کفران نعمت زندگی
انسان وقتی از چیزی راضی نباشد، به طور معمول با آن زاویه پیدا میکند حتی اگر آن چیز تمام داراییاش باشد.
ب

ه گزارش
خبرگزاری صدا و سیما؛ زندگی، تمام دارایی انسان در این دنیا است که به سبب آن میتواند به بینهایت متصل شود و تا ابدیت در آسایش و آرامش زیست کند؛ پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) میفرماید: «الدنیا مَزرَعةُ الآخِرَةِ؛ [۱]دنیا کشتزار آخرت است.» برخی به دارایی بودن دنیا و زندگی در آن توجه دارند و به آن به چشم یک نعمت و فرصت نگاه میکنند و برخی دیگر ساده و ناآگاهانه از کنارش میگذرند و توجه خاصی به آن ندارند؛ اما در اینجا نیز هستند افرادی که بدتر از گروه دوم، این دارایی بسیار مهم و استراتژیک را پس میزنند و بدون تحلیلی درست، این نعمت را نقمت میبینند و در فکر خلاص شدن از آن هستند.
یکی از نکات بسیار مهم دربارهی کسانی که به دنبال خلاص شدن از زندگی هستند این است که این فکرشان با واقعیتهایی که در آن زندگی میکنند مطابقت ندارد و شاهد بر این مدعا نیز حالت پشیمانیِ خود این افراد در لحظهی مفارقت از دنیا است که متأسفانه اکثر آنها تنها زمانی به این واقعیت پی میبرند که با اقدامات از بین برندهی حیات، راه بازگشت به زندگی را بر خود مسدود کردهاند. مجید ابهری مشاور کمیسیون اجتماعی مجلس در مصاحبهای که با خبرگزاری تسنیم داشته است بیان میدارد: «۹۵ درصد از افرادی که خودکشی کردهاند در لحظات آخر پشیمان شدهاند.» [۲]این عدم مطابقتِ نوع نگاهِ اینگونه افراد در زندگی، با واقعیتی که فرد در درون آن قرار دارد، در سالهای اخیر گسترش چشمگیری پیدا کرده است و علت آن را نیز میتوان در سبک زندگی غربی جست که به شکلی تام و تمام رابطهی انسان را با آخرت که اصلیترین و عالیترین مرتبه از زندگی او به حساب میآید، قطع نموده است. به فرمودهی قرآن حیات واقعی انسان، در سرای آخرت است و وقتی که انسان ارتباط خود را با آخرت قطع میکند، زندگی او در این دنیا، پوچ و بیهوده میگردد.
خداوند تبارکوتعالی میفرماید: «و ما هذِهِ الحَیاةُ الدُّنیا إِلّا لَهوٌ وَلَعِبٌ وَإِنَّ الدّارَ الآخِرَةَ لَهِیَ الحَیَوانُ لَو کانوا یَعلَمونَ؛ [۳]این زندگی دنیا چیزی جز سرگرمی و بازی نیست؛ و زندگی واقعی سرای آخرت است، اگر میدانستند.»، اما اگر در دنیا ارتباط انسان با آخرت به نحوی شایسته برقرار شود همین دنیای پوچ و بیهوده، معنا پیدا میکند و به زندگی طراوت میبخشد و در سایهی این دنیاست که دیگر، افکار پایاندهندهی به زندگی بیمعنا میشود. امام علی (علیه اسلام) در تبیین دقیق این نوع نگاه میفرمایند: «و لَنِعمَ دارُ مَن لم یَرضَ بها داراً و مَحَلُّ مَن لَم یوطِّنْها محلاًّ؛ [۴]دنیا چه سرای نیکویی است برای کسی که آن را خانه [همیشگی]خویش نداند و چه جایگاه خوبی است برای کسی که آن را وطن خود قرار ندهد.»
ماجرای سختیها در دنیا نیز در همین ساختار قابل معنا شدن است. اینکه، دنیا بیشک و تردید دارای محدودیتهایی است و هر محدودیتی در دل خود یک سختی را به همراه دارد، اما همین دنیا با تمام محدودیتهایی که دارد وقتی به آخرت متصل میشود و در راستای آن معنا میگردد، گویا به یک دریای بیپایان متصل شده است که دیگر سختیها در دل آن گم شده و کماهمیت جلوه میکنند و حتی ارزش آن را دارد که برای رسیدن به آن لذتهای بیمنتهای آخرتی، آن فرد سختیها را تحمل کند.
کسی منکر این مسأله نیست که انسان گاهی در شرایط سختی قرار میگیرد و فشارهای زیادی را تحمل میکند، اما توجه به این نکته که هرکس به نسبت خودش در این دنیا مشکلاتی را دارد و فرد بی مشکل در این دنیا وجود ندارد و همچنین این مطلب که در کنار سختیها حتماً آسانیها و لذاتی نیز وجود دارد که باید به آنها نیز توجه داشت، میتواند محدودیتها را به فرصتی بیبدیل تبدیل نماید.
یکی از نکات معنابخش به زندگی انسان و سختیهایی که در این دنیا میبیند این است که هیچ چیز در این دنیا از نظر پروردگار مخفی نمیماند و اجر آن داده خواهد شد و اگر این سختی به سبب بدی شخص خاصی باشد سزای آن را خواهد دید. اگر ما به حقیقت دنیا پی ببریم آن را نعمتی میبینیم که باید از آن استفاده کرد نه اینکه خدای ناکرده آن را پس زد.