پخش زنده
امروز: -
ولادت امام حسین (ع)، حضرت ابوالفضل العباس (ع) و امام زین العابدین (ع) مبارک باد.
ولادت سه اختر تابناک ولایت و امامت ؛ امام حسین (ع) ، حضرت ابوالفضل العباس (ع)و حضرت امام زین العابدین (ع)؛ روز پاسدار و روز جانباز مبارک باد.
به گزارش خبرگزاری صداوسیما مرکز مازندران، صبح روز سوم شعبان سال چهارم هجری، شهر مدینه میزبان کودک نو رسیدهای بود که در خانه فاطمه سلاماللهعلیها و علی علیهالسلام چشم به جهان گشود و بعدها به "سید الشهدای اسلام" ملقب شد. این طفل نو رسیده، دومین فرزند خانوادهای است که پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله پس از نزول آیه تطهیر بارها آنها را با عنوان "اهل بیت نبوت" مورد خطاب قرار داده و به آنها سلام گفته بود. مادر او فاطمه سلاماللهعلیها، دختر پیامبر و یکی از برترین زنان تاریخ است که به جهت بلندی معرفت و فضایل اخلاقی و پاکی زبانزد خاص و عام بوده و خداوند در بیان شان و جایگاه رفیعش سورهای را در قرآن آورده است. علی علیهالسلام نیز که دومین فرزند پسر خود را در آغوش میگرفت، نخستین مسلمان، برترین دانای دین و بالاترین سخنور عرب و دارای سوابقی بینظیر در ایثار و دفاع از دین خدا، در سراسر دوران ظهور و گسترش دین اسلام بود. تا آنجا که پیامبر صلیاللهعلیهوآله به دستور حضرت حق، بارها او را به عنوان جانشین خود معرفی کرده بود.
در آن روز فرخنده طفل را به محضر رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله آوردند و علی علیهالسلام آن چنان که وظیفه داشت و نیز به رسم ادب و احترام از ایشان خواست که همچون فرزند نخست، نامگذاری این نو رسیده را نیز بر عهده گیرند. پیامبر هم به امر الهی او را "حسین" خواند.
امام حسین ع دوران کودکی را در دامان پر مهر حضرت علی ع و فاطمه س و بیش از آن دو در دامان پیامبر اکرم ص گذراند. علاقه و توجه رسول خدا به امام حسین ع چنان بود که همه اصحاب از آن آگاه بودند و بارها و بارها به چشم دیده و به گوش شنیده بودند.اصحاب، بارها رسول خدا ص را دیده بودند که با حسن و حسین ع که کودک بودند، بازی میکند و آنها را بر دوش خود سوار میکند. حتی پیامبر لبهای حسین علیهالسلام را میبوسید و میفرمود: حسین از من است و من از اویم، خداوند دوست بدارد کسی را که او را دوست میدارد. در این میان بسیاری میدانستند که محبت پیامبر به این دو کودک و مخصوصا به حسین علیهالسلام، یک محبت عادی نسبی و فامیلی نبود. زیرا از طرفی پیامبر خدا فردی عادی مانند سایر مردم نبوده و بنا بر نص صریح قرآن، هیچ رفتار یا گفتار پیامبر از سر خواسته شخصی و هوی و هوس نیست، و از همین روست که خداوند میفرماید: شایسته است که رفتار و حرکات ایشان سرمشق و الگوی اهل ایمان باشد. از سوی دیگر پیامبر دختران زیاد و حتی فرزند پسری نیز داشتند، اما این گونه ابراز محبت و توصیههای موکد فقط در مورد حسن و حسین علیهماالسلام دیده میشد.
حسین علیهالسلام هنوز کودک بود که منظور چندین آیه قرآن قرار گرفت. در روز مباهله پیامبر با مسیحیان نجران، حسین علیهالسلام و خانوادهاش تنها همراهان رسول خدا بودند و پیامبر اکرم، بنا به دستور الهی در آیه مباهله، حسن و حسین علیهماالسلام را به عنوان فرزندان خاندان وحی با خود برای مباهله همراه کرد. یکی از پنج تنی که آیه تطهیر در مورد آنها نازل شد، حسین علیهالسلام بود و او نیز به همراه پدر، مادر و برادر خود زیر عبای پیامبر بود که خداوند این آیه را درباره آنها نازل کرد: همانا خداوند فقط و فقط میخواهد پلیدی را از شما اهل بیت دور سازد و شما را قطعا پاکیزه سازد، گواهی روشن و سندی گویا بر عصمت این خانواده و دوری ایشان از هر گناه و خطا.
