به گزارش سرویس بین الملل
خبرگزاری صداوسیما ؛ عطوان نوشت گروه تروریستی داعش از بین نخواهد رفت بلکه به فعالیتهای زیر زمینی و مخفیانه روی خواهد آورد و یا اینکه گروهی افراطی تر و خونریز تر از دل آن بیرون خواهد آمد.
عبد الباری عطوان سردبیر روزنامه اینترنتی رای الیوم که از لندن به روز می شود، در یادداشت امروز سه شنبه خود در این روزنامه نوشت: در روزها و شاید ساعات آتی، پایان کار «دولت خلافت اسلامی» (داعش) که رهبرش ابوبکر البغدادی، تاسیس آن را از منبر مسجد بزرگ موصل عراق در سال 2014 اعلام کرده بود، به طور رسمی اعلام خواهد شد، زیرا جنگجویان وابسته به داعش که هنوز زنده مانده اند، به همراه خانواده هایشان در فضایی کمتر از نیم کیلومتر مربع در روستای باغوز در شرق رود فرات محاصره هستند و تنها دو گزینه پیش روی خود دارند، گزینه اول این است که تسلیم نیروهای سوریه دموکراتیک شوند و یا اینکه پس از مخالفت با خواسته هایشان برای خارج شدن از آنجا و رفتن به ادلب، تا حد مرگ بجنگند. اما سوالی که اینجا مطرح است، این است که پس از آن چه اتفاقی در منطقه شمال سوریه و شرق فرات روی خواهد داد و چه کسی خلا ناشی از شکست داعش را پر خواهد کرد؟ و آیا این شکست، پایان کار این گروه خواهد بود یا اینکه شروع جدید و متفاوتی را برای آن رقم خواهد زد؟
پیش از پاسخ گفتن به این سوالات، باید به جنجالی که اکنون در محافل اروپایی به وجود آمده است اشاره کنیم و آن مسئله چگونگی برخورد و تعامل با نزدیک به 800 جنگجوی خارجی است که اتباع کشورهایی چون انگلیس، فرانسه، ایتالیا، آلمان و ایرلند هستند و به دست نیروهای سوریه دموکراتیک اسیر شده اند و اکنون در زندانهای این نیروها به سر می برند، در حالی که هزاران نفر دیگر نیز زنان و فرزندان آنان را تشکیل می دهند. بنابراین آیا این کشورها اجازه خواهند داد این افراد به کشورهای خود در اروپا بازگردند یا اینکه درهای بازگشت را به خاطر اینکه تروریست هستند، به روی آنان خواهند بست؟ و چرا دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا در توییتهای خود کشورهای اروپایی را به پذیرش آنان توصیه می کند در حالی که خودش این کار را نمی کند و الگویی برای اروپایی ها نمی شود؟
در ابتدا باید به حداقل هفت سال پیش بازگردیم و یادآور شویم که دولتهای اروپایی، این افراد را جنگجویانی قانونی برای آزادسازی در سوریه و سرنگون کردن نظام این کشور قلمداد و سفر آنها را به میادین جنگ تسهیل کردند در حالی که کشورهای گروه به اصطلاح «دوست سوریه» که 65 کشور را شامل می شد، در محافل سیاسی از این اقدام استقبال و در رسانه های خود از آنان به عنوان قهرمانان یاد کردند و من به نوبه خود به خاطر اینکه در یکی از این کشورهای اروپایی ساکن هستم، این مسئله را از نزدیک مشاهده و لمس کردم. مسئله دیگری که نمی توانیم آن را نادیده بگیریم این است که دیوید کامرون، نخست وزیر وقت انگلیس و فرانسوا اولاند، رئیس جمهور وقت فرانسه در 16 مارس 2013 به بروکسل رفتند و فشارهای زیادی به اتحادیه اروپا آوردند تا قانونی را برای رفع تحریم ارسال سلاح به سوریه به منظور تسهیل فرایند مسلح کردن این جنگجویان و دیگران با هدف تسریع در تغییر نظام حاکم بر دمشق، صادر کنند.
البته باید امانتدار و واقعگرا بود و به این مسئله اشاره کرد که آنگلا مرکل صدراعظم آلمان و کشورهای اروپایی دیگر به شدت با این تلاش فرانسوی- انگلیسی برای رفع تحریم تسلیحاتی مخالفت و ابراز کردند تجهیز تسلیحاتی مخالفان در آن زمان ممکن است باعث شود اسلحه در سوریه به دست گروه های افراطی برسد و آتش رقابتی تسلیحاتی را روشن کند که به متزلزل شدن امنیت و ثبات منطقه منجر شود و از طرف دیگر در صورت مسلح کردن مخالفان سوری، ایران و روسیه به حمایت از نظام سوریه و تامین همه نیازهایش اقدام کنند، امری که ایستادگی آن را تقویت می کند؛ همچنین ایران از حزب الله و ورودش به میدان سوریه حمایت می کند و باید همه بازخوردهای آن را بر لبنان و منطقه درنظر گرفت.
همه نگرانی هایی که خانم مرکل درباره آنها هشدار داده بود، حرف به حرف به وقوع پیوست، به گونه ای که اینک روسیه نه تنها در سوریه بلکه در همه منطقه دست بالا را دارد و از طرف دیگر ایران حضوری مقتدرانه در خاک سوریه دارد و حزب الله نیز اکنون صاحب دومین ارتش مقتدر پس از ارتش اسرائیل است و ارتش سوریه نیز بیش از هشتاد درصد از خاک سوریه را باز پس گرفته و در حال بازپس گیری بقیه آن نیز هست، در حالی که در این روزها هیچ اشاره ای به مخالفان سوری و هیئتها و فرماندهان آن نمی شود.
