پخش زنده
امروز: -
مشاور رهبر معظم انقلاب با بیان اینکه سید حسن نصرالله نسبت به ملت ایران خیلی وفادار بود گفت: از ایشان شنیدم که می گفت اگر روزی احساس کنم به ملت ایران تجاوز نظامی شده است، عاشورایی میجنگم.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری صدا و سیما، مشاور رهبر معظم انقلاب و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام با حضور در برنامه گفتگوی ویژه خبری شنبه شب شبکه خبر با موضوع «لبنان در انتظار روزی تاریخی» به پرسشها درباره پیش بینیها درباره مراسم تشییع پیکر شهید سید حسن نصرالله پاسخ داد.
متن کامل این برنامه به شرح زیر است:
سوال: به نظر میرسد لبنان در آستانه یک روز تاریخی است. تحلیل شما چیست، چه پیش بینی از فردا و مراسم تشییع دارید؟
لاریجانی: بخاطر محبوبیت زیاد مرحوم شهید حسن نصرالله که یک انسان بزرگ بود، علی القاعده خیلی تشییع باعزمتی خواهد شد، من فکر میکنم یکی از شخصیتهایی بود که جان خودش را در راه نجات بشریت از ظلم و ستم و سیاهی داد. کار بزرگی انجام داد، شاید در عصر حاضر هیچ ستمگری مثل رژیم صهیونیستی وجود ندارد که اینطور سفاکانه مردم را میکشد. مرحوم شهید حسن نصرالله تمام عمرش را صرف جهاد در راه رفع این ستم از مردم کرد، فقط هم مردم لبنان نبود، دل مشغولی او تمام مردم دنیا بود. یک سخنی از شهید سلیمانی گاهی در خیابانها نوشته شده است که من سرباز کسی هستم که در خانه اش به او ستم میشود، به همین مضمون. شهید حسن نصرالله اینطور واقعاً بود، یعنی نسبت به سرنوشت انسانها بسیار حساس و برای همه ملتها دلسوز بود، مخصوصاً به ایران و ملت ایران، خیلی دلسوز بود. من یکبار از ایشان شنیدم که گفت من اگر روزی احساس کنم به ملت ایران تجاوز نظامی شده است، عاشورایی میجنگم. یعنی نسبت به ملت ایران خیلی وفادار بود.
سوال: یک تعبیری به کار میبردند، ایرانیترین شخص غیر ایرانی، عرقی که نسبت به ایران داشتند؟
لاریجانی: بله میخواست بگوید که تحمل ندارم که به ملت ایران ستم شود، در آن شرایط عاشورایی میجنگم. این تعلق خاطر برای اینکه بشریت را از زیر ظلم دربیاورد، همان آرمانی است که امام خمینی هم در دفاع از مستضعفین داشت. این را مقایسه کنید با این وضعی که در دنیای امروز است که مثلاً میبینید برای اینکه میگویند ما به اوکراین کمک کردهایم، میگویند تمام معادن تان را به ما بدهید، یعنی کاملاً مثل بساز و بفروش عمل میکنند نسبت به منافع شان. هیچ علقهای آدم نسبت به بشریت نمیبیند، ولی این فرد اینطور بود.
گاهی هم تصور میکنند که اگر این افراد را حذف فیزیکی کنند مشکل حل میشود، یک اشتباه بزرگ دارند، چون اینها بر قلوب حکومت میکنند. مثلاً هنرپیشه یا خواننده خانمی که در لبنان به عشق سیدحسن یک سرودی را خوانده است، مواجبی را نگرفته است، زوری هم به او نبوده است. ولی وقتی میبینید یک فردی فداکار است در راه ملت و بشریت و عزت مردم لبنان، این قلوب را حکومت کرده است. وقتی این افراد شهید میشوند بیشتر فوران میکند. خدمات این مرد بزرگ شاید به این زودی درک نشود. یک تعبیری مرحوم شهید مطهری داشتند نسبت به علامه طباطبائی، میفرمودند که او را صد سال بعد قدرش را میفهمند در مورد شهید نصرالله هم همینطور است. خیلی از وقتها این فضای غبارآلود نشان نمیدهد عزمت این مرد را نشان نمیدهد. جدای از فضایل اخلاقی و امور دیگری که در این فرد وجود داشت، یک دل نگرانی نسبت به آینده بشریت، آینده مردم لبنان و آینده مسلمانها داشت.
