پرونده پرترۀ «شهریار» و بیانات رهبر معظم انقلاب درباره شهریار
بیست و هفتم شهریور سالروز درگذشت محمدحسین بهجت تبریزی، متخلص به شهریار و روز ملی شعر و ادب فارسی است؛ شاعری که رهبر معظم انقلاب از او با عنوان «حکیم» یاد کردهاند.
به گزارش خبرنگار حوزه فرهنگ و هنرگروه علمی فرهنگی هنری
خبرگزاری صدا و سیما، در تازهترین مطلب پرونده پرترهی شهریار، قصد داریم نظر مقام معظم رهبری درباره این شاعر برجسته روزگار معاصر و همچنین گوشه ای از مراودات این دو بزرگوار را ذکر کنیم.
در تاریخ 7 اردیبهشت 1377 و به مناسبت روز جوان، حضرت آیت الله خامنه ای دیداری با جوانان داشتند و در این جلسه ی گرم و صمیمی، یکی از جوانان از ایشان می پرسد: از بین شعرای معاصر، آثار کدام یک را بیشتر مطالعه کرده اید و به او علاقه دارید؟
ایشان در پاسخ می فرمایند که در هر قالب شعری به چند نفر علاقه دارند و در غزل از سه نفر نام می برند که یکی از آن ها، «شهریار» است. ایشان می فرمایند: « از شعر شهریار خیلی خوشم می آمد و با ایشان هم آشنا بودم. البته من بعد از انقلاب با ایشان آشنا شدم، قبل از انقلاب هیچ ارتباطی با یکدیگر نداشتیم.»
مرحوم اصغر فردی در باب مراودات رهبری با شهریار آورده است:
«حضرت آیتالله خامنهای طبق اظهارات خود و با توجه به ذوق ادبیشان، از اوائل جوانی و دوران تحصیل در مشهد مقدس با آثار مرحوم استاد حکیم شهریار آشنایی داشتهاند. نخست اینکه شهریار در سالهای 1310 تا 1314 که دوران تبعید خود را در خراسان سپری میکردند، با أجلّهی شاعران خراسان مانند مرحوم نوید، محمود فرخ، گلشن آزادی و غیره معاشر بودند. از همین جهت است که مراودات آیتالله خامنهای با أعاظم شعرای مشهد که خود از مداومان انجمنهای شاخص ادبی مشهد بودند، مزید بر آشنایی ایشان با احوال و آثار شهریار میشد. یک بار معظمله در دوران ریاستجمهوری فرمودند که حین فراغت از دراسات و مباحثات، گاه کنار حوض مدرسهی علمیهی مشهد اشعاری از شهریار را (مخصوصاً «علی ای همای رحمت» را نام بردند) با خود زمزمه میکردهاند.»
به استناد کتاب «شهریار در نگاه حضرت آیت الله خامنه ای - نشر صهبا»، نخستین باری که استاد شهریار با آیت الله خامنه ای آشنا می شود، زمانی ست که ایشان به عنوان امام جمعه تهران منصوب می شوند. شهریار به اطرافیانش توصیه ای رندانه دارد که اگر خطیب آقای خامنه ای باشد، نماز جمعه واجب می شود. او فقط به دیدن و شنیدن خطبه ها کفایت نمی کند و عاشق دیدن نمازهای ایشان است. به یکی از دوستانش در این باره می گوید: «همه ی زیبایی ها و شرایط کمال در ایشان مجتمع است و نماز ایشان، جشنواره ای از شیوایی هاست. امام جمعه ای که صدایی با این گرمی و بمی و گیرایی دارد، فصاحت و بلاغتی چندین، جزالت و سلاست بیانی چندان، لهجه و رعایت قواعد تجویدی در قرائت خطبه ی عربی هم مزید بر اینها، و شگفت تر اینکه نماز را به آوازی دلاویز در مقامات می خوانند. این می شود مجموعه ی زیبایی ها و مجمعه ی گل ها. نماز با این شرایط می شود احلی من العسل.»
شهریار که از ورود آقای خامنه ای در شعر و شاعری و تبحر ادبی ایشان مطلع است، شعرهای جدید خود را برای ایشان می فرستد. معظم له نیز ارادت و توجه خود را به نحوی به استاد ابراز می کند. این ارتباطات، به تماس های تلفنی هم می کشد که این ارتباط دو طرفه است. اما دیدار رو در رو، فقط یک بار حاصل می شود. در 29/4/1366 که معظم له در سفر به تبریز و در جمع شاعران این شهر، با شهریار ملاقات می کنند که شرح آن در ادامه می آید.
