به گزارش خبرگزاری صدا و سیما مرکز قم؛ شهر قم، با جمعیتی بالغ بر یک میلیون و سیصد هزار نفر، ششمین کلانشهر کشور است، وجود بیش از چهار صد هزار موتورسیکلت شماره گذاری شده در شهر، نشان دهنده آن است که از هر سه قمی، یک نفرشان موتور دارد، مرکبی کاربردی که حالا به وسیلهای برای خوش گذرانی و تفریح نوجوانان تبدیل شده، قشری بیگانه با قوانین راهنمایی و رانندگی، که بی احتیاطی هایشان، سهم این وسیله نقلیه در آمار سوانح رانندگی را در قم به ۵۵ درصد رسانده است.
تاخت و تاز ارابه مرگساعت ۱۲ ظهر است، در تقاطع خیابان آیت الله طالقانی با بلوار شهید روحانی، که یکی از پر رفت و آمدترین نقاط شهر قم است، به همراه رئیس پلیس راهور قم، نظاره گر رفت و آمد وسایل نقلیه ام، موتورسیلکتها همچون مورچههایی تندرو، از هر سو به سویی میروند، آنچه نظرم را جلب میکند، بی توجهی هایشان به حق تقدمها و حتی چراغ راهنمایی و رانندگیست.
سرهنگ صدفی میگوید: این صحنههای عجیب و غریب را در هر جایی میتوان دید، اما انگار در شهر قم که تعداد موتورسواران نسبت به جمعیت بالایش، نسبت یک به سه دارد، خیلی بیشتر به نظر میرسد، او میگفت: موتورسواران معمولا در هر کجا که باشند، خود را تابع قوانین نمیدانند و آنچه برایشان مهم است، رسیدن سریع به مقصد است، حالا اینکه در مسیر خود چه تخلفاتی را مرتکب میشوند یا حقوق چه کسانی را ضایع میکنند برایشان اهمیت خاصی ندارد، هر چند این قاعده در مورد همه موتورسواران صدق نمیکند.
او در حین صحبت هایش به نوجوان موتورسواری اشاره میکند که مادر و خواهر کوچکش را در ترک موتور سوار کرده و به سمت بزرگراه امام علی در حرکت است، با دست او را متوقف میکند، از او گواهینامه میخواهد، میگوید: ندارم؛ از سن و سالش میپرسد که در کمال تعجب میگوید: ۱۵ سال؛ سرهنگ صدفی دستور توقیف موتور را میدهد و به مادر نوجوان متخلف میگوید: برای آزاد کردن موتور سیلکت باید مالک به همراه مدارک به پارکینگ مراجعه کند، در ضمن از شما به عنوان شخصی بالغ، انتظار میرود که با این رفتار خلاف قانون مخالفت کنید نه اینکه بدون کلاه ایمنی، با دختر خردسال خود، ترک موتورسیکلتی سوار شوید که راکبش یک نوجوان ۱۵ ساله است.
سرهنگ صدفی میگفت: در ۸ ماه امسال ۵۵ درصد تصادفات منجر به مرگ در سطح شهر، راکبان موتورسیکلت بودند.
توقیف ۱۳ هزار موتورسیکلت برای ارتکاب جرماو استان قم را یکی از استانهای دارای آمار بالای موتورسوران متخلف میداند و میگوید: در حال حاضر ۱۳ هزار موتورسیکلت در پارکینگهای مجاز راهنمایی و رانندگی توقیف شده است.
صحبت هایش با دیدن صحنهای متوقف شد، مرد میانسالی در حال حرکت به سمت خیابان روحانی بود، ترک موتور، چهار پایهای داشت و خورجینی که پر بود از خریدهای منزل و وسایل کار.
در مواجه با ماموران نیروی انتظامی مشخص شد گواهینامه ندارد و تا به حال دو موتورسیکلت از این مرد میانسال توقیف شده، او میگفت: الان موتور گرون شده، تا ۲۵ میلیون تومن هم رسیده، اگر الان توقیف بشه میرم دنبالش خلافی میدم و آزادش میکنم، موتورهای قبلی خیلی سال تو پارکینگ جا خشک کردن و فکر کنم زیر آفتاب حسابی پوسیدن.