سالیان خوش کودکی حسین علیهالسلام بزودی به پایان رسید. حدوداً هفت ساله بود که رسول خدا مسلمانان را با انبوهی از سفارشات در مورد اهل بیت خود تنها گذاشت و جهان اسلام را غرق در ماتم کرد. در این مدت حسین علیهالسلام به عنوان یک مسلمان و ماموم، بر مسیر حرکت علی علیهالسلام راه میسپرد و در عین نوجوانی از هر فرصتی برای دفاع از حق استفاده میکرد.
حسین علیهالسلام تقریبا 32 سال داشت که با بیعت مردم، علی علیهالسلام حاکم جامعه اسلامی گردید. بعد از چندی ایشان به همراه فرزندان خود به کوفه هجرت کرد و آنجا را مرکز حکومت اسلامی قرار داد. در این مدت حسین علیهالسلام در تمام صحنههای نظامی و سیاسی، یار و یاور نزدیک پدر و امام خود بود و در نهایت احترام فرمانهای پدر را اطاعت میکرد. حسین علیهالسلام تربیت شده دست بزرگ مدافع اسلام بود و شجاعت و شهامت را به خوبی از پدر آموخته بود و در هر سه جنگی که در این دوران پیش آمد حضوری فعال داشت. در جنگ جمل فرماندهی جناح چپ سپاه امیرالمومنین به عهده ایشان بود. در جنگ صفین اولین فتح سپاه علی علیهالسلام به دست او رقم خورد و شریعه فرات بدست او و یارانش آزاد شد. در جریان حکمیت نیز ایشان یکی از شاهدان ماجرا از سوی پدر بود.
پس از شهادت امیر المومنین ع ، امام حسن ع به دستور الهی و سفارش پیامبر به مقام امامت رسید و هدایت جامعه مسلمین و ادامه راه تبیین و نشر دین خدا را به عهده گرفت.در دوران امامت برادر، امام حسین ع نیز همانند سایر شیعیان، مطیع و سر سپرده کامل برادر خود به عنوان امام شیعیان بود و در اطاعت اوامر او ذرهای سستی نمیکرد. چنان که ادب و اطاعت او از برادر مثال زدنی شد. امام باقر علیهالسلام در این زمینه میفرماید: امام حسین علیهالسلام به خاطر احترام و بزرگداشت مقام برادرش، امام حسن علیهالسلام، هرگز جلوتر از او راه نرفت و در سخن گفتن از او پیشی نگرفت. حسین علیهالسلام در تمامی مواضع سیاسی و مهمترین آنها در قضیه صلح امام حسن علیهالسلام با معاویه، پشتیبان و مطیع امر امام خویش بود. در این واقعه حسین ابن علی به عنوان یکی از شخصیتهای جهان اسلام باوجود اینکه تمامی مسلمانان امام حسن را تنها گذاشتند، کاملا مدافع این صلح بود و سرسختانه از موضع و تصمیمات برادر حمایت میکرد و او نیز حفظ اسلام را در مصالحه میدید.پس از جریان صلح، حسین علیهالسلام به همراه برادر از شهر کوفه به مدینه زادگاه خود بازگشتند و در کنار مرقد رسول خدا به وظیفه تربیت و ارشاد مردم و تبیین و تفسیر احکام الهی پرداختند. اما دیر زمانی نگذشت که امام حسن علیهالسلام با حیله معاویه مسموم شد و به شهادت رسید و حسین علیهالسلام جانشین برادر و امام مسلمین گردید.
دلاوریهای امام حسین(ع) و یاران با وفایش در کربلا و عاشورای سال 61 هجری برکسی پوشیده نیست و جنگ نابرابر با سپاهیان کفار برای حفظ اسلام ، موجب شد که پس از گذشت این همه سال، اسلام با جانفشانیهای سومین امام همام و شهادت ایشان همچنان زنده است. همچنین این روز را برای گرامیداشت پاسداران اسلام ، روز پاسدار نامیده اند.
