پخش زنده
امروز: -
نرخ طلاق در آبادان و خرمشهر با بیش از ۳ طلاق از هر ۱۰ ازدواج، از مرز هشدار گذشته است.
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما مرکز آبادان؛ نرخ طلاق در آبادان و خرمشهر از مرز هشدار گذشته است.
با گذری کوتاه در دادگستری آبادان خیل عظیم زنان و مردانی را مشاهده میکنید که برای متارکه مراجعه کرده اند. با گفتگویی ساده میتوان دریافت بسیاری از این افراد بر سر مسائل بسیار کوچک و پیش پا افتاده با یکدیگر درگیر میشوند و درگیریها و اختلافات کوچک شان، تبدیل به معضل بزرگی میشود که توان ادامه زندگی زناشویی را از آنان سلب میکندو لذا تصمیم به طلاق میگیرند.
سه ممیز دو، میانگین طلاق در آبادان
بر اساس پژوهشی که دانشگاه علوم پزشکی آبادان انجام داده است ۵۰ درصد طلاقهای کشور در پنج سال اول زندگی رخ میدهد. همچنین از سال ۸۶ تا سال ۹۷ طلاق در کشورمان رشد ۷۵ درصدی داشته است.
بر اساس این پژوهش در سال ۱۳۹۹، میانگین طلاق در کشور دو و نیم طلاق از هر ۱۰ ازدواج بود در حالی در آبادان سه ممیز دو طلاق و در خرمشهر سه طلاق از هر ۱۰ ازدواج بوده است که نشاندهنده بحران طلاق در این دو شهرستان بویژه شهرستان آبادان است.
در سال ۱۳۹۵ نیز میزان طلاق در آبادان از هر ۱۰ نفر، چهار ممیز چهار دهم بوده که بیشترین میزان طلاق در کشور محسوب میشد. به عبارتی ۴۴ درصد ازدواجها در آبادان در این سال به طلاق کشیده شد که آمار تکان دهندهای است. این در حالی است که میانگین طلاق در کشور در همان سال، ۲۱ درصد بود به عبارتی میانگین طلاق در آبادان در سال ۹۵، بیش از دو برابر میانگین کشوری بوده است.
ازدواج نیازمند آموزش است
در تحقیقی میدانی طی چند سال گذشته، صدها زوج درگیر طلاق و یا زوجهایی که شدیدا دچار اختلاف شده بودند مورد بررسی و مطالعه قرار دادم و نخستین چیزی که توجهم را جلب کرد این بود که متاهلینی که شدیدا با یکدیگر اختلاف پیدا میکنند و یا اقدام به جدایی میگیرند، از حداقل آموزشهای ازدواج بی بهره اند و یکی از دلایل آن هم بی توجهی به مشاوره قبل از ازدواج و جدی نگرفتن آن است.
گرچه خیلی از متاهلین تحصیلات دانشگاهی دارند، ولی در زمینه ازدواج آموزش ندیده اند. بسیاری از آنان حتی تصورشان را نمیکنند که ورود به زندگی زناشویی نیازمند آموزش خاص هست و نمیدانند که ازدواج و مباحث زناشویی مبحثی پیچیده و گسترده است.
متاسفانه نگاه اکثریت مردم به ازدواج نگاهی غیر علمی و غیر اصولی است به همین دلیل است که بسیاری از کسانی که در سن ازدواج قرار دارند برای یادگیری پیچیدگیهای ازدواج اقدام به آموزش نمیکند و همین امر است که موجب میشود در زندگی زناشویی شان دچار مشکلات گسترده و پیچیده شوند مشکلاتی که قادر به حل آن نیستند و تنها راه حل این مشکل را جدایی میدهند لذا متاسفانه طلاق در جامعه ما روز به روز در حال افزایش است.
به کرات مشاهده شده جوانانی که قصد ازدواج داشتند، از آموزش اجباری قبل از ازدواج طفره میروند و آن را وقت گیر و بی فایده میدانند و معتقدند که برای ازدواج نیاز به آموزش ندارند.
این تصور غلط متاسفانه در بسیاری از خانوادهها فراگیر شده است که خوب بودن طرفین ازدواج کافیست و همین خوب بودن و خوش اخلاق بودن طرف مقابل موجب موفقیت و خوشبختی در زندگی زناشویی میشود.
جوانی آبادانی میگفت: اگر دو طرف خوب باشند دیگر نیازی به آموزش نیست و خودشان میدانند که چگونه در زندگی رفتار کنند.
البته این سخن از نظر علمی کاملا مردود است و جالب اینکه همین تفکر سطحی موجب شده که درگیریهای زناشویی در میان متاهلین بسیار رشد کند و آمار طلاق افزایش یابد.
این جمله طلایی را هیچگاه فراموش نکنیم که "هر خوبی به درد هر خوبی نمیخورد". زیرا خوب بودن یک طرف قضیه است و تفاوت سلیقه ها، دیدگاهها عقاید و نظریات نیز یه طرف دیگر قضیه و اختلاف نظر در این موارد و عدم توانایی در حل آن خود موجب بحران در خانواده میشود.
آری امر ازدواج هم مانند هر امر مهم دیگری نیاز به آموزش دارد که متاسفانه توجه به آموزش در زمینه اخلاق زناشویی مورد بی توجهی قرار گرفته است.
