به گزارش خبرنگار
خبرگزاری صدا و سیما؛ آقای رامین مهمانپرست که بیشتر به عنوان سخنگوی پیشین وزارت امور خارجه (دولت دهم) شناخته میشود، قصد کاندیداتوری در سیزدهمین انتخابات ریاست جمهوری را دارد. او سال ۹۲ هم در آخرین روز ثبت نام دوازدهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری با حضور در وزارت کشور به عنوان نامزد انتخابات ثبت نام کرد. البته این تنها ثبت نام انتخاباتی او نبوده؛ در سال ۹۸ هم برای یازدهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی نامزد شد. او متولد سال ۱۳۳۹ است و مهمترین سابقه اجرایی اش را ۳۵ سال فعالیت دیپلماتیک عنوان میکند. فارغالتحصیل مهندسی نرمافزار از دانشگاه صنعتی شریف و کارشناسی ارشد مدیریت دولتی دارد. همچنین آقای مهمانپرست مدرک MBA را از دانشگاه کارلتون کانادا دریافت کرده است.
در ادامه متن گفتگوی خبرنگار خبرگزاری صداوسیما با آقای مهمان پرست را میخوانید:
قصد شما برای حضور در انتخابات رباست جمهوری جدی است؟
بله؛ من تصمیم گرفتم و قصد دارم حتماً وارد رقابت انتخابات ریاست جمهوری شوم.
۳۵ سال در وزارت خارجه بوده ام
چه سوابق اجرایی برای انجام این مسئولیت دارید؟
عمدهترین سابقه کاری من ۳۵ سال در وزارت امور خارجه بوده است؛ ۱۲ سال سفیر و نماینده نظام در کشورهای تایلند، قزاقستان، لهستان و همچنین سفیر آکردیته در میانمار، لائوس و لیتوانی بوده ام. وقتی کسی به عنوان سفیر و نماینده نظام معرفی میشود باید در زمینههای مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، نظامی و امنیتی و همچنین مسائل داخل کشور تسلط داشته باشد و در برابر سایر کشورها بتواند منافع ملی را دنبال کند. این یک جایگاهی است که شما نمیتوانید بدون شناخت کافی به عنوان نماینده نظام وارد شوید. مسئولیتهای دیگر فرهنگی و مطبوعاتی هم در وزارت خارجه داشتهام و با اقشار مختلف در زمینههای فرهنگی و مطبوعاتی ارتباط نزدیک داشته ام. چهار سال هم سخنگوی وزارت خارجه و رئیس دستگاه دیپلماسی عمومی وزارت خارجه بوده ام و در این جایگاه باید با گروههای مختلف اعم از جامعه دانشگاهی، هنرمندان، ورزشکاران، روحانیت، نظامیان و با مردم در سطوح مختلف ارتباط نزدیک داشتم. یک بُعد جدی سوابقم هم در حوزه اقتصاد بود؛ در سیاست خارجی بدون تسلط بر کار اقتصادی نمیتوانیم روابط را شکل بدهیم و حدود ۸۰ درصد فعالیت ما رنگ و بوی اقتصادی داشت.
مردم میخواهند در معیشتشان گشایش ایجاد شود/ مردم انتظار تغییر دارند
بعضی وقتها مسئولان بعد از این که مسئولیت را بر عهده میگیرند، میگویند شرایط از آن چه تصور میکردیم سختتر بود و نتوانستیم اهداف و وعدهها را به دلیل سختی شرایط محقق کنیم. شما با دشواریها و پیچیدگیهای کنونی جامعه ایران آشنایی دارید و خودتان را برای رفع این مشکلات توانمند میبینید؟
شرایط کشور واقعاً سخت و پیچیده شده است و اگر احساس نگرانی نداشتیم شاید عزم جدی برای ورود به این صحنه را پیدا نمیکردیم. شرایط اقتصادی و شرایط مردم سخت شده است؛ مردم انتظار تغییر دارند و میخواهند که در معیشت شان گشایش ایجاد شود. جوانان که ۵۰ درصد جمعیت کشور را تشکیل میدهند یک چشم انداز مثبت را دنبال میکنند. متأسفانه با وضعیتی که پیش آمده خیلیها در حال ناامید شدن هستند و احساس میکنند ادامه وضعیت گذشته نمیتواند تغییر بزرگ را ایجاد کند، به همین دلیل نگرانی از کاهش مشارکت مردم در انتخابات وجود دارد. ما باید با یک تیم متخصص که ریشه مشکلات را شناسایی کرده است و طرح و برنامه دارد، وارد کار بشویم.