سالروز ولادت حضرت ابوالفضل(عليه السلام) و روز جانباز
حضرت ابوالفضل العباس نخستين فرزند از ازدواج حضرت امير المؤمنين على(عليه السلام) و ام البنين بود. ايشان در روز چهارم شعبان سال 26 هجرى در مدينه چشم به جهان گشودند.
قضيه ازدوادج مادر مكرمه اش ام البنين با حضرت على(عليه السلام) بدين گونه بود كه پس از شهادت حضرت زهرا(عليها السلام) على(عليه السلام) برادرش عقيل كه در علم نسب شناسى آگاهى كامل داشت و قبايل و خصلت هاى اخلاقى و روحى انها آشنا بود را به حضور طلبيد و از وى خواست كه براى آن حضرت همسرى شايسته و از قبيله اى كه اجدادش از شجاعان و دلير مردان باشند پيدا كند تا ثمره ازدواجشان فرزندانى شجاع و رشيد باشند پس از مدتى عقيل زنى از طايفه بنى كلاب را به حضرت معرفى كرد كه داراى آن ويژگى ها بود نامش فاطمه دختر حزام بن خالد بود و نياكانش همه از دليرمردان بودند. حضرت با وى ازدواج نمود و او نيز وظيفه مادرى و سر پرستى براى فرزندان حضرت زهرا(عليها السلام) را به عهده گرفت و آنان را چون فرزندان خود بلكه بيشتر از فرزندانش دوست مى داشت گويند وقتى وى را فاطمه صدا مى زدند وى گفت مرا فاطمه صدا نكنيد زيرا فرزندان با شنيدن نام فاطمه به ياد غم هاى مادرشان مى افتند و ناراحت مى شوند بلكه مرا خادم خود بناميد. و حضرت على(عليه السلام) ولى را ام البنين يعنى مادر پسران ناميد و به اين نام شهرت يافت.
حضرت ابوالفضل نخستين فرزند از چنين بانوى با معرفت و حق شناسى بود تولد وى، خانه على(عليه السلام) و دل مولا را غرق نور و سرور ساخت وقتى كه به دنيا آمد حضرت على(عليه السلام) در گوش او اذان و اقامه گفت نام خدا و رسول خدا را بر گوش وى خواند و نام او را عباس قرار داد.
با آن كه اين نوزاد بسيار خوش منظر و زيبا بود به طورى كه وى را قمر بنى هاشم ناميده اند و به ماه شب چهارده تشبيه نموده اند و حضرت وى را به نام عباس نام نهاد و آن به اين علت بود كه عباس هم به معناى شير شرزه و خشمگين است و هم به معناى عبوس و چهره گرفته زيرا كه ايشان نسبت به ظالمان چهره اى خشمگين داشتند.
در روز هفتم تولدش گوسفندى را به عنوان عقيقه ذبح كردند و گوشت آن را به فقرا صدقه دادند.
با آن كه هنگام تولد پدر خوشحالى مى كند، حضرت گاهى قنداقه عباس خردسال را در آغوش مى گرفت و آستين دست هاى كوچك او را بالا مى زد و بر بازوان او بوسه مى زد و اشك مى ريخت حضرت در پاسخ ام البنين نسبت به اين كار فرمود اين دست ها براى كمك و يارى به برادرش حسين قطع خواهد شد.
حضرت عباس در خانه على(عليه السلام) و در دامان مادر با ايمان وفادارش و در كنار امام حسين رشد كرد و درس هاى بزرگ انسانيت صداقت و اخلاق را فرا گرفت. تربيت خاص امام على(عليه السلام) بى شك در شكل دادن به شخصيت فكرى و روحى اين نوجوان سهم عمده اى داشت روزى حضرت على(عليه السلام) عباس خردسال خود را نشاده بود و حضرت زينب(عليها السلام) هم حضور داشت امام به اين كودك عزيز گفت به بگو يك عباس گفت يك فرمود بگو دو عباس خوددارى كرد و گفت شرم دارم با زبانى كه خدا را به يگانگى خوانده ام دو بگويم حضرت از معرفت اين فرزند خوشحال شد و پيشانى عباس را بوسيد.
