یادداشت پژوهشی
چگونه اعتماد کنیم؟ و چگونه از آن محافظت کنیم؟
مبنا و ریشه یک ارتباط درست اعتماد است. آنجا که ارتباط لطمه میخورد انگار که یک پای اعتماد میلنگد. بدون اعتماد رابطه برقرار کردن و زندگی کردن کار سخت و دشواری برایمان میشود.
به گزارش سرویس پژوهش خبرگزاری صدا وسیما: برخی خصوصیات آدم قابل اعتماد را موارد زیر دانسته اند: "، چون با فرد قابل اعتماد احساس امنیت میکنم. من را آنطور که هستم میپذیرد. مهربان است. عاقل است. با گذشت است. صداقت دارد. میتوانم راحت به او حرف هایم را بزنم. نگاهش صادقانه است. رازدار است. باگذشت است. صبور است. فهمیده است. سرزنش نمیکند. شنونده خوبی است. آرام است. مرا حمایت میکند. مرا کمک میکند. به رویم نمیآورد. راهنمایی ام میکند. حس همدلی دارد. دستم را میگیرد. خوشبین است. به من امید میدهد. برایم شر نمیشود از گفتن حرف هایم، مرا درک میکند. " همه اینها ویژگی آدمی است که من میتوانم به او اعتماد کنم و قابل اعتماد است. بیشتر ما تجربه یک آدم قابل اطمینان را داریم. اینها تجربههای مشترک است یا ممکن است متفاوت باشد.
چه اعتماد و چه بی اعتمادی تحت تاثیر یک سری عوامل است. بین آدمی که میتوانیم به او اعتماد کنیم با آدمی که نمیتوانیم به او اعتماد کنیم. تفاوت زیادی وجود دارد.
اعتماد مبنا و ریشه یک ارتباط درست: مبنا و ریشه یک ارتباط درست اعتماد است. آنجا که ارتباط لطمه میخورد انگار که یک پای اعتماد میلنگد. بدون اعتماد رابطه برقرار کردن و زندگی کردن کار سخت و دشواری برایمان میشود. اعتماد یک نیاز جهانی و انسانی است. است. اعتماد در همان ایام کودکی شکل میگیرد و جزء مراحل رشد است.
کالبد شکافی اعتماد: ۷ ویژگی اعتماد: از دیدگاه کارشناسان اعتماد رابطهای با هفت ویژگی Braving) (" مرزها و حریم ها، اعتبار و اعتماد پذیر بودن، پاسخگویی (روی کسی حساب کردن)، رازداری، صداقت (درستکاری)، عدم قضاوت، سخاوت". است:
* داستان مرزها و حریم ها: در فرهنگ ما داستان مرزها و حریمها داستان مهم و مفصلی است. وقتی به کسی اعتماد میکنیم که طرف مقابل حریمها و مرزهای ما را بشناسد و به آن احترام بگذارد؛ و آنها را رعایت کند. خیلی از آدمها تا به آنها میرسیم یک سری سوالات از شما میکنند که شما با آن سوالات اذیت میشوید آن سوالات حریم شخصی و خصوصی شما است. برخی میگویند ما خیلی صمیمی هستیم. پس هیچ مرزی بین من و تو وجود ندارد. اما داستان این است که خیلی وقتها تعریف درستی از حریمها و مرزهایمان نداریم؛ و اشتباها اسم آنرا صمیمیت میگذاریم. صمیمیت هم مرز و حریم دارد. داستان این است که ما خیلی وقتها برای آدمهای دیگر مرزهایمان را شفاف نمیکنیم و به دیگران اجازه ورود به مرزهای خودمان را میدهیم.
نباید هر چیزی را بگوییم و هر سوالی را از دیگران بپرسیم. سوالاتی که ربطی به من ندارد. این مرز در همه روابط هست. روابط بین مادر و فرزند، زن و شوهر، خواهر و برادر. حتی در فضای مجازی هم داستان مرز و حریم را میبینیم. اینکه چه پیامهایی را هم میفرستیم. اینکه من چطور به خودم اجازه میدهم یکسری پیامها را که شاید آن آدم دوست نداشته باشد و ورود به حریم شخصی آن آدم است برایش ارسال کنم. در فضای مجازی شاید باید بازتعریفی از مرزها داشته باشیم؛ لذا باید به حریم و مرزهای دیگران احترام گذاشت و هم خودم باید مرز داشته باشم.
* داستان اعتبار و اعتماد پذیر بودن: اعتماد در طول زمان شکل میگیرد. آنجایی کارها و حرفهای من اعتبار دارد که اگر قول و تعهدی میدهم واقعا پای آن ایستاده ام. اگر میتوانیم بله بگوییم بله بگوییم و اگر نمیتوانیم نه بگوییم. این خیلی بهتر از آن است که بله بگوییم و بعد نتوانیم انجام دهیم. من ممکن است در جایی به هر دلیلی نتوانستم. مسئولیت این کار را میپذیریم یا عذرخواهی میکنم یا قول به جبرانش میدهم. در طول زمان اعتمادپذیری را باید هم ایجاد و هم حفظش کنیم و گاهی آن را ترمیم کنیم.
* داستان روی کسی حساب کردن: وقتی میگوییم بتوانیم روی یک آدم حساب کنیم یعنی بپذیریم که او یک انسان است کامل نیست همه تلاشش را دارد میکند، ولی ممکن هم هست که اشتباه کند. شاید اشتباهی کردم و نرفته ام درستش کنم پس عذرخواهی کنم و اگر کسی در رابطهای که اعتماد در آن بوده است عذرخواهی کرد بتوانم قبولش کنم. هم خودمان عذرخواهی کنیم هم به دیگران این فضا را بدهیم آنجاست که این اعتماد شکل میگیرد.
