به گزارش سرویس وبگردی خبرگزاری صدا و سیما ، در روایات متعدد داریم که امام حسین علیه السلام از طرف جنیان و حتی فرشتگان پیشنهاد کمک دریافت، ولی قبول نکرد علت آن را باید در اهمیت نهضت امام حسین علیه السلام در قیام مقابل ظلم جستجو کرد هر چند به قیمت از دست دادن عزیزان به فجیعترین شکل باشد.
چرا خداوند امام حسین علیه السلام را در روز عاشورا یاری نکرد؟
نصرت و یاری الهى در مورد پیامبران و مؤمنان به صورتهاى مختلف جلوه مى کند؛ که برخی از آنها اگرچه در یک نگاه سطحى و اولیه شکست دانسته میشود، ولى در واقع پیروزى و نصرت الهى را در بر دارد.
باید توجه داشت که پیروزی به عصر و زمان خاص و مکان خاصّى محدود نمى شود، لذا هرگز انبیا و مؤمنان شکست نخوردند؛ چرا که در نهایت، عقیده و مرام آنان باقى ماند و در حقیقت یارى خدا نسبت به اعتقادات آنان، همان یارى آنان است.
چرا خداوند امام حسین علیه السلام را یاری نکرد؟
خداوندی که قادر بر هر کاری است، چرا از اعجاز و قدرت خارق العاده خود برای دفع و نابودی دشمنانش استفاده نکرد؟
مگر خداوند پیامبرش را - به نصّ قرآن - در جنگ بدر و دیگر جنگها نصرت نداد؟
در این مطلب به این سئوال که: چرا خداوند در روز عاشورا امام حسین (ع) و یارانش را با امدادهای غیبی یاری ننمود؟! آیا اینکه خداوند انبیاء حتی پیامبر اسلام (ص) را به وسیله امدادهای غیبی و ملائک یاری نمود، ولی امام حسین (ع) را تنها و بی یاور گذاشت، بی عدالتی نیست؟!
مفهوم نصرت در فکر اسلامی
مفهوم نصرت در فکر اسلامی از جایگاه ویژهای برخوردار بوده و قرآن کریم از آن در مواضع متعددی یاد کرده است.
الف - وسایل نصرت الهی
در برخی از آیات الهی به انحاء و وسایل نصرت الهی اشاره شده است؛ از قبیل:
۱- استیصال و ریشه کن کردن معاندان:
قرآن در برخی از آیات به استیصال و ریشه کن کردن معاندان اشاره کرده است. کاری که در حقیقت نوعی نصرت موحّدان و مؤمنان است.
خداوند متعال میفرماید: «پیامبر شان گفت: پروردگارا! مرا در برابر تکذیبهای آنان یاری کن. خداوند فرمود: به زودی از کار خود پشیمان خواهند شد، اما زمانی که دیگر سودی به حالشان ندارد.
سرانجام صیحه آسمانی آنها را به حق فرو گرفت؛ و ما آنان را همچون خاشاکی بر سیلاب قرار دادیم. دور باد قوم ستمگر از رحمت خدا. سپس اقوام دیگری را پس از آنان پدید آوردیم.»
۲- لشکریان غیر مرئی.
گاهی خداوند، مؤمنان را با لشکریانی که دیده نمیشوند؛ یعنی ملائکه یاری میکند.
خداوند متعال میفرماید: «اگر او را یاری نکنید خداوند او را یاری میکند، آن هنگام که کافران او را از مکه بیرون کردند، در حالی که دومین نفر بود و یک نفر بیشتر همراه نداشت، آن هنگام که آن دو در غار بودند و او به همراه خود میگفت: غم مخور خدا با ما است.
در این موقع خداوند سکینه و آرامش خود را بر او فرستاد، و با لشکرهایی که مشاهده نمیکردید او را تقویت نمود و گفتار و هدف کافران را پایین آورد، و سخن خدا و آیین او بالا و پیروز است، و خداوند عزیز و حکیم است.»
۳- رعب و ترس.
و گاهی نیز خداوند، پیامبران و مؤمنان را با رعب و ترسی که در قلوب دشمنانشان قرار میدهد، نصرت میکند.
