پخش زنده
امروز: -
همه ساله، آغاز محرّم یادآور خاطره یک رسالت خونین است که با گذشت نزدیک به ۱۴ قرن، هر ساله تازهتر و هر روز نوتر جلوه میکند؛ خونی که هنوز میجوشد و در عاشورای هر سال در رگهای عزاداران حسینی جاری میشود.
قیام حسین بن علی علیه السلام در برابر بیداد و ستم و حکومت فاسد یزید، چندین ماه قبل از محرم آغاز شده بود؛ قیامی روشنگرانه که به روز عاشورا ختم میشود و برای همه مردم جهان تا همیشه تاریخ و پیکار آگاهی بخش برای تمام ملل رنج دیده و تحت ستم میتواند درسی آموزنده و سرمشقی الهام بخش باشد تا از انبوه لشکر دشمنان وحشت نکنند و از هیاهو و جمعیت زیاد بیگانگان و کمی طرفداران خود، بیم و اندوه به خود راه ندهند.
میتوان گفت: قیام عاشورا معرفی الگوهای عینی برای تربیت حسینی است. اگر امام حسین (ع) فقط برای نجات اخروی قیام میکرد و احکام و اخلاق و عقایدی را برای مردم بیان میکرد که ربطی به دنیای دنیامداران و جباران نداشت، چه لزومی داشت با او بجنگند؟ جباران در طول تاریخ هیچ گاه از عبادت گوشه گیران نترسیده اند، بلکه حتی گاه زهدنمایی ناصحیح را ترویج کرده اند، آنان از دینی هراس دارند که به صحنه زندگی میآید و طرح و برنامهای برای اداره حکومت و اداره زندگی مردم میدهد.
قیام ابا عبدالله الحسین (ع) نقطه عطفی در تاریخ اسلام است که، چون کوکب درخشانی جلب توجه میکند و فصل جدیدی در زندگی بشریت میگشاید؛ انقلابی که مبدأ و منشأ انقلابهای دیگر، حرکتی شگرف که موجب تحریک بیشتر گروهها و جنبشی فوق العاده که سبب بیداری تودهها و پیدایش آزادی خواهیهای حقیقی شد.
امام حسین (ع) با اندیشه «مرگ با شرافت بهتر از زندگی ننگین است» و «اگر دین ندارید، در زندگی دنیایتان آزادمرد باشید»، روح حمیت و جوانمردی را در غافلان و بی خبران بیدار میکند و با ادعای: «خدایا به خواست تو خشنودم و برای فرمانت فرمان بردار، جز تو معبودی ندارم»، راه بندگی را در رضا و تسلیم در برابر خدا مینمایاند و با مناجات: «همه مردم را به جملگی در راه دوستی تو رها کردم و خانواده ام را برای دیدار تو به اسارت دادم؛ خداوندا! اگر مرا در راه دوستی ات پاره پاره کنی، دلم به غیر تو مایل نمیشود»، راه عشق بازی و محبت ورزی حقیقی را نشان میدهد.
بسیاری از انقلابهای آزادی بخش در جهان، از قیام اباعبدالله نشأت گرفته است، چنان که گاندی مصلح بزرگ هند میگوید: من برای مردم هند چیز تازهای نیاورده ام، فقط نتیجهای که از مطالعات و تحقیقاتم درباره تاریخ زندگی قهرمان کربلا به دست آ ورده بودم، ارمغان ملت هند کردم؛ اگر بخواهیم هند را نجات بدهیم، واجب است همان راهی را بپیماییم که حسین بن علی پیمود.
مکتب عاشورا به عنوان یک الگوی عمل توانست در مهد خود شخصیتهایی تربیت کند که در عالم انسانیت بی نظیرند، از جمله رهبر کبیر انقلاب اسلامی، امام خمینی (ره) که با الهام از مکتب حسینی توانست انقلاب شکوهمند اسلامی را پایه گذاری کند و همه نهضتها را تحت الشعاع آن قرار دهد.
