آقای مسعود منصور در مصاحبه اختصاصی با خبرنگار
خبرگزاری صداوسیما با اشاره به کاهش ۷۰ درصدی خسارات سیل با اجرای عملیات آبخیزداری، بر اتخاذ رویکرد مردمی برای جهش در اجرای عملیات آبخیزداری و جبران عقب ماندگی تاریخی در این زمینه تاکید کرد. در ادامه مصاحبه تفصیلی خبرگزاری صداوسیما با وی را میخوانید.
تعریف شما از آبخیزداری چیست؟
بهترین تعریفی که میشود از آبخیزداری ارائه داد، نشان دادن اثربخشی آن است. تعریف رسمی، مدیریت آب در یک حوزه آبخیز است، ولی شاید خیلی ملموس نباشد. بهتر است در مورد اثربخشی آبخیزداری صحبت کنیم. یکی از کارکردهای آبخیزداری، موضوع روز کشور یعنی سیل است.
کشور ما یک کشور خشک و نیمه خشک است، با یک سوم بارش متوسط جهانی که تبخیر در کشور ما سه برابر بیشتر از میانگین جهانی است. کشوری هستیم که سالانه فرسایش ۱۶ تن خاک در هر هکتار دارد. کشوری سیلخیز هستیم که آسیبهای زیادی بر زیرساختها وارد میشود. همچنین به سرعت با تخلیه آبهای زیرزمینی و آبخوانها و فرونشست زمین مواجه هستیم.
بسیاری از این معضلات با آبخیزداری جبران میشود که به صورت علمی و با مطالعات پژوهشکده حفاظت خاک و آبخیزداری قابل اثبات است.
ما وقتی آبخیزداری انجام میدهیم، ۱۶ تن فرسایش خاک سالانه را بیش از ۹ تن کاهش میدهیم. در بالادست و پایین دست به ازای هر هکتار سالانه بین ۵۰۰ الی ۱۰۰۰ مترمکعب آب به سفرههای زیرزمینی تزریق میشود. همچنین رسوبات پشت سدها را ۸۰ درصد و خسارات سیل را ۷۰ درصد کاهش میدهد.
در کشور حدود ۱۲۵ میلیون هکتار نیازمند کار آبخیزداری هستیم که ۲۷ میلیون هکتار از آن در حالت بحرانی به لحاظ سیلخیری است. ۴۵۰ شهر و بیش از ۸۲۶۰ روستا و آبادی در درون این پهنه با خطر سیل بحرانی هستند.
حدود ۴۰۴۰۰ رشته قنات در کشور موجود است که در معرض خشک شدن هستند و آبخیزداری در آبدهیشان تاثیری مثبت میگذارد.
وقتی میگوییم حدود ۳۲ میلیون هکتار از ۱۲۵ میلیون هکتار (حدود ۲۰ درصد) را آبخیزداری کردیم، یعنی ۳۲ میلیون ضرب در اثربخشیهایی که ذکر شد.
در ۲۰ سال اخیر ۳۵۰۰ سیل در کشور داشتیم. متوسط خسارات هر سیل بیش از ۴۰ میلیارد است که با آبخیزداری میشد حجم خسارات را به شدت کاهش داد؛ بنابراین تقویت سفرههای آب زیرزمینی، کنترل رسوبات و کاهش فرسایش خاک و کاهش خسارات سیل از اثرات فعالیتهای آبخیزداری هستند. به علاوه اینها آبخیزداری در تقویت پوشش گیاهی تاثیر به سزایی دارد، تا آنجا که، آبخیزداری میتواند در هر هکتار ۱۲۰ کیلوگرم حجم علوفه را افزایش دهد.
به صورت مشخص در استانهای سیل زده اخیر آمار عملیات آبخیزداری به چه میزان بوده است؟
در ۸ استانی که نیمه دی ماه امسال سیلاب داشتیم، شامل استانهای کرمان، هرمزگان، فارس، سیستان و بلوچستان، بخشی از خوزستان، جنوب کرمان، بوشهر و خراسان جنوبی؛ حدود ۲۵ درصد به صورت کلی کارهای آبخیزداری انجام دادیم.
