ترامپ و تئوری انزواگرایی در آمریکا
دیاکو حسینی در گفتگو با سایت شورای راهبردی روابط خارجی خط و مشی سیاست خارجی ترامپ را مبتنی بر نوعی انزوا گرایی بسیار نامنظم و بدون رعایت اصول دانست
دیاکو حسینی در گفتگو با سایت شورای راهبردی روابط خارجی خاطرنشان کرد: او تمایل قوی به انزواگرایی در آمریکا داشت و از گرایش انزواگرایی نهفته در افکار عمومی آمریکا بهرهبرداری کرد، اما بهنحویکه حتی اصول این انزواگرایی را که در تاریخ سیاست خارجی آمریکا سابقه طولانی دارد را هم رعایت نکرد.
وی افزود: همانطور که شاهد بودیم در مواردی آمریکا همچنان مداخلات خود را ادامه میداد؛ ازجمله در منطقه خاورمیانه و به سیاستهایی دامن زد که حاصل آن آمریکا را مجبور کرد که بیشتر در امور جهان مداخله کند، معتقدم آنچه در منطقه ما اتفاق افتاد و همینطور در رابطه با شرق آسیا و چین نمونه بارزی از این رویکرد است.
سیاست خارجی ترامپ؛ بسیار آشفته و بدون هیچ منطق فلسفی و علمی
این تحلیلگر مسائل بینالملل توضیح داد: آنها در تلاش بودند که آمریکا از تعهدات غیرضروری خودداری کند؛ ولی همزمان این کار را با روشهایی انجام دادند که حاصل آن بالا بردن انتظار کشورهای این مناطق از آمریکا برای حمایت از آنها بود. معتقدم سیاست خارجی آمریکا در دوره آقای ترامپ بسیار آشفته و بدون هیچ منطق فلسفی و علمی بود و نتیجه آنهم این شد که صرفاً شکلی از ازهمگسیختگی بینالمللی را ایجاد کرد و آمریکا هم نتوانست هیچ جایگزین دیگری برای بینالملل گرایی لیبرال که نزدیک به هفت دهه دنبال کرده بود، ارائه دهد.
حسینی تأکید کرد: در دوره آقای ترامپ، دیپلماسی صرفاً به یک ابزار نمایش سیاست داخلی و شخصی آقای ترامپ درآمد که این هم نتایج بسیار فاجعه باری هم برای جایگاه آمریکا در جهان داشت و هم برای حلوفصل موضوعاتی که نیاز به همکاریهای بینالمللی داشتند؛ بنابراین از دید بسیاری از کسانی که در حوزه سیاست خارجی آمریکا و تاریخ آن آشنایی و تخصص دارند دوره آقای ترامپ در سیاست خارجی به معنای واقعی یک شکست کامل برای آمریکا بود.
وی با اشاره به اقدام برای معرفی سفیر در ونزوئلا بعد از 10 سال تلاش برای سرنگونی دولت آن و همچنین درخواست برای مذاکره مجدد با کره شمالی در ماههای پایانی حضور ترامپ در قدرت، تصریح کرد: به نظر میرسد در درون دولت آقای ترامپ گرایشهای مختلفی وجود داشت؛ بهرغم اینکه همه آنها در فقدان یک نظم ذهنی درباره دیپلماسی شریک هستند و باهم مشترکاند، اما گرایشهای مختلفی در درون همین دولت از ابتدا تا به امروز وجود داشته است.
حسنی گفت: حداقل در دهههای اخیر ما کموبیش شاهد بودیم که سلسلهای از ارزشهای ادعا شده در پشت دیپلماسی آمریکا حضور داشت و از این دیپلماسی حمایت میکرد که مبتنی بر ارزشهای عمدتاً لیبرال بود. در دولت آقای ترامپ، فقدان این ارزشها و یک عملگرایی مبتذل باعث شد که او بهراحتی بتواند چرخشهایی را انجام دهد و تغییرات ناگهانی را صورت دهد که از دیدگاه رهبران و روسای جمهور قبلی آمریکا حتی غیرقابلتصور بود.
