نيويورک تايمز؛
اگر عربستان خاشقجی را کشته باشد, برای محمد بن سلمان یک فاجعه خواهد بود
اگر عوامل دولت سعودی جمال خاشقجی, روزنامه نگار منتقد رژیم سعودی را ربوده یا به قتل رسانده باشند, برای محمد بن سلمان, عربستان و همه کشورهای عربی حوزه خلیج (فارس) فاجعه بار خواهد بود.
به گزارش سرويس بين الملل خبرگزاري صدا و سيما به نقل از نیویورک تایمز، اين روزنامه نوشت، اگر عوامل دولت سعودی جمال خاشقجی, روزنامه نگار منتقد رژیم سعودی را ربوده یا به قتل رسانده باشند, برای محمد بن سلمان, عربستان و همه کشورهای عربی حوزه خلیج (فارس) فاجعه بار خواهد بود.
این روزنامه در گزارشی به قلم توماس فریدمن در پایگاه اینترنتی خود نوشت: هفتم نوامبر گذشته, من ستونی درباره محمد بن سلمان, ولیعهد جدید عربستان نوشتم. آن مقاله با این جمله پایان یافت: ”یک روزنامه نگار کهنه کار سعودی با اشاره به بن سلمان گفت: ”این فرد, عربستان را از مرگ تدریجی نجات داد, اما باید پایگاه خود را گسترده تر کند. این خوب است که او دارد رژیم آل سعود را از نفوذ روحانیان آزاد می کند, اما اجازه هیچ گونه اظهارنظر درباره تصمیم های سیاسی و اقتصادی خود را هم نمی دهد.“ فکر نمی کنم آن روزنامه نگار سعودی - که دوست من هم بود- از اینکه اکنون هویت او را فاش کنم, ناراحت شود. آن روزنامه نگار, جمال خاشقجی بود.
جمال چند روز قبل تر برای گفتگوی مفصل درباره عربستان سعودی و محمد بن سلمان به دفتر من آمده بود. من دیدگاههای خودم را درباره عربستان سعودی دارم, اما جمال روی این دیدگاهها بسیار تاثیرگذار بود. وی در داخل دولت بوده است. او می دانست که هرگز اوضاع در آنجا عالی نیست؛ و شما مجبورید با آنچه که هست (کنار بیایید) و همکاری کنید. وی عاشق کشورش بود و می خواست شاهد موفقیت کشورش باشد. جمال معتقد بود محمد بن سلمان می تواند اوضاع را متحول کند و اصلاحات افراطی لازم را اجرا کند- اما وی در عین حال معتقد بود که محمد بن سلمان نیاز به تعلیم زیادی دارد, چرا که او ویژگی های منفی هم دارد, و در حلقه کوچک حاکم بسیار منزوی است.
با گذشت زمان, جمال به این نتیجه رسید که جنبه منفی (شخصیت) بن سلمان کاملاً زمام امور را دست گرفته است. آخرین بار که پس از برخوردی تصادفی در واشنگتن با یکدیگر گفتگو کردیم, او به من گفت که قرار است با یک زن ترکیه ای ازدواج کند, و در حال حاضر نمی تواند به عربستان بازگردد. من باید همان موقع, از این حرف او می فهمیدم که سرکوب های شدید و دستگیری منتقدان - اعم از چپگرا, راستگرا و میانه رو- در عربستان سعودی که محمد بن سلمان عملاً در راس آن است, بیش از پیش افزایش یافته است.
در نتیجه چهارم سپتامبر ستونی نوشتم که دیدگاهی را که در یک سال گذشته درباره عربستان سعودی و محمد بن سلمان ارائه کرده بودم, تایید و تقویت می کرد. در بخشی از آن مقاله نوشتم: ”شک ندارم که محمد بن سلمان تنها کسی در خانواده اش بود که اصلاحات مهم اجتماعی, مذهبی و اقتصادی را آغاز کرد که جرات انجام یکباره آن را به خود داده است- و همچنین او تنها کسی در آن خانواده است که ابتکارهای سیاست خارجی قلدرمابانه, بازی قدرت داخلی, و اوقات فراغت شخصی بیش از حد را در آن واحد داشته است. اینها دو بخش بسته ای هستند که بن سلمان مشغول اجرای آن است. همانطور که قبلاً گفتم, وظیفه ما این است که تمایلات و انگیزه های بد او را مهار کنیم و انگیزه های خوبش را تقویت کنم. اما ترامپ - که هنوز حتی یک سفیر در عربستان سعودی ندارد- در این باره تلاشی نمی کند.“
من در آن مقاله توضیح دادم که هرگز باور نمی کنم که دموکراسی در دستور کار محمد بن سلمان باشد, اما آن اصلاحات اجتماعی و اقتصادی, و مهم تر از همه مذهبی در دستور کار او هست. اصلاحات مذهبی از نظر من, مهم تر از همه است, اما به پیشبرد دو اصلاحات اولی (اجتماعی و اقتصادی) بستگی دارد. با توجه به نقش بسیار مخربی که عربستان سعودی پس از سال 1979 با شروع ترویج شکل خشک مقدسانه اسلام, در جهان عرب ایفا کرد - که به بروز حملات 11 سپتامبر کمک کرد-, ایده مبنی بر اینکه عربستان حاکمی داشته باشد که این کشور را از اسلام سنی سعودی به سوی مسیری بازتر و فراگیر تغییر دهد و اسلام گرایان افراطی را منزوی, و میانه روها را در همه جا تقویت کند, بسیار به نفع آمریکا بود. این کار باید از عربستان که مکه و مدینه در آن واقعند, آغاز می شد.
