آتش در سینما رکس آبادان
در ۲۸ مرداد ۱۳۵۷ سینما رکس آبادان با حضور صدها نفر از کسانی که در حال تماشای فیلم بودند به آتش کشیده شد و بیش از ۶۰۰ نفر از مردم بی گناه در آتش سوختند.
سینما در حال نمایش فیلم گوزنها، ساخته مسعود کیمیایی بود. این رخداد زمانی آغاز شد که چهار نفر قبل از آتش زدن، ساختمان را به سوخت هواپیما آغشته کرده بودند.
تعداد ۶۳۰ نفر از کسانی که به دیدن آخرین سانس رفته بودند در آتش سوختند. تعداد کشتگان بعداً به بیش از ۶۷۷ نفر افزایش یافت.
تحقیقات اولیه حاکی از عمدی بودن حریق بود.
همزمانی این رویداد با اعتراضات و طولانی شدن رسیدگی به آن در سالهای پس از انقلاب گمانههایی را پیرامون عاملان این حادثه ایجاد کرد. حکومت پهلوی در ابتدا «مارکسیستهای اسلامی» را مسئول آتشسوزی دانست و بعداً گزارش داد که شبهنظامیان اسلامی آتش را آغاز کردند، در حالی که مخالفین ساواک را مقصر میدانستند. امام خمینی (ره) آنرا «شاهکار بزرگ شاه برای بدنام کردن انقلاب» خواند.
هدف رژیم پهلوی از آتش زدن سینما رکس آبادان در سال ۱۳۵۷ چه بود؟
با توجه به شواهد و مدارک، بدون تردید یکی از اهداف اصلی آتش زدن سینما رکس، انحراف اذهان عمومی و تخریب و تضعیف جریان مذهبی بود که بعضا در آن مقطع تاریخی مخالف فساد در سینما بود.
امام خمینی در پیامی که به مناسبت این فاجعه صادر کردند در این باره فرمودند: این مصیبت دلخراش براى شاه، شاهکار بزرگى است تا به تبلیغات وسیع در داخل و خارج دست زند و به بوقها و مطبوعات دستنشانده داخل و نفعطلب خارج دستور دهد که هرچه بیشتر براى اغفال مردم این جنایت را منتشر و به ملت محروم و مظلوم ایران نسبت دهند تا در خارج، ملت حقطلب ایران را مردمى که به هیچ ضابطه انسانى و اسلامى معتقد نیستند معرفى نماید.
هدف از آتش زدن سینما رکس چه بود؟
قرینههای بسیاری درباره نقش رژیم پهلوی در آتشسوزی سینما رکس آبادان وجود دارد و پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی نیز در ویژهنامهای با عنوان فاجعه عظیم به بررسی ابعاد این واقعه پرداخته است، اما فارغ از معرفی ماهیت واقعی آمرین اصلی این جنایت هولناک، باید در بررسی هدف یا اهداف عامل اصلی آن که در دادگاه اعتراف کرده است، به نکات زیر توجه نمود:
۱- طبق گزارشات فنی، آتشسوزی در سینما رکس عمدی بوده است؛ لذا بر هر اقدام عمدی لاجرم اهدافی نیز مترتب است.
۲- متهم ردیف اول این آتشسوزی فردی است به نام حسین تکبعلیزاده که این فرد در دوره پهلوی دستگیر شد، لکن به دلیل فروپاشی نظام سیاسی، وی محاکمه نشده و با آزادی زندانیان سیاسی از زندان آزاد شد.
تکبعلیزاده پس از پیروزی انقلاب اسلامی مجدداً دستگیر شد و به عنوان متهم ردیف اول در دادگاه به آتش زدن سینما اعتراف کرد.
۳- تکبعلیزاده دارای سابقه کیفری بود. او در سال ۱۳۵۳ به جرم سرقت دوچرخه دستگیر و زندانی شده بود. یکبار نیز به جرم چاقوکشی ۶ ماه در تبعید گذرانده بود. علاوه بر آن سابقه بازداشت بر اثر دعوا نیز در پرونده داشت. شرب خمر، قمار و فروش مواد مخدر نیز از جمله جرایم او بود. وی اقرار کرد که چند ماه قبل از آتش زدن سینما، ترک اعتیاد کرده و به اعتراف خودش اهل همه فرقهای یا هر خلافی بود.
۴- طبق اسناد، تکبعلیزاده فاقد فعالیتهای مذهبی یا پیشینه مشخص و قابل ذکر در این حوزه بوده است.
۵- تکبعلیزاده به لحاظ اجتماعی از طبقه فرودست جامعه، کم برخوردار و کم سواد بود. در تحقیقات دادستانی مندرج در پرونده مشخص شد که حسین تکبعلیزاده دوران کودکی سختی را گذارنده و از نظر رفاهی و تربیتی مختل و پریشان بوده است.
او از محبت و نوازش مورد نیاز کودکان کمتر بهره برده و پدرش را در دوران کودکی از دست داده و مادرش هم مجدداً شوهر کرده بود. علاوه بر آن، بین او و برادر و خواهرهایش مدام تنش و درگیری وجود داشته است.
۶- هم دستان تکبعلیزاده که وی را در آتش زدن سینما یاری دادهاند (یدالله محمدپور معروف به زاغی، فرج محمدی و فلاح بذرکار) همگی در جریان آتشسوزی کشته شدند و تنها نامبرده بالا توانسته است نجات یابد، لذا میتوان دریافت یا این افراد توسط فرد دیگری خارج از گروه ۴ نفره به نحوی هدایت شدهاند که با کشته شدن آنها دیگر اثری از آنها پس از جنایت باقی نماند و یا اینکه این افراد در اقدامی کاملا خودسرانه اینقدر ناشیانه عمل کردهاند و از پیامد کار خود بیاطلاع بودهاند که جان خود را نیز از دست دادند.
