احترام امام حسین به خواست همسرشان
امام حسین علیهالسلام به خواست طبیعی و مشروع همسر خویش احترام میگذاشتند.
به گزارش گروه وبگردی خبرگزاری صدا و سیما، خانواده، رکن محوری و اساسی جامعه از دیدگاه دین اسلام است. احادیث، آیات و روایاتی در اینباره بخوانید.
بسم الله الرحمن الرحیم
حدیث؛ توجه به خواست همسر
امام حسین (ع) به خواست، علاقه و حسّ زیباییدوستی همسرشان، توجّه خاصّی داشتند و برخی اوقات به همین خاطر با انتقادات اصحاب و دوستان خود روبرو میشدند؛ اما به خواست طبیعی و مشروع همسر خویش احترام میگذاشتند.
جابر از امام باقر (ع) نقل میکند: عدّهای بر امام حسین (ع) وارد شدند؛ ناگاه فرشهای گران قیمت و پشتیهای فاخر و زیبا را در منزل آن حضرت مشاهده کردند. عرض کردند: ای فرزند رسول خدا! ما در منزل شما وسایل و چیزهایی مشاهده میکنیم که ناخوشایند ما است (وجود این وسایل در منزل شما را، مناسب نمیدانیم!) حضرت فرمودند: إنّا نَتَزَوّجُ النِّساءَ فَنُعطیهِنَّ مُهُورَهُنَّ فَیَشتَرینَ بِها ما شِئنَ، لَیسَ لَنا فیهِ شیءٌ.
ما از ازدواج، مهریه زنان را پرداخت میکنیم و آنها هر چه دوست داشتند، برای خود خریداری میکنند. هیچ یک از وسایلی که مشاهده کردید، از آنِ ما نیست.
در روایت دیگر نقل شده است که از امام جعفر صادق (ع) سؤال شد: آیا خرید جواهرات برای زینت بچّهها درست است؟ حضرت فرمودند: علیّ بن الحسین (ع) برای بچّهها و همسرانش زیورآلات از نوع طلا و نقره تهیه میکردند و آنها را با آن زیورها میآراستند.
از این روایات و نظایر آن، به خوبی استفاده میشود که امام حسین (ع) و سایر ائمه اطهار (ع) به حسّ زیباییدوستی همسر خود احترام میگذاشتند و امکانات لازم را در حدّ متعارف آن زمان، برای آنها فراهم میکردند.
کافی، ج ۶، ص ۴۷۵، ح ۱
بسم الله الرحمن الرحیم
حدیث؛ اجتنابهای لازم در زندگی
امام جعفر صادق (ع) فرمودند: سَتَّةٌ لَا تَکونُ فی الْمؤمِنِ؛ الْعُسْرُ وَ النَّکَدُ وَ اللَّجَاجَةُ وَ الْکَذِبُ وَ الْحَسَدُ وَ الْبَغْیُ.
شش چیز در مؤمن نیست؛ سختگیری، بیخیری (بخل)، لجاجت، دروغ، حسادت و ظلم.
سخنرانی استاد رفیعی، ویژه خانوادهها، ج ۲، ص ۴۳
بسم الله الرحمن الرحیم
حدیث؛ لجاجت ریشه همه بدیها
حضرت علی (ع) فرمودند: أللَّجاجُ بَذْرُ الشَّرِّ.
لجاجت، ریشه همه شرها و بدبختیها است.
سخنرانی استاد رفیعی، ویژه خانوادهها، ج ۲، ص ۴۴
بسم الله الرحمن الرحیم
بهانهجویی قوم حضرت موسی (ع)
حضرت موسی بن عمران (ع) گرفتار قوم لجوجی بود. شخصی را کشتند، گفتند چگونه بدانیم قاتل او کیست؟ خدا فرمود: گاوی را ذبح کنید و قسمتی از بدنش را به مرده بمالید، زنده میشود. اگر هر گاوی را میکشتند، مشکل حل میشد، اما آنقدر در پیگیری این حرف بهانهجویی کردند تا آن گاو منحصر شد. یعنی فقط منحصر به یک گاو شد و مجبور شدند آن را به بالاترین قیمت بخرند. دائم میپرسیدند؛ رنگش چه باشد؟ غذایش چه باشد؟ سنش چه قدر باشد؟ تا این که شرایط را سخت کردند، این یعنی بهانهجویی.
به حضرت موسی (ع) میگفتند: خودت و خدایت با دشمنها بجنگید، ما هم این جا مینشینیم و تشویقتان میکنیم. وقتی جنگ تمام شد، ما داخل شهر میآییم. خلاصه آنقدر بهانهجویی کردند تا اینکه چهل سال سرگردانی را نصیب بنی اسرائیل کردند.
