چرایی تصویب قطعنامه شورای حکام و گزینه های راهبردی ایران
شورای حکام سازمان انرژی اتمی بعد از 8 سال قطعنامه ای را علی رغم رای منفی روسیه و چین علیه ایران تصویب کرد.
برای دریافت چرایی تصویب این قطعنامه باید دید در این 8 سال چه اتفاقاتی روی داده که به تصویب این قطعنامه منجر شده است. اولین اقدام و حرکتی که در این زمینه صورت گرفت و به منشاء و یا به عبارت بهتر واکنش های بعدی تبدیل شد خروج امریکا از برجام بعد از به قدرت رسیدن راستگرایان حاکم بر کاخ سفید به ریاست جمهوری دونالد ترامپ است که قرابت نزدیکی با راستگرایان صهیونیستی دارند و به مجری سیاست های این رژیم در حوزه خاورمیانه تبدیل شده اند.
با وجود اینکه جمهوری اسلامی ایران از همان ابتدا می توانست متعاقب خروج امریکا از برجام مقابله به مثل کرده و از این توافقنامه بین المللی خارج شود اما با اتخاذ سیاست صبر استراتژیک نهایت تلاش خود را برای نجات برجام با حضور باقیمانده اعضاء بکار گرفت و بعد از اینکه متوجه شد اعضای اروپایی برجام نیز به تعهدات خود عمل نمی کنند به ناچار کاهش تدریجی تعهدات خود را در دستور کار قرار داد تا نه به قصد خروج بلکه از این طریق بتواند آنها را به تعهدات خود وادار کند.
اما درست برعکس آنها بجای اینکه پیام واکنش ایران را بگیرند و به تعهدات عمل نکرده خود واقف باشند، خواسته یا ناخواسته گام در مسیر همان کسانی گذاشته اند که یا مثل تجدیدنظرطلبان حاکم بر دولت ترامپ از برجام همانند سایر توافقنامه ها و پیمان های بین المللی خارج شده اند و یا همانند مافیای صهیونیستی و سعودی با استفاده از نفوذ سیاسی و مالی خود راستگرایان امریکایی را به این اقدام تحریک و تشویق می کنند.
آنچه دراین میان مایه تعجب و البته تاسف است اینکه کشورهایی مثل فرانسه و المان در حالی با این تلاش ها همراهی می کنند که خود نیز به نوعی قربانی رویکرد تجدید نظرطلبانه حاکم بر کاخ سفید بوده و هستند و حمایتی که آنها از برگزیت کردند اتحادیه اروپا را تا مرز فروپاشی پیش برده است.
از این رو این سوال مطرح است که آیا این کشورها دیگر از مقاومت نسبی گذشته دست برداشته و تسلیم فشارهای راستگرایان حاکم بر کاخ سفید و عوامل منطقه ای آن همچون رژیم صهیونیستی و عربستان شده اند و یا اینکه همچنان به فکر نجات برجام و خرید زمان هستند اما نمی خواهند ایران از حق واکنش مقابله به مثل در برجام حداقل در این مقطع زمانی استفاده کند؟
اما در پاسخ به چرایی تصویب قطعنامه شورای حکام علیه ایران بعد از 8 سال باید به دو تغییر مهم توجه کرد یکی تغییر مدیر کل اژانس بین المللی انرژی اتمی و دوم تغییر دبیر کل سازمان ملل متحد. انتخاب رافائل گروسی به مدیرکلی جدید آژانس بین المللی انرژی اتمی که از حمایت امریکا و رژیم صهیونیستی برخوردار است بعد ازمرگ غیرمنتظره و مشکوک یوکیا آمانو روی داد . زمانی که آمانو بعد از البرادعی به ریاست این آژانس انتخاب شد این نگرانی وجود داشت که آژانس بیشتر تحت تاثیر فشارهای امریکا و مافیای اسرائیلی قرار گیرد اما خوشبختانه هیچ نشانه ای که حاکی از تسلیم آمانو( فقید) باشد مشاهده نشد و گزارش های مکرر وی درباره پایبندی ایران به تعهدات خود حتی بعد از آنچه رژیم صهیونیستی مدعی سرقت اسناد هسته ای ایران شد باعث ناخرسندی این رژیم شد و درست در این ایام بود که مرگ مشکوک آمانو اعلام شد.
درخصوص تغییر دبیرکل سازمان ملل هم با وجود اینکه انتظار می رفت این سازمان با انتخاب آنتونیو گوترش از اروپا از رویکرد محافظه کا رانه بان کی مون فاصله بگیرد و در راستای اهداف منشور گام بردارد اما متاسفانه این انتظار برآورده نشد و انجام برخی از اقدامات در دوره گوترش از جمله خارج کردن عربستان از فهرست ناقضان حقوق کودک در جنگ یمن و یا به تازگی ارائه گزارش به شورای امنیت درباره ادعای منشاء ایرانی تسلیحات حملات موشکی به تاسیسات ارامکو علیرغم پذیرش مسئولیت این حملات از سوی یمنی ها به تلافی حملات سعودی ها نشان داد که متاسفانه گوترش نیز نتوانسته است فاصله خود را از دلارهای سعودی و یا فشارهای سیاسی مافیای صهیونیستی و امریکایی حفظ کند.
اما در مجموع آنچه که به ایران مربوط می شود دو گزینه برای آینده متصور است: نخست اینکه ایران کماکان خود را به صبر راهبردی ملتزم بداند و در این راهبرد فضا را حداقل تا مشخص شدن نتایج انتخابات ریاست جمهوری امریکا مدیریت کند و منتظر زمان بماند و دوم اینکه زمین بازی را بکلی تغییر دهد و با توجه به اینکه هجمه جدیدی که شکل می گیرد تنها به ایران محدود نمی شود بلکه دوستان و هم پیمانان را نیز شامل می شود لذا این تغییر می تواند در سراسر منطقه صورت گیرد که در این صورت قواعد بازی به کلی تغییر خواهد کرد.
-------------------------------------
احمد کاظم زاده