روز قبول قطعنامه ۵۹۸ / امام (ره): با خدا معامله کردم
قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل هشتمین قطعنامهای بود که از آغاز تجاوز علنی رژیم بعثی عراق به حریم جمهوری اسلامی ایران در تاریخ ۲۹ تیر ۱۳۶۶ و بر اساس فصل هفت منشور سازمان ملل تصویب و صادر شده بود.
به گزارش
خبرگزاری صداوسیما؛ قطعنامهای تاریخی که پس از گذشت یک سال و در تاریخ ۲۷ تیر ۱۳۶۷ از سوی جمهوری اسلامی ایران پذیرفته و منجر به پایان جنگ ایران و عراق شد. پذیرش این قطعنامه هر چند به معنای پذیرش آتش بس از سوی جمهوری اسلامی ایران بود، اما رژیم بعث عراق که دو روز پس از تصویب قطعنامه، آن را پذیرفته بود به طور ناجوانمردانه و بر خلاف قواعد بینالمللی به حملات نظامی خود ادامه داد و با هدف تصرف نقاط مهمی از خاک ایران از جمله خرمشهر، مجدداً داخل خاک ایران شد، اما ناکام ماند و نهایتاً جنگ تحمیلی در ۲۹ مرداد ۱۳۶۷ خاتمه یافت. علت مقاومت ایران در برابر قطعنامهها چیست؟
۱. قطعنامههای یک طرفه و ناعادلانه
بنابر آنچه در متن قطعنامههای صادره قبلی آمده است، همه هفت قطعنامه شورای امنیت به دلیل اتخاذ رویکردی غیرعادلانه و نابرابر در خصوص جنگ ایران و عراق و یک طرفه بودن اکثر مفاد این قطعنامهها از سوی جمهوری اسلامی ایران رد شده بود؛ مثلاً قطعنامه ۴۷۹ بدون اشاره به تجاوز عراق به تمامیت ارضی ایران و یا صدور قطعنامه ۵۱۴ و ۵۲۲ پس از سلسله عملیاتهای رزمندگان اسلام و پیروزیها در عملیاتهای رمضان و مسلم بن عقیل صادر شده بود یا قطعنامه ۵۴۰ بدون اشاره به حملات عراق به مناطق مسکونی و ...
۲. سکوت عامدانه شورای امنیت
رهبر معظم انقلاب در خطبههای نماز جمعه تهران در تاریخ ۵/۷/۱۳۷۰ در خصوص علت مقاومت ایران در برابر قطعنامههای یک طرفه و ناعادلانه فرمودند: «جنگ را چه کسی به وجود آورد؟ نمیشود گفت جنگ را فقط عراق به وجود آورد. همه قراین از اول کار نشان میداد که استکبار پشت سر عراق است؛ او را کمک نظامی کردند؛ از لحاظ تبلیغاتی به او کمک کردند و شورای امنیت را در خدمت متجاوز قرار دادند. با اینکه جنگ به این اهمیت در این نقطه حساس واقع شده بود، اما روزهایی گذشت که سازمان ملل در آن روزها، هیچ عکس العملی نشان نداد؛ این عادی نیست. در حمله عراق به کویت، بعد از چند ساعت شورای امنیت موضع گیری کرد؛ اما در حمله عراق به ایران، تا وقتیکه تانکهای عراقی پیشروی میکردند، شورای امنیت ساکت و تماشاچی نشست؛ بعد از آن که هزاران کیلومتر را تصرف کرده بودند، شورای امنیت یک کلمه حرف زد، که آن هم تقبیح تجاوز نبود؛ عراق را ملامت نکرد که چرا تجاوز کرده و جنگ را شروع کرده است؛ به دو طرف گفت که حالا بیایید دست از جنگ بکشید و آتش بس کنید! یعنی در حقیقت، تثبیت عراق در اراضی اشغالی ما. البته ما قبول نکردیم و آن قطعنامه [قطعنامه اول و قبل از قطعنامه ۵۹۸]را رد کردیم.»
۳. عدم اعتماد ایران به صدام
از طرفی یکی از دلایل عدم پذیرش قطعنامه توسط حضرت امام خمینی (ره)، عدم اعتماد جمهوری اسلامی به رژیم بعث عراق بود و عدم وجود ضمانتهای اجرایی لازم از سوی صدام حسین بود؛ چراکه پیش بینی میشد صدام حسین که روزی عهد نامه ۱۹۷۵ الجزایر (قرارداد بین ایران و عراق در خصوص خط مرزی دو کشور در آبهای اروند رود در تاریخ ۱۳۵۳) را در برابر خبرنگاران پاره نموده و جنگ را شروع کرده بود، میتوانست دوباره تجاوز و عهد شکنی کند.