خداوند متعال میفرماید: «به زودی در دلهای کافران به خاطر این که بدون دلیل چیزهایی را بر خدا همتا قرار دادند رعب و ترس میافکنیم، و جایگاه آنان آتش است، و چه بد جایگاهی است جایگاه ستمکاران.»
رعب و ترس برندهترین اسلحه در معرکه جنگ است؛ و خداوند، مؤمنان را از این اسلحه بهرهمند کرده است.
ب - شروط نصرت
نصرت و یاری خداوند دارای شرایطی است که در آیات قرآن کریم به این شروط اشاره شده است؛ از قبیل:
۱-صبر و ثبات.
خداوند میفرماید: «هرگز یهود و نصارا از تو راضی نخواهند شد تا از آیین آنان پیروی کنی. بگو: هدایت الهی تنها هدایت است؛ و اگر از هوی و هوسهای آنان پیروی کنی بعد از آن که آگاه شده ای، هیچ سرپرست و یاوری از سوی خدا برای تو نخواهد بود.»
و نیز میفرماید: «آیا گمان کردید داخل بهشت میشوید بی آن که حوادثی همچون حوادث گذشتگان به شما برسد؟! همانا که گرفتاریها و ناراحتیها به آنان رسیده، و آن چنان معنای تزلزل ناراحت شدند که پیامبر و افرادی که با او بودند گفتند: پس یاری خدا کی خواهد آمد. آگاه باشید، یاری خدا نزدیک است.»
۲-حفظ نصرت:
از جمله شروط نصرت الهی آن است که مردم اهلیّت نصرت را داشته باشند، به این که آن را حفظ کنند و عدالت را بعد از تحقق نصرت در میان مردم پیاده کنند.
خداوند متعال میفرماید: «به کسانی که جنگ بر آنها تحمیل گردید اجازه جهاد داده شده است، چرا که مورد ستم قرار گرفته اند، و خدا بر یاری آنها توانا است. همانان که به ناحق از خانه و شهر خود به ناحق رانده شده اند، جز این که میگفتند:
پروردگار ما خدای یکتاست، و اگر خداوند بعضی از مردم را به وسیله بعض دیگر دفع نکند، دیرها و صومعهها و معابد یهود و نصارا و مساجدی که نام خدا در آن بسیار برده میشود ویران میگردید؛ و خداوند کسانی را که یاری او کنند یاری میکند، خداوند قوی و شکست ناپذیر است.
همان کسانی که هر گاه در زمین به آنها قدرت بخشیدیم نماز بر پا میدارند و زکات میدهند و امر به معروف و نهی از منکر میکنند و پایان همه کارها از آن خدا است.»
ج - امتحان مؤمن به عدم نصرت
از برخی آیات استفاده میشود که گاهی خداوند متعال مؤمنان را با یاری نکردن امتحان میکند که آیا استقامت دارند و یا اینکه مأیوس شده و پا به فرار میگذارند یا تا پای جان از پیامبرصلی الله علیه وآله و دینش دفاع میکنند.
خداوند متعال میفرماید:
«و سست نشوید و غمگین نگردید و شما برترید اگر ایمان داشته باشید. اگر در میدان احد به شما جراحتی رسید، به آن جمعیت نیز در میدان بدرجراحتی همانند آن وارد گردید؛ و ما این روزها را در میان مردم میگردانیم، تا افرادی را که ایمان آورده اند بداند و شناخته شوند، و خداونداز میان شما شاهدانی برگزیند؛ و خدا ظالمان را دوست نمیدارد؛ و تا خداوند افراد باایمان را خالص گرداند، و کافران را به تدریج نابود سازد.
آیا چنین پنداشتید که تنها با ادعای ایمان وارد بهشت خواهید شد، در حالی که خداوند هنوز مجاهدان از شما و صابران را مشخص نساخته است؟!».
مثلّث سعادت، امتحان، اختیار
انسان از طریق امتحان و اختیار است که به سعادت میرسد، و لذا سعادت بدون اختیار معنایی ندارد، همان گونه که بدون ابتلا و امتحان انسان آبدیده نشده، به کمال و سعادت ذاتی خود نمیرسد.
امتحان گاهی فردی و شخصی است و گاهی نیز دسته جمعی و عام که از تمام مجتمع گرفته میشود. مرض، فقر، کفر، اولاد، حیات دنیا، نصرت، فرار از جنگ و … از ابتلائات و موارد امتحان مؤمن است.
