• شهروند خبرنگار
  • شهروند خبرنگار آرشیو
امروز: -
  • صفحه نخست
  • سیاسی
  • اقتصادی
  • اجتماعی
  • علمی و فرهنگی
  • استانها
  • بین الملل
  • ورزشی
  • عکس
  • فیلم
  • شهروندخبرنگار
  • رویداد
پخش زنده
امروز: -
پخش زنده
نسخه اصلی
کد خبر: ۲۱۹۵۷۵۸
تاریخ انتشار: ۲۴ مرداد ۱۳۹۷ - ۱۰:۰۰
مصاحبه پژوهشی:

افول قدرت آمریکا در ایجاد اجماع بین‌المللی

افول قدرت سياسي و امنيتي آمريکا در سال‌هاي گذشته موضوعي نيست که بتوان آن را ناديده گرفت و به نظر مي‌رسد از پايان جنگ جهاني دوم تاکنون، آمريکا هيچگاه تا اين اندازه با ضعف روبرو نبوده است.

چیکده مصاحبه پژوهشی:

* اجماع‌سازی هنجاری به معنای این است که یک قدرت در نظام بین‌الملل بتواند در پیشبرد یک ایده و یا یک هدف یا سیاست، دیگر کشورها را باخود همراه سازد.

* بعد از جنگ جهانی دوم نظام بین‌المللی با چند بحران بزرگ بین‌المللی روبرو شد. مهم‌ترین این بحران‌ها، « بحران شبه جزیره کره» بود.

* حملات 11 سپتامبر نشان داد گروه‌های چون القاعده می‌توانند امنیت جهان را مورد تهدید قرار دهند. این مساله سبب اجماع‌سازی بین‌المللی به نفع آمریکا شد.

* شکست آمريکا در ايجاد اجماع بين‌المللي براي حمله به عراق در سال 2003 ميلادي، نشانگر افول قدرت آمريکا در اجماع‌سازي بين‌المللي بود.

* سياست‌هاي يکجانبه ترامپ و گفتمان America first موجب زیر سوال رفتن رهبری آمریکا در جهان شده است.

* در پي خروج آمريکا از برجام این احساس پدید آمده که ترامپ تنها برهم زننده بازی است و در قبال اینگونه اقدامات هیچ جایگزینی هم ندارد.

 پژوهش خبری صداوسیما: افول قدرت سياسي و امنيتي آمريکا در سال‌هاي گذشته موضوعي نيست که بتوان آن را ناديده گرفت و به نظر مي‌رسد از پايان جنگ جهاني دوم تاکنون، آمريکا هيچگاه تا اين اندازه با ضعف روبرو نبوده است. اما دلايل افول قدرت آمريکا در نظام بين‌الملل چيست و چرا واشنگتن ديگر توانايي حل و فصل يکجانبه بحران‌هاي بين المللي را ندارد؟ «جان ایکنبری»، نظریه‌پرداز روابط بین‌الملل و سیاست خارجی آمریکا و استاد علوم سیاسی و روابط بین‌الملل دانشگاه «پرینستون» آمریکا در سال ۲۰۱۴ در مقاله‌ای با عنوان «آینده نظم جهانی لیبرال» که توسط مجله فارین افرز منتشر شده، به تغییر قدرت جهانی اشاره می کند. وی معتقد است تغییر قدرت جهانی و افول قدرت آمریکا و تغییر نظام تک‌قطبی در جریان است. عصر آمریکا در حال پایان است و نظم جهانی شرقی جایگزین نظم جهانی غربی شده است. ما شاهد پیدایش قدرت های نوظهور هستیم؛ در حالی که قدرت آمریکا در حال فرسایش است. تغییر قدرت جهانی، به این دلیل در جریان است که قدرت در حال انتقال از غرب به شرق است. کشور چین در کانون این تغییر قرار دارد و رسانه‌های آمریکا تصدیق می‌کنند که چین بزودی آمریکا را پشت سر خواهد گذاشت. بنابرین جهان به نوعی در وضعیت تحول قدرت جهانی از قدرت متمرکز به نظام چند قطبی است که می‌توان از آن به عنوان «سیستم انتشار قدرت» یاد کرد.[1]

در اين باره در گفتگو با سرکار خانم دکتر «تهمينه بختياري» کارشناس و پژوهشگر روابط بین الملل در پی آنیم که دريابيم چرا در سال‌هاي گذشته ما شاهد افول قدرت آمريکا در عرصه روابط بين الملل بوده ايم و آمريکا ديگر قادر نيست در مواجهه با بحران هاي بين‌المللي ديگران را با خود همراه کند و براي حل بحرانها، اجماع بين‌المللي بوجود آورد. 