سوال: اینکه اشاره میکنید بشریت، شاید یک عده الان به ذهن شان بیاید که ایشان بیشتر متمرکز بر جامعه لبنان و فلسطین و محدوده جغرافیایی خودشان بود، ولی بشریت یک چیز عامی است که صحبت میکنیم. آنچه که کل بشریت را تحت شمول قرار میدهد چه مواردی است؟
لاریجانی: طبیعی است که آن زمانی که ایشان میزان زیادی از درگیری هایش با رژیم صهیونیستی بود. اصلاً حزب الله به وجود آمد برای صیانت از مردم لبنان در مقابل ستم صهیونیست ها. اما ایشان ذهن شان درگیر موضوع بزرگ بود، یعنی اگر در یک کشور دیگری هم ستمی میشد، نگران بود. فرض کنید در ونزوئلا وقتی امریکاییها آنجا را تحریم میکردند، این دنبال میکرد، چه میخواهند مردم لبنان بکنند، یعنی نگرانی نسبت به آنها داشت که این افراد مردم ونزوئلا در این تحریمها چه سرنوشتی دارند، تعقیب میکرد. این نکته خیلی ارزشمند است که یک فردی خودش الان درگیر است ولی نسبت به یک ساحت بزرگ تری دل نگرانی دارد.
سوال: اینکه در یک جامعه متکثری مثل لبنان که ادیان مختلف، مذاهب مختلف، قومیتهای مختلف و گاهی یک محور وحدتی در لبنان بود. یعنی فارغ از شیعه و سنی و مارونی و مسیحی و ادیان مختلفی که بودند و به قول شما خواننده زنی که اساساً مسلمان هم نیست، حتی ممکن است تحت فشار قرار بگیرد بابت حمایت از حزب الله، ولی میآید و دفاع میکند. این محور وحدت بودن در لبنان خیلی در آن جامعه کار سختی است. یاد امام موسی صدر میافتیم این اتفاقها را که میشنویم؟
لاریجانی: بله مخصوصاً با آن تضادها و جنگهای درونی که آنها داشتند ایشان توانست اینها را به وحدت برساند. جدای از کاریزمایی که داشت و آن دفاعی که از مردم لبنان میکرد، اصولاً یک فرد عقل گرایی بود. یعنی هم فداکار بود در راه آرمانهای خودش و هم خیلی با تدبیر عمل میکرد، شرایط را ملاحظه میکرد و ترتیبی میداد که به صورت معقول یک فکر سیاسی بتواند تحقق پیدا کند. اینطور نبود که یک حرف کلی بزند و قابل تحقق نباشد، محاسبه میکرد. به همین دلیل مثلاً فرض کنید یک زمانی درگیریهایی بین حتی جناح مقاومت وجود داشت، خیلی با تدبیر اینها را مرتفع کرد.
ببینید وقتی یک آرمانهای بزرگ تری وجود داشته باشد، نزاعهای خرد در درون آن حذف میشود و او این را میفهمید و یک آرمان بزرگی را طرح میکرد که همه در کنار او و در ذیل او قرار میگرفتند. نکته بعدی این بود که خیلی آدم منصفی بود، یعنی قدر دیگران را عزیز میدانست و به اندازه شان به آنها بهاء میداد. من منهای این ویژگی که کمتر سیاستمداری دارد، یعنی گاهی مطلق گرایی میکنند و یا گروه گرایی میکنند من در او این را هیچ وقت ندیدهام. یعنی با اینکه عظیمترین نیروی مقاومت را به وجود آورده بود در لبنان ولی قدر دیگران را هم میدانست، مثلاً مسیحیان به آنها هم اعتنا میکرد وقتی با ژنرال عون هم وحدت کرده بود در مسائل سیاسی لبنان، آنها هم یک جناح دیگری مسیحی بودند ولی قدر آنها را میدانست و میگفت خط قرمز ما این است که حقوق او را ضایع نکنند. شرایط را میفهیمد با یک عقلانیتی در لبنان و تضادهای درونی که دارند چطور تدبیر کند که یک آرامشی بر آنجا حاکم میشد.
یکی از نکاتی که باعث جذابیت این شخصیت ممتاز شده بود این بود که خیلی اخلاق گرا بود. یعنی شاید من مثلاً ۲۰ و خوردهای ملاقات ۳ تا ۵ یا ۶ ساعته با او داشتم، در اوج درگیریها هم بود، من واقعاً ندیدم حالا نمیخواهم مداهنهای داشته باشم، من ندیدم نسبت به کسانی که خصم او بودند، او جمله بی احترامی نسبت به آنها داشته باشد. ممکن بود نقد میکرد، ولی خیلی با احترام نقد میکرد و حرف زشتی نسبت به کسی من ندیدهام بزند. من در خاطرات مرحوم شهید مدرس که میخواندم، یک زمانی دیدم ایشان در مجلس این حرف را زده بود که درست است که ما با برخی اختلاف نظر داریم ولی من ساحات سیاست را ساحت اختلاف نظر میدانم و درشتی نمیکنم. حتی نسبت به وثوق الدوله که او را بر سر قرارداد ۱۹۱۹ او را برکنار کرده بودند، ولی به او احترام میگذاشت، همین حرف را هم در مورد او زده بود. این ویژگی پخته است که در بحرانها و در شرایط مختلف حد امور را رعایت کند. او واقعاً یک سیاستمدار یا یک مرد سیاسی بسیار پخته و ورزیده و در تراز یک سیاستمدار مسلمان بود.