با ائتلاف وحدت ملی وارد این عرصه شده ایم
شما تیم دارید؟
بله؛ کسی که میخواهد یک دولت تشکیل دهد نمیتواند "تنها" وارد این صحنه شود؛ ما به عنوان ائتلاف وحدت ملی که یک جریان کشوری با رویکرد منافع ملی است وارد این عرصه شده ایم. در واقع این ائتلاف که حدود سه سال است در همه استانها کار تشکیلاتی میکنند، حداقل ۵ هزار نیروی تخصصی دارد که در ۱۰۰ کارگروه تخصصی کار میکنند. حدود ۳۰ تا ۴۰ مورد از این کارگروهها بسیار فعال هستند. ریشه مشکلات را در ساختارهای اداری و اقتصادی کشور شناسایی کردیم و راهکارهای حل آن را تدوین کردیم و طرح و برنامه جامع در زمینه اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و ... آماده کردم.
اشتغال؛ یکی از مهمترین نیازهای کشور
محورهای مهم برنامه اقتصادی تان را بگویید؟
یکی از مهمترین نیازهایی که در کشور احساس میشود اشتغال است؛ ۴۰ میلیون جوان بین ۱۵ سال تا ۴۰ سال داریم. در بخشهای مختلف ظرفیتها را شناسایی کرده ایم؛ مثلاً در کشاورزی ۴ و نیم میلیون نفر شاغل هستند که بخشی از آنها از درآمدشان ناراضی هستند؛ برای این که چگونه باید کمک بشوند تا کسانی که شاغل هستند ادامه بدهند و فرصت جدیدی هم برای جوانان بوجود بیاید، برنامه داریم. سه هدف گذاری برای کمک به کشاورزان داریم. در بخش معدن حدود یک میلیون کیلومتر مربع قابلیت اکتشاف و استخراج داریم، حتماً باید به این پرداخته شود و برای ورود بخش خصوصی به این حوزه برنامه ریزی کرده ایم. در بخش صنایع مختلف مثل چوب و مبلمان مزیت نسبی داریم. ما شناسایی کرده ایم که مشکلات تولید کنندگان ما چیست؛ نیاز به ماشین آلات مدرن، آموزش، سرمایه در گردش و نقدینگی را در برنامه در نظر گرفته ایم.
نتیجه چاپ پول بدون پشتوانه، تورم و کاهش ارزش پول ملی است
یک مسئله مهم در حوزه اقتصاد، کاهش ارزش پولی ملی است؛ در این حوزه مشخصاً چه برنامهای دارید؟
وقتی ارزش پولی ملی کاهش پیدا میکند، نشان میدهد، نتوانسته ایم خوب عمل کنیم؛ مهمترین دلیلش میتواند یک تورم سنگین و نقدینگی وسیع بدون پشتوانه تولیدی باشد. متأسفانه یکی از ساختارهایی که در کشور ما دچار مشکلات اساسی است، "دولت بزرگ و پرهزینه" است که باید یک درآمدی برای کشور ایجاد کنیم تا از پس این هزینه بربیاید؛ شما اگر به بودجه نگاه کنید میبینید در ردیف بودجه عمومی دولت در سال ۹۸، پانصد و ۲۰ هزار میلیارد تومان ردیف بودجه عمومی دولت بوده است و بودجه شرکتهای دولتی ۲ و نیم برابر یعنی یک میلیون و ۲۷۰ هزار میلیارد تومان بوده است. این نشان میدهد اقتصاد کشور در چه بحرانی است؛ چرا باید بودجه شرکتهای دولتی، بانکها و بیمهها دو نیم برابر بودجه عمومی دولت باشد، این وضعیت در سال ۹۹ و ۱۴۰۰ بدتر هم شده است؛ تازه این بودجه محقق نمیشود، چون منابع تأمین بودجه یا باید از طریق "درآمدهای نفتی و ارز" باشد که ما نمیتوانیم در حال حاضر روزانه بیش از ۲ میلیون بشکه نفت به فروش برسانیم و یا باید از طریق "مالیات" باشد که آن هم به دلیل سیستم غلط به خزانه برنمی گردد و صرف هزینههای دولت میشود. به همین دلیل شرکتهای دولتی اکثراً زیان دهنده هستند و فساد و تبعیض مربوط به این شرکتهای دولتی است. در این شرایط فقط کارمندان، کارگران و معلمان مالیات میپردازند و خیلی از بخش خصوصی ما دچار مشکل شده است. خب چگونه میخواهیم مالیات را افزایش دهیم؟ مردمی که تحت فشار هستند چگونه باید بیشتر مالیات بدهند اینها نارضایتی اجتماعی بوجود میآورد.
