پخش زنده
امروز: -
باید گفت که شبکه نمایش خانگی پیوست فرهنگی ندارد و باید در محورهای سهگانه نظارت، مدیریت و هدایت با رویکردی مدون و تعریف شفافی از مؤلفههای یادشده وارد عمل شد؛ همین حالت سردرگمی، از ضرورت پالایش شبکه نمایش خانگی حکایت دارد.
به گزارش سرویس پژوهش خبرگزاری صدا وسیما: با توسعه ارتباطات و تسهیل دسترسیها به فضای مجازی موضوع تولیدات نمایشی با عنوان «شبکهی نمایش خانگی» شیوهی جدیدی از عرضهی این گونه محتوا را میسر کرده است.
با توجه به دامنه مخاطب میلیونی این شبکه طی سالیان اخیر به ویژه شیوع بیماری کرونا که به خانهنشینی بیشتر افراد جامعه منجر شده و حوزه فراغتی جدیدی را پدید آورده است، سرمایهگذاران بسیاری با هدف کسب منافع مادی زودبازده به صورت جدی به این عرصه ورود کردهاند. اما مسئله مهم نرمالیزاسیون موضوعاتی خلاف ارزشهای خانواده و جامعه اسلامی یا به عبارت دقیقتر تغییر ذائقه سینمایی مخاطب و تقابل با فرهنگ اصیل دینی و ملی است که از منظر فرهنگی نیاز به آسیبشناسی دقیق دارد.
جدیترین مسئله در میان آسیبهای پرشمار این قسم تولیدات فرهنگی، ترویج نوع خاصی از سبک زندگی غیرهمخوان با فرهنگ ایرانی و البته تعبیری است که در سایه ضعف نظارتها از آن باید با عنوان ابتذال در محتوا یاد کرد. آنچه مسلم است در یک نگاه کلی، نبود پیوست فرهنگی شبکه نمایش خانگی از ضرورت پالایش تولیدات حکایت دارد.
امروزه شبکههای نمایش خانگی از نظر فرهنگی و اقتصادی جایگاه مهمی در جهان پیدا کرده و با رشدی روزافزون مورد توجه و اقبال عمومی قرار گرفته است. شبکه نمایش خانگی مروج سبک زندگی خاصی در میان خانوادههاست چراکه درونمایه سریالها به عنوان محصولی فرهنگی، حامل ارزشها و هنجارهای نهفته در آن است.
در شرایطی که سریالهای تولیدی شبکه نمایش خانگی طی سالیان اخیر بخش مهمی از سبد مصرف فرهنگی خانوادههای ایرانی را به خود اختصاص داده و ادامه شرایط کرونایی و نیاز روزافزون مردم به سرگرمیهای داخل خانه نیز، منجر به تشدید تقاضا در این حوزه شده است، ضروری است بایستههای این حوزه به دقت و با حساسیت مورد توجه تصمیمسازان قرارگیرد؛ چرا که جامعه هدف و مقصد اصلی این تولیدات خانوادههاست و قسمت مهمی از تفریح امروزه آنان را شامل میشود؛ بدین ترتیب اگر کشور ما در تولید و ارائه درست آن موفق نباشد، در ابتداییترین وهله، مصرفکننده داخلی را به سراغ تولیدات غربی سوق خواهد داد. مرور آسیب های این پدیده نوظهور، از بعد فرهنگی، تکیه اصلی یادداشت پیشِ رو است.
تاریخچه و توصیف:
آغاز فعالیت شبکه نمایش خانگی در دهه هفتاد، با این هدف بود که فیلمها و آثاری را که صداوسیما به دلیل برخی موانع برای مخاطب عام نمیتواند تولید و منتشر کند، عرضه کند. در ادامه همین روند، اواخر سال ۱۳۹۴ امکان فیلمهای نمایش خانگی در بستر «وی او دی» فراهم شد.
