پخش زنده
امروز: -
الگوی دفاع مقدس را اگر تکلیف محوری و ولی خواهی و رهبرخواهی قرار بدهیم؛ در همه عرصه ها این الگو جواب می¬دهد و اتفاقا جبهه ای که پیش روی ما گشوده شده است؛ می خواهند به این دو عنصر آسیب بزنند.
به گزارش سرویس پژوهش خبرگزاری صداوسیما:هستی و آفرینش یک نظم و نسق و یک حساب و حسابرسی دقیقی دارد و به همین دلیل این همه در آن جلوه های زیبا و حساب شده ای است و این همه جذاب و مورد مطالعه قرار می گیرد. اگر خدایی که این تکوین را و این کائنات را آفریده است در عالم تشریع و در عالم تکلیف و وظیفه از انسان ها چیزی را خواست و آن انسان ها هم همان امر و فرمان الهی را گردن گذاشتند و پذیرفتند و عمل کردند؛ حتما آن اتفاقی را که ما در آفرینش می بینیم با ابعاد پیچیده تر و حیرت انگیزتری می توانیم در عالم تکلیف و در عالم انجام وظیفه ببینیم.
دفاع مقدس در یک کلمه می توانیم بگوییم که تبلور انجام تعهد ایمانی و الهی یک کشور به پیشگاه خدای متعال بود؛ وقتی که قیام لله اتفاق می افتد طبیعتا کسانی که در این مسیر و در این سیر قرار ندارند در صدد محدودیت ایجاد کردن و نابود کردن این جریان الهی هستند. یکی از اتفاقاتی که در قیام لله مردم ایران بعد از بهمن ۱۳۵۷ رخ داد این بود که بتوانند این حرکت را متوقف کنند و این حرکت را منتهی به ناکامی کنند.
از جمله جنگ تحمیلی را بوجود آوردند و جنگ بزرگی را علیه کشور ایران رقم زدند. مردمی که این سو ایستاده بودند با توکل به خدا و با همه توانی که طبیعتا با محدودیت های فراوان و با کمبودهای زیادی هم مخصوصا در اوایل روبرو بود؛ علی رغم همه اینها به میدان آمدند. در این چارچوب در نوشتار پیش رو که مصاحبه با حجه الاسلام علی سرلک عضو هیئت علمی دانشگاه هنر و مدرس حوزه و دانشگاه می باشد. به «ابعاد ماندگاری ۸ سال دفاع مقدس (پیام ها، ویژگی ها، رهنمودها)» پرداخته شده است.
پژوهش خبری: همدلی امام، مردم و رزمندگان و مسئولان چگونه در دفاع مقدس شکل گرفت؟
حجت الاسلام علی سرلک: اگر بخواهیم با تحلیل دینی بگوییم که راز ماندگاری یا ویژگی ممتاز یا مزیت نسبی دفاع مقدس ما چه بود باید بگوییم که:
۱- راز ماندگاری اش این است که در این سو انسان ها فقط برای انجام تکلیف الهی پا به میدان گذاشتند و این همان جمله ای بود که حضرت امام رضوان الله تعالی علیه بارها بر آن تاکید داشتند که ما مامور به وظیفه ایم. وقتی این عمل به تکلیف، محور و معیار بود؛ آنوقت عناصری مثل رهبری و مدیریت کلان یکی از ابعاد این تمایز و ماندگاری جنگ می شود. واقعا رهبری که در جنگ اتفاق افتاد. هم به لحاظ آن رهبری کلان یا جریان سازی که حضرت امام (ره) داشتند و هم به لحاظ مدیریت جنگ توسط جوان های مومن و دلباخته یک اصل مهم و یک رکن اساسی و یک پایه بنیادین برای این که این حقیقت دفاع مقدس شکل بگیرد.
۲- حضور همه جانبه و با همه توانی بود که مردم توانستند از خودشان بروز بدهند. یعنی حقیقتا، اینکه حضرت امام (ره) در آن موقع فرمودند جنگ در راس امور است. در ابعاد گوناگون در زیست و کنش فردی و اقتصادی و اجتماعی مردم، جنگ در راس امور قرار گرفت. حالا نمی خواهیم بگوییم همه مردم، ولی کسانی که درگیر مساله جنگ شدند؛ یکی از زیباترین و ماندگارترین جلوه های بیاد ماندنی را از خود به نمایش گذاشتند؛ که شما چه ببینید و چه از بٌعد اعزام فرزندان و عزیزان و نزدیکان خودشان، چه کمک های مردمی عجیب و غریبی که علی رغم محدودیت ها، در پشت جبهه جمع آوری می شد، تهیه می شد، ارسال می شد. اینها جلوه های فوق العاده ای است؛ پس یکی دیگر از آن چیزی که ابعاد این جاودانگی حرکت عمومی مردم است بحث خود جلوه های عاشقی و دلدادگی که به عنوان پشتیبانی و به عنوان حمایت همه جانبه از سوی مردم رخ می دهد.