مولای متقیان، علی (ع) خطاب به فرزندش، سیدالشهدا فرمود: «یا اباعبدالله! اسوة انت قدماً؛ای حسین! تو از اول عالم الگو هستی.» خود آن حضرت خطاب به پیروان خویش نیز فرمود: «فلکم بی اسوه؛ من سرمشق و الگوی شما هستم».
اساس همه حرکتها در تربیت حسینی، بینایی و بیدار دلی است؛ زیرا عمل ایمانی، عمل از سرِ آگاهی است و آ نچه از سر کوری و ناآگاهی انجام شود، بی ارزش است. امام حسین (ع) در دعایی میفرماید: «خدایا حرکتم را بر اساس بینایی و راهم را با هدایت و روش و رشد و تعالی قرار ده تا مرا به مقصد نایل گردانی و دیگران را به وسیله من به مقصد برسانی...».
بالاترین معرفت در مکتب حسینی، دریافت عظمت حق و خداترسی و ترس ناپذیری است؛ زیرا سر خم کردن در برابر غیر خدا و تن دادن به پستیها از آنجاست که عظمت الهی درک نشده است. امام حسین (ع) میفرماید: «شأن من، شأن کسی نیست که از مرگ بهراسد؛ چقدر مرگ در راه رسیدن به عزت و احیای حق، سبک و راحت است».
از امام سجاد (ع) نقل شده است که فرمود: «در روز عاشورا، وقتی کار سخت شد، اطرافیان امام حسین (ع) به او نگاه میکردند؛ زیرا آن حضرت به خلاف دیگران بود، هرچه کار سختتر میشد، عدهای رنگ هاشان متغیر و دل هاشان هراسان بود، ولی امام حسین (ع) و تعدادی از یاران خاص، رنگ هاشان باز و نورانی بود و اعضای بدن، آرام و روح و روانشان آسوده بود. تا حدی که عدهای گفتند: ببینید از مرگ هیچ باکی ندارد».
سیدالشهدا قهرمان صبر و تسلیم است و گفتار و کردارش بر آن گواه.
صبحگاه عاشورا، یاران خویش را چنین به صبر فرامی خواند: «ای کریم زادگان! صبوری کنید؛ زیرا مرگ چونان پلی است که شما را از سختیها و آسیبها عبور میدهد و به بهشتهای پهناور و نعمتهای جاودانه میرساند».
حضرت اباعبدالله (ع)، لحظهای تن به ذلت و سر به خواری نداد و سطر سطر قیام او نشان دهنده عزت مداری و پایداری در راه هدایت الهی بود.
در روز عاشورا در مقابل سپاه دشمن فریاد برآورد: «آگاه باشید که زنازاده پسر زنازاده (ابن زیاد) مرا بین دو چیز مخیر ساخته [است]: با شمشیر کشیده آماده جنگ شوم و یا لباس ذلت بپوشم و با یزید بیعت کنم؛ ولی ذلت از ما بسیار دور است».
امام میخواست یارانش آگاهانه و از روی رضایت و احساس وظیفه بمانند.
جالب توجه آنکه، برداشتن بیعت را به شب واگذار کرد که هرکس خواست، بتواند از تاریکی شب استفاده کند و بی خجالت و بدون هراس از دشمن برود.
امام فرمود: «این شب است که همه جا را پوشانده، پس، از آن استفاده کنید و در تاریکی شب متفرق شوید. اینها مرا میخواهند؛ اگر به من دست پیدا کنند، کاری به دیگران ندارند».
