعنی صهیونیستها میدانید در حکومت اسرائیل اینها سکولار هستند متدینین بنیادگرا اصولگرای یهودی در غرب در دنیا در امریکا در خود اسرائیل با حکومت سکولار اسرائیل مخالف هستند.
سوال: یک سری شان هستند دیگر خاخامهای ضدصهیونیسم؟
رحیمپور: اینها اصلا میگویند حکومت اسرائیل یهودی نیست سکولار است راست هم میگویند اینها فرقههای مختلف دارند مسیحیها هم متدین شان که آمریکا و انگلیس، فرانسه حاکمان اینها را که متدین نمیدانند همه کلیسا میروند ولی همه بی دین و فاسد هستند.
جهان اسلام ما کسانی را داشتیم و داریم که نان اسلام را به اسم اسلام و مسلمان مطرح هستند ولی هر کثافت کاری میکنند حاکمان آل سعود و امارات و بحرین و قطر و عمان و کجا و کویت و مصر و اینها همه کی هستند اصلا مثلاً جهان اسلام صد سال است کل حکومت هایش دست نشانده هستند دست نشانده انگلیس و آمریکاییها و فرانسویها، روسها اینجوری هست صدساله اینجوری هست دیگر از بعد جنگ که جهان اسلام از هم پاشید اینها تقسیم کردند بین خودشان ما هم سهم انگلیسها بودیم بعد هم آمریکایی ها، هر کشوری را هم گرفتند زبان خودشان را اونجا اجباری کردند تو کشورهای دست انگلیس اشغال شدند مثل ما زبان انگلیسی اجباری شد تو مدارس که تا الان هم هست مستعمرات فرانسه زبان فرانسه مستعمرات روسیه زبان روسی اعلام همه هم به اون مردم گفتند این زبان علم و تمدن است برای پیشرفت زبان پیشرفت از نظر ما، چون ارباب انگلیسها بودند زبان انگلیسی است در کشورهای مثل الجزایر لیبی، تونس و مراکش زبان فرانسوی اجباری هست هر جا ارباب شان هر چه بگوید این افراط از هر دو سر که بگوییم غیر مسلمانها هیچ بهرهای از انسانیت ندارند انسانی یا اسلامی.
آن که میگوید صفر و صد تباین بین اسلامی و انسانی است هم اون که میگوید اسلامی چیه دیگر همان انسانی ملاک است حالا شما انسانی اینجا رنگ و بوی اسلامی دارد در بین هندوها رنگوبوی بتپرستی دارد و در کمونیستها فلان اینها ظواهر هست اصلش یکی است نه اصلش یکی نیست به طور کامل اصلش دوتا هم نیست به طور کامل یعنی هر دو طرف افراط میکنند اون که در قرآن و روایات هست حضرت امیر فرمود همه معیارش بود این بود که اولاً خداوند میفرماید که دین الهی بر اساس فطرت است و فطرت همه بشر خدایی است الهیست است فطرت الله التی فطر الناس علیها همه بشریت شرق و غرب قدیم و جدید با هر مذهب و قومیت و نژاد و عقیده و ثروت و جنسیت و هر چی که هستند همه در یک چیز مشترکند و آن فطرت الهی است یعنی چی یعنی هم در ارزشگذاری هم در جهتگیری هم در دانستن اصل توحید همه این بذر را خداوند در همه تان گذاشته.
سوال: پس دین آمد چکار کند؟
رحیمپور: حالا اتفاقی که میافتد یکی این که این اجمال کافی نیست باید تفصیلش گفته بشود دوم که گاهی در مفهوم همه قبول دارید در مصادیقش اختلاف میکنید شما الان ببینید یک حقوق بشر همه میگویند قبول بعد یک چیزهایی را هم همه اشتراک داریم حق حیات، حق مثلاً ازدواج بعد میرسیم به حقوقی که یک کسی میگویند جزو حقوق بشر مثلاً سقط جنین بدون دلیل پزشکی، مثلاً زناکاری
سوال: مثلا خودکشی؟
رحیمپور: خودکشی، زنا، روابط نامشروع میگویند دوطرف راضی باشند خشونت نباشد اینها منافاتی ندارد اینها جزو حقوق بشر است جان خودم است میخواهم بمیرم میخواهم لخت بیایم تو خیابان اینجاها در یک چیزهایی مشترک است در یک چیزهایی اختلاف است. حالا اینجا تو تعریف امیرالمؤمنین میگویند بشر را تعریف کن تا سر حقوق بشر با هم توافق کن یک چیزهاییش همه جا میگوییم قبول داریم یعنی جزو مستقلات عقلیه است مساله فطری است همه دنیا هرجای دنیا بروی ببینید مثلاً کودکآزاری میکند یا کسی که همینطوری بیدلیل یک کسی بهش خدمت کرده این به جای تشکر میرود به او خیانت میکند همه بدشان میآید الان شما ببنید کثیفترین آدمها فیلم میسازند فقط برای پول ولی جرئت نمیکنند آدم بد را با همه خصلتهای بد قهرمانش بکنند.
