روزی به نام عصای سفید
۲۴ مهر ماه در تقویم سالانه جهانی روز عصای سفید نام گذاری شده است روزی که روشندلان کشور با وجود تمام کاستیها همچنان امیدوارند تا مسئولان به صورت جدیتر به آن بنگرند
جیمز بیگز یک عکاس انگلیسی بود که در سانحهای در سال ۱۹۲۱م. بینایی خود را از دست داد.
او که حالا دیگر نمیتوانست عکاسی کند تنها برای در امان ماندن از تصادف دوباره حین رفت و آمد در خیابانهای اطراف محل زندگی خود عصای سفیدی را به دست گرفت تا همگان بدانند او نابینا ست و باید کمک حالش باشند و پس از آن بود که دو آمریکایی به نامهای دکتر ناول پری، ریاضیدان عالیقدر کالیفرنیایی و دکتر هاکوبس تنبروک، شاگرد دکتر پری که خود وکیلی مجرب، نویسنده و استاد با تجربه در حقوق بود، بیانیه ای در خصوص حمایت از حقوق نابینایان صادر کردند و روز ۱۵ اکتبر را که مطابق با 24
مهرماه است، به نام روز « بین المللی عصای سفید» نامگذاری کردند و در نهایت این بیانیه، در سال ۱۹۳۸ میلادی برابر با ۱۳۱۷ هجری شمسی از سوی فدراسیون جهانی نابینایان به رسمیت شناخته شدو با عنوان "قوانین عصای سفید" به رسمیت شناخته شد.
همه تلاشها در نوشتن این قانون برای آن بود تا افراد سالم در دنیا بدانند نابینا هم عضوی از جامعه متمدن است و حقوق اجتماعی به حقی دارد که به جای ترحم ورزیدن باید برای احقاق آن تلاش کنیم.
استان کرمانشاه هم به عنوان پارچهای از جامعه جهانی به دور و یا مستثنی از این قوانین نبوده و نخواهد بود و در این استان ۵ هزار و ۵۰۴ نفر نابینا و کمبینا وجود دارد.
"نیلوفر اختیاری" معاون توانبخشی اداره کل سازمان بهزیستی استان کرمانشاه؛ در آماری گفته است از این تعداد ۲ هزار و ۲۰۳ نفر کمبینای خفیف، یکهزار و ۵۹ نفر کمبینایی متوسط، یکهزار و ۵۸۷ نفر کمبینا شدید و ۶۴۶ نفر هم نابینای مطلق هستند.
او عمده دلیل کمبینایی و نابینایی افراد در استان کرمانشاه را مادرزادی عنوان کرده است و میافزاید: ۳ هزار و ۵۰۳ نفر به علل مادرزادی کمبینا و نابینا هستند.
اختیاری علت نابینا شدن ۷۱ نفر دیگر از جمعیت نابینایان استان را در قالب اختلالات ژنتیکی و ۲۷۸ نفر به علت حوادث و همچنین یک هزار و ۲۰۴ نفر را به علت انواع بیماریها اعلام کرده و گفته است: برای جلوگیری از مشکلات بیشتر در این زمینه سنجش بینایی کودکان سه تا شش سال همواره در طول سال انجام میشود.
اما آنچه امروز از ضرورت آشنایی با حقوق شهروندی روشندلان در جامعه است آن است که عمده افرادی که در این جامعه هستند از حقوق این افراد باخبرند؟
آیا امروز در مدارس قانون عصای سفید را آموزش میدهند؟ آیا بچههای ما به عنوان نسل پیشرو در آینده میدانند رودکی شاعر بزرگ ایرانی که هزار سال پیش میزیسته نیز نابینا بوده است؟
این روز شاید فرصتی برای مسئولان باشد تا قدمی در شهرها و روستاها بزنند و تصور کنند که اگر چشمانشان کم سو یا با تاریکی مطلق روبرو بود، آیا میتوانستند به راحتی زندگی کنند؟
آیا میلههای ورودی و البته موانع بی شمار در پیاده راهها را میتوانستند به راحتی پشت سر بگذارند و در ادامه مسیر، بی آنکه دلهره رد شدن ماشین و البته موتورسواران بی شمار را داشته باشند، قدم بردارند؟
ادارات با پلههای بی شمار و رمپهای غیراستاندارد را میتوانستند به راحتی بگذرانند؟ در زمان برف و سرما، مسیرهای دارای خطوط حسی پیاده روها که بعضا لیز و خطرناک است و برخی حتی کف پوش مناسبی هم ندارد که افراد دارای چشمان بینا هم برای عبور از آنها عموماً با مشکلاتی مواجه هستند و بارها شاهد زمین خوردن افراد هستیم؛ سد معبر مغازهها در پیاده روها که علاوه بر تضییع حقوق شهروندان یک تخلف است، این روزها بی شمار دیده میشود و گویی قرار نیست در مسیر ساماندهی آنها قدمی برداشته شود.
روشندلان یکی از گروههای دارای معلولیت هستند که نیاز جدی به مناسب سازیهای شهری را مورد تاکید قرار میدهند، اما این خواسته همچنان در گیر و دار وعدههای محقق نشده است؛ از سویی، مسکن، اشتغال و ازدواج این گروهها همواره با مشکلاتی مواجه بوده است و عموم آنها یا بیکار مانده و خانه نشین شدهاند یا به مشاغل کاذب روی آوردهاند و یا علی رغم داشتن مدارک تحصیلی مناسب، در ادارات به سمت واحدهای تلفنخانه سوق داده شدهاند.
باز هم روز جهانی عصای سفید و باز وعدههای محقق نشده برای روشندلانی که کمترین دغدغه شأن یعنی عبور و مرور را بی پاسخ دیدهاند؛ به راستی چه زمانی قرار است سنگهای بزرگ از پیش پای روشندلان برداشته و در مسیر توانمندسازی آنها قدمی برداریم؟