پژوهش خبری : «اجماع سازي هنجاري» در روابط بين‌الملل به چه معناست و داراي چه خصوصيت و ويژگي‌هايي مي‌باشد؟

 دکتر تهمينه بختياري:  اجماع‌سازی هنجاری به معنای این است که یک قدرت در نظام بین الملل بتواند در پیشبرد یک ایده و یا یک هدف یا سیاست، دیگر کشورها را باخود همراه سازد. در اجماع سازی، حتی یک قدرت بین‌المللی دیگر قطب ها و رقبای خود را در نظام بین‌الملل با خود همراه می‌سازد، به این مفهوم که در یک نظام چند قطبی یک قدرت بین‌المللی با اجماع‌سازی هنجاری همه را با خود هماهنگ و همراه می‌نماید.

پژوهش خبری : پس از جنگ جهاني دوم و ايجاد نظام دو قطبي، به علت تخريب کلي کشورهاي اروپايي و هزينه هاي سرسام آور جنگ براي آنها عملا قدرتهاي اروپايي توان تاثيرگذاري خود در نظام بين الملل را از دست دادند و آمريکا که تقريبا دور از جنگ جهاني بود عملا رهبري جهان سرمايه داري را در دست گرفت.آيا در دوره نظام دوقطبي تلاشي از سوي آمريکا براي اجماع سازي بين المللي صورت گرفت؟

 دکتر تهمينه بختياري: بعد از جنگ جهانی دوم نظام بین‌المللی با چند بحران بزرگ بین‌المللی روبرو شد. مهم‌ترین این بحران‌ها، «بحران شبه جزیره کره» بود. در پی بحران کره قطعنامه‌ای در مجمع عمومی سازمان ملل تصویب شد و طی آن اجماعی جهانی شکل گرفت تا بحران کره مهار شود. در دوران نظام دو قطبی در خصوص مهار کمونیسم نیز اجماعی هم در داخل آمریکا و هم در صحنه بین‌المللی شکل گرفت. آمریکا در آن مقطع توانست کمونیسم و اتحاد جماهیر شوروی را به عنوان یک نیروی متخاصم جهان آزاد معرفی کند و کشورهای متعددی به پيروي از اين نگرش در اردوگاه آمریکا قرار گرفتند. مساله دیگر اجماع‌سازی آمریکا در نظام اقتصاد بین‌المللی بود. پس از جنگ جهانی دوم «صندوق بین‌المللی پول» و «سازمان تعرفه و تجارت» (گات) بوجود آمدند که توانستند هژمونی دلار در نظام بین‌المللی را شکل دهند. نظام پولی «برتن وودز» یک نظم نوین پولی را پایه‌گذاری کرد تا با گسترش بازرگانی بین‌المللی رشد اقتصادی کشورها امکان پذیر شود. آمریکا در آن دوره در زمینه سیاسی، اقتصادی و امنیتی اجماعی را در میان متحدان خود بوجود آورد و آمریکا رهبری خود را بر جهان سرمایه‌داری و لیبرال دموکراسی به دیگر کشورها تحمیل کرد. آمریکا همچنین در غرب آسیا هم توانست اجماعی بوجود آورد که نتیجه آن پیمان «کمپ دیوید» بود. آمریکا در این پیمان تلاش کرد  به رژیم صهیونیستی مشروعیت بخشد و روابط کشورهای اسلامی را با اسرائیل عادی‌‌سازی کند. جنگ اول خلیج فارس نیز در سال 1990 که با ضعف اتحادجماهیر شوروی مصادف شد، آخرین اجماع آمریکا در دوره نظام دو قطبی بود که طی آن آمریکا و متحدانش صدام را از کشور کویت بیرون راندند. بحران بالکان در دهه 1990زیر رويداد ديگري بود که آمریکا در خصوص آن توانست اجماع‌سازی کرد و بسیاری از کشورها را با خود همراه کرد و ناتو به عنوان بازوی اجرایی جهان غرب عمل کرد.