دلاورى هاى اين نوجوان از زمان پدر بزرگوارش در جنگ هاى آن حضرت با مخالفين نمودار بود كه برخى جلوه هايى از شجاعت اين نوجوان را در جنگ صفين در تاريخ ثبت كرده اند. گويند: در يكى از روزهاى نبرد صفين نوجوانى از سپاه على(عليه السلام) بيرون امد كه نقاب بر چهره داشت و از حركات او نشانه هاى شجاعت، هيبت و قدرت هويدا بود از سپاه شام كسى جرأت نكرد به ميدان بيايد معاويه يكى از مردان سپاه خود به نام ابى شقاء كه دلاورى نام آور بود را گفت به جنگ اين جوان برو وى گفت اى امير شأن من بالاتر از آن است كه جنگ وى بروم بلكه من هفت پسر دارم و يكى از آنها را مى فرستم تا او را از پاى درآورد وى يكى از پسرانش را فرستاد كه از پاى درآمد پسر بعدى اش را فرستاد كه او هم به سرنوشت برادر قبل دچار شد تا اين كه هر هفت پسر در نبرد با او كشته شدند و در اين هنگام پدر خود به ميدان كارزار آمد و پس از رد و بدل شدن ضرباتى چند ابن شعثاء نيز به مانند فرزندانش به هلاكت رسيد كه اين موجب تعجب حاضران شد حضرت على(عليه السلام) وى را فرا خواند و نقاب از چهره اش برداشت و پيشانى اش را بوسيد و در اين هنگام همگان ديدند كه اين نوچوان عباس بن على قمر بنى هاشم است.
و همچنين نقل كرده اند در جنگ صفين هنگامى كه سپاه معاويه بر آب مسلط بودند و سپاه اسلام در تشنگى به سر مى برد جمعى را در ركاب امام حسين(عليه السلام) فرستاد كه شريعه فرات را از سپاه دشمن پس بگيرند كه در اين جمع كه موفق به باز كردن راه آب براى سپاه اسلام شده بودند حضرت عباس نيز حضور داشت.
پس از مرگ معاويه كه حاكم مدينه مى خواست از امام حسين(عليه السلام) براى خلافت يزيد بيعت بگيرد سى نفر از جوانان بنى هاشم به فرماندهى حضرت عباس با شمشيرهاى برهنه بيرون خانه و پشت در ايستاده بودند و منتظر اشاره امام بودند كه اگر نيازى باشد مانع بروز هر حادثه اى شوند و اينان در تحت فرماندهى حضرت عباس قرار داشتند.
حضرت امام سجاد درباره حضرت عباس مى فرمايد: خداوند عمويم عباس را رحمت كند كه در راه برادرش ايثار و فداكارى كرد و از جان خود گذشت چنان فداكارى كرد كه دو دستش قلم شد خداوند نيز به او همانند جعفر بن ابى طالب در مقابل آن دو دست قطع شده دو بال عطا كرد كه با آنها در بهشت با فرشتگان پرداز مى كند عباس نزد خداوند مقام و منزلتى بسيار بزرگ دارد كه همه شهيدان در قيامت به او غبطه مى خورد.
چنانچه شاعر نيز در اين باب مى گويد:
چون اقتدا به جعفر طيار كرده ايم برد از ماست با پرِ جان در فضاى دوست
در پيروى زخط علمدار كربلاست دوستى كه داده ايم به راه رضاى درست
امام صادق نيز در ستايش از حضرت عباس مى فرمايد: عموى ما عباس داراى بصيرة نافذ و ايمانى استوار بود همراه امام حسين جهاد كرد و آزمايش خوبى داد و به شهادت رسيد.
وى تنها به عنوان يك قهرمان نامدار و دلاور مطرح نبود بلكه فضائل علمى، تقوايى او و دانش رفيع را از خردسالى از سرچمشه علوم الهى به دست آورده بود چنانچه برخى روايات اشاره به اين نكته دارند كه وى از زمان كودكى شروع به تغذيه علمى نموده است.
