پخش زنده
امروز: -
رویکردهای ریاکارانه و استانداردهای دوگانه غرب در زمینههای مختلف مانند اقتصادی، تجاری، حقوقی و اقلیمی سبب شده جهان با حجم درهم تنیده و بیسابقهای از تنشهای حقوق بشری مواجه شود.
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما به نقل از میزان؛ جهان در حال حاضر با چالشها و تنشهای متعدد، درهم پیچیده و ظاهرا مزمنی مواجه است که تلاشهای معدود و حرکتهای محدود صورت گرفته برای حلوفصل آنها ناکافی است، زیرا عوامل ایجادکننده این بحرانها با سرعت بیشتری عمل میکنند و پیش میروند.
گرسنگی، قحطی، آوارگی، تغییرات اقلیمی و بلایای طبیعی مانند سیل، جنگ، جابجاییهای اجباری، مهاجرت و پناهجویی، درگیریهای مسلحانه، ... بحرانهایی هستند که به نظر میرسد جهان را در کنترل خویش درآوردهاند؛ این بحرانها که دومینووار در مناطق مختلف جهان در حال رخ دادن هستند، حلقههای بهم پیوسته یک زنجیره تهدیدکننده زندگی انسانها محسوب میشوند.
به عنوان مثال نمیتوان جابجاییهای اجباری را بدون در نظر داشتن قحطی و گرسنگی و این معضل را نمیتوان بدون نگاه به تغییرات اقلیمی یا درگیریهای مسلحانه بررسی کرد، یا در نمونهای دیگر نمیتوان جنگها را بدون پیامد مهاجرت و پناهجویی توضیح داد، ...
نکتهای مشترک در حلقههای این زنجیره رنج و درد جهانی وجود دارد: استانداردهای دوگانه و رویکردهای ریاکارانه غرب در موضوعهای مختلف مانند تجارت آزاد، حقوق بشر و دموکراسی.
کشورهای غربی که در همه موضوعها از جمله موضوعهای مذکور مدعی صاحب سبک و نظم بودن هستند، برای پیشبرد برنامههای خود در زمینههای مختلف به استانداردهای دوگانهای دست میزنند که بیثباتی جهانی و اصطکاک شدید در جبهههای اقتصادی و ژئوپلیتیکی را به دنبال دارد؛ این استانداردهای دوگانه در همه زمینهها قابل مشاهده هستند، اما در زمینه حقوق بشر وضوح آشکارتری دارند.
ظهور و گسترش هنجارهای حقوق بشری و حقوق بشردوستانه بینالمللی از دستاوردهای بزرگ قرن گذشته بود؛ در طول قرن بیستم هم این موضوع با توجه به هنجارهای بینالمللی حقوق بشر اهمیت خاصی در میان کشورهای مختلف داشت، اما اکنون و در نیمه نخست قرن بیستویکم، نه یک جامعه بینالمللی همگن در موضوع حقوق بشر و نگرانیهای بشردوستانه وجود دارد و نه یک معماری هنجاری یکپارچه در این زمینه موجودیت خود را حفظ کرده است.
بسیاری از تحلیلگران غربی تلاش دارند تا این باور غلط را به جهان القا کنند که حقوق بشر فقط در کشورهای غیرغربی یک مشکل است و همین طرز فکر سبب شده تا سازمانهای بینالمللی را تبدیل به ابزارهایی برای اعمال سلطه و اولویت هنجاری در امور جهانی خود کنند.
کشورهای غربی از گزارشهای سازمان ملل، عفو بینالملل و دیدهبان حقوق بشر بهعنوان دلیل مجازات دیگر کشورها در زمینه حقوق بشر استفاده میکنند و همزمان از بررسی سوابق حقوق بشری خود درباره مردمان بومی خود، سوءرفتار با پناهجویان و مهاجران، ... نه تنها اجتناب میکنند بلکه برآشفته میشوند.
این استانداردهای دوگانه حقوق بشری در شمار زیادی از موضعگیریها، رویکردها و قوانین غربی خود را نشان میدهد.
نحوه برخورد اروپا با پناهجویان اوکراینی در پی آغاز بحران اوکراین با پناهجویان غیر اروپایی در همین چارچوب قابل بررسی است؛ اروپاییها بهصورت گزینشی با موضوع پناهجویی برخورد میکنند، یعنی همزمان با باز کردن در خانههای خود به روی پناهجویان اوکراینی، دیگر پناهجویان را در مرزهای خود در قفسهای آهنین حبس میکنند، در دریا به عقب میرانند، از اجرای عملیات نجات برای آنها خودداری میکنند و نمونههای بسیار دیگر در این رابطه.
همین کشورها حتی با استانداردهای دوگانه با جنایتکاران جنگی برخورد میکنند و حتی میزبان گروههای تروریستی میشوند.
بهعنوان نمونه دیگر، آمریکا در حالی کشورهایی مانند چین را به دلیل به چالش کشیدن نظم بینالمللی مورد انتقاد قرار میدهد که خود این کشور قوانین سازمان تجارت جهانی حاکم بر سیستم تجارت چندجانبه را با اعمال تعرفهها و تحریمهای یکجانبه بر دیگر کشورها نقض کرده است؛ دلیل این اقدامهای آمریکا هرچه باشد به نقض گسترده حقوق بشری مردم کشور هدف منجر میشود.
در عین حال، کشورهای غربی شامل آمریکا و کشورهای اروپایی در حالی جنگ اوکراین را با اولویت بالا در سیاست خارجی خود به عنوان تجاوز آشکار در نظر دارند که در برابر جنگ مستمر رژیم آپارتاید صهیونیستی علیه فلسطینیها را نادیده میگیرند و حتی دست به سانسور اخبار مربوط به آن میزنند.
از سوی دیگر کشورهای غربی در حالی با هدف تامین امنیت انرژی به دنبال احیای پروژههای زغال سنگ هستند که انگشت اتهام خود مبنی بر بیتوجهی به تعهدات اقلیمی را به سمت کشورهای آفریقایی با کمترین مسئولیت در بحران گرمایش جهانی نشانه رفتهاند.
فهرست مصادیق استانداردهای دوگانه غرب در زمینه حقوق بشر بسیار طولانی است.
تعصب کشورهای غربی بر نظم بینالمللی حاکم و تاکید بر پذیرش استانداردهای دوگانه آنها از سوی کشورهای مختلف جهان ریشه در ریاکاری و غرور بیاساس غرب دارد؛ این ریاکاری و غرور بیپایه بیش از هر چیز به نقض گسترده حقوق بشر و عادیسازی این نقایض منجر شده است.
کشورهای غربی با در اختیار داشتن بازوهای تبلیغاتی مانند رسانهها ضمن سفیدشویی نقض حقوق بشر در کشورهای خود و البته متحدان و شرکایشان، تلاش میکنند تا جنایتهای جنگی و استعماری تاریخی و جاری خود را توجیه کنند.
آنها در عین حال، مسئولیت خود در رقم زدن چالشها و بحرانهای حقوق بشری مانند گرسنگی و قحطی ناشی از تغییرات اقلیمی را نپذیرفته و از موضوع گسترش مرگبار گرسنگی در کشورهای سابقا مستعمره خود با بیتوجهی عبور میکنند.
کشورهای غربی با استانداردهای دوگانه و ریاکارانه خود ضمن از بین بردن اعتماد میان ملتها، توان همکاری آنها برای مقابله با چالشهای پیش روی بشریت را از بین بردهاند.