انسان ذاتا دنبال خوبی ونور است نه ظلمت و بدی حتی اگر ظلم میکند نمیخواهد که به او بگویند ظالم یه توجیهی میخواهد بیاورد برچسب عدالت رویش بزند حتی دزدها میخواهند کسی بینشان باشد که عادل باشد که اموال دزدی را عادلانه بین ما تقسیم کند یعنی همان دزد ظالم هم عدالت را میفهمد جایی که به نفع خودش است عدالت را قبول دارد اگر با اسلام در تناقض کامل نیست اشتراکاتش تا چه حد هست حضرت امیر میفرمایند که آگاهی به خداوند خدا آگاهی اینها چیزهای قراردادی نیست یعنی مهم این نیست که بگویی عقیده مهم نیست مهم نیست مسلمانه هستی یا نه، خداپرستی یا نه مشرکی و موحدی یا نه .
سوال: آدم خوبی باش؟
رحیمپور: آدم خوبی باش منظورم اینکه مهربون مثلاً باش کارهای خیر هم بکن، اما خوب اینها لازم است ولی کافی نیست اصلاً برای سعادت فرد، حضرت امیر میفرمایند تا کسی خدا را باور نکند و هدف نگیرد نمیتواند در این مسابقه خیر و شر واقعاً و تا آخر به خیر وفادار بماند نمیتواند بدون هیچ توقعی از مردم به مردم ولو مخفیانه و بدون اسم و رسم خدمت کند متوقع میشود، دیدید اینهایی که یک کمکی میکنند سیصدتا سلفی هم میگیرد و در اینستاگرام قرار میدهد تواصلا آدم کلاهبرداری هستی اصلا چرا خودت این قدر فیلم میگیری مثلا رفته در یتیم خانه، تو مریضی تو هدفت خدا نیست لذا قرآن فرمود کسانی که که انفاق میکنند، اما رئاء الناس میخواهند مردم ببینند نه خدا این نه اینکه پاداش این ندارد این عذاب است گناه دارد یعنی زیر صفر است صفر هم نیست.
هدفت خودنمایی نیست بلکه گسترش فرهنگ خدمترسانی در جامعه است مثلا اینهایی که مثلاً اعلام میکنند عمومی که زندانی آزاد میکنند اینها تبلیغ یک شخص نیست تبلیغ یک فرهنگ است یعنی آشکارا
سوال: پس وابسته به نیت میشود؟
رحیمپور: هم نیت هم آثارش کارکردش یعنی ما خودمان ببینیم خودمان میفهیم کلاهبرداریم اول هم کلاه خودمون بر میداریم بعد بقیه راخودمان میفهمیم کی داریم فیلم بازی میکنیم ادا اصول است و کی واقعا داریم خدمت میکنیم برای خدا .
پس این که تو مسلمانی یا نیستی و عقیده ات مهم نیست؟ چرا حضرت امیر میفرمایند خیلی فرق دارد اصلاً این که تو عقیده داشته باشی به خداوند آن خدایی که قرآن معرفی میکند نه هر خدایی و به این تفسیر از قرآن نه هر تفسیری اینها این طوری نیست که قراردادی است که حفظ کنید گفت حالا چه فرقی دارد ما بگوییم دوازده و چهارده معصوم شش امام هفت تا معصوم یا اصلاً معصوم نداریم فرقی ندارد الان من که شیعه هستم با او نیست توی زندگی فرقمان چیه با هم؟ مسلمان و غیرمسلمان فرقش چیه الان جامعه مسلمان از جامعه غیرمسلمان تعداد طلاقها و اعتیادش و دعواهایش و دروغ گفتن و کلاهبرداری تو بازار و معاملات و خیانت خانواده اینها چه قدر فرق دارد و خیلی از این نتیجه میگیرند که پس میبینید عقیده مهم نیست و اثری ندارد خیلی گاهی غیر مسلمانی غیر شیعه از شماها خیلی انسانتر است بین شما آدمهایی هست که از هر کافری وحشیتر است بنابراین عقیده مهم نیست خوب جوابش این است که حضرت امیر میفرمایند ما گفتیم عقیده نگفتیم ادا ما ادای مسلمان و مذهبی در میآوریم والا خوب همان اندازه اعمال اخلاقی بین ما هست همان حرص و حسد کینه چرا، چون مسلمان شیعه به زبان نیست که باید عمل کنید
سوال: ما مسلمانها میگوییم پس این مقدار که این چیزی که شما دارید میبینید مسلمانی نیست مثلاً ما به اسلام عمل نکردیم؟
رحیمپور: کلیاش نمیشود هر چقدر بهش عمل بکنید به همان اندازه نتیجهاش را در دنیا و آخرت میبینید خود این هم که بگویید من تسلیمم در برابر این ارزشها این هم یک عمل است ولو اینکه در عمل یک جاهایی ما کم میآوریم.