به جای نفت و مالیات شما چه راهکاری برای تأمین منابع بودجه دارید؟
در بودجه فعلی چاپ پول بدون پشتوانه در نظر گرفته شده است که نتیجه اش تورم و کاهش ارزش پول ملی میشود و در خوش بینانهترین حالت باید منتظر یک تورم ۶۰ درصدی باشید؛ بنابراین این وضعیت نیازمند جراحی است.
مشوقهایی داریم که کارمندان دولت احساس کنند اگر خودشان را از بدنه دولت جدا کند و به بخش خصوصی بپیوندد درآمدش چند برابر میشود. این جراحی را چگونه میتوانید انجام دهید؟
ما باید وزن دولت را کم کنیم و بخش خصوصی را تقویت کنیم؛ در برنامهای که تدوین کرده ایم ۴ میلیون کارمند دولت و ۴ و نیم میلیون بازنشسته دولتی داریم هر کدام از اینها اگر خانواده ۳ یا ۴ نفری داشته باشند ۴۰ درصد جمعیت کشور سر ماه از دولت حقوق میخواهد؛ این ۱۰ برابر استاندارد بین المللی است. باید دولت را کوچک کنیم. البته بعضیها نگران میشوند و فکر میکنند کوچک کردن دولت یعنی کارمندان از کار بیکار شوند و نارضایتی ایجاد شود؛ در طرحهایی که آماده کرده ایم مشوقهایی را داوطلبانه ارائه میکنیم که هر کس احساس کرد خودش را از بدنه دولت جدا کند و به بخش خصوصی بپیوندد درآمدش چند برابر خواهد شد. مشوقها این گونه است اگر فردی بنا به شرایطش میتواند با ۵۰۰ میلیون تومان خودش را بازخرید کند میتوانیم او را تشویق کنیم که به جای این سه برابر درآمد داشته باشد. همچنین مثلاً اگر حقوق یک کارمند دولت ۶ تا ۷ میلیون تومان است میتوانیم طوری مشوق بدهیم که در بخش خصوصی در ظرف یک مدت کوتاه دو سه ماهه حداقل سه برابر درآمد سالیانه اش درآمد داشته باشد. طبق این برنامه، در طول هشت سال هر ساله ۵۰۰ هزار نفر از بدنه دولت داوطلبانه جدا میشوند و به بخش خصوصی میروند؛ در کنارش سالیانه ۲۵۰ هزار استخدام جدید از نخبگان و فارغ التحصیلان خواهیم داشت. در واقع در یک برنامه هشت ساله شما دو میلیون از نخبگان را استخدام کرده اید، اما در مجموع وزن دولت دو میلیون کمتر شده است. این افرادی که داوطلبانه از دولت جدا میشوند در بخش خصوصی تسهیلات کامل در اختیارشان قرار میگیرد که بتوانند فعالیت شان را به خوبی انجام بدهند. وقتی درآمد بخش خصوصی افزایش پیدا کند مالیات میدهد و شما در یک فرمول هزینههای دولت را پایین میآورید و درآمد را بالا میبرید. معنایش این است که دیگر بودجه وابسته به درآمدهای نفتی نیست. الان بدترین کار این است که ما نفت را میفروشیم و خرج هزینه جاری کشور میکنیم؛ کشورهایی هستند که نفت و گاز ندارند، اما جزو کشورهای پیشرفته هستند ما باید از تجربه آنها استفاده کنیم؛ درآمدهای نفتی باید برای زیرساختها هزینه شود. متأسفانه در کشور ما با این درآمدها در مرزها وضعیت به گونهای است که مرزنشینان رو به قاچاق و کولبری میآورند. ما قیمت بنزین را ۳ هزار تومان اعلام کردیم و هر کس هر چقدر بخواهد میتواند مصرف کند و هیچ تخلفی نکرده است؛ خب یک نفر هم میآید با یک تانکر ۲ هزار و ۵۰۰ لیتر بنزین میزند و یک ساعت بعد آن طرف مرز لیتری ۱۹ هزار تومان میفروشد یعنی در یک ساعت ۵۰ میلیون تومان به دست میآورد این یعنی ما داریم زمینه قاچاق سوخت را فراهم میکنیم و هزاران ماشین پشت سر هم برای قاچاق ثروت ملی میایستند.
