در مکتب نهج البلاغه
علل پذیرش حکمیّت در صفین
خطبه ۱۲۵ از کتاب ارزشمند نهج البلاغه را در این مطلب وب گردی دنبال کنید.
به گزارش وب گردی
خبرگزاری صداوسیما؛ در این مطلب وب گردی قصد داریم، خطبه شماره ۱۲۵ از کتاب ارزشمند نهج البلاغه با ترجمه محمد دشتی را مرور نماییم، ضمنا صوت خوانش خطبه و ترجمه آن ضمیمه شده است.
حضرت علي عليه السلام در پاسخ خوارج که ماجراى حکمیّت را نمى پذیرفتند قبل از ورود به شهر در نزدیکى کوفه فرمودند:
۱. علل پذیرش حکمیّت در صفینما افراد را داور قرار ندادیم، تنها قرآن را به حکمیّت «داروى» انتخاب کردیم (که آنها بر سر نیزه کرده و داورى آن را مى خواستند) این قرآن، خطّى است نوشته شده که میان دو جلد پنهان است، زبان ندارد تا سخن گوید و نیازمند به کسى است که آن را ترجمه کند و همانا انسانها مى توانند از آن سخن گویند و هنگامى که شامیان ما را دعوت کردند تا قرآن را میان خویش داور گردانیم، ما گروهى نبودیم که به کتاب خداى سبحان پشت کنیم، در حالى که خداى بزرگ فرمود: «اگر در چیزى خصومت کردید آن را به خدا و رسول باز گردانید» باز گرداندن آن به خدا این است که کتاب او را به داورى بپذیریم و باز گرداندن به پیامبر (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم) این است که سنّت او را انتخاب کنیم، پس اگر از روى راستى به کتاب خدا داورى شود، ما از دیگر مردمان به آن سزاوارتریم و اگر در برابر سنّت پیامبر (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم) تسلیم باشند ما بدان اولى و برتریم. امّا سخن شما که چرا میان خود و آنان براى حکمیّت (داورى) مدّت تعیین کردى من این کار را کردم تا نادان خطاى خود را بشناسد و دانا بر عقیده خود استوار بماند و اینکه شاید در این مدّت آشتى و صلح، خدا کار امّت را اصلاح کند و راه تحقیق و شناخت حق باز باشد، تا در جستجوى حق شتاب نورزند و تسلیم اوّلین فکر گمراه کننده نگردند.
۲. سرزنش کوفیان و خوارج گمراه
همانا برترین مردم در پیشگاه خدا کسى است که عمل به حق در نزد او دوست داشتنىتر از باطل باشد، هر چند از قدر او بکاهد و به او زیان رساند و باطل به او سود رساند و بر قدر او بیفزاید. مردم چرا حیران و سرگردانید و از کجا به اینجا آورده شدید آماده شوید براى حرکت به سوى شامیانى که از حق روى گرداندند و آن را نمى بینند و به ستمگرى روى آورده حاضر به پذیرفتن عدالت نیستند، از کتاب خدا فاصله گرفتند، و از راه راست منحرف گشتند افسوس اى کوفیان شما وسیله اى نیستید که بشود به آن اعتماد کرد و نه یاوران عزیزى که بتوان به دامن آنها چنگ زد شما بد نیروهایى در افروختن آتش جنگ هستید، نفرین بر شما. چقدر از دست شما ناراحتى کشیدم، یک روز آشکارا با آواز بلند شما را به جنگ مى خوانم و روز دیگر آهسته در گوش شما زمزمه دارم، نه آزاد مردان راستگویى هستید به هنگام فراخواندن و نه برادران مطمئنّى براى راز دارى هستید.