سوال: صداقت او که کالای بسیار گران بهایی در بین سیاسیون است و این بسیار صادق؟
لاریجانی: خیلی صادق، یعنی عمرش را در مجاهدت گذراند، لحظهای فارغ از مجاهدت نبود، زندگی سختی داشت. من یک بار ایشان را دیدم سوریه رفته بودم ایشان هم میخواستند ملاقاتی با هم داشته باشیم، در یک جایی در بین راه بود. آن شب تا نیمههای شب از خاطرهها و حالات خودش نقل کرد و برای من خیلی جذاب بود که یک فردی که در یک کوران مبارزه سخت حضور دارد، چه در داخل و چه در خارج آن هم با یک دشمن بسیار ستمکار، چقدر مراقب خودش است.
سوال: بخشی را تعریف میکنید؟
لاریجانی: ایشان بعضی از حالات معنوی اش را نقل میکرد و برای من خیلی جالب بود، چقدر مراقب خودش است.
سوال: مراقب به لحاظ اخلاقی؟
لاریجانی: بله و حتی چقدر محتاط است، در مقابل حتی خصم، که ستمی کرده باشند، میگفت من گاهی فکر میکنم مبادا از جاده انصاف خارج شوم. میگفت من این ماشینی که سوار میشوم، پرده داشت و تاریک بود، گفت در این تاریکیهایی که من را میبرن، همه اش به فکر این هستم و با خدا این نجوا را دارم که مبادا من در این کاری که دارم، قدرتی دارم، ستمی از طرف من به کسی شود و گاهی گریه میکنم که مبادا من در این راه اشتباهی کنم. خیلی حال خوبی است، یعنی یک فرد در اوج قدرت و قدرتمندترین فرد در منطقه بود، این همیشه مراقب خودش است، این یک فضیلت بزرگ است. مجموعه این خصلت ها، باعث شده بود یک شخصیت جذاب از او بسازد و در فنون نظامی هم آدم متبحری بود یعنی به مرور کاملاً مسلط شده بود و در طراحیها چیزی کم نمیآورد، خیلی عقل دوراندیشی در این امور داشت. رفتن ایشان یک صدمه بزرگ بود، یک پشتیبانی بزرگ برای همه مسلمانها و همه انسانها بود، فرد دردمندی بود. البته من یکبار این را خدمت شما در همین برنامههای گفتوگو با جنابعالی عرض کردم، شاید مقدر است اینطور بود، یعنی افرادی که اینطور جان برکف و پاک باخته هستند، اینها فکر میکنم از خدا میخواهند در رختخواب از این دنیا نروند، با همان لباس مجاهدت بروند. خونی که ریخته شده از ایشان، یک فضای بزرگ دیگری در جریان حزب الله به وجود آورد و من آن سفری که آنجا رفته بودم در آن کوران مبارزه شان، نثری از جوانها را آنجا دیدم که اینها بخاطر شهادت حسن نصرالله یک استواری در اراده پیدا کرده بودند که وقتی من برگشتم خدمت مقام معظم رهبری و دوستان دیگر، عرض کردم اینها حتماً پیروز میشوند. خیلی ارادههای قوی من دیدم و به همین دلیل هم اسرائیل نتوانست در سرزمین جلو بیاید، اینها مقاومت کردند. یک جایی بیشتر از ۲ کیلومتر جلو آمده بودند و یک جا ۳۰۰ متر میآمدند و برمی گشتند. چون اینها مثل یک سنگرهای پر انرژی بودند جلوی آنها. اینکه آتش بس هم که شد بخاطر تقاضای خود اسرائیلیها بود، البته حزب الله هم همیشه میخواست، ولی نماینده امریکا در لبنان تلاش کرد تا مشکل اسرائیل را حل کند. این ظرفیتی که آنجا به وجود آمد بخاطر همین شهادت بود.