ولی با همین ۲۵ درصد ببینید چه اتفاقی افتاده است. در این ۸ استان حدود ۴۹۶۸ میلیون مترمکعب سیلاب داشتیم. حدود ۱۹۱۶ میلیون مترمکعب آب را با سازههای آبخیزداری کنترل و مدیریت کردیم.
وقتی رواناب جاری میشود با خودش خاک و آب و سنگ دارد که قدرت تخریب را بیشتر میکند. یکی از کارکردهای سازههای آبخیزداری این است که این اضافات را میگیرد و آب خالص را عبور میدهد.
۷۵۰ میلیون مترمکعب آب نیز در پشت بندهای آبخیزداری ذخیره شده است که هم به سفرههای زیرزمینی نفوذ میکند و باعث تقویت آنها میشود و هم برای استفادههای مختلف به آرامی جاری میشود.
اگر این ۵۰ درصد از حجم سیلابها که ما کنترل کردیم بر حجم کل سیلابها، اضافه میشد، چه قدر میتوانست میزان تخریب را بیشتر کند؟
همینطور اگر ۱۰۰ درصد این عرصهها آبخیزداری انجام شده بود، ببینید در ذخیره آب چه اتفاقی میافتاد.
به عنوان مثال در بخش دشتیاری شهرستان چابهار، از سال گذشته یک سازه آبخیزداری ایجاد کردیم که در کنترل سیلاب به شدت موثر بود. البته یک ماه پیش عملیات اجرایی آن تمام شد که قرار بود افتتاح شود که با آمدن سیلاب رسما افتتاح هم شد. ۹ هزار هکتار پخش سیلاب داشتیم. ۱۵ میلیون مترمکعب آب در پشت این سازه مدیریت شده است. اگر این بند آبخیزداری نبود و این حجم آب جاری میشد، حجم خسارات به شدت افزایش پیدا میکرد.
طبق قانون برنامه ششم توسعه باید ۱۰ میلیون هکتار عملیات آبخیزداری در کشور اجرا میشد. آیا آماری دارید که چه مقدار از این تکلیف قانونی اجرا شده است؟
وقتی قانون برنامه نوشته میشود، همه باید به عنوان میثاق به آن پایبند باشیم. هرچند بنده اعتقاد دارم این ۱۰ میلیون هکتار با توجه به اثربخشی آبخیزداری عدد کمی است. چون رویکرد کشور باید این باشد که در عرض چند سال به صورت جهشی و جهادی کل کار آبخیزداری انجام شود، به لحاظ جنبه پیشگیرانهای که این موضوع دارد. ولی در رابطه باقانون برنامه ششم، در سه سالی (۹۷، ۹۸ و ۹۹) که با اذن مقام معظم رهبری (مدظله العالی) از صندوق توسعه ملی برداشت شد، یک جهشی در عملکرد انجام شد.
در این سه سال متوسط عملکرد به سالی ۱.۵ میلیون هکتار رسید. در حالیکه در سالهای قبل متوسط ۳۰۰ یا ۴۰۰ هکتار بود. با توجه به آن بودجهها از زمان اجرای قانون برنامه ششم تا کنون حدود ۶.۵ میلیون هکتار انجام شده است.
آیا همه بودجههایی که برای آبخیزداری تخصیص داده میشد در همین محل هزینه میشد یا برای جبران خسارات سیل و... هم مصرف میشد؟
اعتباراتی که برای آبخیزداری تخصیص داده میشود، نمیتواند جای دیگری هزینه شود,، اما وقتی میگوییم عملیات آبخیزداری ترکیبی از سه فعالیت مکانیکی، بیومکانیکی و بیولوژیکی است. یعنی اگر جنگلکاری، مرتعکاری و... هم انجام شده، بخشی از عملیات آبخیزداری است و کار آبخیزداری فقط به معنای احداث سدهای سنگی ملاتی خاکی و بتنی و... نیست.
بودجههای تخصیص یافته از صندوق توسعه ملی به تفکیک سالها چه میزان بوده است؟
سال گذشته (۹۹) ۱۲۵۰ میلیارد تومان بود، البته اگر معادل ارزی را معیار قرار میدادند عدد بیشتری میشد.
