پخش زنده
امروز: -
سه چیز است که هرکس دارا باشد پشیمان نمیشود:پرهیز از عجله و شتاب،مشورت در کارها،توکل بر خدا وقتی تصمیم به انجام کاری گرفت.
به گزارش سرویس وبگردی خبرگزاری صدا و سیما ،فرمایشات هر یک از ائمه معصومین(ع) چراغ راهی پیش روی شیعیان برای گذر از تاریکیها و سنگلاخهای دنیا محسوب میشود.
چرا که این انوار مقدس الهی با توجه به اتصال به علم لایزال الهی، تمام فرمولها و قوانین عالم هستی را احاطه داشته و در قالب پندها و اندرزها این قوانین را به شیعیان خویش آموختهاند.
تبیین کلیات و جزئیات مسائل اجتماعی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و حتی مسائل نظامی تا بیان ریزترین مسائل و آداب زندگی و مناسبتهای فردی و اجتماعی برخی ویژگیهای بیانات این بزرگواران است.
امام جواد(ع) در این روایت فرمود:سه چیز است که اگر در کسی باشد سبب خوشنودی خداست:زیاد استغفار کردن،همنشینی خوب
زیاد صدقه دادن.
پیامبراکرم(ص) بنا به دستور خداوند: «و در کار[ها] با آنان، مشورت کن، و چون تصمیم گرفتى، بر خدا توکّل کن؛ زیرا خداوند، توکّل کنندگان را دوست مى دارد»،[1] با یارانش مشورت می نمود. امام رضا(ع) در این باره فرمود: «رسول خدا(ص) با یارانش در بارۀ قضایا مشورت مى فرمود و آن گاه تصمیم نهایى را مى گرفت».
نمونه هایی از مشورت
1.نمونه هایی از مشورت پیامبر(ص) با مردم چنین است. در منابع تاریخی آمده است، در جریان جنگ بدر وقتی پیامبر اکرم(ص) در منطقۀ بدر، پشت چاه، اردو زد، حباب بن منذر از آن حضرت پرسید: آیا انجام این کار بر اساس وحی الاهی بود یا نظر خود را اجرا کردی؟ پیامبر(ص) فرمود: «رأی من چنین بود.» حباب گفت: نظر من این است که چاه آب را عقب خود قرار دهیم تا در صورت عقب نشینی، چاه آب را از دست ندهیم. پیامبر(ص) نیز این پیشنهاد را پذیرفت و محل استقرار نیروها را به مکان جدید تغییر داد..
2. آن حضرت، همراه تعدادی از اصحاب خود به قصد مکه، از مدینه خارج شد و فردی را برای تفتیش در میان مشرکان قریش فرستاد. پس از مدتی همان شخص، خبر آورد که قریش، قصد ممانعت از سفر عمره شما را دارند. پیامبر(ص) فرمود: «اشیروا ایها الناس علی»؛ «ای مردم! به من مشورت بدهید» در این میان، ابوبکر برخاست و گفت: «ای رسول خدا! ما به قصد زیارت خانۀ خدا از مدینه خارج شدیم و نمی خواهیم خون احدی را بریزیم. پس به سوی خانۀ خدا رهسپار شویم؛ اگر مخالفت و ممانعت ورزیدند، آنها را می کشیم» پیامبر(ص) فرمود: «امضوا علی اسم الله...»؛[4] به نام خدا عبور کنید.
3. همچنین پیامبر گرامى اسلام(ص) در جنگ احد – همان طور که در پرسش آمده- نظر اکثریت را قاطع دانست و خروج از شهر را بر قلعه دارى و جنگ تن به تن در داخل شهر مدینه ترجیح داد.
4. پیامبر اکرم(ص) در غزواتی مانند غزوه خندق نیز با سلمان فارسی مشورت کردند و نظر او را پذیرفتند
توکل و عزم در کار
معنای توکل چیست ؟
بر اساس بیانات امام صادق (ع)
حضرت صادق (ع) فرموده: توکل جام و کاسه ای است که روی آن با مهر خداوند مهر شده است. پس تنها توکل کنندگان حقیقی میتوانند آن مهر را برداشته از محتویات آن جام بنوشند.
چنان که خداوند میفرماید (تنها توکل کنندگان حقیقی به خداوند توکل می کنند) (و علی الله فلیتوکل المتوکلون) و باز هم خداوند فرموده (اگر شما مؤمن هستید پس بر خداوند توکل کنید) (و علی الله فتوکلوا ان کنتم مومنین)
خداوند توکل را کلید ایمان قرار داده و ایمان را قفل توکل (یعنی اگر ایمان نباشد توکل به درد نمیخورد همان طوری که کلید بی قفل و قفل بی کلید هم فایده ندارند)
اگر می خواهی متوکل حقیقی باشی نه متعلل (تردید در انجام کار) نخست ۵ تکبیر برای روحت بگو و همه آمال و آرزوهایت را از خود دور کن، همانطور که شخص هنگام مرگ همه آنها را ترک میکند و کار را با توکل به خداوند شروع کن.
