پخش زنده
امروز: -
با گذشت بيش از يک ماه ، هنوز ابعاد قتل روزنامه نگار منتقد سعودي، ناروشن است.
به گزارش سرويس بين الملل خبرگزاري صدا وسيما ،روز دوم اکتبر 2018را میتوان یکی از مهمترین بخشهای تاریخ سیاسی عربستان در هزاره سوم نام نهاد؛چرا که قتل جمال خاشقی روزنامهنگار مشهور و تایید آن در نوزده اکتبر توسط تلویزیون دولتی عربستان تبعات بینالمللی وفشار فراوانی را متوجه ریاض نموده است.
از دبیرکل سازمان ملل،مدیران نهادهای مالی،اقتصادی،سیاسی و نظامی بین المللی گرفته تا رهبران و حاکمان سیاسی جهان نسبت به موضوع واکنشهای منفی داشته و حتی در الفاظ نیز نتوانستند جانب حاکمان سعودی را بگیرند.
این مسیر کاملا برخلاف آن چیزی است که در ماجرای قطع روابط کانادا و عربستان اتفاق افتاد.آگوست 2018دولت کانادا در اعتراض به برخورد سعودی با مخالفان حقوق بشری از این کشور انتقاد کرد.متعاقب این ماجرا عربستان سفیر خود را فراخواند و روابط تجاری با اتاوا را به حالت تعلیق درآورد.
واکنشهای جهانی نسبت به این اتفاق همسو با سیاستهای ریاض بود.آمریکا و روسیه تلویحا از رویکرد کانادا انتقاد و برخی کشورهای عربی هم واکنشهای تندی نسبت به این موضوع داشتند.در حقیقت نه تنها مدعیان حقوق بشر غربی در حمایت از کانادا برنخواستند بلکه بر شراکت راهبردی با عربستان تاکید و این مسئله را دخالت در مسائل داخلی عنوان کردند.اما بهنظر میرسد ابعاد و زوایای مرگ خاشقچی فراتر از صدور بیانیه و اعلام مواضع است.
در این میان با تایید مرگ او حالا میتوان سناریوهای آینده روابط ایالات متحده و عربستان را با ابعاد و زوایای جدید تحلیل و ارزیابی کرد.در این نوشتار دو سناریو اقتصادی و سیاسی را مبنای تحلیل قرار دادهایم.
ابعاد پر چالش ماجرا
جمال خاشقچی در سال1958میلادی در مدینه به دنیا آمد و در رسانههای این کشور حضور فعالی داشت.او پیوندهایی با برخی از شاهزادگان نظیر ترکی الفیصل سفیر سابق در لندن و واشنگتن برقرار کرد.
سردبیری یکی از مهمترین روزنامههای نوپرداز بهنام الوطن در سوابق کاری خاشقچی وجود دارد؛اما با قدرت گرفتن بن سلمان در راس هرم و برآمدن محمد بن سلمان در ردای ولیعهدی؛نشانههایی از اختلاف بین خاشقچی و حاکمان کنونی عربستان رخ داد که منجر به تبعید خودخواسته این روزنامهنگار شد.نقد او درباره روابط پنهان و آشکارعربستان و اسراییل و ضرورت آزادی بیان در این کشور پرچالشترین نظراتش بود.
از چند بعد حادثه قتل خاشقچی برای محافل سياسي منطقه و جهان حائز اهمیت است:
1-در سطح نخبگی جغرافیای عربستان افراد منتقد حکومت بهندرت وجود دارند.حکام سعودی در طی دهههای اخیر هر صدای معترضی را به شدت سرکوب کردهاند و سوابق متعدد در این خصوص از الگوی حکمرانی آنها ناشی میشود.
2-موضوع به نداشتن ارتباط خانوادگی نسبی روزنامهنگار میانهرو با آل سعود برمیگردد که باعث شده حمایت افکار عمومی جهان نسبت به ماجرای قتل تا این حد گسترده باشد.
3-دیگر آنکه؛ مکان کشته شدن خاشقچی است که نقض صریح عهدنامهها و کنوانسیونهای بینالمللی به ویژه کنوانسیون وین و حقوق دیپلماتیک و کنسولی است که کشورها و نهادهای بینالمللی را به واکنش علنی واداشته است.چه آنکه در صورت کشته شدن او در مکانی غیر دیپلماتیک؛ابعاد و زوایای موضوع نیز میتوانست تبعات کمتری برای عربستان داشته باشد.