سال قبلش (۹۸) ۱۵۰ میلیون یورو و سال قبل از آن (۹۷) ۲۰۰ میلیون یورو بود. از عدد ۶.۵ میلیون هکتاری که عملیات آبخیزداری انجام شده، حدود ۴.۵ میلیون هکتارش در این سالهایی بوده که از صندوق توسعه بودجه تخصیص داده شده است.
علت کندی عملیاتهای آبخیزداری در کشور و به خصوص در استانهای سیل خیز چیست و چرا از قانون برنامه عقب هستیم؟
آبخیزداری که از ابتدا در کشور آغاز شده است، از قبل انقلاب تا دهه ۷۰، بیشتر در حوزههای منتهی به سدها انجام میشد و کارکردهای دیگر مثل تغذیه سفرهها و پیشگیری از سیلابها هدف نبود؛ بنابراین یک عقب ماندگی طولانی ناشی از این مسئله وجود دارد. از دهه ۷۰ به بعد توجه به موضوع آبخیزداری و آبخوانداری جلب شد؛ بنابراین یک عقب ماندگی تاریخی به این شکل داریم. اگر از ابتدا با این اهداف کار میشد، الان وضعیت بهتر بود.
ولی اینکه چرا آبخیزداری طبق قانون برنامه عمل نشده است، باید گفت آبخیزداری هم طبق هر پروژه عمرانی دیگری یک نرم اعتباری دارد. وقتی میگویید ۱.۵ میلیون هکتار میخواهیم آبخیزداری کنیم، این در یک عددی ضرب میشود و برای هر هکتاری نیاز به منابع مشخصی وجود دارد. چون این منابع تامین نشده است و فقط سه سال یک جهشی داشته، طبیعتا به آن اهداف نرسیدیم.
ما به یک نهضت آبخیزداری در کشور نیاز داریم. الان از آبخیزداری به عنوان یک معجزه و معجزه آبخیزداری یاد میشود. این نهضت یعنی اگر خیرینی در حوزههای دیگری وارد شدند، در حوزه آبخیزداری هم وارد شوند که تاحدودی وارد شدهاند. به عنوان مثال پارک آبخیز داریم در بستک هرمزگان که با کمک خیرین ساخته شده است. در هرمزگان بیش از ۷ هزار سازه آبخیزداری به وسیله خیرین احداث شده است. در ایلام یک خیر داریم که به تنهایی ۱۰۰۰ بند خشکه چین را احداث کرده است.
نکته بعدی مسئولیت اجتماعی است که صاحبان صنایع، معادن و پروژههای بزرگ دارند که در منطقهشان با انجام عملیات آبخیزداری هم میتوانند به شرایط منطقه کمک کنند و هم از خسارت سیلابها در امان باشند.
اما نکتهای که بنده روی آن تاکید میکنم این است که باید تکیه کنیم بر مشارکت مردم، خیرین و صاحبان صنایع که بیایند نقش ایفا کنند که عقب افتادگی را بتوانیم جبران کنیم.
به نظر شما چرا مردم و بخش خصوصی به سمت فعالیتهای آبخیزداری نیامدهاند تا سرعت کند عملیاتها و حجم کم عملیاتهای آبخیزداری جبران شود؟
چون در استانهایی مانند خراسان جنوبی سالهایی داریم که مردم به خاطر خکشسالی مجبور به مهاجرت میشوند و سالهایی هم به خاطر سیل و خسارت به منازل و اراضی و دامهایشان.
به جز تامین دولتی بودجه، آیا راهکار دیگری وجود ندارد؟
یکی از پارامترهای مهم موضوع بودجه است. موضوع خیرین تاثیرگذار بود. الان مجمع خیرین در استان البرز داریم که در استان هرمزگان هم تشکیل دادیم. در استان کرمان حدود ۳۰۰ هکتار کار آبخیزداری توسط صاحبان معادن انجام شده است. این رویکرد که فقط به بودجه دولتی وابسته نباشیم شروع شده است. بنده معتقد هستم که چند کار باید باهم انجام شود. اول اینکه منابع اعتباری باید تقویت شود. نمایندگان مجلس شورای اسلامی که مراجعه میکنند یکی از خواستههایشان که خواسته موکلینشان است، همین کارهای آبخیزداری در مناطق شان است. چون اثرات این عملیاتها را دیدهاند. دوم فرهنگ سازی برای بخشهای مردمی که اگر توانمندی دارند بیایند و مشارکت کنند.