سوال: خوب حرفم این است که آیا بالاخره تجلی اسلام در یک جامعه نباید اخلاق و انسانیت و مدارا و همه این فضیلتهای اخلاقی باشد یعنی چه چیزی میشود که مثلاً ما بعضی وقتها در جامعه اسلامی که خودمان هم یکیاش هستیم بالاخره رنگ عمومی که نگاه میکنیم این فضیلتها را در جاهایی نمیبینیم یعنی اسلام نتوانسته ما را همراه کند با فضیلتهای اخلاقی؟
رحیمپور: حالا چرا اسلام بگویید کل انبیا هم ادیان بعداً هم بگویید خدا اصلاً نتوانسته و این پروژه شکست خورده؟ چون از دوتای اولی که خلق کردی به حرفت گوش ندادند حضرت امیر اصلا موضوع آدم وحوا را که اینها نوعی، چون حرف خدا را گوش نکردند و به این دنیا برای مجازارت تبعید شدند را قبول ندارند این خیلی جالب است ایشان در ذیل بحث خلقت آدم و حوا فرمایشی دارند که تقریباً معنایش این است که از اولی که آدم و حوا خلق شدند قرار بود بیایند زمین و به عالم طبیعت منتها باید با اختیار خودشان میآمدند نه به اجبار و او بهشت اولیه برزخی بود یک حلقه وصلی بود بین عالم مطلقا، معنوی عالم معنا و عالم عقل و روحانیت محض که هیچ جسمانیت درش نبود که اصل روح انسان آدم و حوا آنجا خلق شده است.
بازمین که قوانین طبیعی و مادی و فیزیکی برایش حاکم است عالم ماده، یک حلقه واسطهای لازم بود او بهشت اولیه بود مدتش هم کوتاه بوده و بعضیها هم در بعضی روایات هم میآید که او در همین زمین هم بوده، چون بعضیها میگویند در کره زمین نبود در یک عالم هور قلیایی بوده، یک عالم خاصی بود مثلاً برزخ نه مادی محض و آماده شدن انسان بود برای هبوط از عالم معنا به عالم ماده و با اختیار خودش باید میآمد و علت هبوط هم این نبود که اینها خطایی کردند و اون میوه را خوردند علتش این بود که آن میوه را که خوردند عورت شان آشکار شد یعنی عیبهای بشری، وابستگی بشری عالم ماده آشکار شد دیگر نمیتوانی در بهشت بمانی اصلاً امکانش دیگر نیست یعنی فرمولش عوض شد مثل بچهای که از شکم مادرش به دنیا آمد دیگر نمیتواند برگردد لذا قرآن میگوید توبه کردند و خدا هم توبه شان را پذیرفت خوب اگر توبه شان را پذیرفته چرا مجازات میکند پس چرا مجازات میکند این مجازات نیست اصلاً آمدن به زمین و عالم طبیعت مجازات نبوده نتیجه یک انتخاب است حضرت امیر میفرماید آمدیم به اینجا که مدتی اینجا باشید با اراده خودتان برگردید دوباره به محضر خدا ما چهل پنجاه سال شصت سالی کم و زیاد از عالم غیب آمدیم به عالم شهود دوباره برمیگردیم به اونجا، اما اینکه کجا برگردی اختیارش با توست ببینید حضرت امیر (ع) در برابر اینهایی که میگویند عقیده مهم نیست و ایمان مهم نیست اینها را قبول ندارم اصلاً نمیشود شما مشرک مشرک باشی ولی آدم خیر فرق نکند با موحد خیر؟ چرا؟ خیلی فرق میکند تو داری برای کی با چه هدفی داری کار خیر میکنی؟ تو که خدا را قبول نداری آخرت را قبول نداری او را هدف نگرفتی هدفت از کار خیر چیه.