سوال: در صورتی که همه فکر میکردند که شیرازه حزب الله با رفتن سیدحسن نصرالله از هم خواهد پاشید؟
لاریجانی: اصلاً اینطور نشد، این کار خدا بود ولی این ظرفیت در این نیرو به وجود آمده بود که توانستند ۳ هزار تا کادرشان را عملاً از کار رفته بودند. ولی توانستند جایگزین کنند، سازمان را سرخط کنند و این مقاومت را انجام دادند این میراث مرحوم شهید حسن نصرالله بود که این کار را پایه گذاری کرد. الان بعید میدانم در آینده اینها بتوانند نسبت به این سازمان رزم و سیاسی که آنجا وجود دارد، درست است سروصدا الان میکنند، ولی نمیتوانند کاری کنند. من خیلی توجه میکنم که چطور این غربیها وقتی راجع به این موضوع حزب الله حرف میزنند، اینقدر غیر عادلانه و غیر منطقی حرف میزنند. در همین سفر اخیر که وزیر خارجه امریکا به اسرائیل کرده بود، همزمان آن هزار و ۸۰۰ بمب بسیار سنگین امریکایی به اسرائیل دادند، منهای آن سلاحهایی که کل غربیها داده بودند. همزمان میگفتند باید حزب الله خلع سلاح شود و این معادله را چطور پیش خودتان حل میکنید، یک کشور کوچکی مثل لبنان، یک نیروی مقاومی آنجا دارد. آن طرف این خط شما میگویید ما بیشترین سلاح را میدهیم این طرف میگویید باید خلع سلاح شود، چطور پیش خودتان میتوانید این را عقلاً توجیح کنید، بعد میگویید که اصلاً نباید اینها حضور داشته باشند. یعنی کاملاً صحنه سیاسی در دنیا حالت غیر عادلانه و غیر معقول پیدا کرده است، مثل وضعیتی که در خود امریکا به وجود آمد. یعنی زمانی میگفتند سیاست باید بر آزادی اقتصاد نظارت کند که از مسیر خودش خارج نشود. حالا یک الیگارشیو به وجود آوردهاند، ثروتمندترین افراد دنیا را آوردهاند که بر سیاست نظارت میکنند یعنی اصلاً تئوری دموکراسی واژگون و مبتذل شده است در دنیا. اینجا هم همینطور یعنی واقعاً ما در یک دورانی داریم زندگی میکنیم اتفاقهایی دارد میافتد که مثلاً به قرن ۱۸ که پایه گذاری دموکراسی در غرب شده است، با یک آرمانهایی درست ۱۸۰ درجه تغییر کرده است ولی میگویند ما از دموکراسی و آزادی هم دفاع میکنیم. در این قضیه هم خیلی عجیب است، یک خطی وجود دارد بین رژیم صهیونیستی و لبنان، این طرف خط را میگویند ما همه جور سلاحی میدهیم این طرف را میگویند باید خلع سلاح بشود، البته نمیتوانند این کار را هم بکنند ولی کل این تئوری را میبینید چقدر ظالمانه است؟
سوال: آینده این اتفاق را شما چطور پیش بینی میکنید، خیلی که نمیشود گفت ولی بهرحال یک عده تحلیل شان این است که بعد از ماجرای سوریه که او را به نوعی منفک کردند از جبهه مقاومت، حالا دست گذاشتند روی لبنان و بعد برای لبنان این اتفاق خواهد افتاد نشانههای آن از جمله این که مثلا ممانعت میکنند از پرواز هواپیمای ایرانی به بیروت یا اتفاقاتی از این دست و معتقدند که این مسیر دارد به این سمت میرود و بعد از سوریه نوبت لبنان است، اما شما اشاره میکنید که حزب الله خیلی محکمتر از قبل ایستاده و چنین اتفاقی رخ نخواهد داد.
لاریجانی: من فکر میکنم تحولات منطقه یک مقدار با زمان باید گره بخورد، یعنی طوری الان هست که نتیجه این اقدامات سبوعانه باید به مرور روشنتر بشود، تا قدر و منزلت نیروهای مقاومت مکشوف شود، در صحنه سوریه الان وضعی دارد بوجود میآید که خود اسرائیلیها هم احساس خطر برای خودشان دارند میکنند یعنی این طور نیست که وضعیت را وقتی آشفته میکنید دود آن در چشم بقیه نرود، شما آشفته میکنید ولی دیگر کنترل آن را ندارید یک چیز دیگری در میآید، لبنان یک کشوری است که واقعا تحت ستم واقع شد، یعنی یک زمانی اسرائیلیها راحت آمدند کل بیروت را گرفتند اصلا جریان حزب الله همان زمان بوجود آمد یعنی آمدند بیروت را گرفتند به بهانه این که مثلا فلسطینیان در آنجا هستند و مثلا علیه ما کار میکنند به بهانه این آمدند کل بیروت را گرفتند، نتیجه آن چه شد؟ نتیجه این شد که جریان حزب الله بوجود آمد و اینها با یک شرمندگی مجبور شدند بیروت را ترک کنند، الان یک فضایی بوجود آوردند که مثلا ما سیطره داریم بر لبنان، سیطره زمینی که حتما ندارند و خودشان هم میدانند ولی سیطره هوایی دارند، بمباران میکنند و مشکل ایجاد میکنند، این نکتهای است که به نظر من بعد از یک مدتی برای دولت لبنان هم مکشوف میشود که اگر یک سرمایه بزرگی مثل مقاومت آنجا نباشد، نمیتوانند زندگی راحتی از اسرائیل داشته باشند، کما این که هم در سوریه قشنگ آمدند قسمتی از سرزمین سوریه را گرفتند و همین دیروز بود سه جای دیگر سوریه را بمباران کردند گفتند ما فکر میکنیم در آنجا یک انبارهایی از گذشته وجود داشته است، یعنی اینقدر ناامن کردند وضعیت سوریه را، اگر به اسرائیل مجال بدهند همین وضع را دارد، حزب الله یک سنگری است که در مقابل این رفتارها و این زمان میبرد، تا یک مقدار فهم بشود و ما باید حوصله کنیم، این سرمایه وجود دارد و باید هنوز آن ذات رژیم اسرائیل خوب کشف بشود برای برخی که یک زمانی با حزب الله درگیر بودند در جاهایی مثل لبنان ولی به نظر من خیلی زود است این فهم بشود.