به هر ایرانی بالای ۱۸ سال، ماهانه ۱۵ لیتر بنزین و ۱۵ لیتر گازوئیل رایگان تعلق میگیرد
راهکار شما برای این وضعیت چیست؟
در طرحی که آماده کرده ایم سهمیه سوخت روی کارت ملی داده میشود؛ هر فرد بالای ۱۸ سال در ایران ماهیانه ۱۵ لیتر بنزین و ۱۵ لیتر گازوئیل سهمیه میگیرد؛ بعضیها فکر میکنند گازوئیل ارزش ندارد در حالی که میزان قاچاق گازوئیل وحشتناک است و در خارج از کشور قیمت گازوئیل اگر از بنزین گرانتر نباشد، ارزانتر نیست و به طور متوسط قیمت بنزین و گازوئیل بالای یک یورو است. در این طرح به هر فرد ۳۰ لیتر بنزین و گازوئیل داده میشود و دیگر سهمیه به خودروها تعلق نمیگیرد؛ چرا؟ چون ممکن است یک نفر ۱۰ ماشین داشته باشد؛ چرا باید ۱۰ برابر از یارانه استفاده کنند؟ و یک جوان ۱۸ ساله که ماشین ندارد چرا نباید از یارانه استفاده کند؟ و یا یک خانوادهای که ضعیف هستند، ترجیح میدهند به جای استفاده از آن سوخت، درآمد داشته باشند، پس در این طرح هر کس دوست داشته باشد میتواند از سهمیه رایگان بنزین و گازوئیل استفاده کند و هر کس دوست نداشت میتواند به اندازه هر لیتر ۲۰ هزار تومان برای خرید اجناس مختلف از کارتش استفاده کند و هر فرد بالای ۱۸ سال ماهیانه ۶۰۰ هزار تومان پس انداز خواهد داشت. در واقع شما به صورت عادلانه آن چه که مربوط به سهمیه سوخت است به همه میدهید. این طرح موقعی پیاده میشود که در کنارش سیستم حمل و نقل عمومی کاملاً بازسازی میشود. در طرحی که پیش بینی کرده ایم در چهار سال اول هر سال ۵۰۰ هزار اتومبیل در اختیار تاکسیرانی و بخش خصوصی تاکسیرانی قرار میگیرد.
این خودروها تولید داخل خواهند بود؟
لزوماً نه. وقتی میخواهید سالیانه ۵۰۰ هزار سواری با استانداردهای بین المللی در نظر بگیرید بهترین کار این است که صنایع خودروسازی داخلی هم با ارتقاء کیفی روبرو شود و همچنین سراغ کارخانجات بزرگی برویم که خط تولید را در کنار خودروسازی داخلی افزایش بدهند.
اگر خودروسازها به خاطر تحریم نتوانند بیایند چه میکنید؟
هر جای دنیا که شما بروید وقتی منافع اقتصادی غلبه کند و جذابیت داشته باشد تحریم کنار میرود.