من در آن مقاله افزودم: با این همه, روشن است که محمد بن سلمان در ماههای اخیر سلسله گام های نسنجیده ای برداشته است که به ضرر خود وی, عربستان سعودی, و ماست. من توضیح دادم که محمد بن سلمان مشاوران تندرویی دارد که از او می خواهند ”الگوی چین“ را دنبال کند. این مشاوران آنچه را که پس از قدرت نمایی چین در دریای چین جنوبی رخ داد, به او یادآوری کردند: پس از آنکه چین کنترل آن جزایر را به دست گرفت, جهان از این اقدام ابراز نارضایتی کرد, اما جهان وقتی جواب ”گم شو“ چین را شنید, کوتاه آمد. بنابراین وقتی کانادا از یک مورد نقض حقوق بشر در عربستان سعودی به ملایمت انتقاد کرد, محمد بن سلمان رویکرد چین را در پیش گرفت, خشم خود را اعلام کرد و روابط خود را با کانادا قطع کرد. این یک واکنش تند احمقانه بود. عربستان سعودی, چین نیست. این کشور نیاز به دوست دارد و بیشتر باید شبیه دبی باشد تا شانگهای. قدرت نرم بیشتر و قلدرمآبی کمتری داشته باشد.
هر اعتباری که محمد بن سلمان به خاطر اجازه رانندگی به زنان از ماه ژوئن به دست آورده بود, با اقدام وی در دستگیری فعالان مدافع حق رانندگی زنان به اتهام ارتباط با برخی گروههای ضدسعودی در لندن, تضعیف شد. من در آن مقاله این سؤال را مطرح کردم که ”آیا واقعاً عربستان سعودی در معرض تهدید فعالان مدافع حق رانندگی زنان قرار دارد؟“ همچنین جنگ عربستان سعودی و امارات عربی متحده در یمن به قدری بد پیش رفته است که سعودی ها متهم به ارتکاب جنایات جنگی احتمالی شده اند.
ثبات آینده عربستان سعودی و کل کشورهای عربی حوزه خلیج (فارس) به موفقیت روند اصلاحات در عربستان بستگی دارد, و این روند بدون سرمایه گذاری قابل توجه خارجی ها, و اقدام سعودی ها در ایجاد بخش خصوصی پویاتر و متنوع تر موفق نمی شود؛ بخش خصوصی که بتواند شغل های مناسبی به همه دختران و پسران جوان سعودی که از دانشگاههای داخل و خارج فارغ التحصیل می شود, ارائه کند. محمد بن سلمان هنوز در میان بسیاری از این جوانان طرفدار دارد, اما اگر آنها قادر به پیدا کردن شغل برای خود نباشند, افراط گرایان مذهبی عربستان می تواند شمار زیادی از آنها را به سوی خود جذب کنند.
اما چند دلیل منطقی سرمایه گذاری سعودی و خارجی را نگران کرده است. این سرمایه گذاران به ویژه در شش ماه گذشته شاهد تشدید الگویی, به توصیه مشاوران تندرو محمد بن سلمان, برای در اولویت قرار دادن مسائل ”امنیتی“ به جای لزوم جذب سرمایه گذاران و استعداد و وزیرانی بوده اند که آماده اند حقیقت را به او بگویند. در نتیجه, این اقدام به جای اینکه ورود پول به کشور, موجب خارج شدن پول از عربستان شده است.