در قرآن کریم به مسأله ابتلا و امتحان مؤمن اشاره شده است، آنجا که میفرماید:
«ما همه شما را قطعاً میآزماییم تا معلوم شود مجاهدان واقعی و صابران از میان شما کیانند.»
امتحان امت در قضیه کربلا
قضیه کربلا صحنه امتحان بزرگ امت اسلامی بود، همان گونه که حکومت حضرت علی علیه السلام و جنگهایی که در عصر خلافت او پدید آمد، و نیز صلح امام حسن مجتبی علیه السلام صحنه بزرگ امتحان الهی بود؛ که خداوند مسلمانان را با آن امتحان نمود کسانی که به دنبال حق و حقیقت رفته و از امامان معصوم پیروی کردند؛ و کسانی که به انحراف کشیده شده و از مسیر اهل بیت علیهم السلام دور شدند نیز عملکرد خود را نشان دادند.
سنّت یاری انبیاء با امدادهای غیبی الهی
در مبارزه بسیاری از انبیاء بر علیه ظلم و استبداد همیشه امدادهای غیبی نیز به کمک آنها میآمد، به عنوان مثال در مبارزه حضرت موسی (علیه السلام) بارها عصای ایشان به یاری ایشان آمد.
همچنین آیات و روایات فراوانی گواه این حقیقت اند که پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله) در جنگهای شان با امداد غیبی الهی یاری میشده اند.
به عنوان مثال در آیات ابتدای سوره انفال به جریان یاری مسلمانان در جنگ بدر اشاره شده است؛ در آیه ۹ این سوره صراحتا بیان شده است:
(بخاطر بیاورید زمانى را که از پروردگار خود استمداد مى کردید، و خداوند درخواست شما را اجابت نمود و فرمود من هزار فرشته پى در پى به یارى شما مى فرستم).
حال سؤالی که به ذهن خطور میکند این است که این امدادهای غیبی چرا در کربلا به کمک امام حسین (علیه السلام) نیامدند؟ آیا اینکه خداوند انبیاء را به وسیله امدادهای غیبی و ملائک یاری نمود، ولی امام حسین (علیه السلام) را تنها و بی یاور گذاشت، بی عدالتی نیست؟!
چرا خداوند امام حسین علیه السلام را در روز عاشورا یاری نکرد؟
۱) امداد الهی به اندازه «تلاش» انسانها وجود دارد و پیامبر (صلی الله علیه وآله) نیز همیشه به وسیله امدادهای غیبی و ملائک یاری نمیشد:
اولین نکته در بحث مبارزه با ظلم این است که قرار نیست همیشه ظلم از طریق امدادهای غیبی از بین برود؛ بلکه از آنجا که خداوند جریان امور عالم را از راه جریان اسباب و مسببات قرار داده است.
اصل بر این است که خود انسانها برای مبارزه با ظلم تلاش کنند و با یکدیگر متحد شوند. البته این وعده الهی همیشه پا برجاست که اگر مظلومان برای مبارزه با ظلم تلاش خود را انجام دهند یاری خداوند نیز پشت و پناه آنها خواهد بود.
همان گونه که قرآن مجید در آیه ۱۲۸ سوره نحل مى فرماید: «إِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذِینَ اتَّقَوْا وَ الَّذِینَ هُمْ مُحْسِنُونَ»؛ (خداوند با پرهیزکاران و نیکوکاران است). نیز در آیه ۱۲۰ آل عمران مى فرماید:
«وَ إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا لا یَضُرُّکُمْ کَیْدُهُمْ شَیْئاً»؛ (هرگاه شکیبایى و تقوا پیشه کنید مکر مخالفان به شما نمى رسد).
در آیه ۵۱ سوره غافر نیز میخوانیم: «إِنَّا لَنَنصُرُ رُسُلَنَا وَالَّذِینَ آمَنُوا فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا»؛ (ما یقینا پیامبران خود و کسانى را که ایمان آورده اند، در زندگى دنیا یارى مى دهیم).