سوال: احساس خوب.
رحیمپور: خیلی خوب پس بهش رسیدی دیگر از چه کسی طلب داری.
سوال: ولی خوب در نتیجهاش چه فرقی میکند؟
رحیمپور: نتیجهاش این است که فرق میکند با آن آدم ظالم. کسی که خدا و عالم غیب را قبول ندارد تا کجا و چقدر میتواند خیر باشه و فداکاری کند بدون هیچ توقعی .
سوال: خوب این در آینده اش درست است؟
رحیم پور: نه در همین نه، دو تا بحث است ببینید اصلاً یک آدم ریاکار کلاهبرداری میآید کار خیر بکند خوب این عمل دو بعد دارد حضرت امیر میفرمایند یکی اثرش در آن فرد است و یکی خود توئه.
اثرش به او خدمت شده شما با هر نیتی گرسنه را سیر بکنی گرسنه شیر شده خدمتی شده به بشر پس آن نتیجهاش رسید و سیر شد، اما تو به چه نتیجهای رسیدی تو همان چیزی را که هدف گرفتی به همان میرسی اگر دنبال احساس خوب بودی نوش جان خودت هم آرامتر و راحتتر زندگی میکنی اگر برای شهرت بود برایت کف میزنند البته که همینها هم ممکن است فحشت دهند. آیا برایت فرقی نمیکند که برایت دست بزنند یا توهین کنند یعنی اینها با عمل امکان ندارد آدم توقع درش ایجاد نشود.
حضرت امیر میگفتند اصلاً چرا گاهی مخفیانه میرفتم کمک میکردند و میگفتند بروید کمک کنید هیچکس هم نفهمد برای تربیت خودت اولاً برای کسی خدمت بکنیم ولی شرمنده اش نکنیم اصلاً نفهمه تو کی هستی لذا امیر المومنان صورتشان را میپوشاندند دوم برای که باید خودت را تربیت کنی یعنی بگویی من خدمت میکنم به همه بدون ذرهای توقع حتی اگر همان آدم همون لحظه تف بندازد روی صورتم به من فحش بدهد برای من ذرهای فرق ندارد حضرت امیر میفرمایند علامت ایمان و اخلاص این است و این را وقتی میتوانی که معتقد به خدا و ایمان به غیب داشته باشیم که حالا اگر این هم نفهمد، او هم نفهمد ولی خدای تو که دارد میبیند.
من به عشق تو دارم به اینها خدمت میکنم این ها، چون مخلوق تو هستند من اینها را دوست دارم.
امام فرمودند این مردمی که امروز به من درود بر خمینی میگویند اگر فردا شعار مرگ بر خمینی بدهند برایم مهم نیست من در هر دو حال وظیفه ام خدمت به مردم است.
ما هر وقت در مسیر خدا برویم برکات خدا میآید نرویم نمیآید
البته داریم میبینیم این الاقصی و یمنیها دارند با کل غرب و استکبار دارند میجنگند شوخی است ششماهه اینها تو این وضعیت دارند مقاومت میکنند.
سوال: تازه نظرسنجی انجام شده بود که هفتاد و دو درصد فلسطینیها همچنان از عملیات طوفان الاقصی دارند حمایت میکنند؟
رحیمپور: واقعاً من فکر نمیکردم از مردم ما حالا نه همه از اون مجاهدین آدمهای اینقدر قوی هستند فکر نمیکردم ولی اخیراً توی قضایا هم یمنیها، هم غزه دیدم که چه ملتهایی در دنیا هستند بزرگ هستند.
حضرت امیر میفرمایند این که شما با اعتقاد به خدا و آخرت و برای اون کاری را بکنید عمل خیر بکنید با این که با هدف دیگری عمل خیر بکنید اینها دو تا رفتار هست.
برای اون کسی که بهش خدمت میکنی ممکن است مساوی باشد، اما برای خودت مساوری نیست.
سوال: ضمن اینکه شما اشاره کردید که برای اون دریافتکننده هم توی یک جاهایی مرز ظریفی است؟
رحیمپور: یعنی ما اصلاً فقط در یک صورت میتوانیم فداکاری بکنیم طلبکار نشویم فقط در یک صورت با شعر و شعار نه در واقع و اون که معتقد باشیم برای کسی و در محضر کسی و به فرمان کسی داریم کار میکنیم که عدل مطلق رحمت مطلق علم مطلق و نفع و ضرر من دست اوست.