من در آن مقاله اینگونه نتیجه گیری کردم که هر یک از اقدامات محمد بن سلمان ”شاید به صورت جداگانه موجه و منطقی باشد, اما در مجموع, این اقدامات نشان می دهد که سررشته کار از دست او خارج شده است؛ او به جای جلب احترام موجب بی ثباتی بیشتر شده است.“ ترامپ و گروه وی نمی فهمند که: ”آمریکا فقط نمی تواند از اسرائیل و عربستان سفارش برای بستن قرارداد بگیرد و چک های سفید آنها را پر کند.در واقع لازم است که ما برای سران آن کشورها خط قرمز هم ترسیم کنیم تا بتوانند به افراد افراط گرایان خود بگویند که ”ما با شماییم, اما آمریکایی ها نمی گذارند کاری را (شما می خواهید) انجام دهیم.“
نکته مربوط به دنباله روی از ”الگوی چین“ را تابستان گذشته, افراد نزدیک به ولیعهد عربستان که بیش از پیش از این موضع نگران هستند, به من گفتند. در نتیجه وقتی روزنامه را برداشتم و دیدم که عربستان متهم به ربودن یا قتل جمال خاشقجی پس از مراجعه وی به کنسولگری عربستان در استانبول برای انجام تشریفات اداری مربوط به ازدواجش شده است, یکه خوردم, اما تعجب نکردم. ما هنوز نیاز به مدارک و شواهد مستدل دال بر درست بودن این اتهامات داریم. من واقعاً امیدوارم این اتهامات صحت نداشته باشد. اما بوی خوشی به مشام نمی رسد, و با روند وخیم فزاینده مطابقت می کند.
اگر عوامل دولت سعودی جمال خاشقجی را ربوده یا به قتل رسانده باشند, برای محمد بن سلمان, عربستان و همه کشورهای عربی حوزه خلیج (فارس) فاجعه بار خواهد بود. این اقدام به منزله نقض شدید هنجارهای مربوط به اصول انسانی حتی بدتر از جنگ یمن - نه از نظر تعداد بلکه از نظر اصول- خواهد بود. اگر ثابت شود که دولت محمد بن سلمان جمال را ربوده یا کشته است, کدام یک از سران غرب و چه تعداد از سرمایه گذاران غربی مایل خواهند بود در کنار وی بایستند (و از او حمایت کنند)؟
همچنین آن دسته از ما که متوجه نقاط قوت و ضعف ابتکارهای بن سلمان بودند- و از صمیم قلب می خواستند اصلاحات وی موفق شود, چرا که نقاط قوت این ابتکارها, در صورت محقق شدن, از نظر راهبردی برای آینده کل جهان اسلام عرب بسیار مهم بود- به این نتیجه خواهند رسید که نقاط ضعف این ابتکارها بر نقاط قوت آن ها غالب شده است و این رژیم سعودی به تهدیدی برای تغییر و دگرگونی لازم در عربستان سعودی تبدیل شده است, نه پیشرانی برای ایجاد این تحولات.
بنابراین برای جمال دعا می کنم. هر کشوری نیاز به منتقدان سازنده دارد. دارویی که آنها عرضه می کنند, به مذاق بیشتر سران خوش نمی آید, اما در نهایت، آن ها را سالم تر می کند. محمد بن سلمان هم باید برای او دعا کند.
اين در حالي است که روزنامه گاردین نوشت مقامات ترکیه ردی از یک خودرو ون سیاه رنگی پیدا کرده اند که گفته می شود حامل جسد جمال خاشقجی، روزنامه نگار برجسته عربستانی بوده است.
این روزنامه در پایگاه اینترنتی خود در گزارشی به قلم مارتین چولوو در استانبول و پاتریک وینتور نوشت: مقامات ترکیه ای در جستجوی یک دستگاه خودرو ون سیاه رنگ که معتقدند جسد خاشقجی را از کنسولگری عربستان سعودی در هفته گذشته به بیرون منتقل کرده است، سرگرم بررسی دوربین های راهنمایی و رانندگی هستند. این خودرو ون یکی از شش خودرویی است که ماموران تحقیق می گویند متعلق به یک تیم ضربت سعودی بوده است که در قتل مشکوک روزنامه نگار ناراضی سعودی دست داشته اند.
مقامات ترکیه ای می گویند این کاروان حدود دو ساعت پس از ورود خاشقجی به کنسولگری آنجا را ترک کرد. تصاویر دوربین های امنیتی نشان می دهد جعبه هایی را به این خودروها که پلاک دیپلماتیک داشتند، بار زده اند. سه خودرو پس از خروج از زمین های کنسولگری در یک خیابان اصلی به سمت چپ پیچیدند و سه خودرو دیگر به سمت راست تغییر مسیر دادند. ماموران تحقیق می گویند یکی از خوروها، یک ون با شیشه های دودی، در کانون توجه تحقیقات قرار گرفته است و مدت کوتاهی رد آن در یک خیابان مجاور پیدا شده بود.