همچنین افکار عمومی داخلی و خارجی و سایر دولتها این واقعیت را پذیرفته بودند که صدام حسین با تصمیمات غریزی و خوی وحشی گری و غیر قابل کنترلی، جنگ را آغاز نموده است و از سلاح شیمیایی در جنگ علیه مردم خود و نیز علیه نیروهای رزمنده ایرانی استفاده کرده است. از اینرو توافق و کوتاه آمدن در برابر چنین دشمن مستکبری، او را در رسیدن به اهداف خود که کشورگشایی بود، گستاختر میساخت، چه آنکه بعدها صدام حسین ملعون وقتی دید در برابر جمهوری اسلامی ناکام مانده است به کویت حمله کرد تا با سودای منضم کردن آن کشور به عراق، هدف شوم کشورگشایی را در آنجا دنبال کند.
۴. ادامه حمایتهای نظام سلطه از صدام حسین
علاوه بر موارد فوق، عدم اعتماد به نظام سلطه و سکوت سازمان ملل در قبال این موضوع نیز یکی دیگر از علتهای مقاومت در برابر قطعنامهها بود. همچنین جانب داری و حمایتهای مالی، نظامی و تسلیحاتی از صدام حسین از سوی نظام سلطه که اصرار صدام حسین بر روشهای تجاوزکارانه خود شده بود، مزید بر علت بود.
۵. دست بالای ایران در پیروزیها و پیشرفتهای نظامی
پیرامون یکی دیگر از دلایل مقاومت در پذیرش قطعنامه میتوان به این نکته اشاره کرد که قطعنامه ۵۹۸ در شرایطی صادر شد که در مواجهه با دشمن بعثی، پیشرفتهای نظامی عمدهای در رشته عملیاتهای دفاع مقدس (به ویژه دو عملیات والفجر ۸ و کربلای ۵) به دست آمده بود و تلفات و خسارات سنگینی به نیروهای دشمن وارد شده بود و همچنین تصرف بخشی از اراضی در داخل عراق به خصوص نزدیک شدن ایران به بصره، وضعیت بغرنجی را برای عراق و حامیان جهانیاش به وجود آورده بود.
ازاینرو بود که امام (ره) با بصیرت و شناخت واقعیتهای میدان و پشت پرده نظام سلطه و اهداف شوم رژیم بعث عراق، در ابتدا در برابر قطعنامه ها، راهبرد مقاومت را دستور کار قرار داد. هر چند با اینکه اهداف جمهوری اسلامی در برابر دشمن کاملاً محقق نشده بود، اما آن زمان که در قطعنامه ۵۹۸ رویکردهای ناعادلانه و یک طرفه، تعدیل و نکات به ظاهر مثبتی گنجانده شده بود، میتوان گفت که راهبرد مقاومت امام خمینی (ره) به ویژه در برابر قطعنامههای قبلی، نتیجه بخش بوده است.
دلایل پذیرش قطعنامه ۵۹۸
قطعنامه ۵۹۸، تنها قطعنامهای بود که جمهوری اسلامی ایران آن را رد نکرد بلکه تلاش کرد تا با به کارگیری اصول و اسلوب دیپلماسی و در اختیار گرفتن زمان، بر محتوای آن تأثیر گذاشته و با دستاوردهای سیاسی، دفاعی و اقتدار ملی، دشمن را در تمامی حوزهها مهار کند. قطعنامه ۵۹۸ نسبت به قطعنامههای قبلی کاملتر بوده و نه تنها حالت توصیهای نداشت بلکه حاکی از قصد شورا برای دخالت جدیتر و انجام نقشی فعالتر برای پایان یافتن جنگ و حل و فصل اختلافات بود.
۶. تکلیف و مصلحت اسلام
در خصوص دلایل پذیرش قطعنامه ۵۹۸ بهتر است به بیانات رهبر معظم انقلاب در سالهای پس از پایان جنگ و بعدازآن مراجعه کنیم. حضرت آیتالله العظمی خامنهای رئیس جمهور وقت، در بیاناتی در خطبههای نماز جمعه تهران در تاریخ ۱۱/۰۱/۱۳۶۸ فرمودند: «امام عزیزمان آن وقتی که مصلحت دانست قطعنامه را قبول کرد. ملاحظه نکرد که حالا من هفته قبل یا ده روز قبل یا یک ماه قبل، خود من چی گفتم. نه، تکلیف این است، مصلحت اسلام این است، کی چه خواهد گفت برای امام مطرح نیست.»