البته یک نکته را هم نباید غفلت کنیم که سیل یک معلول است و ما اگر پوشش گیاهی، جنگل و مرتع را حفظ نکنیم، درست است که با آبخیزداری سیل را کنترل میکنیم، ولی خاک از بین میرود و قدرت نفوذ آب به سفرهها کم میشود.
در موضوع اثربخشی صحبت شد که ۴۰۴۰۰ رشته قنات در کشور وجود دارد حدود ۹۸۰۰ قنات متاثر از عملیاتهای آبخیزداری است. به عنوان مثال در شهرستان فردوس استان خراسان جنوبی، روستایی داشتیم که ۲۰ سال بود قناتش مشکل داشت و رو به خشکی بود و تقریبا خالی از سکنه بود، ظرف دو سه سالی که در آن روستا عملیات آبخیزداری انجام شد، آن قنات پرآب شد و مردم به روستایشان برگشتند، بنابراین این اثربخشی ضرورت تقویت این کار در مجموع برای کشور را میرساند.
وقتی سیل میآید و خسارت وارد میشود، همه دستگاهها و نیروهای مسلح برای امدادرسانی به سیل زدهها و ترمیم خساراتهایی که به مردم وارد شده کمک میکنند. با ابزار و ادواتی که گاها در اختیار دستگاههای دیگر و از جمله نیروهای مسلح است میتوان پروژههای آبخیزداری را انجام داد. مثلا پروژه مدیریت روان آب ما که شامل ایجاد هلالیها و حفر و جابجایی خاک است و به شدت هم در آبخوانها و جلوگیری از سیلاب موثر است، اگر در شرایطی که سیل پیشبینی میشود با مشارکت همه دستگاهها به ما کمک کنند موثر خواهد بود.
البته ما به سازمانهای استانی ابلاغ کردیم که از نیروهای مسلح و دستگاههای دیگر بخواهند بخشی از هم افزایی که بعد از سیل اتفاق میافتد، قبل از سیل اتفاق بیافتد و با کمک دستگاههایشان بخشی از پروژههای ما اجرا شود. مثلا رسوباتی که پشت بندهای ما است تخلیه شود تا در زمان سیل عملکرشان بالا باشد و درواقع یک کار پیشگیرانه در مقابل کار جبران خسارت انجام بدهیم.
آمار سیلهای اخیر به تفکیک استانها و میزانی که با سازههای آبخیزداری کنترل شده است را بفرمایید.
در استان هرمزگان حجم کل سیلابها ۸۳۰ میلیون مترمکعب بوده (آمار مربوط به ۱۳، ۱۴ و ۱۵ دی) ۴۰۰ میلیون مترمکعب مدیریت (کاهش سرعت آب و جلوگیری از همراهی سنگ و ملحقات آب که قدرت تخریبش کم شده است) و ۱۵۰ میلیون مترمکعب آب کنترل شده (ذخیره در پشت بندهای آبخیزداری)
در جنوب کرمان (رودبار، منوجان و قلعه گنج و فاریاب) ۴۰۰ میلیون مترمکعب سیلاب داشتیم، ۲۰۰ میلیون هکتار مدیریت و ۷۰ میلیون هکتار کنترل شد. در خراسان جنوبی (نهبندان، سربیشه و قائن) و ۱۷۰ میلیون مترمکعب سیلاب داشتیم. ۶۰ میلیون مترمکعب مدیریت شده و ۱۷ میلیون مترمکعب کنترل و ذخیره شده است. در استان فارس (لار، لامرد، خنج، قیر و کارزین) ۸۵۰ میلیون مترمکعب حجم سیلاب بوده که ۲۰۸ میلیون مترمکعب مدیریت شده و ۵۰ میلیون مترمکعب کنترل شده است. در سیستان و بلوچستان (شهرستانهای چابهار، کنارک، نیکشهر، مهرشهر، قصرقند و دشتیاری) ۱۹۰۰ میلیون مترمکعب حجم سیلاب داشته که ۵۵۰ میلیون مترمکعب مدیریت شده ۳۵۰ میلیون مترمکعب کنترل شده است. در بوشهر (شهرستانهای کنگان، دیر و عسلویه) ۴۵۰ میلیون مترمکعب حجم سیلاب بوده است که ۱۰۰ میلیون مترمکعب مدیریت و ۵۵ میلیون مترمکعب ذخیره شده است. در استا خوزستان (بهبان، شوشتر، گتوند، رامهرمز و ایذه) ۳۰۰ میلیون مترمکعب حجم سیلاب داشتیم، ۲۰۰ میلیون مترمکعب مدیریت شده و ۷۰ میلیون مترمکعب کنترل شده است. در نهایت در استان کرمان (شهرستانهای بم، بر، بردسیر) ۴۶۰ میلیون مترمکعب حجم سیلاب داشتیم ۱۲۶ میلیون مترمکعب مدیریت شده و ۱۳ میلیون مترمکعب کنترل شده است.