با گذشت نزدیک به یک هفته از زمان ناپدید شدن خاشقجی ، رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه بر درخواست هایش از ریاض برای توضیح دادن درباره اینکه بر سر این منتقد برجسته حاکمان سعودی چه آمده ، افزوده است. رئیس جمهور ترکیه در اظهاراتش درباره خاشقجی لحن محتاطانه ای در پیش گرفته است، اما به مقامات و رسانه های دولتی اجازه داده است ادعاهای خود را به تدریج در اختیار عموم قرار دهند. جزئیات خبر مربوط به کاروان خودروهای سعودی را صباح، روزنامه طرفدار دولت منتشر کرد.
رأی الیوم: جمال خاشقچی به مثابه صندوق اسرار و اطلاعات خاندان سعودی بود
در همين زمينه نيز روزنامه اینترنتی رأی الیوم نوشت جمال خاشقچی به مثابه صندوق اسرار و اطلاعات خاندان سعودی بود که نظام سعودی برای اینکه این صندوق به دست ترکیه نیفتد خطرات سنگین سیاسی و دیپلماتیک ربودن وی را پذیرفت.
پایگاه اینترنتی روزنامه رأی الیوم که از لندن به روز می شود در مقاله ای به قلم عبدالوهاب الشرفی نوشت: مهمترین پرسش درباره ناپدید شدن جمال خاشقچی این است که چرا عربستان سعودی دست به یک ماجراجویی زده که مسئولیت سنگینی در پی دارد چرا باید خودش را در معرض یک رسوایی بزرگ قرار دهد در حالیکه خاشقجی آن چنان برای عربستان سعودی خطرناک نبوده است که ارزش این خطرپذیری را داشته باشد.
در اینجا باید در نظر داشت که جمال یکی از افراد نزدیک به خانواده حاکم بر عربستان بود و از بسیاری از جزئیات مسائل از نزدیک خبر داشته است. وی همچنین مشاور رئیس سابق اطلاعات عربستان سعودی بوده و از مسائل امنیتی دولت عربستان با خبر بوده است.
از زمانی که ترکیه به روسیه و ایران نزدیک شد روابط بین عربستان و ترکیه بطور روز افزونی تیره شد و رابطه بین این دو پس از بحران خلیج(فارس) وارد مرحله برخورد شده است وطرفین یکدیگر را زیر نظر دارند و در زمینه مسائل مختلف منطقه در جنگ سرد به سر می برند.
جمال خاشقچی تصمیم گرفت نصف دینش را کامل کند و با یک تبعه ترکیه ازدواج کند که این زن به یکی از مشاوران رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه نزدیک است. وی یک پژوهشگر در امور سلطان نشین عمان است که این کشور با عربستان همسویی ندارد. همچنین جمال خاشقثجی رابطه خوبی با مقامات ترکیه از جمله رئیس جمهور داشت و در قبال ترکیه نرمش نشان می داد.
به احتمال قوی عربستان قصد داشت به این خویشاوندی پایان دهد و جمال خاشقجی متوجه این نکته نشد که نظام عربستان سعودی هرگز این خویشاوندی را نخواهد پذیرفت. بدون تردید نظام سعودی به این مسأله اینگونه نگاه نمی کند که یک تبعه سعودی با یک تبعه ترکیه ازدواج می کند بلکه اینگونه به این مسأله می نگرد که جمال خاشقجی مثل یک صندوق سیاه است که اطلاعات و اسراری را در خود دارد و شاید اسنادی درباره خانواده حاکم بر عربستان و اطلاعات سعودی در خود دارد و بیش از هر زمان دیگری در دسترس مقامات ترکیه قرار خواهد گرفت و در اینجا دیگر نباید خطر کرد گرچه ممکن است جمال و نامزدش در آن زمان چنین قصدی نداشتند.
بر اساس ترس از اطلاعاتی که جمال خاشقجی دارد و ممکن بود به نحوی به دست مقامات ترکیه و شاید عمان برسد نظام عربستان سعودی تصمیم گرفته باشد جمال خاشقجی را در این فرصت که همراه با خطرات سنگین سیاسی، دیپلماتیک و حقوقی است هدف قرار دهد اما این خطرات قابل تحمل تر از آن است که صندوق سیاه (سرشار از اطلاعات و اسرار) در دست دشمنانش قرار گیرد. این برداشتی است که می توان از این ابهامات ایجاد شده واطلاعات به دست آمده استنباط کرد اما باید منتظر بمانیم چه اتفاق جدیدی خواهد افتاد تا معلوم شود آیا این برداشت درست است یا اینکه عکس آن درست است. براساس این برداشت سرنوشتی که در انتظار خاشقچی خواهد بود سرنوشت نا معلومی خواهد بود.