پخش زنده
امروز: -
کتاب تجمع ممنوع روایت زندگی آزاده جانبازی از تبریز، در انتشارات روایت فتح به چاپ دوم رسید.
مسعود زین العابدین، نویسنده کتاب تجمع ممنوع در مصاحبه اختصاصی با خبرنگار صدا وسیما در پاسخ به این سوال که چرا سراغ نوشتن این کتاب رفته است، گفت: خاطرات آزاده جانباز اقای ملتجایی فرید ویژگیهای منحصر به فردی دارد که ان خاطرات را متمایز میکند و برای من جذاب بود خاطراتی که سینوسی است و فراز و فرودهای بسیاری دارد از این رو باعث شد که به سراغ نوشتن خاطرات ایشان بروم.
وی در ادامه در شرح خلاصهای از زندگی این جانباز کشورمان گفت: آقای ملتجایی در ۱۴ سالگی عزم جبهههای نبرد حق علیه باطل میکند بنابراین با دستکاری شناسنامه و خواهش و التماس خودش را به جبهه میرساند و پس از چندین ماه حضور در جبهه در سال ۶۰ در عملیات مطلع الفجر – بعد از چند روزی که در محاصره بودند به اسارت در میآید.
نویسنده تجمع ممنوع در ادامه افزود: ملتجایی در ایام اسارت در هنگام دستگیری به پایش تیری اصابت میکند و سرباز بعثی بجای خوراندن آب به او آب را روی زخمش میریزد که باعث میشود بعلت درمان نشدن و عدم انتقال به بیمارستان دچار عفونت و قطع شدن پای وی شود که در نهایت به فیض جانبازی هم نایل میشود.
زین العابدین در ادامه گفت: آزاده ملتجایی با وجود جانبازی در ارودگاههای موصل ۱، ۲ و ۳ و والعنبر عراق نگهداری میشود و اتفاقات گوناگونی برای ایشان در ارودگاه میافتد و بالاخره ایشان را در سال ۱۳۶۲ به دلیل نقص عضو در کنار مجموعه دیگری از اسرا که نقص عضو داشتند آزاد میشود و فصل دیگری را رقم میزند.
نویسنده تجمع ممنوع در خصوص دوران بعد از بازگشت آقای ملتجایی گفت: ایشان به علت نبود سامانه یکپارچه اطلاعاتی در خصوص خانواده اسرا و با وجود جانبازی به شهرهای مختلف سفر میکرد و با شناسایی خانواده اسرا، نامههای آنان را برای اسرایشان میفرستاده است.
مسعود زین العابدین در ادامه افزود: از میان ۱۰۰۰ نامهای که آزاده ملتجایی در اختیارش گذاشته تعدادی از آنها را در کتاب آورده است. وی در ادامه یادآورشد: این نامههایی که بین آقای ملتجایی و اسرا رد و بدل میشده است خود شامل فرازهای شورانگیزی است که به تنهایی جای بحث و بررسی دارند.
وی در اهمیت خواندن این نامهها افزود: نامههای اسرا بخش لذتبخش کتاب برای دوره کنونی هستند.
وی اضافه کرد: این نامهها مستند هستند و در همان ایامی که اسرا در زندانهای بعث عراق نگهداری میشدند نامه نگاری شدند و نشاندهنده روحیهی بالای آنهاست.
زین العابدین در ادامه گفت: نویسنده نامه را در اسارت مینویسد نه برای اینکه بخواهد خودش را بهتر جلوه بدهد بلکه در شرایطی مینویسد که لزوما امیدی به آزادی ندارد.
ملتجایی افزود نامههای آن زمان که از طریق صلیب سرخ نامه ارسال میشد نامهها به صورت کاغذ آ-پنج بوده که در بالای نامه، نویسنده نامه، نامه را مینوشته و در پایین نامه امکان پاسخ به نامه بود که من تلاش کردم بخشهایی از نامهها را بیاورم که مخاطب بتواند با آن فضا آشنا شود.
وی در باز خوانی یکی از نامههای کتاب میگوید: در یکی از نامهها آزاده امرالله امانی در پاسخ نامهای که در سال ۱۳۶۳ آقای ملتجایی برایش فرستاده نوشته است: سلام بر شما برادر دینی، امروز ۲۸ / ۴/ ۱۳۶۳ است که نامه شما رسید شکر خداوند را بجا آوردیم، منزلمان عوض شده است (یعنی اردوگاهمان عوض شده است).