سردبیر روزنامه رای الیوم در ادامه نوشت: آنچه می خواهیم بگوییم این است که این جنگجویان در اصل اروپایی هستند و باید به همراه خانواده های خود به همان جایی بازگردند که از آن آمده بودند و با آنان بر اساس قوانین موجود برخورد شود و به نظر ما این افراد، مانند قله کوه یخی در سیاستهای دخالت جویانه نظامی اروپا و آمریکا هستند که بر گمراه کردن و فریب با هدف تخریب کشورها در منطقه خاورمیانه در جهت حفظ منافع اسرائیل و ادامه تسلط آن و جنگها و اشغالگری هایش در سرزمینهای عربی استوار است.
به سوالاتی که در ابتدای این یادداشت مطرح کردیم بازمی گردیم و می گوییم بر این باوریم که داعش با نابود شدن خلافت و دولتش، از بین نمی رود و محو نخواهد شد، زیرا شرایطی که باعث پدید آمدن آن شد، هنوز به شکلی باقی است و باید به آنها با روشهایی جدید، حساب شده و غیر فرقه گرایانه پرداخته شود. مهمترین این شرایط، دخالتهای آمریکا و سیاستهای به حاشیه راندن و حذف برخی از حامیان این گروه تروریستی در عراق و سوریه، نبود حکومتهایی با درایت و عدالت اجتماعی، تشدید فساد و توزیع ناعادلانه ثروت در بیشتر کشورهای عربی و اسلامی است.
داعش که وارث گروهک تروریستی القاعده، پس از شکست آن در افغانستان در پی حمله آمریکا در سال 2001 است، ممکن است به طرح بی روی آورد، یعنی تجمیع مجدد نیروهایش و روی آوردن به عملیات سری زیر زمینی که به نظر هزینه کمتری از فعالیت علنی دارد و باعث می شود داعش از بار سنگین دولت و مدیریت آن و فراهم کردن خدمات اصلی امنیتی و معیشتی برای شهروندانش آن هم در محیطی خصمانه رهایی یابد. در صورت روی نیاوردن به این نقشه، احتمال دیگری نیز وجود دارد، اینکه در روزهای آتی، گروهی افراطی تر و خونریزتر از داعش از دل آن بیرون آید که تاریخ منطقه مملو از اینگونه نمونه هاست.
در پایان باید گفت کشورهای منطقه بویژه عراق و سوریه، در آستانه تغییرات بزرگی قرار دارند و طرفی که جای خالی بوجود آمده در اثر شکست و پایان حضور داعش را پر خواهد کرد، سوریه با حمایت روسیه و محور مقاومتی است که دمشق یکی از مهمترین ارکان آن را تشکیل می دهد. بر این باوریم حمله تند بشار اسد رئیس جمهور سوریه به رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه در سخنرانی دو روز پیش خود در جمع روسای شوراهای محلی، تصادفی نبوده است، بلکه مرحله آتی را شرح می دهد که مهمترین عنوان آن، بهبود اوضاع سیاسی و نظامی سوریه است و به صراحت می گوید سوریه از مرحله دفاع به مرحله حمله منتقل خواهد شد.
البته نمی دانیم چه داده ها و اطلاعاتی باعث شد بشار اسد چنین حمله تندی را آغاز کند، اما مطرح شدن چنین اظهاراتی چند روز پس از برگزاری نشست سه گانه سوچی بین سران ایران، روسیه و ترکیه، خبر از وجود نقاط اختلاف و توافقی بین بازیگران اصلی سوچی و اختلاف نظر روسیه و ترکیه در مسائل بسیاری در خاک سوریه می دهد.
اطلاعات ما نشان می دهد روسها و ایرانیها با همه خواسته های ترکیه برای ایجاد منطقه ای امن در شمال شرق سوریه مخالفت و بر بازگشت کامل آن به حاکمیت دولت سوریه اصرار کردند و آنچه این اطلاعات را تقویت می کند، اظهارات رهبران نیروهای سوریه دموکراتیک است که در کنار التماس از اتحادیه اروپا که این روزها آنها را تنها گذاشتند، آمادگی خود را برای کوتاه آمدن و تقسیم میدانهای نفتی و درآمدهای مالیاتی بین خود و دولت سوریه و برافراشتن پرچم رسمی سوریه در پایگاه های خود اعلام کردند.
ماموریت نیروهای سوریه دموکراتیک که از حمایت تسلیحاتی آمریکا برخوردار بودند و حکومت سوریه را به چالش کشیدند، با کشته شدن یا بیرون رفتن آخرین جنگجوی وابسته به داعش از شرق فرات به پایان خواهد رسید و این نیروها در موقعیت ضعیفی قرار خواهند گرفت که به آنها اجازه نخواهد داد شرطها و خواسته های خود را به دمشق دیکته کنند، بویژه اینکه کاملا محتمل است آمریکاییها و اروپایی ها دست از حمایت آنان بردارند، همانطور که از حمایت مخالفان سوری و بسیاری از همپیمانان خود و برخی از رهبران کشورهای عربی که روی آمریکایی ها حساب کرده بودند، دست برداشتند.