علل و عومل طلاق
دکتر احمدرضا ورمزیار روانشناس و مشاور خانواده در این زمینه گفت: یکی از پدیدههای جدیدی که سبب بعضی از جداییها در بین زوجین شده دخالت خانواده همسر بهویژه شوهر است. علاوه بر آن با افزایش فشارهای اقتصادی و بالا رفتن میزان کرایه منزل، زوجهای جوانی که با معضل بیکاری نیز دست به گریبان هستند، برای فرار از هزینههای فزاینده مجبور به حضور در جمع خانواده شوهر میشوند؛ لذا با توجه به تغییر سبک زندگی از سنتی به سمت مدرنیته، زوجهای جوان کمتر میتوانند با خانواده همسر در صلح و صفا زندگی کنند و آنچه در این میان افزایش پیدا کرده شدت تشنج و بحثهای خانوادگی بین طرفین است و لذا این تنشها و بحثها افزایش دخالت اطرافیان به ویژه خانواده مرد را به دنبال داشته که سرانجام این نوع زندگی منجر به جدایی و طلاق میشود.
وی همچنین وضعیت زنان پس از جدایی از همسرشان را بسیار اسفبار خواند و گفت: به دنبال جدایی پدر و مادر، همچنین فروپاشی بنیان خانواده علاوه بر معضلات اجتماعی همچنین فرزندان طلاق، با کثرت زنان سرپرست خانواده نیز روبهرو هستیم.
دکتر ورمزیار دیگر عوامل طلاق در منطقه را چنین بیان کرد:
۱- بیکاری و مسایل اقتصادی که موجب وابستگی زوجین به منبع درآمد والدین میشود و مجبور به زندگی همجواری و دخالت اطرافیان میشود. ۲- اعتیاد ۳- ازدواج در سنین پایین ۴- خیانت یکی از زوجین ۵- عدم توانایی درک زوجین از هم و نیازهای عاطفی یکدیگر ۶- ازدواجهای اجباری ۷- ناتوانی تولید فرزند در یکی از زوجین
خانم دکتر نرگس زار روانشناس و مشاور خانواده هم علل طلاق در منطقه را: خیانت یکی از طرفین، مسایل و مشکلات مالی خانواده، بی تجربگی در اخلاق زناشویی به دلیل ازدواج در سن پایین، اعتیاد، اختلالات و مشکلات روحی و روانی یکی از طرفین از جمله خشم و پرخاشگری برشمرد و گفت: متاسفانه این عوامل موجب عدم سازگاری طرفین با یکدیگر و نهایت منجر به جدایی و طلاق میشود.
وی در مورد راهکارهای کاهش طلاق گفت: نخست اینکه باید روی شیوه آموزش افراد پیش از ازدواج کار کرد و دوم اینکه به افراد آموزشهای لازم در زمینه ازدواج داده شود، زیرا آموزش در این زمینه بسیار مهم است؛ و باید برنامههایی برای آموزش خانواده وجود داشته باشد. سوم اینکه باید بررسی شود که فردی که قصد ازدواج دارد به میزان و سطح سازگاری مطلوب با کسی که به عنوان همسر انتخاب کرده، رسیده است یا خیر و چهارم اینکه اگر کسی خلق و خوی پرخاشگری دارد و یا دچار بحران روحی است ابتدا باید شرایط روحی خود را تغییر دهد.
طلاق عاطفی
البته این را هم باید اشاره کرد که به جز طلاقهای رسمی. طلاقهای عاطفی نیز بین خانوادهها بسیار شایع است و زنان و مردان بسیاری هستند که هیچ علاقهای به همسر خود ندارند، اما به دلایلی همچون وجود فرزندان یا به خاطر آبرو و یا موارد دیگربه زندگی زناشویی شان ادامه میدهند.
زوجهایی که طلاق عاطفی دارند در بیگانگی دنیای یکدیگر گم شدهاند و فقط برای هم حکم یک همخانه را که به او عادت کردهاند دارند. این افراد با فاصلهای که از لحاظ روحی و جسمی با یکدیگر دارند، خط قرمزهایی را برای همدیگر مشخص کردهاند و هر کدام در خلوت خود دیگری را متهم میکند.
متاسفانه هیچ آماری از طلاق عاطفی بین زوجهای ایرانی وجود ندارد، اما همه کارشناسان در این زمینه متفق القول هستند که آمار طلاق عاطفی بیش از دو برابر آمار طلاق و جدایی رسمی در جامعه است.
به گفته کارشناسان زنان بیشتر از مردان از طلاق آسیب میبینند و به همین دلیل بیشتر مشتاق طلاق عاطفی هستند تا طلاق رسمی، چرا که جامعه ما فرهنگ مواجه با زنانی که از همسرانشان جدا شده اند را ندارند و با برچسب مطلقه از آنها سواستفاده میکنند.
و، اما...
باید همه مسئولان و کارشناسان با برناممه ریزی مناسب، آموزشهای پیش از ازدواج و حتی آموزش متاهلین را کاملا جدی پیگیر شوند. گرچه در این زمینه آموزشهایی وجود دارد، ولی آمار و ارقام طلاق در جامعه نشان دهنده این امر است که این آموزشها ناکافی بوده است لذا باید برای حل این معضل بزرگ اجتماعی آستین همت را بالا زد و با همه توان در جهت کاهش حداقلی آن تلاش کرد در غیر اینصوت با روند افزایشی که طلاق در کشور و منطقه دارد با موجی از زنان و مردان مطلقه روبرو خواهیم بود که معضلات دیگر اجتماعی را تشدید میکنند.
نویسنده: شاپور زبردست