پژوهش خبری : پس از حملات تروريستي 11 سپتامبر2001 آمريکا در واکنش به اين اقدام تروريستي موفق شد اجماعي بين المللي براي مقابله با گروه‌هايي چون القاعده و طالبان بوجود آورد. دليل همراهي اکثر کشورها با آمريکا در آن دوره چه بود؟

 دکتر تهمينه بختياري:  پس از فروپاشی جهان دو قطبی «فرانسیس فوکویاما» در سخنرانی خود با نام «پایان تاریخ» مدعی شد که جهان دیگر تک قطبی است و جهان امروز جهان لیبرال دموکراسی است. «القاعده» گروهی تروریستی بود که عملاً در حملات 11 سپتامبر، آمریکا را به عنوان نماد و رهبر جهان به اصطلاح آزاد هدف قرارداد. حملات 11 سپتامبر نشان داد گروه‌های چون القاعده می‌توانند امنیت جهان را مورد تهدید قرار دهند.(هر چند گروهی از کارشناسان روابط بین‌الملل گروه‌های تروریستی چون القاعده را ابزار پیشبرد سیاست‌های آمریکا در جهان می‌دانند ) القاعده به کشوری که مدعی بود امن‌ترین کشور جهان است و خود «عامل امنیت ساز» است حمله کرد. هدف قراردادن برج هاي تجارت جهانی در منهتن نیویورک ضربه‌ای بزرگ برای آمریکا محسوب شد و نماد امنیت جهان به یکباره فروریخت. این مساله سبب شد تا همه دنیا دچار ترس شود و همه متوجه آسیب پذیری امنیت کشورشان شدند. این مساله سبب اجماع‌سازی بین‌المللی به نفع آمریکا شد و اينگونه جنگ عليه تروریسم به راه افتاد.

پژوهش خبری : پس از فروپاشي نظام دوقطبي و در حاليکه آمريکائي‌ها ادعاي رهبري جهان را در قالب پروژه «نظم نوين جهاني»داشتند ما شاهد شکست آمريکا در ايجاد اجماع بين المللي براي حمله به عراق در سال 2003 ميلادي بوديم. علت مخالفت سه عضو اصلي شوراي امنيت يعني روسيه،چين و فرانسه با حمله نظامي به عراق و ناتواني آمريکا در اجماع سازي بين‌المللي چه بود؟

 دکتر تهمينه بختياري: از مهم‌ترین دلایل شکست آمریکادر اجماع‌سازی بین‌المللی این بود که اقناع سازی آمریکا برای حمله به عراق کافی نبود. مدارک و شواهدی که نشان دهد صدام دنبال سلاح‌های هسته‌ای است وجود نداشت. از سوي ديگر اسناد و مدارکي که تأييد کند شبکه القاعده و عراق با یکدیگر مرتبط هستند نیز وجود نداشت. بسیاری از کشورها دریافتند که حمله آمریکا به عراق، یک منفعت شخصی برای آمریکایی‌ها است و آنها در واقع با بهانه قرار دادن سلاح‌هاي کشتار جمعي و تروریسم بدنبال حذف یک نیروی چالشگر منافعشان در منطقه غرب آسیا هستند. صدام نظم امنیتی آمریکا را قبول نداشت و همین باعث شد آمریکا تلاش کند به بهانه سلاح‌های کشتار جمعی و یا رابطه با القاعده او و رژيم بعث عراق را از ميان بردارند.

پژوهش خبری : بحران سوريه نشان داد که عملا ادعاي رهبري جهان از سوي آمريکا گزاف و بيهوده است و واشنگتن در قبال اين بحران نتوانست دست به اقدامات موثر و مقبول بين المللي بزند. آيا علت اين شکست ناشي از گرايش نظام بين‌الملل به جهاني چندقطبي بود يا دلايل ديگري نيز در اين خصوص وجود دارد؟