در مورد پیامبران الهی نیز امداد الهی همین شرایط را داشته است و اینگونه نبوده است که همیشه از طریق امدادهای غیبی پیروز گردند و هیچ سختی تحمل نکنند. حتی در مورد پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله) تا زمانی امداد غیبی خداوند به مسلمانان کمک میکرد که خودشان نیز مخلصانه برای پیروزی تلاش کنند
اما در جایی که خود مسلمانان از مبارزه دست میکشند و به دنبال هوا و هوس میروند امداد الهی نیز از آنها روی گردان میشود؛ چنانکه در جریان «جنگ احد» طبق وعده خداوند مسلمانان در آغاز پیروز شدند،
ولى سستى و نافرمانى گروهى سبب شکست در پایان کار شد و دهها مسلمان شهید شدند و پیامبر (ص) و امام علی (علیه السلام) و برخی دیگر از اصحاب نیز به شدت زخمی شدند.
در آیه ۱۵۲ سوره آل عمران مى خوانیم: خداوند، وعده خود را به شما، [درباره پیروزى]، تحقّق بخشید، ولى سستى و اختلاف و نافرمانى شما در پایان سبب شکست شما شد و تقصیر از شما بود نه خلف وعده از سوى خدا.
تا این که سست شدید؛ و در کار [حفظ سنگرها]به نزاع پرداختید؛ و بعد از آن که خداوند آنچه را دوست مى داشتید (از غلبه بر دشمن) به شما نشان داد، نافرمانى کردید. بعضى از شما، خواهان دنیا بودند؛ و بعضى خواهان آخرت.
سپس خداوند شما را از غلبه بر آنان بازگرداند؛ [و پیروزى شما به شکست انجامید؛]تا شما را بیازماید؛ و او شما را بخشید؛ و خداوند نسبت به مؤمنان، داراى احسان و بخشش است).
۲- انبیاء و اولیاء بوسیله مصائب «امتحان» میشوند و به تناسب رنجی که تحمل میکنند «ترفیع درجه» پیدا میکنند:
خداوند متعال بنابر حکمت خویش انسان را در جهان آفرینش خلق کرده تا با «اختیار» و قدرت انتخاب خود مسیر «کمال» را بپیماید و به «سعادت ابدی» برسد. در مسیر رسیدن به چنین هدف والایی، خداوند انسان را به آزمونهای مختلف میآزماید تا انسانهایی که اعمال برتری دارند، شناسایی گردند و «جایگاهی متناسب» با آن اعمال بیابند.
گرفتار شدن به مصائب نیز در راستای آزمایش و امتحان انسانها میباشد و در این بین امتحان هاى اولیاى خدا سخت و سنگینتر است؛ «هر که در این بزم مقربتر است *** جام بلا بیشترش میدهند».
در روایتی از امام صادق نیز در این باره میخوانیم: «أَشَدُّ النَّاسِ بَلَاءً الْأَنْبِیَاءُ، ثُمَّ الْأَوْصِیَاءُ، ثُمَّ الْأَمَاثِل فَالْأَمَاثِل؛ (سختترین مردم به لحاظ بلا و گرفتاری پیغمبرانند پس از آنان اوصیای خدا و سپس به ترتیب صالحان از مردم هستند).
البته انبیاء و اولیاء به تناسب بلا و گرفتاری که تحمل میکنند «ترفیع درجه» نیز خواهند داشت؛ چنانکه از رسول مکرم اسلام صلی الله علیه وآله نقل شده است که فرمود:
«إِنَّ عَظِیمَ الْبَلَاءِ یُکَافَأُ بِهِ عَظِیمُ الْجَزَاء؛ (حقیقتا بلاى بزرگ به اجر بزرگ پاداش داده مى شود). امام حسین (علیه السلام) نیز با وجود امکان امداد الهی حاضر به تحمل سختیها شد و به همین دلیل به بالاترین درجات دست پیدا کرد.
۳- قرار نیست ظالمان همیشه با امداد غیبی از بین بروند.
نکته دیگر درباره مجازات ظالمان بوسیله امداد غیبی این است که اگر هر عمل ظالمانه ای، بلافاصله و به صورت فوری، جزا داده شود،
هیچ کس جرأتی برای بروز اراده واقعی و ظهور باطنش نخواهد داشت و با پدید آمدن حالتی شبیه به جبر، اختیار و جسارت هر کس برای انتخاب آزادانه اعمال از بین خواهد رفت و مجالِ کامل شدنِ حجتِ روز جزا فراهم نخواهد آمد.