چرا رنو و پژو از ایران رفتند؟
به این دلیل که یک شرکت خودروسازی که در بازار آمریکا یا بعضی از کشورهای غربی چندین برابر ایران مشتری دارد را در فشار قرار میدهند و میگویند اگر به بازار ایران بروی بازار آمریکا را از دست میدهی؛ خب محاسبه میکند و میبیند منفعتش این است که ایران را از دست بدهد، اما مگر همه خودرو سازهای بزرگ دنیا همینها هستند که در چند کشور غربی هستند؟ تا بحث تحریم کنار رفت برای سود خودشان آمدند و حتی دنبال انتقال تکنولوژی هم نبودند بلکه فقط یک بازار راحت و ارزان پیدا کردند و به محض این که به آنها فشار آمد، رفتند. من چند کارخانه بزرگ خودروسازی در دنیا را معرفی کنم که اینها بازار در حد آن شرکتهای معروف نیستند، اما کیفیت و قیمت خوب دارند و به دنبال راه انداختن خط تولید در ایران هستند و از تحریم به دلیل منافع شان نمیترسند. حتی برخی از کشورها هستند، چون حجم تجارت شان با ما بالاست وقتی با تحریم به آنها فشار میآورند خودشان میروند با آمریکاییها چانه زنی میکنند و میگویند ما را از تحریم مستثنی کنید. چرا؟ چون منافع بزرگی دارند.
پس چرا برخی از مسئولان همه مشکلات را به گردن تحریمها میاندازند؟
اشتباه میکنند؛ ریشه اصلی مشکلات سوء مدیریتهای داخلی است. من نمیگویم تحریم بی اثر است، اما نهایتا ۲۰ درصد محدودیت ایجاد میکند.
خبرنگار: الان تامین غذا را هم به تحریم گره میزنند..
روشهای شان غلط است؛ آمده اند یک سیستم اقتصادی را با ساختارهای غلط، در ایران درست کرده اند و دولتهای مختلف که آمده اند هر کدام مربوط به یک گروه (جناح) بوده و دلش نمیخواسته دست به جراحی و ریسک بزند، همین وضعیت را تحمل کرده اند و دائما بدتر شده است. از یک طرف دولت با هزینه هایش بزرگ شده است و از یک طرف بخش خصوصی اسیر چنگال اقتصاد دولتی شده است و فرصت تحرک نداشته است در همچنین شرایطی به جای کوچک کردن دولت چشم امید به فروش نفت داشته اند، اصلا شما فرض کنید برجام به توافق نهایی رسید و کل تحریمها لغو شد و هیچ محدودیتی در تراکنش بانکی نداشته باشیم و همه چیز عادی شود در چنین شرایطی تا کی میتوانیم نفت و گاز را بفروشیم و در دولت حقوق بدهیم؟ پس این کشورهایی که الان نفت و گاز ندارند باید ورشکسته باشند! اما بسیاری از کشورهایی که نفت و گاز ندارند با اصلاح ساختار جزو کشورهای برتر جهان هستند. ما دولتی درست کرده ایم که در آن اقتصادی دولتی رانت اطلاعاتی، امکان تبعیض و فساد دارد؛ مثلا میخواهند ارز دولتی اختصاص بدهند، به چه کسی بدهند؟ میرویم شرکت را نگاه میکنیم میبینیم ۱۰ روز است که ثبت شده و چند صد میلیون دلار به این شرکت داده اند که کالای اساسی وارد کند که یا اصلا وارد نکرده و یا بخشی را وارد کرده است و یا همه را وارد کرده، اما با قیمت آزاد فروخته، یعنی همه آن با فساد روبه رو شده است، اگر میخواهیم از این شرایط رها شوید باید جراحی کنید، جراحی، مدیر سالم میخواهد و کسانی را میخواهد که خوش فکر، خلاق و جرات جراحی را داشته باشند. دولتهای ما به حل مشکلات با دید مُسَکن نگاه کرده اند، یا هیچ کس جرات جراحی نداشته یا فکر کرده است با روشهای دیگر مشکل حل میشود.
جرأت جراحی اقتصادی را داریم
شما جرات جراحی دارید؟
چارهای جز جراحی نداریم؛ تیم ما برای آن که تغییر بزرگ را ایجاد کند، کاملا آماده است.