جمعا ۴۹۶۰ میلیون مترمکعب حجم سیلاب در این حوزهها بوده و در ۲۵ درصد از این مناطق عملیات آبخیزداری انجام شده است.
در حوزههایی که شما کار نکردهاید حجم سیلابها به چه شکلی بوده است؟
تقریبا ۴ برابر این حجم از سیلابها میشود، حجم کل سیلابها در این استانها. به عنوان مثال اگر در استانی ۱۵۰۰ میلیون مترمکعب حجم سیلاب بوده در مناطقی که ما کار کردیم، حجم کل سیلابش ۶ هزار میلیون مترمکعب بوده است. کارایی عملیات آبخیزداری هم با توجه به این نسبت باید سنجیده شود. این آمار در کنار حجم آبی که از کشور خارج میشود اهمیت مضاعف دارد. چون این آب به دریا میریزد. آب شیرین ما که میتوانیم کنترلش کنیم و سفرههای زیرزمینی را تقویت کنیم، متاسفانه از دسترس ما خارج میشود.
متعاقب سفر وزیر محترم نیرو به کرمان و هرمزگان، ما هم سفری به حوزههایی که کار آبخیزداری کردیم داشتیم. یکی در شهرستان فاریاب که مسئولین شهرستان هم همراه ما آمدند، مسئولین میگفتند ما در اینجا با ۱۰ میلی متر بارندگی سال قبل، شبها نمیخوابیدیم، چون آب جاری میشد و وارد خانهها میشد. امسال بررسی که شد حدود ۹۰ میلی متر بارندگی داشتیم. یعنی ۹ برابر سال قبل، ولی شهر اصلا احساس سیلاب نکرده بود، چون همه آب پشت سدهایی که امسال احداث کرده بودیم، مانده بود. بعد از آن به منوجان رفتیم. در این شهر دو حوزه منتهی به شهر داریم. در یک حوزه کار آبخیزدای انجام داده بودیم. طبق بازدیدی که انجام دادیم، بعد از بند ما که حتی متاسفانه بعضی ساخت و سازها در بستر هم شده بود، هیچ احساس سیلی نداشند. اما در حوزه دیگری که عملیات آبخیزداری کامل انجام نشده بود، جاده و پل آسیب دیده بود.
آیا اطلاعات اینکه در استانهای سیل زده اخیر چه قدر باید کار آبخیزداری انجام شود را دارید؟
در کل کشور ۱۲۵ میلیون هکتار نیاز و ضرورت است. به نسبت مساحتهای استانها این آمار متفاوت خواهد بود.
البته در شمال کشور هم حوزههایی داریم که سیل خیز است و کارهایی انجام شده است. در شمال کشور تکنیکی است که دوستان ما از کشور ژاپن بومی سازی کردهاند به نام سدهای سرشاخهگیر. در شمال همراه با سیلابها، تنههای درختها همراه آب میآید که خیلی آسیبپذیر است. این سرشاخهگیرها اینها را مهار میکنند. سیل منحصر در استانهای جنوبی نیست و ممکن است در زمانهای مختلف در استانهای دیگر هم سیلاب داشته باشیم.