۷. امام مجبور شد و قطعنامه را پذیرفت
همچنین ایشان در اجتماع پر شکوه زائران مرقد امام خمینی (ره) در تاریخ ۱۴ خرداد ۷۵ مراجعه کنیم. حضرت آیتالله العظمی خامنهای در این مراسم در خصوص دلایل پذیرش قطعنامه ۵۹۸ مسائلی را مطرح کرده و فرمودند: «قطعنامه را هم که امام قبول کرد، به خاطر این فشارها نبود. قبول قطعنامه از طرف امام، به خاطر فهرست مشکلاتی بود که مسئولین آن روزِ امورِ اقتصادی کشورْ مقابلِ روی او گذاشتند و نشان دادند که کشور نمیکِشد و نمیتواند جنگ را با این همه هزینه، ادامه دهد. امام مجبور شد و قطعنامه را پذیرفت.»
۸. پذیرش قطعنامه، به خاطر ترس نبود
مقام معظم رهبری در این اجتماع افزودند: «پذیرش قطعنامه، به خاطر ترس نبود؛ به خاطر هجوم دشمن نبود؛ به خاطر تهدید آمریکا نبود؛ به خاطر این نبود که آمریکا ممکن است در امر جنگ دخالت کند. چون آمریکا، قبل از آن هم در امر جنگ دخالت میکرد. وانگهی؛ اگر همه دنیا در امر جنگ دخالت میکردند، امام رضوانالله علیه، کسی نبود که رو برگرداند. برنمی گشت!.»
۹. جان یک انسان، برای امام (ره) خیلی عزیز بود
معظم له تصریح کردند: «جنگ، تلفات دارد. جان یک انسان، برای امام خیلی عزیز بود. امام بزرگوار، گاهی برای انسانی که رنج میبُرد، اشک میریخت و یا در چشمانش اشک جمع میشد! ما بارها این حالت را در امام مشاهده کرده بودیم. انسانی رحیم و عطوف، دارای دلی سرشار از محبت و انسانیت بود. اما همین دل سرشار از محبت، در مقابل تهدید شهرها به بمباران هوایی، پایش نلرزید و نلغزید. از راهْ برنگشت و عقب نشینی نکرد. همه دشمنان انقلاب در طول این ده سال، فهمیدند و تجربه کردند که امام را نمیشود ترساند.»
۱۰. بند ۶ قطعنامه و تشکیل کمیته حقیقت یاب
همچنین میتوان به این نکته اشاره کرد که گرچه قطعنامه ۵۹۸ انتظار کامل جمهوری اسلامی ایران را برآورده نکرده بود، اما در مقایسه با قطعنامههای قبلی سازمان ملل متحد از ویژگیهای خاصی برخوردار بود. مخصوصاً بند ۶ قطعنامه که در باب تعیین آغازگر جنگ است، برای جمهوری اسلامی ایران پیروزی بزرگی به حساب میآمد، زیرا در سایه مقاومت رزمندگان و حرکت دیپلماسی فعال توانسته بود شورای امنیت را متقاعد کند که صلح بدون تعیین متجاوز برخلاف عدالت و امنیت و درواقع عین ظلم است.
بعد از تصویب قطعنامه ۵۹۸، در جهت اجرای بند ۶ قطعنامه، یک هیئت بلژیکی انتخاب و مسئول شد که متجاوز جنگ را شناسایی و به دبیر کل سازمان ملل متحد معرفی نماید. ایران اصرار داشت زمان شروع به کار این هیئت قبل از پذیرش قطعنامه از جانب ایران باشد که در نهایت اینگونه عمل نشد. این هیئت در نهایت در ۱۸ آذر ۱۳۷۰ مصادف با ۹ دسامبر ۱۹۹۱ میلادی، طی گزارشی به دبیر کل وقت سازمان ملل متحد عراق را به عنوان متجاوز جنگ معرفی کرد. دبیر کل وقت سازمان ملل متحد نیز این گزارش را طی یک جلسه رسمی به شورای امنیت تقدیم کرد.
۱۱. پذیرش قطعنامه؛ برخلاف میل باطنی امام (ره)
بر اساس تاریخ شفاهی و آنچه از شواهد و روایتهای برخی شخصیت ها، مسئولین و فرماندهان نظامی آن دوره استنباط میشود میتوان گفت قطعنامه ۵۹۸ برخلاف نظر اصلی امام خمینی (ره) و درواقع یک تحمیل به ایشان بوده است. زهرا مصطفوی (فرزند حضرت امام) در خاطرهای نقل میکند: «یک روز وارد ایوان [منزل امام]شدم، برای اولین بار دیدم امام روی نیمکت باریک کنار ایوان دراز کشیده اند و ناراحتی عمیق از چهره امام کاملاً مشهود بود. من سلام کردم و چهار پایهای را کشیدم تا نزدیک صورت امام و در مقابل چهره ایشان نشستم. به امام عرض کردم: «معروف است که میخواهند شما را وادار به قبول قطعنامه کنند.» امام هیچ جوابی به من ندادند و تنها کاری که کردند دستشان را به آرامی بالا آوردند و دو چشم خود را پوشاندند. من جواب خود را گرفتم و شدت ناراحتی امام را درک کردم و آن قدر منقلب شدم که آهسته برخاستم و منزل ایشان را ترک کردم و یک هفته نتوانستم از منزل بیرون بروم.» مرحوم هاشمی در یادداشت سوم مهر ۱۳۶۶ مینویسد: «آقای خامنهای و احمد آقا آمدند و اطلاع دادند که امام دستور داده اند در نماز جمعه بگویند که هیچ سازشی در پیش نداریم، جز با تنبیه متجاوز.»