از تیم گفتید؛ الان به طور مثال برای معاون اولی چه کسی را در نظر دارید؟
ما یک تشکیلات هستیم؛ یعنی جریان ائتلاف وحدت ملی که با پیوستن احزاب و اصناف مختلف در وزارت کشور ثبت شده است و در همه استانها دفتر داریم. وقتی یک کار تشکیلاتی میکنیم باید یک بانک اطلاعاتی داشته باشید و افرادتان را براساس کار تشکیلاتی و نظر مجموعه انتخاب کنید؛ ما از بین ۵ هزار نیروی تخصصی که در بانک اطلاعاتی داریم همه افراد را با کمک جمع و مشورت تیم وحدت ملی انتخاب خواهیم کرد؛ افراد در ذهن مان هستند، اما نمیخواهیم تنهایی تصمیم بگیریم.
برنامه هایمان هشت ساله است
در صحبتهای تان از "برنامههای هشت ساله" صحبت کردید، به نظر شما ریاست جمهوری در کشور ما هشت ساله است؟
برای آن که ساختارها روی ریل درست بیافتد و آثارش در زندگی مردم مشخص شود یک برنامه هشت ساله لازم است؛ برنامههایی هم که برای حل مشکلات کشور آماده کرده ایم، هشت ساله است. برای مثال مشکل کمبود مسکن داریم و خیلی از جوانها اگر بخواهند ازدواج کنند اولین مشکل شان این است که چگونه از پس هزینهها بربیایند؛ ما سه میلیون کمبود مسکن و دو میلیون بافت فرسوده و در مجموع ۵ میلیون مسکن نیاز داریم؛ آمارها میگویند هر سال بین ۵۵۰ تا ۶۵۰ هزار ازدواج جدید ثبت میشود یعنی در یک دوره هشت ساله حدود ۵ میلیون ازدواج جدید و نیاز به مسکن ایجاد میشود. فرض را بر این میگذاریم همه جوانان که میخواهند ازدواج کنند مسکن ندارند، پس شما در هشت سال باید ۱۰ میلیون مسکن ایجاد کنید؛ در طرح ما هر سال یک میلیون و ۲۰۰ هزار مسکن جدید پیش بینی کردیم با حساب این که بودجه اش باید از کجا تامین شود، پیش بینی کرده ایم این مسکنها زیر ۶۰ متر باشد؛ چه کسی میخواهد این واحدها را بسازد؟ باید بخش خصوصی فعال شود، تسهیلات بدهیم تا بخش خصوصی فعال شود. در این میان ۶۰۰ هزار واحد مسکونی در هر سال با جدا کردن قیمت زمین با هزینه ساخت ۳۰۰ میلیون تومان در نظر گرفته ایم؛ این ۳۰۰ میلیون تومان را اگر برای ۶۰۰ هزار واحدی که میخواهد در شهرهای مختلف ساخته شود اگر با تسهیلات ۲۰ ساله و بهره ۶ درصد بدهیم، قسط ماهیانه اش ۲ میلیون تومان میشود؛ یعنی ۶۰۰ هزار خانواده ضعیف، جوانهایی که تازه ازدواج کرده اند و کسانی که در فشار هستند صاحب آپارتمان میشوند و اقساطش از اجارهای که باید پرداخت کنند، کمتر است.
سالانه یک میلیون ۲۰۰ هزار مسکن احداث میکنیم
فکر میکنید چرا وزیر راه و شهرسازی ما در حال حاضر چنین طرحی را پیاده نمیکند؟
واقعا برای من هم جای سوال است. بعضی از وزرایی که مسئولیت کار را به عهده میگیرند اعتقادی به طرحهایی مثل مسکن مهر ندارند. این همه زمین در کشور داریم و از خیلی از زمینهایی که در حاشیه شهر است با برنامه ریزی میتوانیم استفاده کنیم؛ فرض کنید در داخل شهرها میتوانیم از زمینهای اوقاف هم استفاده کنیم. پیش بینی کرده ایم در شهرهای مختلف به طور متوسط چه مقدار تسهیلات بدهیم تا ۸۰ درصد توانایی لازم برای خرید مسکن فراهم میشود؛ در شهرستانها اقساط ماهیانه سه میلیون و در شهرهای بزرگ ماهی ۴ میلیون است؛ یعنی در بدترین حالت حداکثر با ۴ میلیون تومان اقساط میتوان واحد مسکونی ساخت. ممکن است یک دولت ۴ ساله باشد، اما دولت بعدی میتواند آن برنامه را ادامه بدهد. اگر شما سالانه یک میلیون و ۲۰۰ هزار واحد مسکونی بسازید معنی اش این است که یک میلیون شغل ایجاد کرده اید و ۴۸۰ رشته شغلی را فعال کرده اید و چرخ اقتصاد کشور را به حرکت درآورده اید.