از ۱۲۵ میلیون هکتار مورد نیاز، ۲۷ میلیون هکتارش در مناطق بحرانی هستند. در کل کشور حدود ۳۲ میلیون هکتار را کار آبخیزداری کردهایم. نسبت ۲۵ درصدی در کل کشور در استانها متفاوت است. یک استان ممکن است ۴۰ یا ۵۰ درصد باشد. اولویت ما در اجرای عملیات آبخیزداری رعایت شاخصهایی مانند سیل خیزی، حوزه سدها، ارتقای سطح سفرهها و آبگیری قناتها هستند و اولویت بیشتری دارند.
بهره مالکانهای که از صاحبان صنایع و افرادی که عرصهها به ایشان واگذار میشود با چه فرمولی حساب میشود و چه تفاوتی با فرمول شرکت شهرکهای کشاورزی و امور اراضی دارد؟
از سال ۱۳۸۵ براساس تفکیک وظایفی که داخل وزارتخانه انجام شده و با تصمیم وزیر وقت، واگذاری اراضی ملی را سازمان جنگلها به صورت مستقیم انجام نمیدهد، بلکه عرصه را براساس درخواست ادارات جهادکشاورزی در اختیار جهاد و امور اراضی قرار میدهد و آنها مراحل واگذاری را انجام میدهند. برای توسعه صنعت و کشاورزی مستقیم زمین نمیدهیم. مبنای حقوقی هم بر قیمت منطقهای است که کمیسیونهای واگذاری امور اراضی مجازند به عنوان مثال ۱۰ درصد تا درصدی از قیمت منطقه به عنوان اجاره سالانه تعیین کنند؛ بنابراین ما واگذاری انجام نمیدهیم که بهره مالکانهای بگیریم. اما چیزی که ما انجام میدهیم، طرحهای مدیریت منابع طبیعی است. در زمینههای جنگلکاری و زراعت چوب، پارک جنگلی، نهالستان، ایسنگاه تولید بذر در حوزه ماست. اینجا حق انتفاع متناسب با طرح و هزینههایی که پیش بینی میشود و زمانی که به سوددهی میرسد از مجریان طرح دریافت میکنیم؛ بنابراین نظام حقوقی دو نوع واگذای کاملا متفاوت است. در اینجا مستند قانونی ماده ۳ قانون حفاظت و بهره برداری است و فقط اجرای طرحهای منابع طبیعی را باید مدیریت کنیم. آنجا مستندش لایحه واگذاری است که زمین را برای خدمات و صنایع و کشاورزی در قالب عقد قرارداد اجاره واگذار میکنند.
البته هر نوع درآمد دولت الزاما باید به خزانه واریز شود، اما ما برگشت از خزانه را هم داریم.
وقتی خسارتی به عرصههای منابع طبیعی وارد میشود یا استفادهای از آن میشود و مابه ازای این درآمدی حاصل میشود، همچنان که در ماده ۱۳ قانون افزایش بهرهوری بخش کشاورزی اشاره شده باید برای حفاظت و ارتقای عرصههای منابع طبیعی برگردد. اتفاقا یکی از خواستههای ما هم همین است. اگر خسارتی که به منابع طبیعی وارد میشود و درآمدش به خزانه واریز میشود، برگردد و صرف کار آبخیزداری شود، بخشی از کمبود منابعی جبران میشود. در بودجه ۱۴۰۱ هم نمایندگان محترم مجلس پیشنهادی در این رابطه مطرح کردند که امیدوارم مصوب شود.
یک پیشنهاد این است که بخشی از بودجه سازمان جنگلها هم از دولت پرداخت نشود و حق اجاره سالانه ۱۰۰ درصد تخصیص یافته به سازمان شود، ولی به ازای آن سازمان هم تعهداتی داشته باشد مبنی بر اینکه با بخش خصوصی و مردمی و ایجاد جاذبه و انگیزه اقتصادی برای آنها، عملیات آبخیزداری را گسترش دهد. با این پیشنهاد موافق هستید؟
در حال حاظر هم که مثلا ۳۰ درصد درآمدها برمیگردد، موافقتنامه با سازمان برنامه و بودجه مبادله میشود که این پولی که برمیگردد صرف چه کاری شود. ورود بخش مردمی به فعالیتهای آبخیزداری نقطه کلیدی است. از سال گذشته به این موضوع تمرکز کردهایم. توسعه و اجرای عملیات به دست مردم در دستور کار قرار دارد. به عنوان مثال ما ۱۵۰ هزار همیار طبیعت در سامانه ما ثبت نام کردهاند و با ما مشارکت میکنند.
