پخش زنده
امروز: -
نماینده ولی فقیه در استان قزوین گفت: خداوند میفرماید که هیچ تر و خشکی در عالم نیست که ریشه در قرآن نداشته باشد و آیههای قرآن کلید گشایش زندگی انسان هستند که یک اصل است.
به گزارش خبرگزاری صداوسیما مرکز قزوین، حجت الاسلام و المسلمین عبدالکریم عابدینی، نماینده ولی فقیه در استان و امام جمعه قزوین در همایش «دوشنبههای قرآنی» که به صورت مستقیم برای دانشجویان دانشگاه جامع علمی و کاربردی کشور پخش شد، ضمن تبریک سالروز میلاد حضرت زهرا (س) و تولد امام راحل (ره) گفت: خداوند در سالروز میلاد حضرت زهرا(س) هدیهای به او عطا میکند تا چشمانداز آینده اسلام را معماری کند.
نماینده ولی فقیه در استان قزوین با بیان اینکه ائمه اطهار در روایات مختلف میفرمایند که فاطمه (س) سیده زنان عالم است؛ افزود: شاید برخی فکر کنیم که این مقام برای حضرت زهرا(س) تشریفاتی باشد در حالی که اینگونه نیست چراکه خداوند، پیامبر اسلام را فرستاد تا جهان را ساماندهی کند چون پیامبر و قرآن کریم رحمت للعالمین است.
حجت الاسلام و المسلمین عابدینی خاطرنشان کرد: پیامبر با دو بازوی علی (ع) و فاطمه (س) و همچنین فرزندان آنان جهان را ساماندهی میکند و به بندگان خدا آگاهی میبخشد لذا حضرت زهرا نماینده اول پیامبر برای زنان اهل عالم است.
امام جمعه قزوین تاکید کرد: زنان و مردان باید بسیج شویم تا فرهنگ فاطمی را به جهانیان نشان دهیم چراکه جهان تشنه و محتاج فرهنگ فاطمی هستند.
وی بیان کرد: باید ببینیم که تا چه میزان توانستیم فرهنگ فاطمی، فرهنگ علوی، فرهنگ حسنی و حسینی را به جهانیان بشناسانیم و پیام آن را برسانیم.
حجت الاسلام و المسلمین عابدینی ابراز کرد: همین فرهنگ «الجار ثم الدار» حضرت زهرا (س) بود که حاج قاسم سلیمانی را به سوریه و عراق کشاند و امنیت را به این ملتها بخشید و آنها را از ظلم نجات داد.
نماینده ولی فقیه در استان قزوین تاکید کرد: شهید سلیمانی به تاسی از فرهنگ فاطمی نیز کشور لبنان و یمن که در معرض جنگ و خونریزی و نابودی بود را تبدیل به قدرت منطقه کرد و عزت و کرامت این ملت را زنده کرد به طوری که اکنون سید حسن نصرالله به ایران میگوید که صهیونیستها را به ما بسپارید و نیاز نیست خودتان را به زحمت بیاندازید.
وی افزود: فاطمه (س) همچون خورشیدی است که او را از آثارش میشناسیم به گونهای که برکات وجودی و وسعت تاثیرگذاری این بانوی بزرگوار را از پرورش یافتگان مکتب او در عالم هستی درمییابیم و خداوند از حضرت زهرا (س) به عنوان خیر کثیر یاد میکند.
امام جمعه قزوین گفت: خداوند میفرماید که هیچ تر و خشکی در عالم نیست که ریشه در قرآن نداشته باشد و آیههای قرآن کلید گشایش زندگی انسان هستند که یک اصل است.
وی افزود: در آیات قرآن هم از قرآن کریم و هم از ائمه اطهار به عنوان نور یاد شده است؛ عقل و دل اهل قرآن براساس آموزههای قرآنی است و تصمیماتشان هم طبق قرآن است که بین قلب و عقل آنها مرزی وجود ندارد و باهم پیوند خورده است.
حجت الاسلام و المسلمین عابدینی تصریح کرد: هیچکس روی زمین نیست که عبادت کننده نباشد و هنر انبیاء این است که ما را در قبال خداوند مخلص میکنند.
