پخش زنده
امروز: -
شهادت باب الحوائج، امام موسی کاظم (ع) بر شیعیان و محبان اهل بیت (ع) تسلیت باد.
به گزارش خبرگزاری صداوسیمای مازندران؛ موسی بن جعفر الکاظم، یا موسی کاظم ملقب به ابو ابراهیم، ابوالحسن و ابو عبدالله هفتمین امام شیعیان دوازده امامی بعد از پدرش جعفر صادق (ع) است.
موسی بن جعفر (ع) در سال ۱۲۸ یا ۱۲۹ هجری قمری هنگامی که امام صادق (ع) و همسرش حمیده از حج بازمیگشتند، در منطقه ابواء به دنیا آمد و برخی نیز مکان ولادت ایشان را مدینه منوره دانستهاند.
درباره تاریخ ولادت امام کاظم (ع) اختلاف است؛ طبری ولادت ایشان را در ذیالحجه و طبرسی آن را در ۷ صفر دانسته است.
مادر ایشان بانو حمیده کنیزی از اهل مغرب یا اندلس (اسپانیا) بود و نام پدر حمیده را صاعد مغربی (بربری) گفته اند. برادران دیگر امام از این بانو اسحاق و محمد دیباج بوده اند.
امام موسی کاظم (ع) به القاب کاظم، صابر، صالح، امین و عبدالصالح و بابالحوایج شهرت دارد.
فرزندان امام موسی کاظم (ع)
حضرت ابو الحسن موسى بن جعفر (ع) سى و هفت فرزند پسر و دختر داشتند: بنامهای على بن موسى الرضا (علیه السلام)، ابراهیم، عباس، قاسم، اسماعیل، جعفر، هرون، حسن، احمد، محمد، حمزه، عبداللَّه، اسحق، عبیداللَّه، زید، حسن، فضل، حسین، سلیمان، فاطمه کبرى، فاطمه صغرى، رقیه، حکیمه، ام ابیها، رقیه صغرى، ام جعفر، لبابه، زینب، خدیجه، علیه، آمنه، حسنه، بریهه، عایشه، ام سلمه، میمونه، ام کلثوم.
در میان تمام فرزندان حضرت ابو الحسن (علیه السلام) فرزند بزرگوارش حضرت على بن موسى الرضا (علیه السلام) از همه بزرگوارتر و عالیقدرتر و داناتر و فاضلتر بود و احمد بن موسى از مردان کریم و بزرگوار و پرهیزکار بود که حضرت موسى بن جعفر این فرزند بزرگوار را نیزدوست میداشت و بر سایر فرزندان مقدم میداشت تا جایی که بستان یسیر خود را به او بخشیده بود.
برخوردهای سیاسی امام موسی کاظم (ع)
دورانى که امام کاظم علیه السّلام در آن زندگى مى کرد، مصادف با نخستین مرحله استبداد و ستمگرى حکّام عباسى بود. این اعمال فشار از زمان امام صادق علیه السّلام آغاز شد و تا زمان امام رضا علیه السّلام که دوره خلافت مأمون بود با شدّت هر چه تمامتر ادامه یافت؛ مردم در زمان مأمون اندکى احساس امنیت سیاسى کردند، ولى دیرى نپایید که دستگاه خلافت بدرفتارى و اعمال فشار بر مردم را دوباره از سر گرفت. فشار سیاسى عباسیان در دورهاى آغاز شد که پیش از آن امام باقر و صادق (ع) با تربیت شاگردان فراوان، بنیه علمى و حدیثى شیعه را تقویت کرده بودند و جنبشى عظیم در میان شیعه پدید آورده بودند. رسالت امام موسی کاظم (علیه السلام) آن بود تا در این حرکت علمى، توازن و تعادل فکرى را میان شیعیان برقرار کنند.
عصر امام کاظم علیه السّلام دوران بسیار سختى براى شیعیان بود و در این دوران حرکتهاى اعتراضآمیز متعددى از ناحیه شیعیان و علویان نسبت به خلفاى عباسى صورت گرفت که از مهمترین آنها قیام حسین بن على، شهید فخ - در زمان حکومت هادى عباسى- و نیز جنبش یحیى و ادریس فرزندان عبد الله بود که در زمان هارون رخ داد. در واقع مهمترین رقیب عباسیان، علویان بودند و طبیعى بود که حکومت آنان را سخت تحت نظارت آنها بگیرد. امامان شیعه همگى بر لزوم رعایت تقیه پافشارى کرده و مى کوشیدند تا تشکّل شیعه و رهبرى آنها را به طور پنهانى اداره نمایند. طبعا این وضعیت سبب مىشد تا تاریخ نتواند از حرکات سیاسى آنها ارزشیابى دقیقى به عمل آورد.
امام موسی کاظم (ع) در زندان
امام موسی کاظم (ع) دو بار به دست هارون به زندان افتادند که مرتبه دوم آن از سال ۱۷۹ تا ۱۸۳؛ یعنى به مدت چهار سال به طول انجامید و به شهادت آن حضرت منجر شد. درباره مرتبه نخست زندان اوّل مدّت قید نشده است.