هنگام ظهر وقتی سپاه حر بن یزید رو در روی امام حسین (ع) قرار گرفت، هوا بی اندازه گرم بود. حضرت به یارانش فرمود: به آنان و اسبانشان آب دهید و سیرابشان کنید. یکی از سپاهیان حر میگوید: من از همه دیرتر رسیدم. پس، چون امام حسین (ع) مرا و مرکبم را تشنه یافت، خود به سراغم آمد و فرمود: «شترت را بخوابان و خودت و شترت را سیراب کن.» و، چون من نتوانستم به درستی از مشک آب استفاده کنم، خود امام برخاست و با دست خویش مرا و مرکبم را سیراب کرد.ای یکه تاز عرصه صبر و رضا، حسین
وی رهنمای قافله کربلا، حسینای حج ناتمام تو مقبول کردگار
طی شد به وصف عمره تو عمر ما، حسین
احرام بستهای تو و پوشیدهای کفن
تا آوری مناسک حج را به جا، حسین
راز شناخت در عرفات تو بود و بسای چشمه هدایت و فیض و دعا، حسین
استاد شهید مطهری (ره) میگوید: حسین (ع) در همان صحنه کربلا در میان دشمنان خویش یک خیرخواه، یک واعظ و یک اندرزگوست که حتی از سرنوشت شوم دشمنان خود ناراحت است. وجود مبارک اباعبدالله از بدبختی آنها متأثر بود؛ نمیخواست حتی یک نفرشان به این حال بماند با مردم لجاجت نمیکرد، بلکه با هر زبانی بود، میخواست یک نفر از آنها کم شود.
در قرآن درباره پیامبر خطاب به مردم آمده است: «بدبختی شما بر او گران است»، حسین نمونه جدش بود.
امام حسین (ع) در روز عاشورا خطاب به سپاه ظلم فرمود: «وای بر شما! چرا ساکت نمیشوید تا گفتارم را بشنوید؟ همانا من شما را به راه هدایت و رستگاری فرا میخوانم؛ هرکس از من پیروی کند، سعادتمند است و هرکس نافرمانی ام کند، از هلاک شدگان است. شما همگی نافرمانی ام میکنید و به سخنم گوش نمیدهید؛ آری بر اثر هدایای حرامی که به شما رسیده و بر اثر غذاهای حرامی که شکم هایتان از آن انباشته شده، خداوند چنین بر دلهای شما مهر زده است»!
واما ما باید چه رویکردی باید نسبت به عزاداری داشته باشیم؟!
با یک نگاه ابتدایی، ماه محرم را میتوان ماه گریه و عزاداری نامید؛ امام رضا (علیه السلام) حال و هوای پدر بزرگوارشان در ماه محرم را اینگونه به تصویر میکشند: إِنَّ أَبی إِذا دَخَلَ شَهْرُ الْمُحَرَّمِ لا یُری ضاحِکاً وَ کانَتِ الْکِاَبةُ تَغْلِبُ عَلَیْهِ؛ هرگاه ماه محرّم فرا میرسید، پدرم (موسی بن جعفرعلیه السّلام) دیگر خندان دیده نمیشد و غم و افسردگی بر او غلبه مییافت. (أمالی صدوق (ره)؛ ص ۱۱۱)
بی شک، عنصر اوّلیه در امامت امامان معصوم، الگو بودن آنها برای سبک زندگی همه ماست که یکی از مؤلّفههای آن، غم و اندوه در ماه محرم است. پس، به طور قطع و یقین ورای این گریهها باید مطلبی باشد که دل ایشان را به درد میآورد و از ما خواسته اند که ما نیز احساس درد کنیم؛ بنابراین به عنوان حسن ختام میتوان این مهم را بیان کرد که؛ هر چه عیار تفکّر در این ماه و جلسات آن بیشتر شود، امید به تأثیر معنویّت دسته جات غم بر رشد و تربیت انسانهای وارسته بیشتر خواهد بود؛ همچنانکه تفکّر، باعث شد زهیرها قدم بر بال ملائک گذارند و امثال حُر به آزادگی حقیقی برسند.
«السلام علیک یا اباعبدالله الحسین علیه السلام»
فهیمه علیمردانی؛