۳- ویژگی بعدی که در دفاع مقدس می توانیم توضیح دهیم این بود که تمام آن تب و تاب ها و تمام آن حماسه های بزرگ در میدان کارزار و در آوردگاه بزرگ جنگ بر دوش جوانان بود. شاید متوسط سنی رزمندگان ما به بیست سال نرسد و اینکه اکثر قریب به اتفاق نوجوان ها و جوان ها بودند و این حرارت و شور و جاذبه ای که جنگ توانست برای نسل جوان داشته باشد. اکثر قریب به اتفاق فرماندهان موثر در میدان جنگ آن موقع جوانانی بودند که جوانی آن ها یک چهره مششعی، یک چهره جذابی را به نمایش گذاشته بود. مثلا مثل حاج قاسم سلیمانی و حاج احمد کاظمی یا حسین خرازی، ابراهیم همت در آن دوران همین سنین بین ۲۰ تا ۲۶ سال و ۳۰ سال را تجربه می کردند. فرماندهان اصلی جنگ جوان بودند.
۴- ویژگی دیگر اینکه همه کسانی که درگیر مساله جنگ شدند از یک تبار و از یک جریان خاصی نبودند و گرایش های گوناگون مذهبی، سیاسی ، اقتصادی داشتند. در جنگ شما هم کسانی را می دیدی که وضع مالی خوبی ندارند که البته اکثر قریب به اتفاق رزمندگان همین به تعبیر حضرت امام (ره) همین کوخ نشین ها بودند. ولی فرزندان کسانی که ثروتمند هم بودند در جنگ حضور داشتند. البته اوایل انقلاب و در دوران جنگ خیلی گرایشات حزبی و جناحی معنی نداشت؛ ولی بالاخره زمینه هایش وجود داشت. همه کسانی که در جبهه بودند از گرایشات گوناگون بودند. با همان رویکردهای مبهم و کلانی که آن موقع مطرح بود. شیعه، سنی، حتی اقلیت های مذهبی، مسیحی، یهودی و اینها کسانی بودند که در جنگ حضور داشتند. کشاورز، کارگر، معلم، اصناف گوناگون، این رنگارنگی آن جبهه رزمندگان از جنبه ها و گرایش ها و مذهب و حتی دین متفاوت این هم یک ویژگی عجیب و غریبی در جنگ ما است؛ که این جنگ تمام این اعتبارات را پشت سر خودش گذاشته بود و محدود به هیچ قلمروی نشد.
۵- یکی دیگر از ابعاد ماندگاری جنگ، که بحث تکلیف را باید ذیل بحث عمل به تکلیف بدانیم؛ این بود که مردم ایران حقیقتا مظلوم بودند. یعنی ابزارآلات جنگی و نظامی ما بعد از انقلاب توسط غرب بلوکه شده بود؛ اینها را نگه داشتند و به ما ندادند؛ آن چیزی که مال خودمان بود و مردم پولش را داده بودند و ما با دست خالی، حتی ما در جنگ محموله سیم خاردار را هم حتی مجبور بودیم وارد کنیم. حتی از آن هم گاهی جلوگیری می شد. حقیقتا یک بٌعد عجیب این جنگ مظلومیت تمام عیار و عریان و حقیقتا تاثر برانگیزی بود که مردم داشتند. حضرت امام (ره) در آن پیام تاریخی اشان فرمودند که ما اگر یکه و تنها هم بمانیم و این جمله که خدایا ما غیر از تو کسی را نداریم. به هر حال جنگ یکی از آن وجوه ماندگاری اش همین بود که مظلومیت فراوانی در این جنگ جبهه ایران داشت؛ که این خیلی به چشم می آمد.
۶- نکته دیگری که در دفاع مقدس لازم است به آن اشاره کنیم که البته بَعدش پایه بسیاری از شکوفایی ها و رشدهای گوناگونی شد؛ بحث خلاقیتی بود که نسل جوان با دست خالی از خودشان به نمایش گذاشتند. حقیقتا در جنگ تاکتیک-های نظامی، در شگردهای جنگی، در کشف و اختراع روش های نرفته و نایافته، ایران یک اتفاق سرآمدی را رقم زد؛ و همین جوان ها تاکتیک های نظامی اشان، شیوه هایشان، مدل های حرکتی اشان، اینها حیرت انگیز بود. بالاخره در برابر ژنرال های کارکٌشته ای که آموزش های بزرگی را دیده بودند. جریان جنگ ما یک جریان ممتاز و متفاوتی بود بله ما الحمدلله غیورمندان و سلحشوران ارتش جمهوری اسلامی هم که بالاخره توان و تجربه نظامی داشتند بودند. ولی بالاخره این چنین نیست که فقط آنها بودند. یک جمع فراوانی یا یک اکثریت بیشتری کسانی بودند که به حسب ظاهر تجربه جنگ و جبهه را به آن معنا نداشتند.