منابع تامین بودجه این طرحها از کجا خواهد بود؟
اگر یارانهها را درست مدیریت کنید بودجه تامین میشود، مثلا در مدیریت سوخت اگر سیستم حمل و نقل عمومی را عالی و باکیفیت طراحی کنید هم اشتغال مردم ایجاد میشود و کل رقمی که برای همه طرحهای بزرگ نیاز داریم، یک میلیون و ۵۰۰ هزار میلیارد تومان است که فقط یک میلیون و ۲۰۰ هزار واحد مسکونی را کلید میزنید و ۴ و نیم میلیون کشاورز را حمایت میکند. شما اگر سوخت را با آن طرحی که گفتم اجرا کنید یعنی به افراد روی کارت ملی سهمیه سوخت بدهید، در کنارش سهمیه تمام شبکه حمل و نقل عمومی، تمام نیروگاهها و کارخانهها و سیستم حمل و نقل بین شهری و همه حوزههایی که از این سوخت استفاده میکنند همان سهمیه را بدهید در واقع همه سهمیهها را حفظ کرده اید و حتی به مردم رایگان داده اید، اضافه بر آن هر کس که بخواهد اضافه مصرف کند به جای مصرف و قاچاق در بازارهای بین المللی با قیمت اصلی آن میفروشیم با چنین مدیریتی سالیانه یک میلیون میلیارد تومان درآمد اضافه پیدا میکنید. حالا آن کسانی که در مناطق مرزی سوخت قاچاق میکردند میتوانند با این درآمد در کارخانههای احداث شده در مناطق مرزی فعالیت کنند. یک اشکال عجیبی که وجود دارد این است که به برخی از مرزنشینان به این دلیل که درآمدشان کم است سهمیه سوخت میدهید برای این که قاچاق کنند و درآمد داشته باشند این واقعا بی تدبیری است؛ خب ما با قیمت بین المللی، بنزین و گازوئیل مان را میفروشیم و در برابر آن در استانهای ضعیف کارخانه و کار ایجاد میکنیم. الان در خانوادهها اگر یک شغل برای یک جوان ایجاد کنید هم درآمد خانواده افزایش پیدا میکند، هم دغدغه خانواده برطرف میشود و هم از آسیبهای اجتماعی ما کم میشود.
اختیاری شدن خدمت سربازی با اختصاص وام
ما الان حدود ۳ میلیون مشمول غایب خدمت سربازی داریم؛ پیش بینی کرده ایم سالیانه ۳۵۰ هزار نفر بتوانند خدمت سربازی شان را بخرند؛ شرطش این است که سه هفته آموزش نظامی را بگذرانند ممکن است شما بگویید این طرح مربوط به افراد پولدار است، اما اگر فرض کنید از این ۳۵۰ هزار نفر هیچ کدام توانایی خرید خدمت را ندارند؛ یک صندوقی را پیش بینی کرده ایم که وام خرید خدمت وظیفه را بدهد و اقساط ماهیانه یک میلیون تومان داشته باشد.
اعتبار این طرح چگونه تامین میشود؟
گفتیم ۳۵۰ هزار نفر را پیش بینی کرده ایم که خدمت سربازی شان را بخرند و سه هفته آموزش نظامی بگذرانند و در بازار کار فعال شوند و ماهیانه اقساط را بدهند؛ در کنارش اعلام میکنیم هر کس آمادگی داشته باشد خدمت وظیفه را انجام دهد برای زیر دیپلم ماهیانه سه میلیون تومان، دیپلم ۴ میلیون تومان، کاردانی ۵ میلیون تومان، لیسانس ۶ میلیون تومان، کارشناسی ارشد ۷ میلیون و دکتری ماهی ۸ میلیون حقوق میگیرد؛ شما فکر میکنید اگر این طرح را اعلام کنید چند نفر برای خدمت سربازی هجوم میآورند؟ کل رقمی که برای رفع بلاتکلیفی ۷۰۰ هزار جوان مشمول سربازی یعنی ۳۵۰ هزار نفر که خدمت شان را میخرند و ۳۵۰ هزار نفر که خدمت میکنند و حقوق خوب میگیرند، سالانه ۱۰ هزار میلیارد تومان است؛ یعنی در قبال آن یک میلیون میلیارد تومانی که در نتیجه مدیریت سوخت به دست میآید، ۱۰ هزار میلیارد تومان که اختصاص بدهید ۷۰۰ هزار جوان از بلاتکلیفی درمی آید.