  دکتر تهمينه بختياري: بررسي مساله « بیداری اسلامی» و اتفاقاتی که در کشورهای منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا افتاد نشان مي دهد قيام و خيزش مردم منطقه واکنشي بود به رژيم‌هاي دست نشانده وابسته ومردم خواستند تا وضعیت موجود تغییر کند. مردم دیگر دیکتاتورهایی که مهره‌آمریکا بودند را قبول نداشتند. بیداری اسلامی عملا نظم مطلوب  آمریکا در منطقه را به چالش کشید. مردم در برخي کشورها توانستند تغييرات ايجاد کنند و در بحرین اعتراضات به شدت سرکوب می‌شود. اما موضوع سوريه متفاوت است و غرب تلاش کرد در آنجا وضعیتی جعلی بوجود آورد. اعتراضات و قیام در سوریه داستان متفاوتی داشت زیرا بستر هویتی آن نه مردم سوریه بلکه تروریست‌های وارداتی از دیگر کشورها بود. مخالفین محور مقاومت تلاش کردن با مهندسی اعتراضات در سوریه آن را ادامه بیداری اسلامی در منطقه معرفی کنند. بزودی همه دریافتند تحولات سوریه پشتوانه مردمی ندارد و نمی‌توان آن را ادامه بیداری اسلامی مردم منطقه دانست. افراطیون و تروريست‌ها از حدود 80 کشور جهان بسوی سوریه رفتند تا در جنگ با دولت قانونی دمشق شرکت کنند. نکته اينکه بحران سوریه از مرزها آغاز شد نه از پایتخت این کشور و اصولا آن قیامی مردم محور نبود. اما دو عامل اصلی آمریکا و متحدان اروپایی و منطقه‌‌ای‌اش را در قبال بحران سوریه آسیب‌پذیر کرد. اول «ساختارهای منطقه‌ای» مانند حمایت ایران و محور مقاومت از دولت قانونی سوریه و دوم «ساختارهای فرامنطقه‌ای» مانند ورود روسیه به جنگ سوريه برای مقابله با اشاعه تروریسم بود.

دومین مساله بحث هویتی این بحران بود. چیزی که کشورهای خارجی مایل بودند در سوریه اتفاق بیفتد عملا با هویت و فرهنگ مردم همخوانی نداشت. با وجودیکه آمریکا با ارسال سلاح و همچنين دلارهاي اعراب محافظه کار منطقه در پی سرنگونی دولت قانوني سوریه بود اما به علت فقدان پشتوانه مردمی در این اقدام با شکست روبرو شد. این شکستی بزرگ بود که عملا نشان داد هزینه‌های سرسام‌آور مالی تسلیحاتی دیگر نمیتواند منافع آمریکا در منطقه را تامین نماید. رهبری آمریکا دچار چالش بی سابقه ای شد. یک نظرسنجی که موسسه «گالوپ» انجام داد نشان داد میزان اجماع سازی و اعتقاد به رهبری آمریکا در سال 2015 میلادی 49 درصد بود که این مساله در سال 2018 به 30درصد کاهش یافته است. آلمان به تدریج دارد جای امریکا را می‌گیرد. و 41درصد مردم به رهبری آلمان باور دارند. و البته چین با 31درصد رتبه دوم اجماع سازی بین‌المللی را دارد و آمریکا کشور سوم جهان است.

در میان مناطق جغرافیایی، آمریکا در دو منطقه اتحادیه اروپا و غرب آسیا نقش اجماع‌سازی خود را بیش از دیگر مناطق جغرافیایی از دست داده است.

بی‌اعتباری آمریکا در انگلیس نیز جالب توجه است. شاخص اجماع سازی آمریکا در آنجا با افت 26درصدی همراه بوده است.

«جوزف نای»[1] معتقد است اقداماتی که آمریکا انجام می‌دهد عملاً «قدرت نرم» و و نفوذ آمریکا را از بین خواهد برد. قدرت نرم از مهم‌ترین ابزارهای اجماع‌سازی است و وقتی آمریکا آن را از دست بدهد عملا امکان اجماع‌سازی کمتری دارد. افزایش بودجه نظامی آمریکا در دوره ترامپ نشان می‌دهد آمریکا بیشتر بر روی «قدرت سخت» تمرکز کرده است. و این در حالی است که قدرت سخت نقشي در اجماع‌سازی بین‌المللی ندارد و نشانه گرایش به «جنگ‌طلبی» است. آمریکا در حالی به دنبال قدرت سخت است که دنیای امروز دنیای رویارویی مستقیم نظامی نیست؛ پس آمریکا قدرت‌ اجماع‌سازی‌اش هر روز کاسته می‌شود.