وی بابیان اینکه این چرخش در ظاهر یک انعطافی به سیاست خارجی آمریکا داد که میتوانست مذاکراتی را که در حال انجام بود را ناگهان قطع کند و یا با کشوری که با آن در حال تبادل توهین، اهانت و فحاشی است ناگهان روابط دوستانه برقرار کند، افزود: درعینحال این نشاندهنده نبود اصول در سیاست خارجی دولت آقای ترامپ بود.
به عقیده این تحلیلگر مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری؛ گروهی در دولت آمریکا متوجه شدند که پیگیری سیاست فشار و تغییر رژیم درباره دولت آقای مادورو جواب نداده و اکنون زمان آن رسیده که آمریکا دوباره روابطی دیپلماتیک را با آنها برقرار کند و درباره کره شمالی، هم باز به همین ترتیب، بعدازاینکه متوجه شدند چند دوره شکست خوردند یکبار دیگر گرایش و تمایل برای شروع مذاکرات با کره شمالی وجود دارد.
تغییرات ناگهانی در سیاست خارجی ترامپ بدون هیچ استراتژی روشن
حسینی گفت: مسئله این است که این تغییرات ناگهانی بر اساس هیچ استراتژی روشنی بنا نشده و کاملاً تصمیمات سرگردان است که ناگهان رخ میدهد و بازهم ممکن است به خاطر یک اتفاق جزئی ناگهان از بین برود و ناپدید شود! این سردرگمی و آشفتگی مشخصه اصلی سیاست خارجی آقای ترامپ بود. شاید کسانی که این آشفتگی را هنوز باور ندارند اسم آن را انعطاف بگذارند ولی درواقع نام اصلی آن همان آشفتگی است و اینکه هیچ استراتژی و هیچ سلسلهای از ارزشها از این سیاست خارجی و دیپلماسی آقای ترامپ حمایت نمیکند و حتی وجود نداشت.
این تحلیلگر مسائل بینالملل با اشاره به اینکه آقای ترامپ یک فرد دانشگاهی نیست و به نظر میرسد که حتی آشنایی با تاریخ آمریکا هم ندارد، اضافه کرد: افرادی که در دولت آقای ترامپ حضور داشتند و حاضر بودند با چنین رئیسجمهوری کار کنند که تا این حد «دمدمیمزاج» است و حتی اصول فکری مشخصی هم ندارد، هم فاقد چنین دیدگاهها و شأن تئوریکی بودند.
سوءاستفاده ترامپ از تئوری انزواگرایی موجود در آمریکا
وی ضمن تأکید بر اینکه دولت آقای ترامپ از یک تئوری از پیش موجود، یعنی انزواگرایی یا خویشتنداری در سیاست خارجی آمریکا سوءاستفاده کرد، یادآور شد: این تئوری بود که در خارج از آمریکا شناختهشده است. ولی افرادی که در این دولت عهدهدار مناصب بودند هیچ نقشی در تکامل این تئوری نداشتند. آنها از این گرایش برای کسب قدرت و برای جلب افکار عمومی و رای دهندههای آمریکایی سوءاستفاده کردند، اما آنچه پیش بردند به آن تئوری نزدیک هم نشد.
حسینی اضافه کرد: آنچه در سیاست خارجی آمریکا شاهد بودیم؛ صرفاً بر مبنای یک نوع آشفتگی و زورگویی و قلدری بود که هیچکدام از اینها در تاریخ آمریکا تا این اندازه سابقه نداشته است. عملکرد آنها بر پایه یک تئوری نبود که شکست خورد، بلکه درواقع سوءاستفاده از یک تئوری بود که برملا و افشا شد و از طرف دولت پنهان و افکار عمومی در آمریکا دست رد به سینهاش زده شد.
وی گفت: این سیاست خارجی کاملاً مبتذل، هیچ شباهتی به وجود یک تئوری قدرتمند و فکر شده پشت رفتارها و تصمیمات چهار سال اخیر دولت آمریکا نداشت.
بازنشر این مطلب به منزله تأیید محتوای آن نیست .