4-نکته بعدی در اهمیت مرگ خاشقچی به مباحث حقوق بشری و حساسیتهای این موضوع از طرف نهادهای بینالمللی نظیر سازمان ملل و سازمان دیدبان حقوق بشر و در سطح بعدی کشورهای غربی و یا نزدیک به غرب مرتبط است.چرا که این اتفاق آزمونی سخت برای مدعیان رعایت حقوق انسانهاست تا در منظر افکار عمومی جهان مشخص شود میان هزینه و فایده کدامیک را برمیگزینند؟با درک شرایط پیش گفته کنشورزی آمریکا نسبت به مسئله و نحوه مواجهه با آن برای تحلیلگران بینالمللی با ابهامات بسیاری مواجه شده است.
به عبارت دیگر اینکه آمریکای دوره ترامپ میان منفعت و حقوق انسانی کدام را انتخاب خواهد کرد؟ و اساسا در نوع و چیدمان روابطش با عربستان در دوره پسا خاشقچی چه سناریوهایی را میتوان متصور بود؟
سناریو ماگنیتسکی
بیش از چهل عضو مجلس نمایندگان آمریکا از دونالد ترامپ رییس جمهور این کشور خواستند در پی مرگ جمال خاشقچی تحریمهای سنگینی را علیه عربستان اعمال کند.آنها در این بیانیه عنوان کردند موافق اعمال قانون موسوم به "ماگنیتسکی" که توسط اعضا سنا پیشنهاد داده شد هستند.این قانون مربوط به واقعهای است که در دوره ریاست جمهوری باراک اوباما رخ داد. زمانی که فردی بهنام سرگئی ماگنیتسکی به عنوان وکیل و حقوقدان برای دفتر وکالت آمریکایی "فایراستون دانکن" در روسیه کار میکرد و به صندوق سرمایهگذاری انگلیسی "هرمیتیج کپیتال منیجمنت" مشاوره میداد.ماگنیتسکی که متهم به امتناع از پرداخت مالیات بود در روز16 نوامبر 2009 در بازداشتگاه موقت بوتریکا در مسکو درگذشت.این حادثه باعث تنش در روابط واشنگتن-مسکو و منجر به تصویب قانونی در آمریکا شد که بر اساس آن علیه افرادی که آنها را در مرگ ماگنیتسکی مقصر میدانست تحریمهای سختی وضع کرد.این قانون حالا تبدیل به اهرم فشار مخالفان ترامپ در دستگاه قانونگذاری و اعضای برجسته حزب دمکرات شده است.پیامد چنین شرایطی یازده سناتور دمکرات در نامهای به دونالد ترامپ و سازمان ترامپ خواستار تعلیق فعالیتهای تجاری این سازمان با عربستان تا تعیین تکلیف نهایی موضوع از طرف دولت آمریکا شدهاند.
از طرف دیگر جیم مگ گاورن سناتور دمکرات و رییس کمیسیون حقوق بشر مجلس نمایندگان در نامهای خواستار لغو کمکهای نظامی آمریکا به این کشور و فروش سلاح تا روشن شدن تمامی ابعاد ماجرا شد.
این سناریو که با اتکا به قانون ماگنیتسکی و از منظر اقتصادی میتواند ابعاد گستردهای داشته باشد در حقیقت سختترین شرایط ممکن برای عربستان خواهد بود.اما بهنظر میرسد که تحقق و اجرای آن توسط دولت ترامپ دور از ذهن بوده و آمریکا در تلاش برای توسعه روابط تجاری بدون در نظر گرفتن چنین فجایعی است.
اظهارات اخیر وی هر چند به نوعی در شماتت سران سعودی بوده اما حوزه اقتصادی پاشنه آشیل آمریکا است؛جایی که در رد تجدید نظر روابط اقتصادی با ریاض بیان می دارد:"نمیخواهم این کار را بکنم.عربستان تقاضای بزرگی را برای خرید 110 میلیارد دلار سلاح به ما داد.هرکشوری در جهان بخشی از این تقاضا را مطرح نمود اما ما بصورت کامل آن را بدست آوردیم و این به منزله ایجاد نیم میلیون شغل است. طرح تعلیق قرارداد110میلیاردی تسلیحات با عربستان بیشتر از این که به ضرر آنها باشد به ضرر ماست."