سوال: اگر کسی بگه من برا همان حس خوب خودم باز هم ممکن نیست؟
رحیمپور: اگر کسانی هستند ببینید اگر کسانی هم که به خدا و آخرت معتقد است ما داریم بین مسیحی ها، زرتشتی ها، آدمهایی داریم مسلمان هم نیستند و اینها هم پاداش الهی هم دارند، اما کسی ملحد است صحبت ما سر کسی است که اصلاً قبول ندارد اگر تو به دنبال احساس خوب هستی و فرض را بر این باید بگذاریم که تو حاضری و عمر فداکاری و خدمت به دیگران بکنیم ولو هیچکس ندونه و تشکر ازت نکند نشان میدهند که شخصیت بزرگی داری تو مدارج انسانی یک فضیلتهایی داری اینجا حضرت امیر میفرمایند که انسانهای با فضیلت و بی فضیلت ولو هر دو کافر باشند را با هم مساوی نیستند.
سوال: مثل حاتم طائی؟
رحیمپور: یعنی مثلاً کافر عادل با کافر ظالم مساوی نیست یا حتی بعضیها میگویند آقا کافر عادل خوب است یا مسلمان ظالم این هم مغالطه است از چه جهت از جهت ظلمش میگویی نه این کافر عادل را اسلام قبول دارد نه این مسلمان ظالم را در بعد اعتقادات داری میگوید او اعتقادات غلط و باطل است این اعتقادات درست است این آدم ولی خلاف به اعتقاداتش عمل میکند یعنی هر چیزی را به جای خودش درست نمره بدهیم .
همینطور که فرمودید حاتم مشرک بوده قبل از اسلام بوده و مرده پیامبر اکرم به بچه حاتم میفرمایند که پدر تو مشرک بود و خوب از این جهت ضرر میکنند، چون نگاهش به جهان نگاه درست و واقعبینانه نبود خرافی بود با خرافات معتقد باشی، چون الحاد هم خرافه است شرک هم خرافه است خرافه یعنی آن چیزی که واقعی نیست و فکر میکنی واقعی هست اینها خرافات قدیم و جدید.
خرافات سنتی اش و مدرنش و پست مدرنش مثل هم است و فرقی نمیکند کسی که بر منبای خرافات با جهانبینی غلطی دارد تصمیم میگیرد خب نمیشود شما با یک نقشه راه غلط به مقصد درست برسی تو اصلاً تو اون جاده نیستی تو اصلاً او را قبول نداری تو اصلا خدا و آخرت را هدف نگرفتی که ولی تو همین مسیری که داشتی میرفتی به یک عده کمک کردی برای راحتی وجدانت برای چی احسنت نتیجهاش را هم دیدی همان هم دوستت دارند و یک پارک را هم به نامت میکنند وقتی جایی را هدف نگرفتی چرا توقع داری به اونجا برسی البته در روایات داریم که خداوند رحمت خداوند شامل کسانی که عادل هستند، اما مؤمن نیستند اگر مستضعف فکری باشند نه لجباز یعنی ضالین باشند نه مغضوب علیهم روایت باز داریم از حضرت امیر (ع) که خداوند ظالم و عادل را مساوی نمیداند، اما مسلمان و کافر هم مساوی نیستند یعنی هم عقاید مهم است، هم عمل مهم است امیرالمؤمنین سلامالله علیه میفرمایند که بنابراین اینهایی که میگویند ایمان و عقیدت هیچ اهمیتی ندارد خوب باش، مهربان باش.
خوب و مهربان هست، اما در عین حال جنایتکار است طرف هم مسجد میرود خادمالحرمین است و کلیسا میرود و هم جنایت میکند.
سوال: بعضی از این مفسدین اقتصادی دست به خیرشان خیلی خوب است فضایی درست میکنند که بگویند اینها دست به خیر بودند؟
رحیمپور: قرآن خیلی عجیب است قرآن همش میگویند قرآن را اصلاً قرآن را درست معنیاش نمیخوانند که چه میگوید همه اینها را قرآن اشاره کرده و به همه این موارد اسم برد از اون طرف به کسانی که میگویند آقا زیبایی و زشتی، درستی و نادرستی کلاً فقط و فقط به عقیدت مربوط است و اعتباری و قراردادی است که شما توی جامعه مسلمان باشی میشود مسلمان و مهم نیست چیکار میکنی این تعبیر از حضرت امیر عنایت بفرمایید آقا زشتی و زیبایی مگر به مذهب مربوط است خوبی و نا خوبی، عدل و ظلم چه فرقی دارد که شما چه دینی داری یا چه چیزی حضرت امیر میگویند اصلاً هدف اسلام انسان است هدف زیباییست این تعبیر حضرت امیر خیلی قشنگ است ایشان میفرمایند که اساساً دین، توحید انبیا آمدند انسان را زیبا نگه دارند انسان را زیبا بکنند.
