پاسخ به یک شبهه؛
قصه آب بستن برروی مشرکان در جنگ بدر
برخی بسته شدن آب بر روی امام حسین علیه السلام و یارانش را به تلافی اقدام پیامبر (ص) در بستن آب بر روی مشرکان در جنگ بدر میدانند در صورتیکه هیچ سند معتبری درباره این ماجرا وجود ندارد.
به گزارش سرویس وبگردی خبرگزاری صدا و سیما،یکی از جنایاتی که سپاهیان عمر سعد علیه امام حسین علیه السلام و یارانش انجام دادند بستن آب بر روی آنها و حتی امتناع از دادن آب به کودکان بود. جنایتی که برخی سعی در توجیه آن دارند.
چرا مسلمانان در جنگ بدر آب را به روی کفار بستند که آنها در کربلا تلافی کنند؟
آیا این یک تاکتیک جنگی نبوده است که ما آن را در کربلا ظلم مینامیم؟!
ابتدا باید فرض مطروحه در سؤال اثبات شود و سپس پرسیده شود چرا؟ ما نباید هیچگاه آنچه را علیه خدا، اسلام، قرآن، اهلعصمت (علیهمالسلام) و تاریخ اسلام بیان میکنند و هیچ دلیل، مدرک و سندی هم ارائه نمیدهند؛ یک اصل مسلم و ثابت شده فرض کنیم و بعد از خود یا دیگران بپرسیم: چرا؟! اگر به ساختار این سؤال دقت نمایید، متوجه میشوید که اصلاً برای پاسخ طرح نشده است، بلکه به دنبال القای سه مطلب است:
اول آنکه مسلمانان آب را در جنگ بدر به روی کفار بستند
دوم آنکه واقعه کربلا یک عکسالعمل، انتقام و یا مقابله بهمثل بوده است!
و سوم آنکه در کربلا یک جنگ معمولی بین دو گروه مخالف هم رخ داده است، نه بین ظالم و مظلوم؛ و ظلمی نیز اتفاق نیفتاده است؛ و البته به دنبال این القائات، اصلاً کاری هم ندارند که شما چه پاسخی میدهید!
الف - پس، اول باید ثابت شود که مسلمانان آب را به روی کفار بستهاند! که البته چنین نبوده و در هیچیک از تواریخ معتبر نیز چنین نیامده است، مضافاً بر اینکه همگان (مسلمان و غیره) میدانند که این روش با آموزههای اسلامی و نیز سیره نبیاکرم (صلیاللهعلیهوآله) منافات دارد و اگر جایز بود، امام حسین (علیهالسلام) که ابتدا بر شط مسلط بودند نیز همین تاکتیک را به کار میبستند و همچنین امیرالمؤمنین، حضرت علی (علیهالسلام) در جنگ صفین.
نه اینکه دشمن و اسبانشان را سیراب کنند. در جنگ صفین نیروهای معاویه شریعه آب را گرفتند و مانع برداشتن آب شدند، امیرالمؤمنین، علی (علیهالسلام) دستور دادند شریعه را بگیرند، حمله کردند و راه آب را باز کردند، آنان گفتند: حالا ما مانع آنها میشویم، امام (علیهالسلام) فرمودند: اگر چنین کنید چه فرقی بین شما و آنان خواهد بود؟ لذا مسلمانان مانع از دسترسی دشمن به آب نشدند.
ب - در جنگ بدر نیز، نه کفار در شرایطی بودند که بتوانند راه آب را بر مسلمانان ببندند و نه مسلمانان؛ لذا هیچیک چنین ننمودند. دشمن نیز به رغم نیرو و سلاح بسیار، در جنگ با مسلمین معتقد، شکست خورد و نه اینکه به خاطر تشنگی از پای درآمده باشد.
در همان ابتدای جنگ سه جنگجوی دلاور از سپاه دشمن که یکی از آنها «عتبه» بود، با حضرت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) جنگیدند که هر سه به ضرب شمشیر از پای درآمدند، نه از فرط تشنگی.
ج - چینش دو لشکر در جنگ بدر بهگونهای بود که دسترسی به آب برای هر دو مشکل بود. البته موقعیت نیروهای دشمن به مراتب بهتر بود، چراکه هم به لحاظ نفرات و سلاح قویتر بودند و هم در بلندی قرار گرفته بودند. سپاه اسلام نیز هم نیرو و سلاح کمتری داشت و هم در دشت (دامنه) قرار گرفته بود، لذا هر کس که با جنگ کمترین آشنایی داشته باشد، میداند که قاعدتاً هر سپاهی که در بلندی قرار گرفته باشد، غالب میآید.