از طرفی خداوند گاهی به ظالمان فرصت میدهد و این امر در واقع زمینه بیشتر و سنگینتر شدن عذاب اخروی آنها را مهیا میکند.
این همان موضوعی است که در ادبیات دینی به «سنت استدراج» و «امهال»؛ (مهلت دادن) معروف است. قرآن کریم در آیه ۱۷۸ سوره آل عمران به همین سنت الهی اشاره کرده و میفرماید:
«وَ لا یَحْسَبَنَّ الَّذینَ کَفَرُوا أَنَّما نُمْلی لَهُمْ خَیْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ إِنَّما نُمْلی لَهُمْ لِیَزْدادُوا إِثْماً وَ لَهُمْ عَذابٌ مُهینٌ»؛
(آنها که کافر شدند [و راه طغیان پیش گرفتند]تصوّر نکنند اگر به آنان مهلت مى دهیم به سودشان است. ما به آنان مهلت مى دهیم براى این که بر گناهان خود بیافزایند و براى آنها عذاب خوارکننده ایست).
حضرت زینب (علیها السلام) نیز در شام و در پاسخ به یزید و یزیدیان که از جنایات خود خوشحال بودند به همین آیه استدلال کردند.
مهمتر از همه اینها امتحانی است که مدعیان حق و ظلم ستیزی باید از سر بگذرانند؛ چرا که آنها نیز از قدرت و اختیار لازم برخوردار هستند و تکلیف و حجّت برایشان مشخص شده است
اگر قرار باشد ظالمان را خدا نابود کند طرف مقابل آنها برای چه آفریده شده اند؟! کربلا و عاشورا نیز فرصت آزمودن مسلمانان مدعی آن جامعه بود که بیشتر آنها رفوزه شدند.
۴- روایاتی وجود دارد که نصرت ملائک الهی در کربلا به یاری امام حسین (ع) آمد، ولی ایشان نپذیرفت.
در صحنه کربلا با اینکه کوفیان خلف وعده کردند و با تبعیت از هوا و هوس امام حسین علیه السلام را تنها گذاشتند، اما اینگونه نبود که امداد الهی به کمک امام حسین علیه السلام نیامده باشد.
در منابع اسلامی، درباره کمک و نصرت الهی به ایشان روایاتی آمده است، برای نمونه امام صادق علیه السلام فرمودند:
«چون امام حسین (علیه السلام) با عمر بن سعد تلاقى نمودند و جنگ بر پا شد، خداوند نصرت خود را فرو فرستاد تا آن جا که بر سر حسین علیه السلام سایه گسترد، و آن گاه امام مخیر شد بین پیروزى بر دشمنانش و بین ملاقات و لقاى پروردگارش، او لقاى پروردگارش را برگزید». یا در روایت دیگری از امام صادق (علیه السلام) آمده است:
«چهار هزار فرشته نازل شدند تا همراه امام حسین (علیه السلام) بجنگند، ولی به آنان اجازه جنگیدن داده نشد. دوباره اذن گرفتند و فرود آمدند و این وقتی بود که امام حسین (علیه السلام) دهید شده بود...».
ضمن اینکه زنده ماندن امام سجاد (علیه السلام) و همچنین اتفاقاتی که در شام افتاد و باعث شد مظلومیت امام حسین (علیه السلام) از طریق خطبههای امام سجاد (علیه السلام) و حضرت زینب (علیها السلام) به جهانیان ثابت شود، خود نمونهای از «امداد الهی» است؛ لذا میبینیم امام حسین (علیه السلام) با اینکه در ظاهر شکست خوردند، اما در حقیقت پیروز شدند.
قیامهاى خونین پس از حادثه عاشورا نیز سند گویای این حقیقت اند که پیروز حقیقی کربلا امام حسین (علیه السلام) و یاران ایشان بودند.
۵- اگر امام پیروزی ظاهری از طریق معجزه - که برای مردم عادی مقدور نیست - را میپذیرفت، دیگر نمیتوانست برای بشریت نقش الگو را ایفا نماید.