مقام فقهى او بسيار بالا بوده است و در نزد راويان مورد وثوق و اعتماد بوده است و از جهت پارسايى در درجه بالا قرار داشت چنانچه برخى از رجاليون درباره ايشان گفته اند:عباس از فقيهان و دين شناسان اولاد ائمه بود، عادل، مورد اعتماد، با تقوا و پاك بود و ديگران نيز وى را اين گونه تعريف کرده اند كه عباس از بزرگان و فاضلان فقهاى اهل بيت بود بلكه وى عالم استاد نديده بود.
حضرت عباس همان جايگاه را نسبت به امام حسين(عليه السلام) داشت كه حضرت على نسبت به پيامبر(صلى الله عليه وآله)داشت. ايشان پشتوانه و تكيه گاهى براى امام حسين بودند چنانچه امير المؤمنين چنين جايگاهى را نسبت به پيامبر داشت.
عباس همان طور كه على(عليه السلام) هميان نان و خرما به دوش مى گرفت و براى مستمندان مى برد او نيز به اتفاق برادرش حسين(عليه السلام) بسيارى از گرسنگان مدينه را سير مى كرد عباس همچنانكه على كه باب حوائج دربار پيامبر بود و هر كس رو به ساحت ايشان مى كرد اول على(عليه السلام) را مى خواند وى نيز باب حوائج آستان امام حسين بود و هر كس براى رفع حوائج به دربار حسين مى شتافت عباس را مى خواند.
عباس مانند پدر كه در بستر پيغمبر خوابيد و فداكارى كرد در روز عاشورا براى اطفال و آوردن آب فداكارى كرد.
براى ايشان 16 لقب شمرده اند كه هر كدام جلوه اى از فضائل، كرامات و عظمت وى را نشان مى دهد و ما برخى از آنها را برمى شمريم.
1 ـ عباس: چون مثل شير حمله مى كرد دلير بود ترس در دل دشمن مى ريخت و فريادهاى حماسى اش لرزه بر اندام حريفان مى افكند.
2 ـ ابوالفضل: نام پسرش فضل بود و هم اين كه وى پدر فضيلت و خوبى ها بود و فضل و نيكى زاده او و مولود سرشت پاكش بود.
3 ـ ابوالقربه: (پدر مشك) به خاطر مشك آبى كه بر دوش مى گرفت و از كودكى ميان بنى هاشم سقايى مى كرد.
4 ـ سقا: به خاطر اين كه آب آور تشنگان بخصوص در سفر كربلا بود.
5 ـ قمر بنى هاشم: وى در ميان بنى هاشم زيباترين و جذاب ترين چهره را داشت و چنين ماه درخشان در شب تار مى درخشيد.
6 ـ باب الحوائج: آستان رفيعش قبله حاجات و توسل به آن حضرت بر آورند و نياز دردمندان است.
سالروز میلاد با سعادت حضرت ابوالفضل العباس (ع) را به خاطر جانفشانی هایش در روز عاشورا ، روز جانباز نامیده اند.
ولادت حضرت امام سجاد (ع)
مشهور ترين نقل ، در تاريخ ولادت امام زين العابدين(ع) اين است كه آن حضرت در روز پنجشنبه ، پنجم شعبان المعظم سال 38 هجرى قمرى ديده به جهان گشوده است .
برخى نويسندگان مانند ابن جرير طبرى امامى در كتاب دلائل الامامه ، حتى به خانه اى كه امام سجاد (ع) در آن متولد شده اشاره كرده اند و گفته اند كه آن حضرت در خانه فاطمه زهرا (سلام الله عليها) قدم به جهان نهاده است .
براى امام زين العابدين عليه السلام ، اين كنيه ها ياد شده است : ابوالحسن ، ابومحمد ، ابوبكر ، ابوالحسين ، ابوعبدالله و ابوالقاسم.
در اين ميان ، مشهورترين كنيه آن حضرت نخست ابوالحسن و سپس ابو محمد است .
و اما القاب آن گرامى چنين است : زين العابدين ، سيد العابدين ، سجاد، ذوالثفنات ، قدوه الزاهدين ، سيد المتقين ، امام المومنين , زين الصالحين ، منار القانتين ، الزكى ، الامين و سيد المجتهدين .
مشهورترين القاب آن حضرت ، سجاد و زين العابدين مى باشد.
پدر ارجمند امام سجاد عليه السلام : امام حسين بن على عليه السلام سيد الشهداء عليه السلام مى باشد.