اواخر تیر سال 66، قرار است رییس جمهور به استان آذربایجان شرقی سفر کنند. یکی از برنامه هایی که معظم له روی آن تأکید ویژه دارند، دیدار با استاد شهریار است. شب شعری در محل استانداری تدارک دیده می شود. ساعت اندکی از نه شب گذشته و کسی وارد می شود و خبر از ورود استاد را می دهد. آیت الله خامنه ای با ورود استاد از جا بر می خیزند. بعد از سلام و علیک، یکدیگر را عاشقانه در آغوش می کشند. تبسمی زیبا بر لبان آقای خامنه ای نقش بسته و به شهریار می گویند که از علاقه های زندگی ام زیارت حضرت عالی بود و الحمدلله امشب موفق شدم. شهریار نیز با سیمایی مبتهج و بشّاش چشم در چشم ایشان دوخته، کم کم حلقه ی اشک دور چشمان استاد را فرا می گیرد و وقتی توجه خود را معطوف به دست راست ایشان می کنند، بغض به اشکی سرازیر تبدیل می شود. شهریار زیر لب می گوید: «پسر عموجان! اباالفضل مایی، تو هم مثل اباالفضل دستت را دادی در راه اسلام و امام و انقلاب. آخر این چه شقاوتی ست که با این دست چنین کنند؟»
شهریار در این شب شعر، غزل معروف «کشتی نجات» را قرائت می کنند که همواره با تحسین آیت الله خامنه ای و حضار همراه است.
گل و شمعم به مزار دل خونین آمد
گفت پاشو که مسیحات به بالین آمد
ناخدا نوح نبی بود که کشتی نجات
راه طوفان زد و با بار دل و دین آمد
قاصد کوی خدا را چه بنامیم ای دوست
چه به از آنکه به سر سوره یاسین آمد
یارب این شاخه گل از شش جهتش دار نگاه
این دعا کردم و از شش جهت آمین آمد
جشن این کوکب و این کوکبه ی قدسی را
همه آفاق به آئینه و آیین آمد
نامه ات با خط و خال ختنی هر جا رفت
گوئیا قافله ی نافه اش از چین آمد
آیتی خواندم از این نسخه ی قانون که شفاست
چشم خود بینم از این سرمه خدا بین آمد
خبری بود به یعقوب که یوسف در مصر
مژده ای بود به فرهاد که شیرین آمد
نوشی از داروی سیمرغ به سهراب رسید
یا که ویس از پی پرسیدن رامین آمد
همت ای پیر که با چنته خالی نرود
گل مولا که به کشکول تبرزین آمد
شهریار این غزل طرفه به تلقین سروش
چون رقم خواست زدن خواجه به تحسین آمد
در سال 1371، از دهم تا سیزدهم آذر، همایش بزرگداشت استاد شهریار در تالار وحدت تهران برگزار شد که اعضای برگزار کننده ی این همایش و همچنین مدعوین فرهنگی، به حضور مقام معظم رهبری در حسینیه امام خمینی مشرف شدند. رهبری در این دیدار به تشریح ظرایف و ابعاد شخصیت و اشعار استاد شهریار پرداخته اند که جملاتی از آن بیانات در ادامه می آید.