در شبکههای تلویزیون اینترنتی این امکان وجود دارد که فیلمهای سینمایی، سریالهای تلویزیونی، مستندها و برنامههای آموزشی در اختیار کاربران قرار بگیرد و بدین واسطه انتظار برای انتشار لوح فشرده فیلمها به حداقل ممکن رسیده یا حتی سینما رفتن و مواردی این چنین با رکود و تهدیدات شکنندهای مواجه شود که همین امر باعث شده که این حوزه به فعالیتی با سوددهی بالا تبدیل شود. به دیگر عبارت، شبکه نمایش خانگی به دسترسی کاربران به آثار نمایشی سهولت بخشیده است که ارتباط مستقیمی با افزایش میزان تماشای آثار خصوصاً آثار تازه تولید شده را دارد و افزایش مخاطب نیز ارتباط مستقیمی با افزایش درآمد سرمایهگذاران محصول دارد. شبکه نمایش خانگی در کشور ما عمدتاً روی سریالسازی متمرکز است، ولی در کشورهای دیگر دنیا در حوزه فیلمهای سینمایی، فیلمهای کوتاه، فیلمهای مستند نیز بهطور متوازن رشد کرده است.
ضمن اینکه قالب سریال نزد مخاطب ایرانی قالب پر هواخواهی است، سریالهای شبکه نمایش خانگی در کشور، در وضعیتی بینابین قرار دارند؛ آنها از یک سو قیدوبندهای معمول سریالهای تلویزیونی همچون کدهای پوششی و محدودیتهای دیالوگی را ندارند و از سوی دیگر باید مواردی را رعایت کنند تا امکان تمیز آن از سریالهای ماهوارهای فراهم شود.
ناگفته نماند شواهد نیز موید همین گزاره است که از زمان جانگرفتن نمایش خانگی تمایل به ماهوارهها کمتر شده است. البته باید در نظر داشت با توجه به ارتباط مستقیم استقبال مخاطب و کسب سود در این صنعت، در فرایند تولید چنین آثاری، سرمایه بر فرهنگ محوری غلبه داشته و این موضوع، زمینهساز بسیاری از آسیب های اجتماعی و فرهنگی شده است.
مخاطرات و آسیبهای عمده:
بالا بودن تعداد آثار تولیدی، به ظاهر، خلق رقابتی جذاب برای مخاطب قلمداد میشود، اما باید به واسطه نگاه عموما تجاری سازندگان، پرده از ابتلاء تهیهکنندگان به آفت سطحیسازی برداشت، به طوری که اغلب برای جبران ضعفهای خود به سمت شکستن و جذابیت کاذب و استفاده از موضوعات نامتعارف میروند.
جدیترین مسئله در میان آسیبهای پرشمار این قسم تولیدات فرهنگی، تعبیری است که در سایه ضعف نظارتها، از آن با عنوان ابتذال در محتوا میتوان یاد کرد که شکستن حریمهای اخلاقی و خطوط قرمز، ترویج ضد ارزشها، ارائه محتوای زرد و حتی جنسی، روابط خلاف عرف ایرانی و خارج از دایره خانواده و ... از آن جملهاند.
ترویج نوع خاصی از سبک زندگی غیرهمخوان با فرهنگ ایرانی نیز از جمله مسائل مورد توجه در اغلب انتقادها به این تولیدات است؛ به نحوی که ترویج سبک زندگی غربی، مظاهر فاحش تجملات و اشرافی گری، با سرعت خیرهکنندهای در حال قبحزدایی بلکه تبلیغ است. بسیار مشاهده میشود با اصالت بخشیدن به زندگیهای پر زرق و برق در این تولیدات، موقعیتهای لوکس و لاکچری و ترویج تجملگرایی، به علت فاصله این روایت با سطح زندگی عموم قشرهای جامعه، نوعی احساس یاس و سرخوردگی برای بیننده ایجاد میشود، از سویی قهرمانان داستان همواره کسانی هستند که زندگی سرمایهداری، خانه و ماشین آنچنانی دارند.