«هافینگتون پست» در گزارشی نوشت: تنها چیزی که مردم آمریکا نمی‌خواهند، از دست  دادن قدرت رهبری آمریکا در جهان است. البته کاهش قدرت اجماع‌سازی آمریکا از دوره جورج بوش پسر آغاز شد و جنگ عراق نمونه بارز آن است. فقدان سلاح‌های کشتار جمعی درعراق و رسوایی ابوغریب و زندانهای مخفی آمریکا دنیا را نسبت به آمریکا بدبین کرد. در دوره اوباما طرحی مطرح شد با عنوان behind leadership « رهبری از پشت سر» در دستور کار دولت آمریکا قرار گرفت و عنوان شد آمریکا ديگر نمی‌خواهد بصورت آشکار نقش رهبری ایفا کند، بلکه بدنبال رهبری جهان بصورت نرم است. تجربه سوریه نشان داد رهبری از پشت سر در دوره اوباما شکست خورده است.

از سوي ديگر در دوره ترامپ هم آمریکا رفتارهایی را از خود نشان داد که موجب شد جامعه جهانی دیگر شخص رئیس جمهور آمريکا را جدی نگیرد. این مساله تاثیر جدی بر رهبری آمریکا در جهان داشته است. اقدامات ترامپ عموما با مخالفت دیگر کشورهای جهان مواجه شده و آمریکا را حتي در مقابل متحدان سنتي خود قرار داد. «سوزان رایس» مشاور سابق امنیت ملی آمریکا معتقد است سیاست­ها و تصميمات نادرست ترامپ مانند خروج از توافقنامه پاریس عملا رهبری آمریکا در تمام مسائل بین‌المللی را زیر سوال برده است. «جان ایکنبری» که از اساتید مشهور روابط بین‌الملل است در مقاله‌­اش می­‌نویسد: «ترامپ علاقه شدیدی دارد که تمام ایده‌های پسا جنگ جهانی دوم را پشت سربگذارد. او می‌خواهد همه چیز را تغییر دهد». زیر سوال بردن سازمان تجارت جهانی، سازمان ملل متحد و نهادهايي که ایده همکاری را مطرح میکنند از سوی ترامپ دیگر جایی برای رهبری آمریکا باقی نگذاشته است. ایکنبری در مقاله اش اشاره می‌کند همه تمدنها می‌میرند اما تمدن امریکا به دنبال «خودکشی» است.

از دیگر مصادیق زیر سوال رفتن رهبری آمریکا در جهان موضوع America first است. وقتی رئيس جمهور آمريکا می‌گوید «اول آمریکا» این یک دیدگاه منفی در دیگر کشورها بوجود می‌آورد و آنها دیگر نقش رهبری آمریکا را نخواهند پذیرفت. خروج از توافق هسته‌ای با ایران (برجام)، اعمال تعرفه بر کالاهای وارداتی به آمریکا، ساخت دیوار مکزیک و موارد این‌چنینی نشان می‌دهد ترامپ بازیگر عاقلی در عرصه بین‌المللی نیست و استحقاق رهبری نظام بین‌الملل را ندارد و امروزه چین و آلمان دو آلترناتیو رهبری جهان در نظر گرفته می‌شوند.

پژوهش خبری : در آذر ماه سال گذشته علی‌رغم هشدار‌های سران کشور‌های جهان، ترامپ اعلام کرد بیت‌المقدس را به عنوان پایتخت رژيم صهيونيستي به رسميت مي شناسد و چندي بعد سفارت آمريکا را از تل آويو به قدس شريف انتقال داد. تاثيرات اين اقدام يکجانبه بر موضوع اجماع سازي امريکا در نظام بين الملل چيست؟