* رازداری: نکته بسیار کلیدی این است که وقتی رازهای شخص دیگری را میگویید، اساساً نشان میدهید که نمیتوانم به شما در نگه داشتن اسرار خود اعتماد کنم. گاهی برخی افراد راز خود را به کسی میگویند و بعد میگویند این را به کسی نگو. ما نه تنها انتظار داریم یک نفر راز من را نگه دارد. بلکه ما مسئولیم راز بقیه هم حفظ شود. من فقط مراقب صندوق امانات خودم نیستم؛ اگر دیدم یک دزد صندوق امانات خانه همسایه را هم میبرد نمیگویم به من ربطی ندارد.
* صداقت و درستکاری: صداقت به معنای مطابقت اقدامات ما با گفتههای ما است. هر کاری که میکنید (به قول قدیمی ها) خیر ببینید کار کنید. کار درست لزوما کار آسان و سریع و باحال نیست. ما خیلی از ارزشها حرف میزنیم. اما چقدر تابع ارزشها هستیم و چقدر سرهم بندی میکنیم.
* عدم قضاوت: عدم قضاوت خودداری از قضاوت در مورد خود یا دیگران است. با عدم قضاوت، من میتوانم آنچه را که نیاز دارم درخواست کنم و شما میتوانید آنچه را که نیاز دارید درخواست کنید. ما میتوانیم بدون قضاوت درباره احساس خود صحبت کنیم. بدون قضاوت به دیگران کمک کنیم. وقتی میخواهی از کسی کمک بگیری بدون اینکه خودت را قضاوت کنی دست کمک دراز کن. اگر خودم را موقع کمک خواستن قضاوت نکنم آنوقت وقتی هم یکی از من کمک میخواهد او را قضاوت نمیکنم.
* سخاوتمندی: سخاوت، یعنی "سخاوتمندانهترین تفسیر ممکن را نسبت به اهداف، سخنان و اعمال دیگران داشته باشیم". سخاوتمندی یعنی آنجایی که دلخور شدم بتوانم راحت بروم و بگویم ببین در این شرایطی که داشتم دلم میخواست به من زنگ بزنی و وقتی به من زنگ نزدی ناراحت شدم. من انتقاد نمیکنم بلکه سخاوتمندانه در مورد خودم حرف میزنم. بجای اینکه رابطه ام را با دیگری قطع کنم. من نمیدانم برای آن آدم چه اتفاقی افتاده است که به من زنگ نزده و او هم نمیداند که من این توقع (اینکه به او زنگ بزنم) را از او داشته ام.
به جای اینکه ناراحتی ام را سرکوب کنم و یا به شکل غر زدن، نیش و کنایه زدن مطرح کنم؛ و یا گاهی آنرا تلافی کنیم. این اسمش سخاوتمندی نیست. سخاوتمندی این است که در بروز احساسات و هیجانات مان بخل نورزیم. ما گاهی رفتارمان را به دیگران نشان میدهیم. اما در مورد اینکه چه اتفاقی برایم افتاده است و یا چه احساسی دارم حرفی نمیزنم. به دیگران اجازه دهیم در مورد افکار، احساسات و نیازها و ترسها و دلایل رفتارشان با ما صحبت کنند.
چگونه اعتماد به نفس را در خود پرورش دهیم؟: با پاسخ به سوالات زیر میتوانیم سطح اعتماد به نفس خود را بسنجیم و یا اعتماد به نفس را در خود پرورش دهیم. پاسخ درست به سوالات زیر میتواند در برقراری ارتباط موثر و گفتگوهای شجاعانه در زمینههای مختلف زندگی ما نقش مهمی داشته باشد.
کلام آخر: جعبه ابزار اعتماد (ویژگیهای اعتماد): " مرزها و حریم ها، اعتبار و اعتماد پذیر بودن، پاسخگویی (روی کسی حساب کردن)، رازداری، صداقت (درستکاری)، عدم قضاوت، سخاوت". جای بررسی و تمرین دارد تا بتوانیم با مرور زمان آنرا در خود و دیگران به وجود آوریم. این هفت ویژگی مثل دانههای زنجیر است که همگی به هم ربط دارد و هر جایی که اعتماد لطمه میخورد باید برگردیم و ببینیم کدامیک از این حلقهها اشکال دارد؛ و اینکه چگونه میتوانیم آنرا درست کنیم. البته به اعتقاد کارشناسان این کاری شجاعانه است. شجاعت میخواهد و آسان و راحت بدست نمیآید؛ و برای آن نیاز به تلاش و آگاهی داریم. اعتماد کردن در ابتدا باید از خودمان شروع شود.
یعنی اول بتوانم به خودم اعتماد کنم؛ و اگر بخواهیم به خودمان اعتماد کنیم باید ببینیم این هفت ویژگی چقدر در خودمان هست. اینکه من خودم چقدر حریم دارم. چقدر قابل اعتمادم. چقدر میتوانم روی خودم حساب باز کنم. چقدر رازدار هستم. چقدر صداقت و درستکاری دارم. چقدر میتوانم خودم را بدون قضاوت بپذیرم. چقدر با خودم در دیدن و پذیرفتن افکارم سخاوتمند هستم؛ و بعد اینکه چگونه میتوانم موارد پیش گفته شده را در مورد دیگران انجام دهم. آدمهایی که در درون خودشان این اعتماد را به خود دارند. در نتیجه راحتتر میتوانند اعتماد به دیگران را تجربه کنند؛ و راحتتر هم میتوانند آدمهای قابل اعتمادی باشند.
مهدی ناجی؛ پژوهشگر اداره پژوهش خبری