ایشان می فرمایند: «دربارهی استاد شهریار، گفتنی زیاد است. یک مقوله، مقولهی شاعری اوست. دربارهی شاعری شهریار، دو حرف می شود زد: یک حرف این است که شهریار، یکی از بزرگترین شعرای معاصر ماست؛ هم در شعر فارسی و هم در شعر ترکی. البته شعر فارسی او خیلی بیشتر از شعر ترکی است و به نظر می رسد که نخستین و معروفترین شعرهای او به زبان فارسی است. البته منظومهی «حیدر بابایه سلام» را بایستی استثناء کرد؛ چون «حیدر بابایه سلام»، داستان جداگانهای دارد. در شعر فارسی شهریار، خصوصیت عمدهای که برای برادران ترک وجود دارد، این است که شعر به معنای حقیقی کلمه است. شعر به معنای حقیقی کلمه، معنای حقیقی شعر است. یعنی نظم کلمات فقط نیست؛ لب احساس و خیال است. گاهی این زبان اوج می گیرد. یعنی ما غزلهایی در شعر فارسی شهریار داریم که در ردیف غزلهای درجهی یک فارسی است. البته اینها زیاد نیست؛ اما هست. گاهی هم البته زبان تنزل می کند. ما توقعی هم از شاعری که در یک منطقهی غیرفارس زبان متولد شده، نداریم. ولی آنچه که از شهریار در شعر فارسی می بینیم، او را در ردیف یکی از بزرگترین شعرای زمان ما قرار می دهد. مطلب دومی که در مورد شاعری شهریار باید گفت، یک چیز بالاتر از این است؛ و آن این است که می شود گفت: شهریار یکی از بزرگترین شاعران همهی دورانهای تاریخ ایران است و آن به لحاظ «حیدر بابایه سلام» است. «حیدر بابایه سلام» یک شعر استثنایی است. همهی خصوصیات شعری مثبت شهریار در این شعر هست. یعنی روانی، صفا، ذوق و دیگر خصایصی که مربوط به شعر است، همه در «حیدر بابایه سلام» جمع شده است. لکن علاوه بر اینها، ویژگی دیگری هم در «حیدر بابایه سلام» هست و آن این است که در این شعر که تصویری از سابقهی ذهنی خود شاعر است، مطالب بسیار حکمتآمیز وجود دارد. با این حساب، می توان شهریار را یک حکیم به حساب آورد. پایهی شعر «حیدر بابایه سلام» به نظر ما خیلی بالاست. فکر می کنیم که آمیزهی بسیار هنرمندانهای است از شعر و حکمت و زبان زیبا و قدرت فوقالعادهی تصویر. شهریار این منظومه را در هنگامی گفته که بسیار جوان بوده است. ایشان خودش در آن نسخهای که برای من فرستاده، بالای صفحهی اول نوشته است: «گمان می کنم این را در سال ۱۳۲۴ شمسی سرودم.» و در این سال، شهریار بسیار جوان بوده است.
یک نکتهی اساسی هم دربارهی شهریار هست که اگر رویش تکیه کنیم، به نظر من شایسته است. آن نکته این است که شهریار در دوران مهمی از زندگی اش - در حدود شاید سی سال آخر زندگی اش - دوران عرفانی و معنوی بسیار زیبایی را گذراند و به انس با قرآن و انس با معنویات و خودسازی پرداخت. یعنی به خودش رسید و سعی کرد باطن و معنویت خودش را صفایی ببخشد.
خود او در اشعار بیست، سی سال اخیر، این معنا را به روشنی بیان کرده است. حتی آنطور که شنیدم - شاید از خودش شنیدم؛ الان درست یادم نیست - ایشان یک قرآن هم به خط خودش نوشت. شاید هم تمام نکرده ... بههرحال، این در ذهنم هست که مشغول نوشتن قرآنی بوده است. وقتی انقلاب پیروز شد، او با همان روحیهی دینی و ذهنیت صاف و روشن خودش، از انقلاب استقبال بسیار خوبی کرد. شاید در آن یکی دو سال اول انقلاب، کسی از ما به یاد شهریار نبود. یعنی گرفتاریها آنقدر زیاد بود که مجالی برای این یادها پیش نمی آمد. یک وقت دیدیم صدای شهریار، در ستایش انقلاب، از تبریز بلند شد. دیدیم همهی جزئیات انقلاب را او تعقیب می کند.
در همهی مواقع حساس انقلاب، او نقش مؤثری ایفا کرد. یک جنگ هشت ساله بر ما تحمیل شد که یکی از سختترین تجربههای ما بعد از انقلاب بود. تعداد شعرهایی که شهریار برای جنگ گفته؛ حضوری که او در مراکز مربوط به جنگ، مثل همایش های مربوط به جنگ و شعر جنگ پیدا کرده و مدحی که او از بسیج عمومی مردم یا از سپاه یا ارتش کرده، به قدری زیاد است که اگر انسان نمی دید و نمی شنید و خودش لمس نمی کرد، به دشواری می توانست آن را باور کند. مردی در حدود هشتاد سال سن - بلکه بیش از هشتاد سال - در مجامع شعری حضور پیدا کند و برای هر مراسمی، شعر یا شعرهایی بگوید! این در حالی بود که از مثل او، چنین توقعی هم نبود. این، نشان دهندهی نهایت اخلاص و صفا و بزرگواری آن مرد بود.