امام حسین (علیه السلام) پیروزی حقیقی آن هم با تحقق حکمتهای الهی را بر پیروزی ظاهری از طریق معجزه و امدادهای غیبی برگزیند،
لذا هم میان مسلمانان و هم در میان آزادی خواهان غیر مسلمان، جایگاه بلندی یافت که با این شهادت مظلومانه، معنا و الگویی والا از ایمان و عشق به پروردگار را به جهانیان ارائه نمود و موجب شد.
تا جریان ماندگار و پایداری را همراه با جان فشانیها در راستای حفظ آموزههای وحیانی و ظلم ستیزی ایجاد نماید.
اینکه در واقعه منحصر به فرد کربلا حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) از امدادهای الهی استفاده نکرد، (در حالی که بدون شک امام توان و قدرت داشت که با معجزه و قدرت ولایی که از طرف خداوند داشت، بر دشمنان غلبه پیدا نماید؛ و حتی نیازی به کمک ملائکه نیز نداشت)، مربوط به معرفت والای امام است. ایشان با هدایت الهی حکمتهای فراوانی را مد نظر داشته اند.
اگر پیروزی ظاهری حاصل میشد، دیگر امام حسین (علیه السلام) برای بشریت نقش پیشوا و الگو را ایفا نمیکرد. اگر از معجزه استفاده کرده بود - در حالیکه معجزه برای مردم عادی مقدور نیست - انگیزههای مردمی برای قیام در برابر ظالمان به خاموشی میگرائید.
اما قیام امام حسین (علیه السلام) آن هم در شرایط سخت و جنگ نابرابر، بهترین الگوی جنبشهای عدالت طلبی، ظلم ستیزی و آزادی خواهی در جهان شد،
تا حدی که نه تنها شیعیان بلکه بسیاری از آزادی خواهان جهان مانند گاندی (رهبر موفق هندی ها) و محمدعلی جناح (رهبر موفق پاکستان) و ... نیز امام حسین (علیه السلام) را الگوی خود قرار دادند و در اهداف خود موفق شدند.
این قیام به جهت تحمل مصائب و مشکلات دشوار اهل بیت در صحنه کربلا، از نظر بُعد تربیتی نیز مهم است؛ زیرا عملکرد صحیح حضرت سیدالشهدا (علیه السلام)،
یاران و خانواده وی در مقابل این مصائب، الگوی مناسبی برای شکیبایی دیگر مومنان میباشد و آنان با الگوگیری از آن حضرات و ذکر این مصایب، دشواریها را راحتتر تحمّل کرده و در مقابل آن صبر پیشه میکنند.
۶- اولیاء الهی نوع مرگ خود را شهادت در راه خدا انتخاب میکنند.
حیات برای انسانهای دنیاگرا زنده ماندن است. خیال میکنند اگر خدا کسی را بخواهد یاری کند فقط باید او را از مرگ نجات دهد. در حالیکه همه میمیرند. کسی در دنیا ماندنی نیست. اما اولیاء الهی نوع مرگ خود را شهادت در راه خدا انتخاب میکنند.
امام حسین علیه السلام خود به استقبال مرگ عاشقانه رفت. همه هست و نیست خود را در طبق اخلاص گذاشت تا برای بقاء دین الهی هزینه کند.
برای نجات دین راهی به جز فداشدن خود و اهل و عیال نیست. خدا، امام حسین را یاری کرد و فداکاری او را پذیرفت و محبت او را در دلها قرار داد.
بقای دین اسلام مرهون ایثار و فداکاری امام حسین است. امام نشان داد که مرگ با عزت بهتر از زندگی در ذلت است و آزادگان جهان هرگاه خواستند از خود رفع ستم کنند، الگوی خود را امام حسین علیه السلام قرار دادند.
نباید مقیاس سنجش ما در ارزیابى مفهوم پیروزى محدود باشد، پیروزى تنها دشمن را به عقب راندن و چند روز حکومت به دست گرفتن نیست.
برتری مکتب و پیروزی در هدف نیز خود پیروزی است. الگو شدن یک مجاهد شهید براى نسلهاى موجود و آینده، عزت و سربلندى در نزد همه آزادگان جهان و جلب خشنودى و رضایت خدا نیز پیروزی است.
منبع:راسخون