کفر، خرافه، شرک و ظلم انسان را زشت میکند و خودتان میفهمید چه قبول داشته باشید این حرفها را و چه نه میفهمید چه کاری درست است چه کاری زشت است البته در بعضی از جزئیات اختلاف میشود به همین دلیل هم شرع و واجب و حرام و دین آمده.
چون عقل بشر برای درک همه مصادیق و مخصوصاً جاهایی که دو تا خیر با هم در تزاحم هستند یا دو تا شر؛ لذا همین الان شما میبینید خیلی جاها راجع به اینکه کشتن انسان کدام انسان در چه شرایطی اخلاقی هست یا نیست؟ همین الان یکی از بنبستهای فلسفههای اخلاق در دنیا فلسفه اخلاق سکولار که انواع مکاتب هستند یکی همین جاهاست این مسئله تزاحم، اهم و مهم، ملاک اخلاقی بودن چیست؟
دعواست یعنی ابهام است مثلا خودکشی امر اخلاقی هست یا نیست الان یک کسی اسلحه بگذارد و به شما بگوید تو باید این را بکشی واگرنه تو را میکشم الان اخلاقی این است که شما جان خودت را حفظ کنی یا این که خودتو به کشتن بدهی خوب در اینجا دو طرف فیلسوفان اخلاق داریم به دو طرف استدلال کردهاند.
سوال: یا نه مثلا حمله پیشدستانه؟
رحیمپور: حمله پیشدستانه هستش که مثلاً فلانی را گرفته شکنجهاش میکنند میسوزانند و تکه تکه میکنند نمیدانند واقعاً گناهکار هست یا نیست بعد استدلال میکند که ما اگر این را شکنجه نمیکردیم اگر نه که حتما ممکن است یه خبری باشد اگر باشد بعد ممکن است اینها کاری بکنند که صدهزار نفر صدمه ببینند.
لذا ده نفر ظلم بکنیم به آن ها بهتر است یا صد هزار، این یک سوال، همین چیزهایی که ما به عنوان گناه می دانیم ، از خودکشی ، همین هم جنسبازی ، الان بعضی ها کتاب می نویسند راجع به این قضیه .
سوال: توجیه مثلا اخلاقی .
رحیمپور: ربا در اقتصاد کسانی داریم که حوزه اقتصاد در غرب دارند کتاب می نویسند ، ربا اخلاقی است. اصلا ربا عین عدالت است ین عدالت است ، بعضی ها مریض هستند ، کلاهبردار هستند و برای منافع خودشان ، ایدئولوژی و دین و فلسفه و اخلاق می تراشند ، اما یک عده ای واقعا گیج هستند، این جا عقلت احتیاج دارد به کمک وحی ، باید بیاید ملاک ها دستت بدهد، چی اصل است، چی فرع است، کدام مهم است، کدام مهم نیست، چی را فدای چه بکنید، همیشه شما خوب نیست، خیر و شر نیستی، گای بین خوب و خوب تر و بد و بدتری هستید، گاهی وقت این جوری است، بیشتر وقت ها این جوری است ، مخصوصا توی مسئله حکومت و اجتماعیات و این ها ، تصمیم صددرصد مفید یا صددرصد مضر خیلی کم است، تمام تصمیمات و سیاست گذاری ها و این ها ، معمولا باید انتخاب کنید بین یک تعداد سودها و ضررها ، بیینید کدام ضرر کمتر است و کدام بیشتر است ولی هیچ تصمیم بدون ضرر و بدون سود وجود ندارد، این زندگی این جوری و اخلاق و حالا ببینید حضرت امیر چی می گویند، اولا پیامبر اکرم راجع به حضرت امیر یک تعبیری دارند، می فرمایند خیلی زیبایی، روحت، بعد می فرمایند یاعلی خدا تو را زیبا کرده است ، زیبایی که چی ، که خدا تو را از چند جهت چنان زیبا تربیتت کرده است که کس دیگری را به این زیبایی تو من نمی شناسم، چی مثال می زنند، یکی تو هیچ وابستگی به دنیا یعنی قدرت، سیاست، ریاست ، شهرت ، لذت نداری، هیچ وابستگی به هیچی نداری و هر جای بوی دنیا می آید از تو متنفر هستند، تو زیبا هستی ، هر کس به تو نگاه می کند، شما فرمودید جرج جرداق مسیحی ، ایشان مسیحی است، متاسفانه ما توی جهان عرب دو – سه تا