خدا حاج قاسم سلیمانی را رحمت کند؛ اخیرا بعد از شهادت شان در یکی از نوشته ها به دخترشان نوشتند که من اصلا روحیه نظامی گری نداشتم و ندارم و حتی من کشته شدن یک مرغ را در جلو چشمم برایم گران و ناگوار است. ولی در این میدان وارد شدم. وقتی وارد می شوند چه در دوره هشت سال دفاع مقدس و چه بَعد ، که حالا اسم حاج قاسم را بردیم؛ در میدان مقاومت و بحث مبارزه با داعش و غیر اینها می بینیم پیچیده ترین روش های نظامی را او به کار می بست و می-توانست ارابه جنگی دشمن را زمین گیر کند و سازمان مخوف و پیچیده داعش را متلاشی کند. به هر حال این جنبه خلاقیت و جنبه نوآوری مهم بود و البته طبیعتا ما هم انسانیم و ممکن است گاهی در وسط کارزار تجربیات تلخ و شکستهایی هم تحمل کرده باشیم که طبیعی هم هست، اما برآیند کلی این است که جریان جنگی و نظامی جمهوری اسلامی ایران یک جریان پیشرو، یک جریان موفق است. تحلیلش هم این است که در برابرش همه این کشورها ایستادند، ولی نتوانستند به هدفشان برسند و ایران سربلند بیرون آمد. یعنی بالاخره آن تسلیحات نظامی و آن محاسبات تاکتیکی جنگ ها، مشاوره ها اطلاعات جاسوسی که در اختیار دشمن قرار می گرفت؛ اسلحه های جنگی عجیب و غریب، حتی اسلحه های شیمیایی در اختیار دشمن قرار دادند؛ اما نتوانستند ما را به زانو دربیاورند.
پس پیداست که این طرف ما، قدرت ما و توان نظامی ما، یک توان نظامی حیرت انگیزی بود که این برمی گردد به جنبه های خلاقیتی که ناشی از آن عمل به تکلیف و نسل جوان این دو تا با هم و البته رهبری هایی که به واقع رخ داد. این چند عامل عوامل اصلی تفاوتی است که در جنگ جمهوری اسلامی با دنیای مقابل خودش که البته که آن دنیا را حزب بعث نمایندگی می کرد، ولی همه می دانیم عربستان، کویت، امارات و قطر آن روز و بسیاری از کشورهای آن روز در کنار بسیاری از کشورهای اروپایی، آمریکا، شوروی آن روز، در کنار همه آنها دست به دست هم دادند. اما به لطف الهی و به توفیقات الهی این طرف ایران بود که از این کارزار سربلند بیرون آمد و مثل فولاد آب دیده به لطف خدا توانست این کارستان بزرگ را رقم بزند.
پژوهش خبری: دفاع مقدس چرا ماندگار شد و به یک الگو تبدیل شد؟
حجت الاسلام علی سرلک: ما در هستی سننی، همانطور که در عالم فیزیک قوانینی داریم. در جریان تحولات اجتماعی هم یک سننی و یک قواعدی را داریم که خدا آنها را قرار داده از جمله اینکه هر معادله ای که شما طراحی کنید، ولی در او میل به کمال و تقویت ارزش هایی مثل عدالت و مثل آزادی و مثل حرمت انسانیت نباشد؛ معادلات ما ممکن است در ساخت به یک پاسخ هایی برسد، ولی نهایتا بی جوابند و نهایتا به بن بست می رسد؛ بالاخره آن چیزی که باعث شد همه خودخواهی-هایی که دنیای غرب داشت و آن عدم تحملی که داشت و نمی توانست ایران مستقل را ببیند و از آن طرف صدام را با همان زمینه های جاه طلبی و به دنبال داعیه های بزرگتر از اندازه خودش بود او را تحریک کند و بیاورند و روبروی ایران بگذارند. اینها درست که به تعبیر روایات ما، «لِلْباطِلِ جَوْلَةٌ» یک جولانی و یک گرد و غباری را به پا کردند. اما «لِلْحَقِّ دَوْلَةٌ»، اما آن ماندگاری و جاودانگی مربوط به جریانی است که در امتداد تحقق سنن الهی و توجه به سنت های الهی، گام بر می دارد.
در جنگ تحمیلی یک تحلیل فلسفه تاریخی با این مبنا و با این نگرش اگر داشته باشیم روشن می کند که چرا باید ایران نابرخوردار از حمایت ها بتواند در برابر این جریان اهریمنی موفق شود. علت این است که در این سو تکلیف محور بود؛ خدا مقصد بود و جریان بندگی مسیر بود. در آن طرف واقعا ماشین جنگی مجهزی در کار بود و جریانات و معادلات پیچیده ای در میدان و روی کاغذ بود؛ ولی همانطور که اشاره کردیم؛ «مَا عِنْدَکُمْ یَنْفَدُ وَ مَا عِنْدَ اللَّهِ بَاقٍ » آن چیزی که سویه های غیرخدایی داشته باشد از میان می رود؛ لذا اگر جنگ ما و دفاع مقدس ما، ماندگار بود؛ باید در تحلیل فلسفه تاریخی اش به این مساله مهم توجه کنیم که این طرف حقیقتا آوردگاه انجام تعبد و عهد بندگی بود و کسانی مثل همین شهدا و خیل عظیم شهدا کسانی بودند که بدنبال انجام تکلیف الهی به میدان آمدند و اساسا ابزاری بزرگ تر از این ابزار، بشر نمی تواند برای موفقیت در اختیار داشته باشد. نمی شود کسی درست نگاه کند و متوجه این مساله نشود که اگر کسی برای انجام تعهد دینی و وظیفه الهی به میدان بیاید؛ این امکان ندارد که موفق نشود. به تعبیر قرآن « و َلَیَنصُرَنَّ اللهُ مَن یَنصُرُه» ، خدا با همه قدرتش به نصرت او می آید؛ اگرچه در میدان ظاهری فراز و فرود دارد. شاید پیغمبر هم ممکن است در جنگ اُحد و شخص سیدالشهدا- (ع) در جنگ کربلا و عاشورا، از نظر نظامی شکست بخورد. اما پیروزی و قواعدی که می تواند این جریانات را ماندگار و جاودانه و موثر کند.
