به گزارش
خبرگزاری صداوسیما به نقل از نورنیوز؛ تحریف وقایع، ضریب دادن به حوادث و بزرگنمایی، دروغ گویی و آمارسازی واکنش معمول جبهه معاند انقلاب اسلامی برای تحقق اهداف «جنگ ادراکی» چند لایه علیه ملت ایران است.
دقت در شیوه فعالیت این جبهه پیش، حین و پس از هر حادثهای نشان میدهد برخلاف آنچه که آن را دوستی با مردم ایران میخوانند، تنها هدفشان تشدید فشار بر مردم برای تضعیف اعتماد عمومی به حاکمیت، و ایجاد تزلزل در پایههای مردمی نظام است.
این روزها شاهد درگیریهای گسترده در ایالتهای مختلف آمریکا به دلیل اعمال خشونت و قتل یک سیاهپوست غیر مسلح به نام «جورج فلوید» توسط پلیس فدرال هستیم.
این اعتراضات که در ابتدا به صورت محدود و تنها در اعتراض به حادثه مذکور آغاز شده بود در زمان کوتاهی تبدیل به موجی گسترده در سرتاسر آمریکا شد تا جایی که راهپیماییها تا پشت درهای کاخ سفید رسید و رئیس جمهور این کشور را مجبور کرد تا برای در امان ماندن از خشم مردم به پناهگاه برود.
بررسی شیوه بازتاب این خبر در رسانههای حامی گفتمان غرب و معاند انقلاب اسلامی نشان میدهد که این اخبار هر چند در صدر رویدادهای این شبکهها قرار دارد، اما رویکرد آنها بر اساس راهبرد «استبداد خبری»، تنها اطلاع رسانی هدفمند برای وابسته نمودن افکار عمومی به خود و کم اثر کردن اقدامات رسانههای مستقل است.
گذر مزورانه از ریشههای شکلگیری این بحران رو به تزاید و طراحی خطوط انحرافی که در ظاهر رویکرد اطلاع رسانی مستقل را پیگیری میکند، تنها گوشهای از نمایش رسانهای این روزهای شبکههای اطلاع رسانی وابسته به نظام سلطه است.
در این عرصه، شبه رسانههایی که با دلارهای نفتی و جذب چهرههای کم سواد، اما پر سر و صدا تنها برای دروغ بافی و فضاسازیهای عوام پسند ایجاد شدهاند نیز به دلیل فقدان تخصص و دانش حرفهای رسانه و از ترس لطمه زدن غیر عمدی به، ولی نعمتان خود به صورت تهوع آوری کاملا سکوت کردهاند.
حال آنکه در مورد کوچکترین نابسامانیها در ایران، این شبکهها با تغییر کنداکتور خبری خود به ارائه اخبار و تحلیلهای نادرست و پوشش ۲۴ ساعته تحولات و حواشی آن میپردازند.
در کنار این رسانهها، مسئولان این کشورها نیز رفتار دوگانهای را در قبال اتفاقات شکل گرفته در آمریکا و ایران (و دیگر کشورهای مخالف خود) در پیش گرفتهاند.
این در حالی است که در زمان تغییر فاز اعتراضات به اغتشاش در ایران تمامی کشورهای اروپایی و آمریکا ایران را به مدارا با اغتشاش گران دعوت کرده و آن را حق طبیعی مردم میدانستند.
از جمله موارد متناقض و رفتارهای دوگانه نظام سلطه در قیاس این دو موضوع میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
ــ در ایران هر اغتشاشی اعتراض است، اما در کشورهای غربی، هر اعتراضی اغتشاش است.
ــ در ایران هر اغتشاشگری مردم عادی است، ولی در غرب هر معترضی تروریست است.
ــ در ایران هر نوع مواجهه حاکمیتی برای برقراری نظم و امنیت سرکوب مردم است، اما در غرب هر نوع سرکوب وحشیانهای، اقدام قانونی برای برقراری امنیت است.
ــ در ایران هر نوع مداخله خارجی (اعم از تحریک، تسلیح و حمایت مادی و معنوی) توهم و فرافکنی حکومت است، ولی در غرب، هر نوع اعتراضی ریشه در خارج دارد.
این موارد دست کم در همین چند روز اخیر بارها از زبان مقامات رسمی آمریکایی، از شخص دونالد ترامپ گرفته تا وزیر خارجه، مشاور امنیت ملی، رئیس FBI، فرمانداران ایالتهای درگیر، سناتورهای حامی دولت و... شنیده شده است.
نکته آنکه؛ این رویکرد دوگانه حتی در موضوعاتی، چون بحران شیوع کرونا نیز به خوبی خود را نشان داد و پیاده نظام رسانهای غرب در تکمیل راهبرد ضد ایرانی سیاستمداران غربی، تا پیش از درگیر شدن کشورهای خود به اپیدمی کرونا، تلاش گستردهای در جهت ناکارآمد نشان دادن جمهوری اسلامی و ضعف نظام بهداشت و سلامت در ایران به کار بستند، اما با بروز افتضاح دولتهای غربی در مدیریت این بحران، زبان در کام فرو برده و عمق فاجعه بایکوت شد.