برخى زين العابدين را بزرگترين فرزند حسين بن على عليه السلام دانسته اند ولى از بيشتر منابع تاريخى چنين استفاده مى شود كه على اكبر - شهيد كربلا - بزرگترين پسر خانواده بوده است و امام سجاد عليه السلام از وى سن كمترى داشته است و بر اين اساس زين العابدين را على اوسط ناميده اند. مادر بزرگوار آن حضرت ، شهر بانو دختر يزدگرد - آخرين شاه ساسانى - مى باشد. وى طى فتوحات شهرهاى ايران به دست مسلمانان اسير گشت و از ايران به مدينه برده شد و در پرتو حمايت امير المومنين عليه السلام آزاد گرديد، به همسرى حسين بن على عليه السلام در آمد و افتخار يافت تا مادر امام زين العابدين عليه السلام باشد و نه امام معصوم از نسل او پديد آمد.
على عليه السلام درباره او به فرزندش حسين عليه السلام سفارش فرمود:از همسرت - شهر بانو - خوب محافظت و نگاهدارى كن و به او نيكى نما، چه اين كه در آينده اى نزديك براى تو فرزندى خواهد آورد كه بهترين اهل زمين خواهد بود.
اين كه شهربانو، در چه سالى ديده به جهان گشوده و در چه سنى به همسرى حسين بن على عليه السلام در آمده ، و پس از آن چند سال با آن حضرت زندگى كرده است ، مورخان و محدثان نظر قاطعى را ثبت نكرده اند.
نكته اى كه بيشتر تاريخ نگاران ياد آور شده اند اين كه وى دختر يزدگرد بوده است و نياكان پدرى او عبارتند از: پرويز، هرمز، انوشيروان ، قباد. پدرش آخرين پادشاه ساسانى است كه با فتوحات اسلامى سلسله آنان منقرض گرديده است .
از جمله نام ها و القابى كه براى مادر امام سجاد عليه السلام ياد كرده اند به موارد ذيل مى توان اشاره كرد: شهر بانو، شهر بانويه ، سلافه ، غزاله ، سلامه ، خولد برده ، جهان نويه , شهرناز , جهان شاه , حرار , خلوه , ام سلمه , فاطمه و مريم .
آن بانوى گرامى كه افتخار مادرى ولى خدا و زينت عبادت گران را به دست آورده بود پس از ولادت فرزندش ، با فاصله اى بسيار اندك جهان را بدرود گفت و على بن الحسين در داماد دايه اى پرورش يافت كه هماره او را مادر صدا مى زد.
يكى از نام هايى كه امام سجاد عليه السلام را با آن مى خواندند ابن الخيرتين است و علت اين نام گذارى سخنى است مستند به رسول خدا كه : در ميان عرب ، نسل قريش و در ميان غير غرب ، فارسيان نمونه اند.
ابوالاسواد دئلى ، ضمن برشمردن فضايل امام سجاد، على بن الحسين عليه السلام مى گويد:
و ان غلاما بين كسرى و هاشم
لا كرم من نيطت عليه التمائم
يعنى ؛ پسرى كه از يك سوى به نسل هاشميان و از سوى ديگر به نسل فرمانروايان فارس كسرى منسوب مى باشد، گرامى ترين و با كرامت ترين فرزندى است كه بر او بازوبند بسته اند (تا از گزند چشم تنگان ايمن بماند).
به هر حال قراين تاريخى و مدارك روايى نشان مى دهد كه مادر امام سجاد - عليه السلام - بانويى ايرانى و بزرگ زاده بوده است .
امامت على بن الحسين (ع)
پس از شهادت حسين على عليه السلام در محرم سال شصت و يك هجرى ، منصب امامت به على بن - عليه السلام - منتقل گرديد.
شيعه افتخار يافت كه پس از على بن ابى طالب عليه السلام و حسن بن على - عليه السلام - و حسين على - عليه السلام -، زمام رهبرى وى را سيد الساجدين ، زين العابدين ، امام سجاد - عليه السلام - عهدار گشت .
امامت سيد الساجدين (ع) از سال (61 هجرى قمرى ) تا سال 95 هجرى قمرى استمرار يافت .