۱۲۵- و من کلام له (علیه السلام) فی التحکیم و ذلک بعد سماعه لأمر الحکمین:
إِنَّا لَمْ نُحَکِّمِ الرِّجَالَ وَ إِنَّمَا حَکَّمْنَا الْقُرْآنَ هَذَا الْقُرْآنُ إِنَّمَا هُوَ خَطٌّ مَسْطُورٌ بَیْنَ الدَّفَّتَیْنِ لَا یَنْطِقُ بِلِسَانٍ وَ لَا بُدَّ لَهُ مِنْ تَرْجُمَانٍ وَ إِنَّمَا یَنْطِقُ عَنْهُ الرِّجَالُ وَ لَمَّا دَعَانَا الْقَوْمُ إلَى أَنْ نُحَکِّمَ بَیْنَنَا الْقُرْآنَ لَمْ نَکُنِ الْفَرِیقَ الْمُتَوَلِّیَ عَنْ کِتَابِ اللَّهِ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى وَ قَدْ قَالَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فِی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُولِ فَرَدُّهُ إِلَى اللَّهِ أَنْ نَحْکُمَ بِکِتَابِهِ وَ رَدُّهُ إِلَى الرَّسُولِ أَنْ نَأْخُذَ بِسُنَّتِهِ فَإِذَا حُکِمَ بِالصِّدْقِ فِی کِتَابِ اللَّهِ فَنَحْنُ أَحَقُّ النَّاسِ بِهِ وَ إِنْ حُکِمَ بِسُنَّةِ رَسُولِ اللَّهِ (صلى الله علیه وآله) فَنَحْنُ أَحَقُّ النَّاسِ وَ أَوْلَاهُمْ بِهَا وَ أَمَّا قَوْلُکُمْ لِمَ جَعَلْتَ بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُمْ أَجَلًا فِی التَّحْکِیمِ فَإِنَّمَا فَعَلْتُ ذَلِکَ لِیَتَبَیَّنَ الْجَاهِلُ وَ یَتَثَبَّتَ الْعَالِمُ وَ لَعَلَّ اللَّهَ أَنْ یُصْلِحَ فِی هَذِهِ الْهُدْنَةِ أَمْرَ هَذِهِ الْأُمَّةِ وَ لَا تُؤْخَذَ بِأَکْظَامِهَا فَتَعْجَلَ عَنْ تَبَیُّنِ الْحَقِّ وَ تَنْقَادَ لِأَوَّلِ الْغَیِّ إِنَّ أَفْضَلَ النَّاسِ عِنْدَ اللَّهِ مَنْ کَانَ الْعَمَلُ بِالْحَقِّ أَحَبَّ إِلَیْهِ وَ إِنْ نَقَصَهُ وَ کَرَثَهُ مِنَ الْبَاطِلِ وَ إِنْ جَرَّ إِلَیْهِ فَائِدَةً وَ زَادَهُ فَأَیْنَ یُتَاهُ بِکُمْ وَ مِنْ أَیْنَ أُتِیتُمْ اسْتَعِدُّوا لِلْمَسِیرِ إِلَى قَوْمٍ حَیَارَى عَنِ الْحَقِّ لَا یُبْصِرُونَهُ وَ مُوزَعِینَ بِالْجَوْرِ لَا یَعْدِلُونَ بِهِ جُفَاةٍ عَنِ الْکِتَابِ نُکُبٍ عَنِ الطَّرِیقِ مَا أَنْتُمْ بِوَثِیقَةٍ یُعْلَقُ بِهَا وَ لَا زَوَافِرِ عِزٍّ یُعْتَصَمُ إِلَیْهَا لَبِئْسَ حُشَّاشُ نَارِ الْحَرْبِ أَنْتُمْ أُفٍّ لَکُمْ لَقَدْ لَقِیتُ مِنْکُمْ بَرْحاً یَوْماً أُنَادِیکُمْ وَ یَوْماً أُنَاجِیکُمْ فَلَا أَحْرَارُ صِدْقٍ عِنْدَ النِّدَاءِ وَ لَا إِخْوَانُ ثِقَةٍ عِنْدَ النَّجَاءِ.