سخنرانی استاد رفیعی، ویژه خانوادهها، ج ۱، ص ۴۵
بسم الله الرحمن الرحیم
بهانهجویی در زمان پیامبر گرامی اسلام (ص)
به سورهٔ فرقان مراجعه کنید. در این سوره میفرماید: مردم خدمت پیغمبر میآمدند. میگفتند: یا رسولالله! چرا در بازار راه میروید؟؛ «یَمْشی فی الْأسواق» ببینید آیا حرف آنها حق است یا نه؟ چه کار دارید که کجا راه میرود، خانهاش کجاست. میگفتند: اگر شما پیغمبر هستی، چرا غذا میخوری؟ پیغمبر باید همیشه سیر باشد، روی هوا راه برود! یا اگر شما پیغمبر هستی، چرا انسان هستی؟ چرا خداوند از فرشتهها پیغمبری نفرستاد؟
خدا در قرآن میفرماید: اگر ما از فرشته هم پیغمبر بفرستیم، باید او را به چهرهٔ انسان در بیاوریم و اگر فرشته هم میفرستادیم، شما میگفتید چرا انسان نفرستادید؟! چرا از جنس خودمان نیست؟ اگر از عجم میفرستادیم، میگفتید چرا عرب نیست؟ از پیغمبر گرامی اسلام (ص) بهانههای کودکانه و واهی میگرفتند.
سخنرانی استاد رفیعی، ویژه خانوادهها، ج ۲، ص ۴۵
بسم الله الرحمن الرحیم
دوری از بهانه دست دیگران دادن
محمد بن فضیل، نزد امام موسی کاظم (ع) آمد و گفت: یا بن رسول الله! برادری دارم که مردم پشت سر او حرف میزنند، میگویند برادرت فلان و فلان کار را کرده است؛ «وَ قَوْمٌ ثِقاتٌ» و کسانیکه این حرفها را میزنند، مورد وثوق من هستند و به آنها اطمینان دارم، اما از طرفی وقتی از برادرم میپرسم، میگوید: آنها دروغ میگویند، شما چرا باور میکنی؟ آقا، من چه کنم؟ برادرم تکذیب میکند.
امام (ع) فرمودند: «کَذِّبْ سَمْعَکَ وَ بَصَرَکَ» از برادرت قبول کن، حرفهایی که از مردم شنیدهای و دیدهای نادیده بگیر و برادرت را تأیید کن تا این امر سبب شود برادرت دعوت به حق شود، موجب رانده شدن وی نشود، بهانه به دست او نده. این معنی همان آیه است که فرمود: «وَ لا تَقْفُ ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ» اسراء/ ۳۶
سخنرانی استاد رفیعی، ویژه خانوادهها، ج ۱، ص ۴۶
بسم الله الرحمن الرحیم
بهانهجویی، عامل جدایی!
بنده گزارشی خواندم که در زمان طاغوت خانمی به دادگاه آمده بود تا از شوهرش طلاق بگیرد. گفته بود شوهر من جلوی دوستان دوران دانشگاه و دبیرستان، چای را در نعلبکی خورده و آبروی مرا برده است. این فرد مناسب زندگی من نیست. به او گفته بودند آیا این اشکال و ایراد است؟ نعلبکی را برای همین درست کردهاند، اما زن میگوید نه، ایشان کلاس کار مرا پایین آورده و جلوی دوستان من، چای را در نعلبکی ریخته، این همان بهانهجویی است.
حارث بن کلبه، پزشک متخصص و آگاهی بود. شبی در اواسط شب بیدار شد، دید همسرش، خلال دندان بهدست گرفته و دندانهایش را پاک میکند. با خود گفت عجب آدمی است، شاید مسواکنکرده، خوابیده و حالا نصف شب بیدار شده، غذا خورده که دندانهایش به خلال احتیاج پیدا کرده، در هر دو صورت مستحق طلاق است، چون هم بینظم است و هم بهداشت را رعایت نکرده و صبح روز بعد خانمش را طلاق داد.
وقتی همسرش علت طلاق را سؤال کرد، او علتش را بیان کرد. زن گفت: اشتباه کردی، اتفاقا شب مسواک زده بودم، اما تکهای از چوب مسواک لای دندانم مانده بود، نیمهشب چوب نرمتری برداشتم تا چوبی را که از مسواک شب مانده بود، در بیاورم. مرد گفت: اشتباه کردم. زن گفت: تو دیگر به درد زندگی با من نمیخوری. شما بهخاطر یک مسواک زدن بهانه پیدا میکنی، سر یک موضوع ساده زندگی را به هم میریزی، من دیگر با تو زندگی نمیکنم.
سخنرانی استاد رفیعی، ویژه خانوادهها، ج ۱، ص ۴۷