شعار ما این است: به داد مردم ایران برسیم
شعار خاصی در انتخابات دارید؟
شعار ما این است که باید رویکرد ملی داشته باشیم و فراجناحی عمل کنیم؛ شعار ما این است اول باید به داد مردم ایران برسیم و رضایت مردم را جلب کنیم و در مشکلات معیشتی گشایش ایجاد کنیم آن وقت کشور قدرتمندی میشویم که مردم به صورت گسترده در همه صحنهها مشارکت میکنند و حتما در اهداف بلندی که کشور ما در حضور منطقهای و بین المللی دارد موفق میشود؛ پس اول باید به مردم برسیم.
اخباری دریافت کردیم که بعضیها در صحنه رقابت هزینههای وحشتناک میکنند
هزینه تبلیغات انتخاباتی شما چقدر خواهد بود و از کجا تامین میشود؟
اخبار مختلفی دریافت میکنیم که بعضیها در صحنه رقابت هزینه وحشتناک میکنند. میدانم که بعضی از افراد فقط برای کار رسانه رقم ۱۵۰ میلیارد تومان در نظر گرفته اند و برخی برای کارهای ستادی و رسانهای هزار و ۴۰۰ میلیارد تومان بودجه در اختیارشان گذاشته شده است
اینها چه کسانی هستند؟
بالاخره دوستان حامیان زیادی دارند و کسانی که این پولها را میگذارند لابد انتظاراتی دارند؛ اما ما یک جریان مردمی هستیم و تشکیلات بر پایه جوان ها، متخصصین و کسانی که عاشق کشور هستند شکل گرفته است؛ ما برای اولیهترین هزینهها آن بودجهها را نداریم؛ من از یک مزیتی که برخوردار هستم و از آن استفاده میکنم و آن ارتباط خوب رسانهای است؛ رسانهها به ما توجه میکنند و حرفهای ما را تبلیغ میکنند بهترین ابزار ما رسانهها و فضای مجازی است، تمام تلاش مان را میکنیم با کمترین هزینه حرفها و برنامههای مان را به اطلاع مردم برسانیم و مردم بدانند یک جریان، فکر و چهرههای جدیدی هستند و میخواهند با طرح و برنامهها مشکلات را حل کنند. ممکن است در این رقابت نتوانیم با آدمهایی که حامیان بزرگی دارند رقابت کنیم، ولی وظیفه ما این است که به صحنه بیاییم؛ اگر مردم ما را حمایت و فقط مطالب ما را منتشر کنند و این طرحها به گوش مردم برسد، میدانند واقعا میشود این کشور را عالی اداره کرد. اگر ما مشکلات داخلی را حل کنیم آن وقت تحریمها را راحتتر میتوانیم برداریم و از موضع قدرت وارد مذاکره میشویم و حق شما را زودتر میدهند، ولی اگر از موضع ضعف و با مشکل داخلی به مذاکره بروید مطمئن باشید نتیجه آن شکست و فشار طرف مقابل است؛ وقتی طرف مقابل میداند ما در موضع ضعف قرار داریم چه دلیلی دارد برای ما گشایش ایجاد کند، فشارش را بیشتر میکند. ما باید به مردم تکیه، و ساختارها را درست کنیم؛ مردم راضی باشند در صحنههای بیرونی هم موفق خواهیم بود.
تا آخر میمانید یا ممکن است به نفع گروهی کنار بروید؟
چون هدف و برنامه داریم تا آخر هستیم و به دنبال آن هستیم که یک جریان جدید در جامعه ایجاد کنیم؛ نمیخواهیم چهرهها و جریانات سیاسی تکراری باشند پس تا آخر هستیم.