اینها از چنین رویکردی حمایت می کنند. پیروزی مربوط به حق است؛ «جَاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ کَانَ زَهُوقًا »، به حال دفاع مقدس را در این چارچوب باید ببینیم؛ که از یک جانب و یک طرف نصرت حق تمام دغدغه بوده است؛ به تعبیر امیرالمومنین «مَن نَصَر الحَقَ اصلَحَ» کسانی که حق را نصرت کنند اینها به صلاح، رستگاری و پیروزی می رسند. از سوی دیگر اگرچه ابزارآلات بوده و ماشین جنگی بوده و همه لجستیک خوب اصطلاحا به قول سینمایی اش یک پروداکشن بزرگ بوده است؛ ولی سناریو، سناریوی غلطی از آن طرف بوده است؛ لذا آن سناریو، سناریوی خجالت آوری است و کسانی که آنرا پدید آوردند بعدها به اشتباه خودشان، به خطای خودشان اعتراف کردند؛ و قدری که از آن مستی قدرت و مستی غرور فاصله گرفتند. هم مسببان و هم مباشران آن جنگ اعلام کردند که ما اشتباه کردیم. خطای بزرگی بود که آنها مرتکب شدند. البته هزینه هایی را هم از نظر ظاهری و مادی بر دست جبهه حق گذاشتند؛ سروهای تناور، جوانان عزیزی که به خاک و خون کشیده شدند؛ شهرهایی که ویران شدند؛ جریان های اقتصادی که می توانست بسترهای رفاه و آرامش و رشد ظاهری را فراهم کند؛ اینها به هم خوردند؛ ولی آن چیزی که در پشت این به حسب ظاهر چهره تلخ و چهره ناگوار جنگ ما می دیدیم و می بینیم همه اش به تعبیر حضرت امام (ره) نعمت بود و این حقیقتا به تعبیر قرآن «وَ أَسْبَغَ عَلَیْکُمْ نِعَمَهُ ظاهِرَةً وَ باطِنَةً»، نعمت های ظاهری و باطنی را خدا برای اهل ایمان گوارا و ارسال می کند؛ این جزء همان مصادیق روشن بود که برای کسانی که درست می بینند در حد بداهت است.
پژوهش خبری:سرمایه اجتماعی ما چه نقشی در پیروزی در دفاع مقدس داشت؟
حجت الاسلام علی سرلک: بالاخره جنگ یک آوردگاه است و موازنه قدرت با روحیه، در میدان تغییر پیدا می کند. اینکه قرآن به پیغمبر (ص) امر می کند که «حَرِّضِ المُؤمِنینَ عَلَى القِتالِ»، مومنین را بر این مبارزه ها و مجاهدت ها تحریک کن. معنایش این است که آن سرمایه اجتماعی، آن روحیه رزم آوری و آن روحیه جنگ آوری باید در کار باشد. همان جمله که حضرت امام فرمودند: ما اهل جنگ نبوده و نیستیم ولکن اگر کسی به ما تعدی کند دهانش را خرد می کنیم. این یعنی امید به پیروزی، این یعنی آن سرمایه اجتماعی که باید در میدان باشد و کمک کند.
به نحو فوق العاده ای، اگرچه فراز و فرود داشتیم؛ مثلا ما در زمانهایی که بعضی از ناکامی های رزمی را داشتیم؛ طبیعتا همه که اهل ایمان و نگرش های عمیق نبودند. بعضی ها تردید کردند؛ بعضی ها پشیمان شدند، ولی آن جریان اصلی، سرمایه بزرگ اجتماعی بود که هم در حضور جوان ها خودش را نشان می داد و هم در حمایت های بی دریغ مردم در پشت جنگ و پشت جبهه خودش را نمایان می کرد؛ و این سرمایه اجتماعی مهمی بود. اینکه مثلا در احکام فقهی ما، فرار از جبهه گناه کبیره است؛ فرار از جنگ گناه کبیره است؛ برای این است که آن سرمایه اجتماعی نباید آسیب بخورد؛ و همه یک دل، یک مقصد به تعبیر قرآن در صفوفی که «کَأَنَّهُمْ بُنْیانٌ مَرْصُوصٌ»، یعنی آن صفوف محکم و در هم تنیده هستند؛ باید قرار بگیرند، به خاطر اهمیت مساله روحیه یا همین سرمایه اجتماعی که اگر باشد ما از پس مشکلات برمی آییم. لازم است که سرودها مضمون سلحشوری در آن باشد و لازم است که جبهه مقاومت و مبارزه همیشه امیدوار و پرنشاط باشد؛ و دشمن هم همواره دنبال این بوده که با جنگ روانی این شکاف را ایجاد کند و این سد را در آن خلل ایجاد کند.