مسیحی داریم این ها از همه مسلمان ها راجع به علی بهتر از کتاب نوشتید، جرج جرداق می گویند شما کتاب علی صدای عدالت اسلامی نوشتید، این قدر تجلیل می کنی، چرا مسیحی هستی ، از نظر من علی همان مسیح است، مسیح علی دوران خودش بود، این زیبایی هایی است که من قبول دارم، این ها زیبایی هایی است که در علی است، امیرالمومنین در هر جای دنیا با هر کس، این خلق و خو ، سبک زندگی، عبادت و شجاعتش ، اخلاصش، علم و آگاهی اش ، همه چیزش ، هر جای دنیا بگو، اگر به احترام علی بلند نشدند و کف نزدند، شاگرد اول مدرسه پیغمبر است، علی و فاطمه ، خوب حضرت امیر به پیامبر می گویند تو خیلی زیبایی، یعنی شخصیت ، روحت خیلی زیباست، بعد می گویند دو تا چیز تو را زیبا کرده است ، از جمله خیلی زیبا کرده است، زیبایی یک مسئله اسلامی است، اسلام یعنی راهنمای انسانی بودن و انسان شدن ، البته این معنی نیست که هر کسی مسلمان نیست ، انسانیت هیچ بهره ندارد، هر کس مسلمان است ، انسان است و همه مسلمان ها انسان هستند، نه ، اسلام نقشه راهنمای انسانیت است، هر کس به هر میزانی عقیده داشته باشد و هر چقدر عقیده داشته باشد، به همان میزان زیباست و هر جای دنیا به احترامش بلند می شوند و من این تجربه کردم، از پیامبر اکرم و حضرت امیر ، تا قبل از کرونا بیشتر دعوت می شدم و می رفتم و الان هم دیگر حالش را ندارم ، بودایی، هندو، بت پرست، کمونیست، لیبرال، مسیحی ، زرتشتی ، یک کمی راجع به این مسائل با آن ها حرف می زنید، بلند می شوند به احترام علی ، یعنی چی ، این فطرت الهی و انسانیت خدا در همه گذاشته است ، برای هم گذاشته است، بنابراین سیاه و سفید به این معنا در عمل سیاه و سفید نداریم، بیشتری های ما خاکستری هستیم ، حالا خاکستری متمایل به سیاه ، بعضی سفید ، قابل جابه جایی هم هست، اما در نظر چرا ، سیاه و سفید داریم، خاکستری نداریم، یعنی در حق و باطل مطلق نیست و نسبی نیست اما در مصادیق ، آدم ها ، تصمیم های ما، ما صبح مومنینم، عصر کافر هستیم، صبح مخلصیم عصر در جلسه ای منافق هستیم، اکثرا این جوری هستیم ، بعضی این جوری هستند، بعضی ها بیشتر هستند مثل بنده، می فرماید تو را چه زیبا کرد ، تو توی دنیایی ، در مزکز کار اقتصادی ، سیاسی ، اجتماعی ، ولی ذره ای وابستگی به هیچ چیز نداری، یکی این ، دو خدا کاری کرده است که تو عاشق فقرا و مستضعفین هستی ، شما توی دنیا ، الان همه جای دنیا ، حتی کثیف ترین آدم ها ، به او بگو فیلم بساز ، یک رمان بنویس، نقاشی بکش، چه کسی را دوست دارد، کسی که همین دو تا صفت را از جمله دارد، همین کسی که محرومین را دوست دارد، کسی که وابسته به هیچ چیز نیست، این اسلامی تر است، یعنی انسانی تر است، یعنی زیباتر است، پیامبر به علی می گویند، خیلی زیباست، یک کاری کردید بیش از همه محرومین و مستضعفین را دوست داری، که آن ها با تو باشند، آن ها فقط تو را به امامت و رهبری قبول دارند، مستضعفین و محرومین تا قیامت عاشق تو هستند، تو زیبایی، خود حضرت امیر هم این کلمه زیبا را چند جا به کار بردند، یکی فرمودند که چه چیزهایی انسان را زیبا می کند، یکی آرامش و بقا، تمام شد؟
سوال: یک مقداری از وقت رد شدیم، ظاهرا آقای سید حسن نصرالله هم سخنرانی دارند که دارد تمام می شود اگر می شود ادامه بحث را در شب های آینده، شما به
یک نقطه ای بحث را برسانید.