سوال: فکر میکنید مراسم فردا چقدر بتواند در تغییر این تحلیلهایی که وجود دارد اثرگذار باشد الان وقتی که مبادله اسرا در غزه دارد اتفاق میافتد، یک عدهای که تصورشان این بود که حماس خیلی تضعیف شده میبینند حماس با چه قدرت نمایی اسرا را مبادله میکند حتی آن شنبه جهنمی که ترامپ از آن صحبت میکرد که همه یک جا باید مبادله بشوند اتفاق نیفتاد یعنی حرف حماس به کرسی نشست و الان با یک قدرت نمایی دارد این اتفاق میافتد، به نظر شما این قدرت نمایی در پس این مراسم تشییع که فردا خواهد بود چقدر میتواند این معادله و این تحلیلها را تغییر بدهد؟
لاریجانی: اتفاق در بعضی از بیانات در داخل اسرائیل مطرح شده همین نکته شما هست که ما یک کاری باید بکنیم که این تبدیل به یک قدرت نمایی دوم نشود، لذا دائم تهدیدهای بلاوجهی هم میکنند ممکن است آنجا بمب بگذاریم ممکن است فلان کنیم که همه هم میفهمند که اینها یک عملیات روانی است و کسی هم به اینها گوش نمیدهد و من فکر میکنم تشییع جنازه بسیار با عظمتی خواهد بود این رخ میدهد، یعنی ایشان اینقدر در دل مردم لبنان و سایر کشورها جا دارد الان یک مقدار سخت گرفتند رفتن به لبنان را برای این که آن حادثه رخ ندهد ولی با این کارها کاری به ثمر نمیرسانند کما این که در غزه هم نتوانستند، در غزه مهمترین مطلبی که نتانیاهو گفت، باید حماس از بین برود، الان میگویند حماس از بین رفته؟ پس با کی داریم مبادله میکنیم؟ باید یک چیزی باشد که با آن مبادله کنیم، مخصوصا این صحنههایی که اینها با لباس نظامی میآیند اصلا آبرو برای اینها نگذاشته، پس شما اینهمه جنگیدید و اینهمه آدم کشتید اینها که هستند، بعد گروگان هایتان را به شما زنده تحویل میدهند پس معلوم است که خیلی سازماندهی قوی دارند واقعا به نظر من نهایت بی آبرویی برای این رژیم این است که این همه بمب ریخت آن تو و این همه حرف زد ولی در آخر این جریان نظامی هست بله اینها آدم کشتند ولی سازمان حماس هنوز هست، زنده است، بهرحال این رفتارها نشان میدهد که من این گروگانها را زنده آوردم چند روز است که دارد سه چهارتا از آنها را تحویل میدهد، پس معلوم است جای امنی دارند، این همه آدم ریختید آنجا را گرفتید پس چه کار کردید؟ همین وضع در مورد حزب الله هم هست، یک نکتهای را آنها توجه نمیکنند، وقتی یک جریان فکری بتواند بر قلوب تصرف داشته باشد، با کشتار و اینها این تشدید میشود، عواطف تشدید میشود کما این که الان در آنجا هم هست، در غزه هست، مگر الان تهدید نکردند گفتند مردم غزه باید بیرون بروند؟ کسی رفت؟ میروند بیرون؟ نمیروند، چون هر خانوادهای بچه هایشان کشته شدند، پدر و مادرشان کشته شده، کجا بروند؟ نمیتوانند بروند، شما الان تصور کنید اگر ما در بین خودمان یک چنین حادثهای رخ میداد ما میتوانستیم سرزمین مان را ترک کنیم؟ آنها هم مثل ما هستند آنها هم یک عمر است دارند مجاهدت میکنند در همین جریان غزه ۵۰ هزار نفرشان کشته شدند بیش از این رقمها مجروح شدند، این به نظر من رفتار غرب سخت افزارانه است، یعنی فکر میکنم با این رفتار سختگیری اصلا با جمادات طرف هستند، اینها انسانند و عواطف دارند و این عواطف نمیگذارد که شما به آنها ستم کنید جلوی شما میایستند یعنی این درک خودش یک موضوعی است، اشتباه شان این است که رفتار مکانیکی با مردم دارند.