همیشه جنگ روانی جلوتر از جنگ نظامی، جنگ اقتصادی، جنگ سیاسی بوده است. جنگ روانی متخصصین خودش را دارد و همیشه دنبال این بوده اند که آن سرمایه اجتماعی را کاهش بدهند؛ و آن پشتوانه ها و آن هیجان و شور و نشاط را آسیب بزنند. البته آنها کار خودشان را می کنند. قرآن می فرماید اگر آنها بر شما جراحاتی وارد کردند؛ خودشان هم البته جراحاتی را متحمل شده اند؛ و «إِنْ یَمْسَسْکُمْ قَرْحٌ» اگر آنها به شما جراحت و زخم زدند.
خودشان هم جراحات فراوانی دریافت کردند؛ و ما جنگ روانی که به واقع توانستیم علیه اینها بوجود آوردیم با همین اتحاد و یکدلی و با همین ایمان و با همین امید به موفقیتی بود که در حین مبارزه رخ می داد و آن سرمایه اجتماعی را همواره جریان مقابل در حال آسیب زدن به آن است. همین الان هم همین است که مثلا ما جبهه اقتصادی داریم و مشکلات اقتصادی مثل توپ و تانک منفجر می شوند. گرانی و مشکلات گوناگون هست و آنها می خواهند به انواع و اقسام حیله ها و دسیسه ها سرمایه اجتماعی را کاهش بدهند این دوباره واقعا لازم دارد که این دقت و مراقبت به خرج دهیم و یادمان باشد که ما در جنگ روانی نباید شکست بخوریم؛ و این سرمایه اجتماعی را باید نگه بداریم همانطور که در زمان ۸ سال دفاع مقدس الحمدلله از عهده اش برآمدیم.
پژوهش خبری: زنان و مردان و اقشار مختلف چگونه در عرصه دفاع مقدس درخشیدند؟
درخشش زنان و مردان را باید در این کتاب هایی که بعد از زمان جنگ توسط خود آن رزمندگان و آفرینندگان آن روزهای دود و خون و آتش به جا مانده و با توصیه هایی که رهبر انقلاب برای حفظ این مکتوبات و حفظ این خاطرات گفتند این ها را باید جستجو کرد. واقعا کتاب هایی که در حوزه دفاع مقدس از زنان و از مردان به جا مانده است؛ خاطراتی که از همراهی ها و همدلیها و سلحشوری هایشان در این کتاب ها نوشته اند؛ یک دائره المعارف رنگارنگی است که بدون تردید سرمایه عظیمی است برای اینکه آن موفقیت بزرگ را بتواند با زبان خاطرات و با زبان بیان جزئیات به تصویر بکشاند؛ و باورپذیر کند.
آن اتفاقی که در دفاع مقدس، زنان و مردان ما رقم زدند؛ اگر این ادبیات حوزه دفاع مقدس به لطف خدا فعال نبود در حد افسانه باقی می ماند. اما الان افسانه ای نیست که فردوسی آمده باشد و رستمش را قهرمان کرده باشد. واقعا خیلی هنوز مانده از سٌرایش آن صحنه ها و بیان آن گنجینه های باعظمتی که در دفاع مقدس خلق شد. خیلی هنوز ما فاصله داریم. ولی آن تجلی ای که در این نوع کتبی که در دفاع مقدس نوشته شده و بعضی از آن ها به طور حیرت انگیزی به چاپ های غیر قابل-باوری رسیده است؛ نشان می دهد که این نقش ها چقدر برجسته بوده است. این نقش ها هم از زنان، هم از مردان، چقدر موثر بوده اند. زنان گاهی در قامت مادر، مادرانی که فرزندان خودشان را گاهی اوقات نه یک فرزند، دو فرزند، سه فرزند.
گاهی اوقات مادرانی که فقط یک تک فرزند و تک پسر داشتند و او را با چه عشق و علاقه ای روانه میدان می کردند. گاهی زنان در قامت مادر، گاهی در قامت همسر، الان این مجموعه کتاب های نیمه پنهانی که خاطرات همسران شهدا که چقدر اینها سلحشوری و بلوغ و ویژگی های ایمانی داشته اند. گاهی در قامت خواهر، خواهرانی که برادران خودشان را به عنوان مبارز و مجاهد روانه میدان می کردند و گاهی درقامت دختر ، دخترانی که پدران خودشان را که معمولا سٌرایش نقش دختر در نسبت با پدری که مبارز و مجاهد می شود یک حلاوت در جایگاه خود دارد.