آرمان ۲۱ ساله، راکب دیگری بود که سوژه گزارشم شد، ماسک به صورت داشت، اما کلاه ایمنی اش روی فرمان موتور بود، به محض دیدن ماموران نیروی انتظامی خواست کلاه را به سرش بگذارد، در جواب اینکه چرا از کلاه ایمنی استفاده نمیکند گفت: سنگین است، تابستان گرمم میشود و زمستان هم احساس خفگی میکنم، شاید دیگر موتورسواران هم به همین دلایل کلاه ایمنی را بر سر نمیگذارند.
توجیهاتش مرا به یاد صحبتهای سرگرد هاشمی معاون فرهنگی اجتماعی نیروی انتظامی انداخت که میگفت: روزانه در قم نزدیک به ۴۰ تصادف با موتورسیکلت رخ میدهد که مهمترین عامل آن نداشتن گواهینامه راهنمایی و کلاه ایمنی است که نیازمند نهادینه شدن فرهنگ استفاده از کلاه ایمنی است که تا به امروز برنامه ریزیها و جذب اعتبارات به حد مطلوب نبوده است.
آینه عبرت...در مسیر بازگشت، جوانی ویلچری، رئیس پلیس راهنمایی و رانندگی شهرستان، سرهنگ عرب را صدا زد و از او خواست به حرفهایش گوش دهد.
نامش عظیم بود، از روز حادثه برایمان گفت، روزی که با موتور از محل کار برمی گشت، او میگفت در خیابان ۱۵ خرداد با موتوری دیگر برخورد میکند و بعد از ۲۰ متر پرت شدن، در اثر برخورد با جدول، قطع نخاع میشود.
او میگفت: از آن روز ۷ سال میگذرد، هر موقع که در شهر تردد میکنم به نوجوانهای موتورسوار از تلخی آن روز میگویم، تا شاید آنها با شنیدن اتفاق دردناک زندگی من، نسبت به رفتارهای پر خطر خود تجدید نظر کنند.
سرهنگ عرب میگوید: متوسط رده سنی تصادفات ثبت شده با موتور سیکلت در استان قم بین ۱۵ تا ۳۵ سال است و این یعنی اینکه قشر نوجوان و جوان این شهر هر روز با مرگ دست و پنجه نرم میکنند، او میافزاید: به ندرت راکبی از مرگ حتمی تصادف با موتورسیکلت نجات پیدا میکند که البته بیشتر نجات یافتگان هم دچار ضایعات نخاعی شدید میشوند.
این جملات درد آور مرا به یاد روزی میاندازد که در آرامستان بهشت معصومه، نظاره گر خاک سپاری نوجوانی بودم که قربانی سانحهای خونین بود، نوجوانی که بدون اطلاع خانواده اقدام به خرید قسطی موتور کرده بود، آن هم با کار در نجاری، خرید موتور در سالهای نه چندان دور به قدری در قم آسان بود که کارخانههای موتورسیکلت سازی با شرایط روزی ۹۰۰ تومان قسط، اقدام به فروش آن میکردند، شرایطی که هر نوجوان پادوی جویای هیجان را برای خرید این ارابه مرگ وسوسه میکرد، نتیجه بی توجهی به تبلیغات وسوسه انگیز آن روزها، حالا چند سالیست که دامن شهر ما را گرفته و هر شش روز یک بار خانوادهای را داغدار نوجوانش میکند، داغی که شاید تا ابد بر دل والدینشان بماند، اما میتواند تابلوی عبرتی برای تجدید نظر مسئولان در راستای اعمال مدیریتی قوی تر، و نهادینه کردن فرهنگی ماندگار در استفاده شهروندان از موتورسیکلت باشد.
مریم احمدی- خبرگزاری صدا و سیما - قم