آیا این موارد در قالب همان مسئولیت اجتماعی است و برای آنها صرفه اقتصادی ندارد؟
بله درست است. ما در سال گذشته ۱۰۰ هزار هکتار فعالیت توسعهای در زمینه گیاهان دارویی داشتیم که با مردم انجام شده است.۱۲ هزار هکتار جنگلکاری اقتصادی داشتیم که با مردم بوده و مبتنی بر قرارداد.
طرح اینها را هم باید سازمان جنگلها بدهد یا افراد خودشان میتوانند طرح ارائه و اجرا کنند؟
خیر، طرحهایی که آنها میدهند ما تصویب میکنیم، انتخاب گونه باید با شرایط منطقه، میزان بارندگی و خاک سازگار باشد.
اگر طرحی اجرا کنند که به نتیجه نرسد، بهرهبردار ضرر میکند. بهتر نیست انتخاب را به خودشان واگذار کنیم؟
خارج از طرح مصوب اگر انجام شود، تخطی از قرارداد است. اگر طرحش را انجام دهد، ولی آفت بزند یا سیل بیاید، اینها عذر موجه است. در طرحهای مرتعداری جهش ایجاد شد و حدود ۵ میلیون هکتار را به مردم واگذار کردیم. بند ب ماده ۲۲ قانون احکام دائمی هم اجازه میدهد که از مردم منطقه برای واگذاری اراضی منابع طبیعی تشکلی ایجاد شود. در سال ۹۸ که سال اول بوده توانستیم ۳۵ میلیارد تومان با تشکلها کار کنیم، سال گذشته به ۶۸ میلیارد تومان رسیده است که امسال قطعا به بالای ۱۰۰ میلیارد تومان میرسد.
برنامه سال آینده سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری در زمینه گسترش عملیاتهای آبخیزداری چیست؟
ما امسال طبق برنامه ۱.۵ میلیون هکتار را باید انجام میدادیم که ۵۰۰ هزارهکتار آن کار شده که تا پایان سال مالی ۱۴۰۰ برنامه امسال انجام خواهد شد، البته به شرطی که منابع تامین شود. چرا باید ما خسارتهای زیادی برای سیل بدهیم، وقتی میتوانیم با بخشی از منابع از سیل هم پیشگیری کنیم.
اگر این پیشنهاداتی که در لایحه بودجه ۱۴۰۱ است، مصوب شود، سال آینده یک جهش دوبرابری معادل ۳ میلیون هکتار خواهیم داشت، البته مطلوبمان این است که سالی ۳ تا ۵ میلیون هکتار در کشور آبخیزداری شود تا در برابر سیل بتوانیم ایمن باشیم، البته در قانون برنامه ۲ میلیون هکتار تعیین شده است.
سال آینده رویکرد ما در اجرای عملیاتهای آبخیزداری، رویکردی با مردم خواهد بود. در عرصههای جنگل و مرتع گیاهان دارویی و زراعت چوب هم همینطور.
در عرضه چوب ما مسئولیت مستقیم نداریم، ولی به دو دلیل در زراعت چوب وارد شدیم. یکی اینکه میتواند به صورت غیر مستقیم بر کاهش قاچاق چوب اثرگذار باشد و دوم اینکه صنعت سبزی است.
ما در حالی که متوسط مان تا سال ۱۳۹۸ حدود ۳ هزار هکتار سالانه بود، سال گذشته ۲۲۷۰۰ هکتار کار کردیم و برای امسال ۴۰ هزار هکتار را هدفگذاری کردیم و برای اولین بار نزدیک به ۶ هزار هکتار آبهای غیرمتعارف و پساب در زراعت چوب استفاده شده است؛ بنابراین توسعه فعالیتهای آبخیزداری و مشارکت بیشتر مردم و خیرین در این حوزه و در کنارش کارهای جنگلکاری و زراعت چوب و گیاهان دارویی و مرتعکاری با مشارکت مردم از مهمترین محورهای برنامه سال آینده سازمان جنگلها و مراتع و آبخیزداری است.