به نظر من این گنجینه کتاب هایی که در ادبیات حوزه دفاع مقدس شکل گرفته است آن نقش ها را به وضوح تمام توضیح می دهد و باورپذیر می کند اگر چه ما در آن میدان خیلی توفیقات زیادی داشته ایم، اما هنوز فاصله داریم و هنوز حرف های نگفته و رازهای سر به مهر فراوان وجود دارد. زنان و مردان آن هایی که در دفاع مقدس حماسه آفرینی و نقش آفرینی کردند؛ به لطف خدا و از برکت تاکیدی که رهبر حکیم و اهل مطالعه و اهل سلیقه داشتند در تولید محتواهای کتابهای خاطره، خودش را نشان داده است؛ و این غیرقابل انکار است و نمی شود آن را حذف کرد و به یک قوام و شجره طیبه ای رسیده است که در حوزه ادبیات دفاع مقدس شکل گرفته است و خیلی جلوتر از سینما، خیلی جلوتر از شعر، خیلی جلوتر از هنرهای دیگر، تصویر نسبتا روشنی را از این نقش ها به نمایش گذاشته است که فکر می کنم می تواند همیشه مرجع مراجعه و مطالعه باشد.
پژوهش خبری:در دفاع مقدس چگونه از عاشورای امام حسین (ع) الگو گرفتیم؟
اگر ما دفاع مقدس را بخواهیم به یک نقاشی و به یک تصویر تشبیه کنیم؛ حتما عاشورا، بوم این نقاشی است. عاشورا آن تاروپودی است که این تصویرها بر روی او نمایان شده است. اساسا شما اگر سیدالشهدا را ، کربلا را و عاشورا را و آن جریان و اهدافی که در کربلا وجود داشت و حماسه هایی که خلق می شد را از ۸ سال دفاع مقدس حذف کنیم؛ تقریبا هیچ چیز برای دفاع مقدس باقی نمی ماند؛ و این مساله شاید برای بعضی ها بهت آور باشد، که دفاع مقدس به روایات آمار و به روایت تناسباتی که بین شهدای دفاع مقدس و عملیات هایی که رمز آن یا حسین (ع)، یا ابالفضل (ع)، یا حضرت زهرا (س) می شد؛ بسیاری از شهدا، همان جهتی شهید می شدند که به نام آن بزرگ نامگذاری شده بود.
مثلا عملیات هایی که به نام علی ابن ابیطالب (ع) بود. بسیاری از شهدا از ناحیه سر شهید می شدند. عملیات هایی که نام مبارک حضرت عباس بود؛ بسیاری از شهدا دستشان مثلا آسیب می دید. چشمشان آسیب می دید. این خیلی چیز عجیبی بود . یک همخوانی عجیب و غریب، اینکه چهار کلید واژه اصلی "خدا، سیدالشهدا (ع)، ولایت فقیه ( رهبری) و حجاب" در تحلیل محتوای هزاران وصیت نامه شهدا پربسامدترین کلمات و کلیدواژه هایی است که شهدا بکار برده اند.
شاهد مثال ما در موضوع سیدالشهدا است که شهدای ما حقیقتا به معنای دقیق کلمه اش امام حسینی بودند؛ و افتخارشان این بوده است که در این راه قدم بر می دارند؛ و مرامشان به قول همان شعر معروف شب های عملیات «دعوا سر سربند یا فاطمه بود». نام مبارک اهل-بیت (ع)، نام مبارک سیدالشهداء (ع) و زبان اینها و کلام اینها، جلسات و هیئت و روضه ها که در جبهه تشکیل می شد. در گریه ها و اساسا رمز عملیات، تقریبا این مسلم است که جبهه های ما یک کربلای مکرر بود در یک مقیاس زمان و مکان دیگری بود و تحقق «کُلُّ یَومٍ عاشورا و کُلُّ أرضٍ کَربَلا» بود. بالاخره هم جبهه های غرب ما و هم جبهه های جنوب ما، شاهد اتفاقات عجیب و غریبی بود که یک همداستانی و هم سُرایی ویژه ای را بین رزمندگان ما و ماجرای اصحاب اباعبدالله (ع) رقم زد. خدا رحمت کند شهید آوینی را که می فرماید: «هرکس می خواهد ما را بشناسد داستان یا ماجرای کربلا را بخواند.» و این همان ماجرا است.