پایینترین حد توکل این است که با همت قدمها را به جلو بگذاری و در فکر این نباشی که قسمت چه خواهد شد یا این که خطری تو را تهدید خواهد کرد.
چون اگر به یکی از این دو فکر کنی در واقع ناخودآگاه ریسمان ایمان خود را به خداوند پاره کردهای (یعنی تو قبلاً با توکل به خداوند خود را به او سپرده ای ولی حالا به این فکر ها طبعا آن توکل را پس می گیری)
اگر بخواهی به بعضی از شعار توکل کنندگان حقیقی آگاه شوی و تو هم مثل آنها باشی، پس به ریسمان این حکایت چنگ بزن (یعنی این حکایت را توجه کن و سر لوحه عملت قرار بده)
و آن این است که روایت شده بعضی از توکل کنندگان به نزد یکی از ائمه علیهم السلام رفت و به امام گفت:
مسأله توکل را برای توضیح بده و چون امام میدانست که آن شخص متوکل واقعی و با ورع میباشد، پس به او گفت کمی منتظر من باش تا برایت بگویم.
در همان وقت که امام میخواست جواب او را بدهد فقیری به نزد آنها آمد و چیزی خواست و امام قبل از دادن جواب آن شخص دستش را داخل در جیبش کرده چیزی درآورد و به فقیر داد. و بعد رو به سایل کرده گفت حالا سؤال خود را بگو تا پاسخ دهم.
سایل گفت: ای امام بزرگوار من میدانستم تو قبل از این که مرا منتظر بگذاری قادر بودی جواب مرا بدهی. پس مقصودتان از این تأخیر و انتظار چه بود؟
امام فرمود: مقصودم از این کار تأکید ایمانم به خداوند بود. چون آن وقت که تو از من سؤال کردی من در جیبم دیناری داشتم و تو از آن آگاه نبودی ولی خداوند میدانست و من میخواستم با بودن آن پول در جیبم از توکل حقیقی برای تو سخن بگویم.
اما وقتی که آن را به فقیر دادم چون ایمان خود را به توکل کامل کرده بودم، میتوانستم تو را هم تعلیم بدهم.
بیشتر بخوانید:کسب ثروت های مادی و معنوی از منظر دین + فیلم
سایل از شنیدن سخنان امام بانگ زد سوگند به خداوند که بعد از این تا آخر عمر نه در زیر سقف خانه آباد مینشینم و نه با بشر مانوس میشوم تا توکل من به خداوند واقعی و حقیقی باشد.
شرح داستان توکل بر خدا
گر چه ملاحظه کردید که حضرت صادق (ع) با این جملات بسیار شیوا و مستدل معنای واقعی توکل را روشن فرمودند و دیگر نیازی به توضیح ندارد، لکن من میخواهم به آن قسمت مهمی که در قسمت اخیر بیانات این باب در فرمایش امام هست اشاره کنم.
مختصر مضمون بیانات اخیر امام این است که من در وهله اول که به شما پاسخ ندادم علتش این بود که نمیتوانستم ایمان واقعی به توکل را برای تو مجسم کنم، چون در جیبم درهمی داشتم و من با داشتن آن درهم که ممکن بود مورد اتکای من باشد نمی توانستم معنای حقیقی توکل را برای تو بیان کنم.
چون گرچه شما از آن پول خبر نداشتید ولی خداوند آگاه بود، ولی وقتی که فقیر آمد و من آن را ایثار کردم پس میتوانستم معنای ایمان واقعی بر توکل را برایتان مجسم نمایم.
بنابراین هدف امام این است که توکل واقعی این است که حتی آخرین دینار پولت را به دیگری که مستحق تر از توست بدهی، آن وقت خودت را به خداوند بسپاری و روزی از او بخواهی و کمک از او بگیری.
حال ممکن است یکی از خوانندگان بگوید پس مسلمانهایی که مال و اتکای دیگر دارند، متوکل واقعی نیستند؟
در جواب اینها میگوییم چرا، هستند، اما با این شرط که در اثر ایمان معتقد باشد به این که درست است حالا من پول و یا وسایلی دارم که نیاز را رفع کند ولی ممکن است یک ساعت بعد همه اینها از دست من بروند.
و یا این که اگر مستحق تر از خودش دید آنچه که در جیب دارد به او بدهد و خودش برای یک ساعت بعدش به خداوند توکل کند.
اگر مسلمانان ثروتمند [و دارای وسعت رزق و روزی فراوان] چنین ایمانی داشته باشند، آنها هم متوکل حقیقی هستند، چون معنای واقعی توکل این است که ما همیشه متکی به خداوندی باشیم که او همیشه با ما هست و نیازهای ما را رفع می کند.
بررسی کلی منبع : 1 تسنیم 2. حوزه نت 3.دلدادگان