ورود نمایشخانگی به ساخت کارهایی با تم خشونت چه در بعد رفتاری چه در بعد کلامی نیز در ردیف انتقادات پرتکرار به این سریالهاست و تاثیرات منفی و مخرب آن بر روح و روان مخاطبین در سنین مختلف، یا به عبارت دقیقتر ضعف نظام ردهبندی سنی و محتوایی برای این محصولات، از دیگر ایرادات جدی به این آثار است.
نبود شفافیت مالی شبکه نمایش خانگی و آلودهشدن برخی تولیدات به فساد و پولشویی که بارها صحبت از آن طی سالیان اخیر در رسانهها مطرح شده نیز بهعنوان نقصان در زیرساختهای حقوقی و قانونی این شبکه قلمداد میشود.
تقلید از سریالهایهای نخنما شده ترکیهای، هالیوودی و یا آمریکای لاتین، فرمول متداولی است که در بخش زیادی از این سریالها مشاهده میشود؛ این وضعیت تا آنجایی است که شاهد دعوت از بازیگران ترک برای بازی در سریالهای ایرانی نیز بودهایم.
به این لیست باید مواردی، چون سیاهنمایی، تحقیر و تضعیف فرهنگ و هویت خودی را نیز اضافه کرد؛ توجه به این نکته ضروروی است که در استحاله فرهنگی نه تنها فرهنگ خودی تبلیغ نمیشود، بلکه تحقیر و در مقابل، فرهنگ غیربومی تقدیس میشود.
شاید به عنوان جمعبندی، تغییر ذائقه سینمایی مخاطب و تقابل با فرهنگ اصیل دینی و ملی را که در مدت نهچندان طولانی، آثار تخریبی فراوانی را در پی خواهد داشت، باید عمده آسیبهای این حوزه به شمار آورد که بهنوعی ولنگاری فرهنگی مجوزدار از طریق شبکه نمایش خانگی در خانههای ایرانیان ترویج میشود به نحوی که اغلب مخاطب این آثار واقعاً نمیتواند با خیال راحت و در کنار خانواده خود بنشیند و این آثار را تماشا کند و بهواقع، خانواده عنصری مظلوم در این مناسبات است.
*کلام آخر
سؤال مهم این است که آیا از این طریق به نقد وضعیت موجود جامعه میپردازیم یا صرفا به دنبال نمایش این موضوعات هستیم و می خواهیم به این وضع دامن بزنیم. موضوعاتی با محور آسیبهای اجتماعی و اخلاقی بدون جمعبندی و توجه به حل مسئله مشاهده میشود، گرچه با توجیه نمایش واقعیت در حال رخ دادن است؟
میتوان شمولیت انواع مخاطراتی که در فضای نمایش خانگی مطرح هستند را در مخاطره محتوایی و ضعیف بودن مضامین، نابهنجاریها و عدول از مسائل اخلاقی، دینی و سیاسی دستهبندیکرد.
قدر مسلم در این مجموعه سریالها آنچه بهعنوان برگ برنده نسبت به فضای تلویزیونی مورد استفاده قرار میگیرد مانند آرایش غلیظ، استفاده از موسیقی و رقص، رفتارهای اروتیک و پوشش ناهنجار و غیرعرف و ... در سایه غفلت و عدم اتخاذ رویکردی صحیح و مسئولانه از سوی نهادهای متولی یا به عبارت دقیق تر نگاه تقلیلگرایانه و صرفا توجه به تولید کمی محصولات سرگرمکننده در غیاب سیاستگذاری فرهنگی مناسب صورت میگیرد.
باید گفت که شبکه نمایش خانگی پیوست فرهنگی ندارد و باید در محورهای سهگانه نظارت، مدیریت و هدایت با رویکردی مدون و تعریف شفافی از مؤلفههای یادشده وارد عمل شد؛ همین حالت سردرگمی، از ضرورت پالایش شبکه نمایش خانگی حکایت دارد.
پژوهشگر: یاسر بهشتی