سوال: در میانه این ماجرا طرح ترامپ مبنی بر کوچ اجباری که گفته آنجا را میخواهند بخرند، مالکیت آن را برعهده بگیرند یک منطقه ساحلی گردشگری شروع بکنم، یا راجع به ماجرای مصر برای غزه درنهم اسفند صحبت میکنند برخی حتی ابراز نگرانی میکنند که این دارد اجرایی میشود، شما نگرانی ندارید؟
لاریجانی: نمیشود این اجرایی شود، مصر هم نمیپذیرد، مردم مصر یک مردم بسیار با تمدنی هستند، یعنی اگر یک کوچکترین اشتباهی سیاستمداران آن بکنند کل مصر دچار بحران میشود، هر کشور دیگری میشود، چون این خیلی روشن یک ظلم بسیار فاحشی است و مگر میشود دو سه میلیون آدم را آواره کرد، این همان مشکل مکانیکال بودن سیاست است، یعنی رفتارشان سیاست را با اداره املاک عوضی گرفتند مگر ممکن است چنین کاری بشود در صحنه کوچ دادن یک جمعیت بزرگ؟ ممکن است مثلا در یک جایی هزار نفر را بشود جابجا کرد ولی دو میلیون آدم را میشود جابجا کرد؟ و آنهم دو میلیون آدمی که زخمیاند و با ارادهاند و حاضر نیستند سرزمین شان را رها کنند، گفتند ما در جاهای دیگر به ایشان امکانات مالی میدهیم، مردم غزه هوشیارتر از این حرفها هستند یکی از نکات مهمی که به نظر من حرکت شهید حسن نصرالله را ایجاد کرد یک نوع بیداری و هوشیاری در جوانهای این منطقه است، یعنی اینها کاملا الان ملتفتند، این یک نمونهای بود قضیه حزب الله که وقتی با اراده حرکت بکنید در مقابل یک رژیم بسیار قوی از نظر تسلیحاتی میتوانید بایستید، این نمونه تکثیر دارد میشود مربوط به ایران هم نیست اینها میگویند فقط ایران است، نه این در جریان فکری بوجود آمده، یعنی الان فلسطین را مقایسه کنید مثلا با چند دهه قبل خیلی جوانهای رشید دارد که پای آرمان هایشان ایستادند آن زمان شاید مثلا ۵ دهه قبل یک حالت یأس در بخشهای مختلف بوجود آمده بود، الان زنده شده، شما در عراق میبینید در کشورهای دیگر میبینید، هوشیارند، جوانها تعقیب میکنند، این جریان با بساز بفروش و وعده وعید مالی مشکلش حل نمیشود من مطمئنم اگر حتی امریکاییها و غربیها فشار بیاورند یک عدهای از اینها را بتوانند یک کشور دیگری ببرند، آن کشور را نابود کردند، مردم آن کشور تحمل نمیکنند، حالا این کار رخ نمیدهد، همین الان هم در گفتوگوهای سیاسی که مطرح است طرح جایگزین میگویند هست یعنی اعراب بیایند یک پیشنهاد جایگزین بدهند، یعنی میدانند این نمیشود، یک حرف گندهای زدند که بعد بتوانند با آن معامله سطح پایینتر بکنند، هدف شان این است یعنی میدانند نمیشود.