خداوند متعال در کلام وحی، شرایط و موقعیت استقرار هر دو سپاه را متذکر شده که بیانگر قرار گرفتن سپاه دشمن در بلندی و نیز قرار دادن سوارانشان در قسمت پایین و قرار داشتن سپاه اسلام در دشت و بین این دو نیرو است و میفرماید:
«إذ أنتم بالعدوةالدنیا و هم بالعدوةالقصوی والرکب أسفل منکم و لو تواعدتم لاختلفتم فیالمیعاد و لکن لیقضیالله أمرًا کان مفعولًا لیهلک من هلک عن بینة و یحیی من حی عن بینة و إنّالله لسمیع علیم».
(آنگاه که شما بر دامنه نزدیکتر بودید و آنان در دامنه دورتر بلندی و سواران دشمن پایینتر از شما موضع گرفته بودند و اگر با یکدیگر وعده گذارده بودید قطعاً در وعدهگاه خود اختلاف میکردید، ولی چنین شد تا خداوند کاری را که انجامشدنی بود به انجام رساند و تا کسی که باید هلاک شود با دلیلی روشن هلاک گردد و کسی که باید زنده شود با دلیلی واضح زنده بماند و خداست که در حقیقت شنوای داناست).
د - آیه یادآوری مینماید که شما مسلمانان در قسمت پایین که سمت مدینه است قرار داشتید و این موقعیت شما را تضعیف میکرد. اما خدا شما را پیروز کرد و در آیات بعد نیز تصریح دارد که از اسباب پیروزی، زیاد نشاندادن عده کم شما به آنها و کم نشاندادن عده بسیار آنها به شما بود که سبب رعب آنها و قوت دل شما گردید و بدیهی است که از مهمترین عوامل پیروزی و شکست، همان «شجاعت و قوت قلب» و یا «رعب و حشت» است.
زمخشری مینویسد: خداوند میخواهد با ذکر این شرایط، بفهماند که دشمن بسیار قوی بوده و اسباب پیروزی آنان فراهم بوده و تعدادشان چند برابر مسلمانان بوده و مسلمانان در شرایط بدی قرار داشتند، بسیار کم و ضعیف بودند و مرکز استقرارشان نامناسب بود و پیروزی آنها بر دشمن فقط کار خدا بود، چون آنجایی که مشرکان در آن قرار داشتند جای خوبی بود، هم آبها در آنجا بود و هم زمین آنجا سفت و سخت بود در حالیکه در مرکز استقرار مسلمانان اصلاً آبی نبود و به علاوه اینکه زمینش نیز تماماً شن و ماسه بود و راه رفتن در آن مشکل بود.
از طرف دیگر این مشکل نیز برای مسلمانان بود که کاروان قریش هم از دست رفته بود و امکان داشت نیروهای محافظ آنها هم به این مشرکان بپیوندند. مضافاً بر این که اساساً مسلمانان برای جنگ با کافران به آن منطقه نیامده بودند (که آمادگی جنگی داشته باشند)، بلکه ناگهان با نیروهای دشمن روبرو شدند.
ﻫ - چنانچه در تفاسیر صافی و المیزان نیز تصریح شده است، دشمن بر آب مسلط بود، اما امکان بستن آب روی سپاه اسلام را نداشت، چراکه سپاهیان اسلام را محاصره نکرده بود و آنان نیز این امکان را داشتند که از راههای دیگر آب به دست آورند (برعکس کربلا). اما در هرحال شرایط دسترسی به آب برای مسلمانان سخت شد که خداوند متعال به تصریح آیه ۱۱ در سوره انفال، برای آنان باران فرستاد؛
و - پس، مشهود است که کل ساختمان این شبهه، هدفدار بنا گذاشته شده تا سه القای مذکور بستن آب توسط مسلمانان، انتقامبودن کربلا و حادثنشدن هیچ ظلمی در کربلا در اذهان صورت پذیرد. بالاخره دشمنان اسلام و کربلا نیز اگر مطلبی خوانده باشند، از همین منابع است و خود بهتر میدانند که مسلمانان نهتنها راه آب را نبستند، بلکه اصلاً نمیتوانستند ببندند و اگر هم میتوانستند، چنین نمیکردند، چنان که جنگهای دیگر (صفین و کربلا) شاهد آن است.
منبع: پایگاه پاسخ به شبهات دینی «اندیشه قم»