دلایل زندانى شدن امام در این دو بار که هر دو به دست هارون بوده است عبارت است از:
۱- سختگیریهای هارون نسبت به علویان به خصوص امام موسی کاظم (علیه السلام)
۲- نفوذ بسیار امام و علویان در میان مردم به دلیل اینکه فرزندان رسول خدا (صل الله علیه و آله) هستند.
۳- ترس دستگاه حکومت از شیعیان به دلیل صفت ائمه اطهار در پیروی شیعه از ولایت؛ وقتی هارون فهمید شیعیان شب و روز به خدمت امام مىرسند؛ و به خاطر ترس از جان و از دست دادن سلطنتش آن حضرت را به شهادت رساند.
۴- سعایت برخی از بستگان امام مانندعلی بن اسماعیل بن جعفر (پسر برادر امام) در نزد هارون از امام.
هارون با آن همه سلطه و قدرت، مجبور بود برای اینکه از طرف مردم مورد انکار و نفرت قرار نگیرد در مسجد دستور توقیف حضرت را صادر کرد و دستور داد تا دو کاروان آماده کرده، یکى را به سمت کوفه و دیگرى را به سمت بصره بفرستند امام را همراه یکى از این دو کاروان روانه ساخت تا مردم ندانند امام در کجا زندانى مىشود.
هارون، امام کاظم علیه السّلام را نزد حاکم بصره، عیسى بن جعفر بن منصور فرستاد؛ امام چندى در زندان او بسر برد، اما در نهایت، عیسى از این کار خسته شد و به هارون نوشت تا او را تحویل شخص دیگرى بدهد. در غیر این صورت او را آزاد خواهد کرد، زیرا در تمام این مدت کوشید تا شاهدى بر ضد امام به دست آورد، اما چیزى نیافت.
پس از آن، امام را تحویل فضل بن ربیع دادند. امام مدتى طولانى نزد وى زندانى بود. گفته شده که از او خواستند تا آن حضرت را به قتل برساند، اما او از این کار سرباز زد. پس از آن، حضرت را تحویل فضل بن یحیى دادند و مدتى نیز در زندان او بسر برد. مطابق نقل مورّخان او حرمت امام را پاس مى داشت. پس از آن امام کاظم علیه السّلام را تحویل زندانبان دیگرى بنام سندى بن شاهک دادند.
شهادت امام موسی کاظم (ع)
واپسین روزهای عمر امام کاظم (ع) در زندان سندی بن شاهک سپری شد. شیخ مفید گفته؛ سِندی، به دستور هارون الرشید امام را مسموم کرد و امام سه روز پس از آن به شهادت رسید. شهادت وی ۲۵ رجب سال ۱۸۳ق در بغداد رخ داد که درباره زمان و مکان شهادت امام کاظم (ع) نظرات دیگری هم وجود دارد.
درباره چگونگی شهادت وی گزارشهای متفاوتی وجود دارد.
هنگامی که خلیفه عباسی احساس خطر کرد و تصمیم بر مسموم کردن آن حضرت گرفت. مقداری خرما طلب نموده چند عدد از آنها را خورد و بقیه را مسموم کرده و برای امام فرستاد و خادم را مأمور کرد که حتما به آن حضرت بخوراند، خادم خرما را برای امام برد و پیام هارون را ابلاغ کرد. امام نیز چند دانه از آن خرما را خوردند، اما سِندی گفت: بیشتر بخورید، امام فرمود: همین مقدار برای مأموریت تو کافی است. امام بعد از مسمومیت، سه روز در بستر شهادت قرار گرفته و شهید شد. سِندی برای ظاهر سازی چند قاضی و افراد عادل را احضار کرد تا گواهی دهند بر اینکه امام ناراحتی مزاج ندارد.
امام متوجه شده به آنها فرمود: گواهی ندهید، زیرا که من سه روز است مسموم شده ام و بر اثر همین سم از دنیا میروم. بعد از شهادت امام، جنازهی حضرتش را روی تابوت نهاده و از زندان بیرون آوردند، شخصی پیشاپیش جنازه فریاد میزد: هذا اِمامُ الرَّفَضَة فَاعرِفُوهُ؛ این امام رافضیان است پس او را بشناسید.
جنازهی امام را روی پل بغداد گذاشتند و به مردم اعلام نمودند بیایند، ملاحظه کنند که ایشان به مرگ طبیعی از دنیا رفته و اثر جراحت در بدنش دیده نمیشود. یکی از شیعیان گفت: امام مرده و زنده ندارد، من از شخص امام جریان را سؤال میکنم، او نزدیک جنازه آمده عرض کرد:ای فرزند رسول خدا! تو راستگو و پدرت راستگو است، به ما خبر بده که آیا تو را کشته اند یا خود از دنیا رفته ای؟ امام لب به سخن گشود و سه بار فرمود: قَتلاً، قَتلاً، قَتلاً، مرا کشته اند. جنازه امام را به محل نگهبانان آوردند، مردم نیز اجتماع کردند و جنازه را با احترام تا قبرستان قریش تشییع نمودند.
پیکر موسی بن جعفر (ع) را در منطقه شونیزیه در مقبره خانوادگی منصور که به مقابر قریش شهرت داشت، دفن کردند. اما مدفن ایشان به حرم کاظمین مشهور است.