خطبه ۱۷ از کتاب ارزشمند نهج البلاغه را در این مطلب وب گردی دنبال کنید.
به گزارش خبرگزاری صداوسیما؛ در این مطلب وب گردی قصد داریم، خطبه شماره ۱۷ از کتاب ارزشمند نهج البلاغه با ترجمه محمد دشتی را مرور نماییم، ضمنا صوت خوانش حکمت و ترجمه آن ضمیمه شده است.
در این خطبه مدّعیان قضاوت را مى شناساند که عهده دار قضاوت هستند و شایسته آن نیستند ۱. شناخت بدترین انسانها دشمنترین آفریدهها نزد خدا دو نفرند: مردى که خدا او را به حال خود گذاشته، و از راه راست دور افتاده است، دل او شیفته بدعت است و مردم را گمراه کرده، به فتنه انگیزى مى کشاند و راه رستگارى گذشتگان را گم کرده و طرفداران خود و آیندگان را گمراه ساخته است. بار گناه دیگران را بر دوش کشیده و گرفتار زشتى هاى خود نیز مى باشد؛ و مردى که مجهولاتى به هم بافته، و در میان انسان هاى نادان امّت، جایگاهى پیدا کرده است، در تاریکى هاى فتنه فرو رفته، و از مشاهده صلح و صفا کور است. آدم نماها او را عالم نامیدند که نیست، چیزى را بسیار جمع آورى مى کند که اندک آن به از بسیار است، تا آن که از آب گندیده سیراب شود، و دانش و اطّلاعات بیهوده فراهم آورد.
۲. روانشناسى مدّعیان دروغین قضاوت در میان مردم، با نام قاضى به داورى مى نشیند، و حلّ مشکلات دیگرى را به عهده مى گیرد، پس اگر مشکلى پیش آید، با حرف هاى پوچ و تو خالى و رأى و نظر دروغین، آماده رفع آن مى شود. سپس اظهارات پوچ خود را باور مى کند، عنکبوتى را مى ماند که در شبهات و بافته هاى تار خود چسبیده، نمى داند که درست حکم کرده یا بر خطاست اگر بر صواب باشد مى ترسد که خطا کرده، و اگر بر خطاست، امید دارد که رأى او درست باشد.
نادانى است، که راه جهالت مى پوید، کورى است که در تاریکى گمشده خود را مى جوید، از روى علم و یقین سخن نمى گوید، روایات را بدون آگاهى نقل مى کند، چون تند بادى که گیاهان خشک را بر باد دهد، روایات را زیر و رو مى کند، که بى حاصل است. به خدا سوگند، نه راه صدور حکم مشکلات را مى داند، و نه براى منصب قضاوت أهلیّت دارد آنچه را که نپذیرد علم به حساب نمى آورد، و جز راه و رسم خویش، مذهبى را حق نمى داند، اگر حکمى را نداند آن را مى پوشاند تا نادانى او آشکار نشود، خون بى گناهان از حکم ظالمانه او در جوشش و فریاد میراث بر باد رفتگان بلند است. به خدا شکایت مى کنم از مردمى که در جهالت زندگى مى کنند و با گمراهى مى میرند، در میان آنها، کالایى خوارتر از قرآن نیست اگر آن را آنگونه که باید بخوانند، و متاعى سود آورتر و گرانبهاتر از قرآن نیست اگر آن را تحریف کنند، و در نزد آنان، چیزى زشتتر از معروف، و نیکوتر از منکر نمى باشد.