بههرحال، شهریار یک شاعر اسلامی و انقلابی بود. من خبر داشتم در همان اوقاتی که شهریار برای انقلاب می سرود، یک عده از روشنفکران وابسته به رژیم گذشته که با او سابقهی دوستی داشتند، مرتب فشار می آوردند، نامه برایش می نوشتند و شعر در هجوش می گفتند. حتی اطلاع داشتم که رفته بودند و او را ملامت کرده بودند که «تو چرا برای انقلاب اسلامی، اینطور دل می سوزانی!؟» و او مثل کوه ایستاده بود.»
در سال 1385، در یک صد سالگی استاد شهریار، همایش بزرگداشتی برای این شاعر گران قدر، برگزار شد که اعضای هیأت های علمی و اجرایی و جمعی از میهمانان شرکت کننده در این همایش، دیداری هم با مقام معظم رهبری داشتند. ایشان در این دیدار فرمودند:
«یکی از بهترین کارهایی که در زمینهی احیاء ادب فارسی در این روزگار انجام گرفته و می تواند ادامه پیدا کند، تجلیل از شخصیّتی مثل شهریار است. شهریار (رحمةاللهعلیه) یک نمونهای از شعرای برجستهی دوران طولانی ادب فارسی ما است؛ یعنی ما وقتی به دورهی هزار ساله یا هزار و اندی سالهی شعر فارسی و ادبیّاتی که بر محور شعر فارسی شکل گرفته است، نگاه می کنیم، چهرههای برجستهای را میبینیم که این چهرههای برجسته را می توان در میان هزاران سخنور، شاعر و گوینده ممتاز کرد. شهریار یکی از این چهرهها است؛ یعنی یک شاعر متوسّط نیست، یک شاعر برجسته است، جزو ماندگاران شعر فارسی است؛ حقّاً اینجور است. آن وقتی به اهمّیّت شعر صیقلخورده و شیرین و فصیح و پرمضمون شهریار درست پی میبریم، که توجّه کنیم زبان مادری شهریار زبان فارسی نیست؛ و این خیلی نکتهی مهمّی است. در عین حال شما ملاحظه می کنید که شهریار شعر فارسی را، جز در موارد بسیار معدود و استثنایی، جوری ادا می کند و می سراید، که جزو برجستگان فارسیزبان محسوب می شود و شعر او در طبقات بالای شعر فارسی قرار می گیرد. این نشاندهندهی قوّت شعری و شاعریّت شهریار (رضواناللهعلیه) است. بنابراین برای ما ایرانیها، شهریار یک مایهی افتخار ادبی است و برای همهی کسانی که به ادبیّات اهتمام می ورزند، یا برای خصوصِ ادبیّات فارسی ارزشی قائلند نیز شهریار همین رتبه عالی و متعالی را دارد.
شهریار شاعر بسیار بزرگی است. تجلیل از او حقیقتاً تجلیل از شعر فارسی و ادب فارسی است. علاوهی بر این، شخصیّت خود شهریار به نظر من با قطع نظر از محصول ذهن او -که شعر او است- شخصیّت برجستهای است.
شهریار یک شخصیّت نظیف و پاکیزه و دارای خصال برجستهی اخلاقی بود. یک انسان متواضع، حقپرست، پارسا، بسیار صمیمی و صادق؛ از جملهی کسانی که کالای شعر خود را حاضر نیست به کسی بفروشد؛ این خیلی مهم است.
یعنی واقعاً نظیر شهریار کسی را نداریم. ما زمان خودمان شعرای بزرگی داشتیم که با بعضی هم از نزدیک آشنا بودیم، مثل مرحوم امیری فیروزکوهی، رهی، قبل از اینها، ملکالشّعرای بهار، که اینها واقعاً شعرای درجهی یک بودند، امّا هیچکدام شهریار نیستند. شهریار، مجموعهای از این خصوصیّاتی است که در یک شاعر جمع نمی شود. شهریار را شاعر ادبیّات فارسی -که شامل ایران و غیر ایران است- باید دانست؛ شاعر ایران بهعنوان یک نقطهی برجستهی ملّی برای کشور باید دانست؛ ارزش شهریار و ارزشهای موجود در شهریار حقیقتاً در زمینههای مختلف بسیار زیاد است.»
پیام تسلیت مقام معظم رهبری در پی درگذشت استاد شهریار نیز حاوی نکات مهم و قابل توجهی ست که نشان از شأن والای این شاعر بزرگ دارد.
خدایش بیامرزد.