سوال: پیش از شهادت آقای نصرالله شاید خیلیها در محاسبات جنگی و سیاسی اساسا ترور ایشان را منتفی میدانستند یعنی حتی اگر این احتمال را میدادند که حتی رژیم دسترسی هم داشته باشد به اطلاعات مکانی و زمانی آقای نصرالله هیچ وقت همچنین خطایی را مرتکب نخواهد شد فکر میکنید چرا رژیم دست به این کار زد و این خطا را مرتکب شد؟ آیا به آن اهدافی که صرفا در پس شهادت آقای نصرالله میتوانست اتفاق بیفتد حالا صرفا بحث از بین رفتن خود مقاومت حزب الله را عرض نمیکنم، هدفی که در پس شهادت آقای نصرالله میتوانست اتفاق بیفتد، به نظر شما چقدر محقق شد؟
لاریجانی: البته ضربه زده، یعنی به نظر من نبود شهید حسن نصرالله یک شخصیت بزرگ و تاثیرگذار در منطقه حذف او در کوتاه مدت ممکن است تاثیراتی داشته باشد، منتها همین مشکلی است که الان عرض کردم، اینها توجه به این ندارند وقتی اینها را ترور میکنید، این فکر ترویج پیدا میکند، یک وقتی، شهید مطهری را ترور کردند، امام در آن نامهای که به عنوان تسلیت داده بودند این نکته را فرموده بودند، چرا فکر شهید مطهری اینقدر گسترش پیدا کرد بعد از انقلاب؟ او را شهیدکردند مردم تازه متوجه شدند، این خون شهید اینطور است حسن نصرالله هم همین طور است وقتی ایشان را شهید کردند به نظر من فکر ایشان را، راه ایشان را، مسلک ایشان گسترش پیدا میکند، منتها در کوتاه مدت یک ضربهای خورده این را باید بپذیریم ولی باید بپذیریم این را در کنار آن که راه ایشان حتما گسترش پیدا میکند، نه تنها در لبنان، در جاهای دیگر، این بعنوان یک سمبل یک الگو در دلها قرار گرفته، من بعد از جنگ ۳۳ روزه، از جهت دیگری هم جالب است این را عرض کنم، جنگ ۳۳ روزه جنگ بسیار تندی بود یعنی میزان آتشی که میریختند خیلی عجیب بود، شاید در هفته اول خیلی از ماها نگران شده بودیم که سرنوشت غزه چه میشود؟ حالا بهرحال با ترتیبات مختلفی که نقش شهید سلیمانی هم در این قضیه خیلی زیاد بود و بهرحال اینها هم توفیق پیدا کردند، در آنجا شهید حسن نصرالله بعنوان یک قهرمان در دنیای اسلام مطرح شد، خیلی شهرت پیدا کرد به طوری که بعضی از این افراد کینه جو، برخی از فرق اسلامی شروع کردند به تخریب ایشان بخاطر این میگفتند یک عده زیادی دارند شیعه میشوند حالا حسن نصرالله اصلا درگیر این موضوع نبود، افق بزرگتری داشت، افق نجات بشریت برای او مطرح بود اینها آدمهایی بودند که نگاه شان خرد بود، ولی ایشان بعنوان قهرمان ظهور پیدا کرد، من در یکی از ملاقاتهایی که بعد از آن ایشان را دیدم به یک فاصله کوتاهی، یک چیزی از شخصیت ایشان خیلی برای من عجیب بود ایشان کلا آدم متواضعی بود، بعد از این حادثه تواضع او چند برابر شد و برای من عجیب بود، علی القاعده کسی اینقدر محبوبیت پیدا بکند، روی خودش هم یک تاثیری میگذارد یک کمی باورش میشود، تواضع ایشان بیشتر شده بود و مثلا نسبت به ایران خیلی باشور و هیجان بیشتری حرف میزد نسبت به رهبر انقلاب تواضع او چندبرابر شده بود خیلی برای من عجیب بود و این نشان میدهد یک مرد سیاسی پخته و خودساخته است، روی خودش دارد کار میکند یک آدم معمولی نیست، خلاصه بزرگی و این که در قلوب حکومت بکند کسی، در نصوص اسلامی داریم که اگر میخواهید رابطه شما با مردم درست بشود اول رابطه تان را با خدا درست کنید این کلید را فهمیده بود، رابطه اش را با خدا درست کرد تا این طور محبوب قلوب ملتها شده بود.
سوال: و آن نظم نوینی که بعد از شهادت آقای نصرالله، نتانیاهو مطرح میکرد که با این شهادت یک نظم نوینی در منطقه شکل خواهد گرفت، آنها چه تصوری از آن نظم نوین داشتند یعنی فکر میکردند که چه اتفاقی خواهد افتاد آن نقشهای که داشتند چه بود
لاریجانی: اسرائیلیها؟
سوال: بله
لاریجانی: گفتند آن را، گفتند نقشه ما این است که اسرائیل میتواند همه جای خاورمیانه را با سلطه خودش به امنیت برساند، حالا ظاهر آن امنیت، یعنی میخواستم بگویم ما آن چیزی که از گذشته میگفتیم ما باید قدرت مسلط منطقه باشیم الان داریم میشویم، چون الان ما میتوانیم دستور بدهیم مخصوصا بعد از این که در سوریه وارد شدند احساس میکنند که میتوانند این کار را بکنند، این هم از اشتباهات شان است یعنی یک بار دیگر هم من این را عرض کردم، مثلا یکی از چیزهایی که زیاد در بوق میکنند و حرف میزنند این که نیروهای مقاومت در کل منطقه از بین بردیم، واقعا چقدر این حرف دقیق است؟ اول میگویند حماس را از بین بردیم، پس با کی دارید مبادله میکنید؟ الان که دارید میبینید حماس هست، بحث این نیست ضربه خوردند، خب خود اسرائیل هم ضربه خورده، در جنگ که نقل و نبات خیر نمیکنند، ضربه زدید، ضربه هم خوردید، ضربه بسیار شدیدی هم خوردید یک سال است اینها درگیرند، بهرحال داخل خودشان هم درگیر است، حماس از بین نرفته، میگفتند حزب الله نابود شد نصرالله را هم از بین بردیم و فلان، الان که حزب الله شما را اینقدر عقب راند که نتوانستید بیایید میخواستند بیایند تا نهر لیتانی را بگیرند، بعد از پنجاه و خوردهای روز که اینها جنگیدند نتوانستند، پس نتوانستید، مثلا میگویند مقاومت در عراق را از بین بردیم، کو؟ کجای آن را از بین بردید؟ تشریف دارند که، یا در یمن حوثیها را میگویند بمباران کردیم، حوثیها را از بین بردیم، حوثیها که هستند.