۷- آنچه مشخص است این است که طبق اسناد همدستان حسین تکبعلیزاده نیز همانند او جوانانی فاقد شغل و از اقشار فرودست جامعه و البته فاقد پیشنه فعالیت مذهبی و مبارزاتی هستند.
۸- فرج محمدی صحنهگردان اصلی آتش زدن سینما بوده و مواد آتشزا را تهیه کرده بود. حسین تکبعلیزاده در دادگاه اذعان میکند که پیشنهاد این کار از سوی فرج محمدی ـ که در واقعه آتشسوزی کشته شد ـ صورت گرفت. تکبعلیزاده در داگاه پس از قرائت کیفرخواست و به هنگام دفاع از خود بیان داشت که دفاعی از خودم ندارم و جرم خودم را قبول دارم مبنی بر شرکت در فاجعه سینما رکس.
۹- او اعتراف کرد که ابتدا آنها قصد داشتند سینما سهیلا را به آتش بکشند، اما وقتی به آن سینما میروند متوجه میشوند که تعطیل شده و از این رو به سراغ سینما رکس میروند. وقتی در داگاه از انگیزه وی سوال میشود میگوید: مخالف سینما بودیم و طرح قضیه با فرج بود. وی با ابراز پشیمانی درباره فاجعه پیش آمده گفته بود: جهالت چهار جوان موجب این فاجعه بزرگ شد که صدها نفر از هموطنان از بین رفتند سخت متاثر و پشیمانم و حقایق را نوشتم که بار گناهانم سبک و از عذاب وجدانم کاسته شود و مردم داغدیده شهرم و وطنم بدانند که مرگ عزیزانشان به دست چه کسانی و با چه انگیزه انجام شده است.
۱۰- بعد از این واقعه هولناک، هیچ فرد یا گروهی از جریان مذهبی و انقلابی مخالف حکومت، این حادثه را نه تنها تایید نکرد بلکه به شدت آن را محکوم کردند. نکته مهم اینکه پسردایی فرج محمدی که کارگردانی به آتش کشیدن سینما را برعهده داشته، قبلاً توسط ساواک بازداشت شده و تحت نظر بود و احتمال اینکه ساواک از همین مسیر بر حادثه تاثیر گذاشته باشد وجود دارد.
۱۱-، اما با توجه به شواهد و مدارک، بدون تردید یکی از اهداف اصلی آتش زدن سینما رکس، انحراف اذهان عمومی و تخریب و تضعیف جریان مذهبی بود که بعضا در آن مقطع تاریخی مخالف فساد در سینما بود. امام خمینی در پیامی که به مناسبت این فاجعه صادر کردند در این باره فرمودند: این مصیبت دلخراش براى شاه، شاهکار بزرگى است تا به تبلیغات وسیع در داخل و خارج دست زند و به بوقها و مطبوعات دستنشانده داخل و نفعطلب خارج دستور دهد که هرچه بیشتر براى اغفال مردم این جنایت را منتشر و به ملت محروم و مظلوم ایران نسبت دهند تا در خارج، ملت حقطلب ایران را مردمى که به هیچ ضابطه انسانى و اسلامى معتقد نیستند معرفى نماید.
در همین رابطه آیتالله مسعودی خمینی میگوید:
حادثه سازان، عمده هدفشان از این ماجرا و مانند آن این بود که مردم را از علما و روحانیت منزجر کنند.
از همین رو در حادثه مزبور و نیز مسجد کرمان و دیگر سوانح و حوادث بیدرنگ از سوی دستهای پنهان و آشکار اعلام میشد که خارجیها در این حادثه دست داشتهاند.
آنان حضرت امام و روحانیت را خارجی میدانستند. اما خوشبختانه مردم ما به مرور دست توطئهگران را خواندند و دیگر شایعات مخرب نمیتوانست کارآیی خود را داشته باشد. به هر حال، حادثه آتشسوزی در سینما رکس آبادان که توطئه خود رژیم بود، به این انگیزه انجام شد که انقلابیون متهم به تحجر شوند، اما این حادثه به سود انقلاب خاتمه یافت و در پیشرفت و پیشبرد نهضت از نظر فکری و انقلابی مؤثر بود و تنفر عمومی مردم را نسبت به رژیم پهلوی برانگیخت.
حجتالاسلام محمدجواد کشمیری از مبارزین انقلابی نیز در این باره میگوید:
از جمله کارهایی که رژیم پهلوی در سال ۵۷ انجام داد به آتش کشیدن سینما رکس آبادان بود. این سینما، سینمای بدنامی بود و عمدتا خارجیهای شاغل در شرکت نفت آبادان و افراد لاابالی و زنهای بیحجاب با پوششهای بد و زننده به آنجا میرفتند و این خود زمینه مناسبی بود تا رژیم با ارتکاب این جنایت فجیع آن را به گردن انقلابیون بیندازد و پشتوانه و حمایت مردمی را از انقلاب و رهبرانش بگیرد.
در ابتدای واقعه و پس از سوختن حدود ششصد صد نفر در آتش قهر رژیم، برنامه طبق نقشه دستگاه پهلوی پیش میرفت.
روزنامههای داخلی و رسانههای خارجی با متهم کردن مبارزان و انقلابیون، چهره بدی از آنها ترسیم میکردند.
اما با فاصله کمی، پیام حضرت امام رسید و همه نقشههای رژیم را به هم ریخت.
ایشان با هوشیاری و درایت ابعاد جنایت رژیم پهلوی را بررسی کرد و با قرائن و شواهدی اثبات نمود که مسبب اصلی این فاجعه خود رژیم است.
منبع: ویکی پدیا، مرکز اسناد انقلاب اسلامی