فرسنگها با مکانهای اول و دوم فاصله داریم، وضعیت مثل همیشه است، ولی از نظر پذیرایی بهتر شده است (یعنی شکنجهها کمتر شده است) برای ما فرقی نمیکند، چون پدر بزرگ (منظور امام خمینی است) به ما درسی داده است که فراموش شدنی نیست تا ظلم هست ما هستیم و میجنگیم. آن گاه که بود با سلاح حالا که نیست با صلاح.
برادر ما خوب میدانیم در مکتب شهادت اسارت سخت است و بنابر فرموده پدر بزرگ ملتی که استقلال میخواهد باید قربانی بدهد، خداوند در این راه ما را به قربانی قبول فرماید انشالله.
نویسنده کتاب تجمع ممنوع در ادامه از درایت آزاده ملتجایی برای رفع دلتنگی اسرا برای حضرت امام خمینی (ره) در زندانهای بعث عراق میگوید: ایشان در حین سفری که همراه خانواده به مشهد مقدس داشته عکس یادگاری میگیرد و از نازکی عکس استفاده میکند.
عکس امام خمینی (ره) را پشت عکس خانوادگیشان ضمیمه میکند و همراه سه نامه برای اسرای ایرانی اردوگاه موصل میفرستد.
ملتجایی در نامههای ضمیمه شده برای اسرا تاکید میکند که عکس را با دقت نگاه کنند.
بعد از آن اسرا عکس امام خمینی را پیدا میکنند هر شب عکس پدر بزرگ (امام خمینی ره) میهمان آسایش گاههای اسرا بوده است، زین العابدین بخشی از خاطره مربوط به رسیدن عکس امام خمینی (ره) به آسایشگاه اسرا میگوید: آزاده آقای غلامرضا احمدی، در واکنش به آن نامه و عکس مینویسد: برادر عکس پدر (منظور امام خمینی ره) رسید و با زیارتش روحی دیگر بر این جانهای افسرده و ملول دمیده شد. برادر جان خداوند از شما راضی باشد خوشحالمان کردید و خستگی راه را از بدن هایمان برطرف کردید.
نمیدانی چه غوغایی شد سید جلال سید حسینی که دید، گریه کرد همه اشک شوق میریختیم، حیف که نمیتوانم برایتان تعریف میکردم.نویسنده در ادامه اضافه کرد: بخاطر سانسورهای حاکم بر اردوگاههای اسرا، اسرای ایرانی از بیان جزییات خودداری میکردند.
زین العابدین در ادامه افزود: آزاده ملتجایی فرید مدت ۲۷ ماه در اردگاههای حزب بعث عراق اسیر بود که کتاب شامل خاطرات ایشان قبل از اسارت و دوره اسارت و خاطرات بازگشت از دوره اسارات و بازگشت دوباره اش به جبهه و همزمان سرکشی به خانوادههای اسرای در بند اردوگاههای رژیم بعث عراق است. وی اضافه کرد: برای روایت زندگی آزاده ملتجایی انجام مصاحبه ها، پیاده سازیها ویراستاری و تنظیم نهایی شش ماه زمان برده است که چاپ اول آن را سوره مهر و چاپ دوم را روایت فتح انجام داده است.
نویسنده تجمع ممنوع همچنین گفت: نوشتن کتاب خاطرات دفاع مقدس سهل و ممتنع است، سهل است از این جهت که داستان و روایت مشخص است و نویسنده قرار نیست چیزی را اضافه کند و ممتنع و سخت است به این دلیل که وقتی نویسنده رمان مینویسد فکر وخیالش میتواند جولان دهد و جاهای مختلف سرک بکشد و چیزهایی را که زاییده خیال است را به روی کاغذ بیاورد که نویسنده در آوردنش آزاد است.
وی اضاقه کرد: روش نویسنده در نوشتن خاطرات دفاع مقدس مستندنگاری است و ما متعهد به بیان واقعیتها هستیم بنابراین روش من هم در نگارش این کتاب مستند نگاری و خاطره شفاهی بوده است که به همین منظور برای آن که روایت کتاب مستندتر باشد با همرزمان ویا کسانی که در خاطرهای حضور داشته اند، مصاحبه کرده ام.
#######
صدا و تصویر دارد