رحیمپور: سید حسن نصرالله شیعه علی است، این شیعیان یمن ، این قدرت را توکل به خدا و اتکا به علی این قدر شجاعشان کرده است ، این جور که حزب الله ، انصارالله ، عراق و این چرا این هایی که ولایت علی ندارند، چرا کاری نمی کنند، چرا ترسیدند، تمام حکومت های کشورهای مسلمان ، عرب و غیر عرب ، همه شان خیانت کردند، یا سکوت یا ترس و یا خیانت.
برای چی ، پیروان علی ، ولایت علی دارند می جنگند، این ها یک درس است ، این ها انعکاس روح علی است، انسان را زیبایی یعنی این، پس امیر المومنین می فرمایند، این چیزی که شما را انسان را زیبا می کند، زینت یعنی زیبایی دیگر ، می خواهید زیبا باشید ، همه عاشق تان باشند، هی بخواهند نگاه تان بکنند، به این چیزها ایمان داشته باشید، هدفی داشته باشید، ایمان داشته باشید ، یک چیز قبول داشته باش و پای آن بایست ، در عین حال سکینه و آرامش، نه بترس ، نه زود مغرور شو، نه مایوس شو، نه تنش ، آرام ، مومن و آرام باش، زیبا می شوی، همه به تو احترام می گذارند ، حتی دشمنت ، آرام صحبت کن ، اما قوی ، احساساتی ، روی مسایل ، فرمودند ، وقار انسان را زیبا می کند، خوب یکی از توصیه های اسلامی است، انسان را زیبا می کند، بالاترین زیبایی و زینت آرامش و بر خود مسلط بودن است که دستپاچگی بنده ، روی عصبانیت ، روی شهوت ، روی رقابت ، زود عصبانی می شویم، زود آرام می شویم، این ها ، از این جور آدم ها همه بدشان می آید، می گویند، اما آدمی که وقار دارد، برخودش مسلط است.
یک توصیه اخلاقی اسلام وقار است، این انسان تر و زیباتر می کند، اگر عاقل هم باشی ، دانشمند هم باشی ولی وقار نداشته باشی، همان عقلت و زیبایی عقلت هم زننده می شودو آخرین مورد مثلا دعوت اخلاقی می کنند به صمت ، صمت با صاد یعنی جایی که لازم نیست حرف بزنی ، حرف نزن، شهوت به حرف زدن، سکوت نه از سر ترس، سکوت حماقت ، سکوت طمع ، انواع و اقسام سکوت داریم، سکوت یعنی کم حرفی ، شهوت کلام نداشتن ، به خصوص برای عالمان و به خصوص مقامات حکومتی ، که دوست دارند همه اش حرف بزنند، شهوت حرف زدن، لازم و غیر لازم همین جور وراجی کنی کم حرف ، اصلا زشت می شود، اصلا گوش نمی کنند به او کم کم.
حضرت امیر می گویند که اگر عالم و دانشمند باشی ولی همین طور با ربط و بی ربط حرف بزنی و عنوان حلم، می فرمایند اگر این سه تا با هم بود، علم و حلم یعنی ظرفیت بالا، و صمت یعنی سکوت و وراجی نکردن، مگر جایی لازم است باید حرف بزنی ، اگر جایی لازم نیست ، نه ، این سه تا تو را زیبا می کند، دوست دارند همه شما را نگاه کنند.
جمع بندی کنم، امیر المومنین (ع) اخلاق اسلامی که مبتنی بر عقاید اسلامی است، برای چه باید سکوت کنند، برای چه باید وقار داشته باشند، برای جه وقار نمی خواهم ، نمی خواهم زیبا باشم ، می خواهم به منافع قدرت برسم، اولا که به این ها جواب بدهید، با شرک نمی توان جواب داد، با توحید می شود، پس یکی عقاید و دوم جهت گیری و گرایش شخصیتی و همان اخلاق به آن ها می گویند ، چیزی که نهادینه شود در آدم ، وقتی حرف های خوب بزنم، ولی در من نهادینه نیست، تا در موقعیت بحرانی قرار بگیرم، یک آدم دیگری می شوم، واکنش های من فرق می کند، یک دفعه ممکن است فحش بدهم و دوم عمل ، سبک زندگی ، این سه تا، می فرماید اگر علم و ظرفیت و حلم باشد، علم و صمت نباشد، زییایی حلم هست اما زیبایی صمت و علم نداری، علم باشد بدون آن دو تا، یا سکوت باشد، نه عالمی نه حلیمی ، این سکوت علامت حماقت است .