پیامبر اسلام در رابطه با منبع معرفت وحیانی یعنی محتوای قرآن خطاب به موئمنین فرموده است که هر مسلمان اگر در طول روز سه بار سوره 112 ( سوره سوم از آخر که دارای چهار آیه می باشد ) را بخواند انگار کل محتوای قرآن را خوانده و حفظ نموده است. سوال این است که چرا اندیشمندان و متفکرین مسلمان بخصوص فارسی زبان تاکنون توجهی به آن کلام مبارک و رهایی بخش ننموده اند ؟
پدیده ختم نبوت در دین اسلام به معنای پایان علم و ختم کشف حقایق نبوده و نمی باشد بلکه به معنای ختم معرفت وحیانی و آغاز شناخت علمی و کشف حقایق ژرف تر و برتر از حقایق نهفته در معرفت وحیانی. پیامبر اسلام با اعلام ختم نبوت ابتکار بزرگی به خرج داد و در مسیر جریان رودخانه وحی سنگ عظیمی گذاشت و سد محکمی احداث نمود که بیشتر از آن جاری نشود و وقت و انرژی حسی و فکری و خیالی انسان را تلف نکند. اگر محتوای کتب دینی و به اصطلاح آسمانی بخصوص قرآن بیان کننده حقایق نهایی بوده باشند، آنگاه پس از رحلت پیامبر اسلام دیگر نباید حقایق دیگری کشف می شدند. اما ما انسان ها شاهد عینی کشف حقایق ژرف تر و برتر توسط علوم طبیعی و تجربی در عصر جدید می باشیم. به عنوان مثال تئوری تکاملی داروین در علم زیست شناسی و تئوری مکانیک ذرات و امواج در علم فیزیک و تئوری مه بانگ در علوم نجوم و کیهان شناسی هرکدام دریچه های نوینی اند که خداوند متعال با سعی و کوشش دانشمندان ارزشمند به روی اندیشه و حس و فکر و خیال انسان باز نموده است تا انسان بتواند از درون آنها تصورات روشن تر و دقیق تری از حکمت و قدرت و علم و آگاهی مطلق و بیکران خداوند داشته باشد. تئوری تکاملی داروین هیچگونه مخالفتی با طرح مطلق آفرینش ندارد بلکه افسانه دینی خلقت آدم و حوا ، مندرج در تورا و قرآن را بطور غیر مستقیم نقش بر آب نموده است و نظریه علمی مه بانگ افسانه آفرینش شش روزه جهان را نقش بر آب نموده است. نتیجه اینکه ریشه این باور های دینی در ابلاغ امر خداوند نمی باشد بلکه در حس و فکر و خیال بشر جا خوش کرده اند. در مورد تکالیف سنگین و اعمال دست و پاگیر و باز دارنده رشد و نمو و بلوغ قوای ادراکی فهم و عقل انسان از قبیل ستایش و پرستش و نیایش و مناجات و دعا و عبادات و تسبیح و ذکر و طاعت و بندگی : این تکالیف سنگین از طرف خداوند متعال و به امر وی و از آسمان بر وجود انسان نازل و تحمیل نگردیده اند بلکه جملگی میراث دوران حاکمیت آیین های بت پرستی می باشند و از طرف بنیانگذاران آئین ها و ادیان و مخترعین یوغ های سنگین و سبک شرایع دینی اقتباس گردیده و بر روی گردن و دوش و گرده انسان نهاده شده اند و آنهم با قصد و نیت و هدف و انگیزه باطنی زنده نگاه داشتن نام و نشان و اثر خویش در ذهن و زبان و خط انسان و خاطره و حافظه تاریخ و آنهم در سطوح زندگی های ابتدایی ایلیاتی و قبیله ای و قومی و بین اقوام در شرائط تاریخی و اعصار مختلف باستان. رقابت های سرسختانه تبلیغی و ترویجی ادیان ابراهیمی بین خود و در مقابله با آیین های دیگر بر سر کشف حقیقت و شناخت انسان و طبیعت و کیهان و خداوند نبوده است و نمی باشد بلکه بر سر چند نام و لفظ و اثر از قبیل : موسا و تورا و یهوه و ایسا و ایوان گلی های چهار گانه و آقا یا سرور یا پدر آسمانی و محمد و قرآن و آلله.
آیه قرآنی لا اله الا الله که تاکنون در زبان فارسی و عربی و زبان های دیگر بصورت ؛ خدای دیگری غیر از خدا وجود ندارد، ترجمه گردیده است در اصل و ریشه به معنای زیر می باشد : نه اله بلکه الله. منظور پیامبر اسلام از بیان این آیه این بوده است که مسلمانان برای نامگذاری خداوند متعال دیگر از لفظ آرامی اله استفاده نکنند بلکه بجای آن از لفظ عربی الله استفاده کنند. آیه دیگر در سوره 112 یعنی قل هوّ الله و احد ، در خطاب به سه قوم عرب و یهود و پارس بیان گشته است و معنای اصلی آن عبارت است از : الله و هو هردو یکی اند. زیرا لفظ عبری یهوه همان یاهو می باشد و پارسیان از اَهو استفاده می کرده اند. یاهو عبریان و اهو پارسیان هردو ریشه در نام خدای پدر قوم فارسی زبان ایلام ( elam ) یعنی هو ( hu ) دارند. پیامبر اسلام در جهت رفع اختلاف این سه قوم بر سر الفاظ گوناگون ، این آیه وحدت را بیان فرموده اند و وحدت در این آیه اشاره به واحد بودن خداوند متعال ندارد بلکه وحدت الفاظ: الله و یهوه و اهو.