سوال: حتی این ضربات را معتقدید که تضعیف کننده جبهه مقاومت هم نبود؟
لاریجانی: ضربه بدون تضعیف نیست، این غیرواقعی است اگر ما این جا بخواهیم بگوییم ضربه بهرحال تضعیف میکند ولی باید ببینیم آیا جایگزین توانستند بکنند یا نه؟ مثلا حزب الله ضربه خورد ولی خودش را بازسازی کرد و این است دیگر، این نکته بازسازی شدن آن خیلی مهم است، یعنی یک جریان فکری اینقدر عمیق است که وقتی شما به آن ضربه میزنید میتواند ظرف چندروز خودش را بازسازی کند، ظرف چندماه خودش را به آن سطح برساند، مثلا حوثیها را گفتند ما از میدان به در کردیم، حوثیها از میدان به در رفتند؟ هنوز هم پای کارشان هستند میگویند اگر شما دوباره غزه را بمباران کنید باز هم ما شروع میکنیم، کسی به حوثیها دستور نداده این کار را بکنند این اراده خودشان بود این همان بیداری است که من عرض میکنم، کسی به نیروهای مقاومت منطقه دستور نمیدهد، خودشان هستند، خودشان احساس میکنند وجدانا باید این کار را بکنند.
سوال: کما این که حزب الله هم در دفاع از غزه درگیر جنگ نبود ولی وارد ماجرا شد.
لاریجانی: بله همین است یعنی احساس وظیفه میکنند، این خیلی با قیمت است، بسیار ذیقیمت است که یک بیداری در نسل جوان منطقه بوجود آمده این همان چیزی است که نقشههای آنها را از بین میبرد به نظر من خاورمیانه آبستن تحول هست، این آبستن تحول بودن به این معنی نیست که به نفع اینها تمام میشود این بیداری سرمایه بزرگی است یعنی الان رژیم صهیونیستی خیلی منفور است و همه میدانند شگرد او چیست و مخصوصا غربیها خیلی محکوم هستند در این قضیه، این بیداری ممکن است در کوتاه مدت یک محافظه کاری بوجود بیاورد در شرایط فعلی یعنی احساس کنند در میدان یک نبردی هستند که باید الان با یک محافظه کاری جلو بروند شاید هم معقول است برای اینها هم یک مقدار مزه کند این موضوع، ولی این یک آتش زیرخاکستر است.
سوال: شما نهایت این تحول را به نفع جبهه مقاومت میدانید.
لاریجانی: قطعا همین طور است این یک تحول زاینده است این کشتاری که اینها انجام دادند و این ظلم و ستمی که اینها انجام دادند باعث زایش یکسری نیروهای فداکار در منطقه میشود و به طوری که شما همین الان وضعیت اعراب را میبینید همان وضع مثلا چند ماه پیش است؟ نیست، احساس نگرانی دارند میکنند، این نتیجه این رفتار است، یعنی الان احساس میکنند باید همدیگر را دریابند، این شروع یک تحول در منطقه است، ممکن است با امریکا ارتباط داشته باشند و یک قول و قرارهایی هم با آمریکا بگذارند ولی خودشان در دل شان نگران وضع خاورمیانه هستند.
سوال: خیلی محافظه کارانه هم برخی از رهبران کشورهای عربی با آمریکا برخورد میکنند.
لاریجانی: به نظر من این نباید به ایشان خیلی سخت گرفت، وضعیت فعلی اقتضا میکند این طور باشند، اما در گفتوگوهایی که با آنها میشود کاملا دارند روشن میشوند که اگر جلوی این وضع نایستند برای خود آنها هم دچار بحران میشود یعنی این کشورها همه دچار سایش میشوند لذا کاملا به فکر این هستند که جلوی این حرکتها را ثبت کنند، من نمیگویم دولتمردان شان خیلی بیدار میشوند به این سادگی، برای آینده خودشان خطر را حس کردند ولی در بدنه جوانها یک بیداری هست.