یک داستان های عجیب و غریبی نقل می کنند از جمله آن شهید بزرگواری که مکرر گریه می کرد در بین دعاهایش در وسط سینه زنی هایش که مایه خجالت است که نوکر تو با سر به خانه قبر سپرده شود؛ و من آرزو می کنم که بدون سر به لقاء خدا بروم؛ و عجیب اینکه همین شهید برای خودش قبری را حفر کرده بود و خیلی از این شهدا آماده بودند؛ و عجیب این است که وقتی این شهید بزرگوار شهید شد و بدن بدون سرش را آوردند برای قبر دفن کنند؛ دیدند که خودش به اندازه پیکر بدون سرش کنده، آن قسمتی که باید بدن قرار گیرد. یعنی یقین داشته که این پیکر بدون سر به این قبر سپرده خواهد شد. به هر حال شباهت های عجیب و غریبی که بین حتی اتفاق ها و حادثه هایی که در زمان هشت سال دفاع مقدس غیر از اهداف و شعارها و آرمان ها و المان ها، خود حتی قصه ها و اتفاقات هم یک همنشینی و یک هم داستانی و هم ماجرایی بسیار حیرت انگیزی را داشته است. در یک کلمه می توانیم بگوییم که هشت سال دفاع مقدس بازنمایی عاشورای سیدالشهدا بود و خیلی این نمایان بود و این را همه می توانستند ببینند و عطر و بوی عاشورا و کربلا را حس کنند. حقیقتا این جزء چیزهایی است که آنچه که عیان است چه حاجت به بیان است.
پژوهش خبری:چرا فرماندهان و رزمندگان دفاع مقدس ماندگار شدند؟
راز ماندگاری فرماندهان دفاع مقدس را باید در تکلیف محوری و اصالت دادن به رای رهبر و امام دانست؛ و چیزی بزرگتر از این نمی تواند یک مجاهد در راه خدا را جاودانه کند؛ لذا حداقل دو ویژگی برای راز جاودانگی فرماندهانمان و رزمندگانمان باید بگوییم یکی اش تکلیف محوری بود دوم اینکه اینها تمام هم و غمشان تامین نظر امام و رهبر بود که این در همه عرصه ها خودش را نشان می داد.
پژوهش خبری:پیامهای دفاع مقدس برای نسلهای جدید چیست؟
دفاع مقدس سه تا پیام اصلی دارد: یکی اینکه دشمنان همیشه هستند و در دشمنی شان جدی هستند. دوم اینکه ما راهی جز قوت و مبارزه جدی در عرصه هایی که برایمان طراحی شده نداریم. چه در عرصه های نظامی که حالا الحمدلله دیگر سایه جنگ نظامی به دلیل قدرت ما، بر سر ما نیست. چه عرصه های سیاسی، چه عرصه های اقتصادی، چه عرصه های فرهنگی ما راهی جز قدرت و قوت نداریم؛ و سوم اینکه بسیار مهم است اینکه نسل جوان باید بدانند که با امید و با تلاش علی رغم محدودیت امکانات پیروزی با کسی است که با امید به خدا در راه خدا تلاش می کند. ما در جنگ برنده شدیم ؛ و در هرکجا که با همین انگیزه وارد شویم برنده خواهیم شد. نکند که اسیر جنگ روانی بیگانگان شویم.
پژوهش خبری: الان ویژگیهای دفاع مقدس در چه عرصه هایی باید مورد استفاده قرار گیرد؟ (اقتصادی، علمی و ...)
انسان مومن یعنی انسان مجاهد، یعنی انسان مبارز، و به فراخور مسیر، صحنه ها و میدان ها و سنگرها متفاوت می شود. گاهی اقتصاد اولویت پیدا می کند مثل آنچه که الان زمان ما هست. مشکلات و گرانی ها و بیکاری ها ، این یک صحنه جنگ است؛ لذا قرارگاه مبارزه می خواهد. گاهی ممکن است عرصه، عرصه بهداشتی شود. چیزی که شما در ماجرای بیماری کووید ۱۹ و ویروس کرونا مشاهده می کنید. گاهی ممکن است صحنه، صحنه علمی باشد. جنگ، جنگ علمی باشد. گاهی ممکن است جنگ، جنگ ورزشی باشد. اینکه ما خودمان را مجهز و قوی کنیم در همه عرصه ها این یک اصل است. بسته به شرایط اولویتها تغییر پیدا می کنند. تاکتیک ها عوض می شود، ولی استراتژی ثابت است. استراتژی این است که جریان موحد باید مبارزه را جزء لاینفک حرکت خودش بداند. منتهی صحنه های مبارزه متفاوت هستند. شگردها و تاکتیک های آن هم با هم فرق می کند؛ که هوشمندی را می طلبد و بحث رهبری ماجرا که باید این عرصه ها و اولویت ها را گاهی اوقات باید از نگاه او و کلام او بشناسیم و مسیر را درست ادامه دهیم.
پژوهش خبری:فرماندهان ما چگونه الگوی مدیریت جهادی را ماندگار کرده اند؟
بزرگترین ویژگی یک مدیر جهادی این است که برای خودش نخواهد؛ برای آرمان هایش بخواهد؛ یعنی شخص خودش و اطرافیان خودش برایش اولویت پیدا نکند. یک مدیر جهادی مهمترین ویژگی اش این است که به بزرگتر از خودش فکر کند. حالا در هر عرصه ای وارد می شود. در زمان جنگ همین طور بود. شما ببینید بعضی از همین فرماندهان برادرشان شهید می-شد بعد می گفتند پیکر برادرت را برگردان، می گفت همه اینها که اینجا شهید شده اند برادران من هستند؛ و من نمی توانم به یکی از اینها که تصادفا داداش من است توجه بیشتری بکنم. به آنچه که به خودش تعلق داشت نگاه نمی کرد و آنوقت می توانست فرماندهی کند. در عرصه های گوناگون هم همینطور، مثلا در اقتصاد که جاذبه های پول و ثروت و رانت و اینها خیلی زیاد است؛ یک مدیری می تواند جهادی باشد که اصطلاحا چاه خودش را پر کرده باشد و طمع خودش را به صفر رسانده باشد. این می تواند مدیر جهادی باشد.