نکته دیگری که ذکر آن خالی از لطف نیست، نقلقول سردار سعید قاسمی از اطرافیان امام (ره) مبنی بر ناراحتی بنیان گذار کبیر انقلاب اسلامی پس از قبول قطعنامه است: «حاج عیسی (خادم امام خمینی (ره)) میگفت که امام تا دو روز بعد از پذیرش قطعنامه چیزی نخوردند و وقتی بعد از دو روز وارد اتاق شدم امام من را در بغل گرفت و یک ساعت گریه کرد و گفت حاج عیسی! شهدا به مقامی که بخواهند میرسند، جانبازان اجرشان را میگیرند، اسرا هم برمی گردند. اما من چهکار کنم؟» همچنین مرحوم حجتالاسلام محمدرضا توسلی از مسئولان دفتر امام خمینی (ره) نیز در این رابطه میگوید: «بعد از آنکه امام (ره) قطعنامه را پذیرفتند و گفتند جام زهر را نوشیدم من دیگر خنده بر لب ایشان ندیدم.»
۱۲. نامه امام خمینی (ره) ۱۴ روز پیش از قطعنامه
ذکر این نکته تاریخی ضروری است که بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی، ۱۴ روز پیش از پذیرفتن قطعنامه ۵۹۸ و آنچه «جام زهر» خواندند، در پیامی درباره سقوط هواپیمای مسافربری ایران توسط ناوگان متجاوز آمریکا میفرمایند که «مسئولین نظام باید تمامی همّ خود را در خدمت جنگ صرف کنند. این روزها باید تلاش کنیم تا تحولی عظیم در تمامی مسائلی که مربوط به جنگ است به وجود آوریم. باید همه برای جنگی تمام عیار علیه آمریکا و اذنابش به سوی جبهه رو کنیم. امروز تردید به هر شکلی خیانت به اسلام است، غفلت از مسائل جنگ، خیانت به رسول اللَّه- صلی اللَّه علیه و آله و سلم- است. این جانب جان ناقابل خود را به رزمندگان صحنههای نبرد، تقدیم مینمایم.»
۱۳. قبول قطعنامه؛ از زهر کشندهتر
از اینرو و با توجه به آنچه در فوق آمد، میتوان گفت امام خمینی (ره) برخلاف میل باطنی و فقط بر اساس گزارشهایی که از سوی مرحوم هاشمی رفسنجانی، محسن رضایی، و... و نهادهای مختلف درگیر اداره جنگ ارائه میشد، قطعنامه را پذیرفتند و در پیامی که به مناسبت سالگرد کشتار مکه صادر کردند، ضمن اشاره به پذیرش قطعنامه فرمودند: «اما در مورد قبول قطعنامه که حقیقتاً مسئله بسیار تلخ و ناگواری برای همه و خصوصاً برای من بود، این است که من تا چند روز قبل معتقد به همان شیوه دفاع و مواضع اعلام شده در جنگ بودم و مصلحت نظام و کشور و انقلاب را در اجرای آن میدیدم، ولی به واسطه حوادث و عواملی که از ذکر آن فعلاً خودداری میکنم و به امید خداوند در آینده روشن خواهد شد ... قبول این مسئله برای من، از زهر کشندهتر است؛ ولی راضی به رضای خدایم و برای رضایت او، این جرعه را نوشیدم. در شرایط کنونی، آنچه موجب این امر شد، تکلیف الهی ام بود.»
۱۴. امام خمینی (ره): با خدا معامله کرده ام
امام راحل در ادامه فرمودند: «شما میدانید که من با شما پیمان بسته بودم که تا آخرین قطره خون و آخرین نفس بجنگم؛ اما تصمیم امروز، فقط برای تشخیص مصلحت بود و تنها به امید رحمت و رضای او، از هر آنچه گفتم، گذشته و اگر آبرویی داشتم، با خدا معامله کرده ام...»