از طرف دیگر عدم شرکت استیو منوچین وزیرخزانه داری ایالات متحده و شخصیتهای مهم اقتصادی جهان در اجلاس داووس صحرا در ریاض هر چند به اعتبار سعودیها در این حوزه لطمه وارد خواهد کرد اما نمیتوان به تعلیق یا تحریم دراز مدت روابط اقتصادی غرب با ریاض اطمینان حاصل کرد.
سناریو بقاء ملک سلمان و خروج پسر
مذاکره مایک پمپئو با ملک سلمان در خصوص ماجرای خاشقچی و درز این روایت که عملکرد شما در خصوص ارائه تحقیقات جامع و شفاف راجع به قتل در تداوم پادشاهیتان موثر است در حقیقت اولین نشانههای عملی آمریکا برای تغییر ساختار سیاسی موجود در ریاض است.
واشنگتن به دنبال آن است که بدون هزینههای تنشآفرین با عربستان آنها را مجاب به اصلاح ساختار سیاسی همجهت با منافع ملی آمریکا نماید و از طرف دیگر در حوزههایی مانند فشار بر ایران و تداوم روابط اقتصادی کمترین آسیب متوجه آنها شود.
ترامپ برای دوری گزیدن از فشار رسانهای تلاش نموده تا با تعابیری چون دخالت عوامل خودسر در قتل خاشقچی فشار سیاسی بر ریاض و واشنگتن را کاهش دهد.از طرف دیگر برای پیشبرد مقاصد و اهداف آینده تمرکز بر بقاء ملک سلمان و عزل ولیعهد است.
این روند با عزل افراد نزدیک به ولیعهد شروع شده و تداوم خواهد داشت.در اولین تغییرات صوری ملک سلمان با فشار آمریکا دستور اصلاح ساختار اطلاعاتی این کشور را داده که منجر به عزل محمد بن صالح الرمیح معاون اطلاعاتی رییس سازمان اطلاعات،رشاد بن حامد المحامدی مدیر بخش امنیت و مراقبت سازمان اطلاعات و عبدالله بن خلیف الشایع مدیر بخش نیروی انسانی سازمان شده است.
اما مهمترین بخش عزلها مربوط به افرادی است که در گزارشهای مختلف نزدیکی آنها به محمد بن سلمان محرز شده است.رسانه های عربستانی گزارش دادهاند که احمد العسیری جانشین سازمان اطلاعات و سعود القحطانی مشاور رسانهای و مطبوعاتی ولیعهد از کار برکنار شدند که این موارد منجر به گمانهزنیهای جدی مبنی بر عزل فرزند ملک سلمان از ولیعهدی است.هر چند بهنظر میرسد که این کنارهگیری نه بصورت ناگهانی بلکه در یک بازه میان مدت چند ماهه رخ دهد اما احتمال وقوع آن قابل پیش بینی است.
طرح مباحثی در آمریکا نظیر جانشینی خالد بن سلمان برادر کوچکتر محمد در مقام ولیعهدی و گزارش روزنامه فیگارو از تشکیل قریب الوقوع هیئت بیعت در عربستان و احتمال ولیعهدی خالد بر این گمانهزنیها افزوده است.با درک چنین شرایطی کاخ سفید در صورت تشدید ماجرا و فشار رسانهای وسازمانهای حقوق بشری بهدنبال اجرای کامل سناریوسیاسی بقاء ملک سلمان و عزل پسر باشد.
جمع بندي
پیوستگی عمیق اقتصادی با عربستان که در نتیجه سیاستهای ترامپ در دو سال اخیر شدت گرفته احتمال وقوع سناریو ماگنیتسکی را با وجود سازو کارهای قانونی و تلاش برخی قانونگذاران آمریکایی به محاق خواهد برد.اما در سناریو سیاسی پیش گفته برای تدوام اهداف آینده که یکی از مهمترین موارد آن تلاش برای فشار بر ایران است؛ با تغییراتی در آرایش سیاسی عربستان همسو با آمریکا قابل پیش بینی است. مهمترین نمود آن خروج محمد بن سلمان از قدرت و برآمدن مهره جدیدی است که نهتنها از کاخ سفید دور نخواهد بود بلکه شاید نزدیکی بیشتری را در آینده موجب گردد.
=======================
نویسنده: حسین درجانی -کارشناس مسائل بين المللي.
.