در بحث های علمی هم همینطور. در بحث های علمی داریم که « لَا تَجْتَمِعُ عَزِیمَةُ وَ وَلِیمَةٌ» سورچران بودن و اهل تفریحات عجیب و غریب بودن این با پژوهش و با علم و دانش خیلی نمی سازد. انسان باید بتواند برای مجاهدت و اهل جهاد بودن، بتواند اولویت ها را از خودش، به آرمان هایش شیفت بدهد و تغییر بدهد. آن وقت است که می تواند یک مدیر مجاهد باشد البته این شرط لازم است؛ شرط کافی نیست. بالاخره، هوشمندی، دقت، مطالعه، سواد، تخصص، توانایی، این ها چیزهایی هستند که یک مدیری که نگاه جهادی دارد به آن نیاز دارد.
پژوهش خبری:به نظر شما الگوی دفاع مقدس در چه عرصه هایی میتواند به کار آید؟
الگوی دفاع مقدس را اگر تکلیف محوری و ولی خواهی و رهبرخواهی قرار بدهیم؛ در همه عرصه ها این الگو جواب می دهد و اتفاقا جبهه ای که پیش روی ما گشوده شده است؛ می خواهند به این دو عنصر آسیب بزنند. یعنی یکی اینکه مطامعی مطرح شود و تردیدهایی بوجود آید که آن تکلیف دیگر آن قداست و اصالت خودش را از دست بدهد و دوم اینکه شقه شقه شدن و روبروی هم قرار گرفتن و محوریت رهبر را به رسمیت نشمردن، اینها باعث می شود آن الگوی دفاع مقدس در عرصه سیاست اقتصاد فرهنگ عمل نکند.
پژوهش خبری:رسانه چگونه میتواند دفاع مقدس را ماندگار کند و تولید محتوا داشته باشد؟
رسانه یک آینه است که هرچه صیقل بخورد و متناسب با تصویری که می خواهد منعکس کند ابعاد خودش را تغییر بدهد این رسانه، رسانه موفق تری بوده است. ما از جنگ باید به رسانه برسیم و نه بالعکس. پرداختن به موضوعاتی همچون تکلیف محوری، جنگ بی پایان فقر و غنا و این درگیری و نزاع ذاتی که نظام سلطه و نظام مستضعفین دارد. این آوردگاه تمدنی را رسانه به آن توجه کند؛ که رهبر معظم انقلاب در بیانیه گام دوم مورد اشاره قرار دادند. موضوع دیگر بحث لطافت ها و شاعرانگی هایی است که در خلال این اتفاقات به حسب ظاهر خشن جنگ رخ می داد. یعنی وسط دود و خون و آتش این شاعرانگی ها این لطافت ها این زیبایی ها، این «ما رأیتُ الّا جمیلاً» که رخ داده به نظر می رسد این هم جزء سرفصل هایی است که خیلی می تواند مورد بهره برداری قرار بگیرد.
بحث پایانی بحث مقایسه است واقعا ما یک جنگ جهانی را پشت سر گذاشتیم. با دست خالی، جنگ ما مقایسه بشود. عقبه این جنگ، از آن طرف امکاناتی که آن طرف در اختیارش بود و امکاناتی که این طرف در اختیارش بود. جنگ هایی که در دنیا شکل گرفته چه جنگ جهانی اول چه جنگ جهانی دوم و چه جنگ های خُردی مثل جنگ ویتنام ، جنگ افغانستان، جنگ بین عراق و کویت، این مقایسه ها، این جنگ هایی که در صد سال اخیر رخ داده است و مقایسه اش با جنگ ایران و عراق در هشت سال دفاع مقدس، خیلی لازم است. گاهی اوقا فکر می-کنیم صدامی بوده و حرکتی کرده و آمده و فکر می کرده است بخشی از خوزستان مال عراق است. ولی حقیقتا یک جنگ جهانی بوده است. یک پخت و پز بزرگ بین المللی داشته است و یک پشتیبانی و لجستیک بی نظیری این طرف برقرار بوده است. این مقایسه کاری است که رسانه باید به صورت مستند و به صورت دقیق به آن بپردازد. در ظاهر ما جنگ را از شهریور ۱۳۵۹ شروع می کنیم؛ در صورتی که اصلا داستانش این نیست. جنگ خیلی ریشه های تاریخی و تحلیلی اش فراتر است و جریانش خیلی تمدنی دیده شده بود؛ و از این خیلی ها غفلت کردند. این تصویرسازی است که رسانه باید به سراغش برود و ان شاءالله ابعادش نمایان شود.
پژوهشگر: مهدی ناجی