 دکتر تهمينه بختياري: اکثر قریب به اتفاق محافل سیاسی جهان خصوصا کشورهای اروپایی بر این مساله اتفاق نظر دارند که انتقال سفارت آمریکا به بیت‌المقدس زمینه ساز بروز درگیری‌های جدید در منطقه می‌باشد. کشورهای اروپایی تنها چیزی که نمی‌خواهند ایجاد درگیری بیشتر در منطقه و وقوع یک انتفاضه دیگر است. در تمام جهان طرفداران و مدافعان حقوق بشر این اقدام ترامپ را توهین به ارزش‌های بین‌المللی دانسته‌اند. در میان مردم مسلمان جهان نیز این اقدام، توهین دولت آمریکا به هویت اسلامی آنها تعبیر شده است. این اقدام ترامپ از سوی رهبر جهان تقبیح شد و جز چند کشور کوچک آمریکای لاتین همه مخالفت خود را با اقدام ترامپ اعلام کردند. حتی برخی از کشورهای اسلامی عرب منطقه که روابط پنهانی با اسرائیل دارند نیز اقدام امریکا را نادرست خواندند، زیرا نگران واکنش افکار عمومی مردم منطقه و مردم کشورهای خود بودند. این اقدام که در تقابل با نظام بین‌الملل صورت گرفت قطعا موجب کاهش قدرت اجماع‌سازی آمریکا در آینده خواهد شد و نشان می‌دهد آمریکا به هیچ توافق بین‌المللی پایبند نیست. ترامپ اقدامی ناقض حقوق بین‌الملل انجام داد و هیچ کشوری حتی متحدان سنتي آمریکا در اروپا نیز با ترامپ همراه نشدند.

پژوهش خبری : مساله بعد خروج يکجانبه امريکا از توافق هسته اي ايران و قدرت‌هاي جهاني موسوم به «برجام» است.نگاه جامعه جهاني به اين اقدام ترامپ چگونه است؟

 دکتر تهمينه بختياري: برجام در پی مذاکراتی سخت و فشرده میان ایران و قدرت‌های جهانی بدست آمده و دستاوردی بزرگ برای حل بحران‌های بین‌المللی از طریق گفتگو و مذاکره محسوب می‌شود. جامعه بین‌الملل پس از برجام برای حل مشکلات بین‌المللی به کارآمدي سازوکارهاي ديپلماتيک از راه مذاکره بيش از گذشته امیدوار شد. اما در پي خروج آمريکا از اين معاهده بين المللي حالا این احساس پدید آمده که ترامپ تنها برهم زننده بازی است و در قبال این اقدام خود هیچ جایگزینی هم ندارد. اینگونه رفتارها باعث می‌شود که دیگر هیچ اجماعی اتفاق نیفتد. آنهایی که به دنبال صلح و ثبات هستند می دانند آمریکا با اینکار تلاشهای صلح آميز برای ایجاد صلح و ثبات در جهان را زیرپا گذاشته است لذا همراه شدن با چنین کشوری(آمريکا) بسیار شکننده است. اروپا معتقد است که به یک توافق بین‌المللی حتی اگر بد نیز باشد باید پايبند باشد. توافق بد بهتر از نبودن توافق است. اروپا حتی اصلاح برجام را نیز قبول نمی‌کند. زیرا ترامپ به دنبال توافقی چند جانبه نیست و تنها به فکر این است که حرف آمریکا مورد تایید قرار گیرد.

پژوهش خبری : با توجه به حضور دونالد ترامپ در کاخ سفيد و سياست خارجي وي که آشکارا «ضد بين الملل گرايي» تفسير مي‌شود، به نظر مي‌رسد آمريکا سياست اجماع سازي بين‌المللي را حداقل تا پايان دوره ترامپ دنبال نخواهد کرد. اين مساله چه تاثيراتي بر نظام بين‌الملل خواهد گذاشت؟

  دکتر تهمينه بختياري: از منظر آمریکاییان دو دیدگاه در خصوص رفتار ترامپ وجود دارد:

 دیدگاه اول می‌گوید سیاست‌های انزواگرایانه ترامپ «دیدگاه شخصی» وی است. بر اساس اين نظريه دوره ترامپ آخرین دوره از دوران آمریکای سنتی است. ترامپ آخرین فرد از آخرین نسل آمریکاي سنتی است و پس از آن آمریکای دوران مجازی آغاز خواهد شد و آمریکای مدرن رونمایی می‌شود.

دیدگاه دوم معتقد است این «ساختار» آمریکاست که گرايش به انزواطلبي پيدا کرده است. بر اساس اين نظريه آنقدر هزینه‌های جامعه بین‌الملل بر دوش آمريکا سنگینی می­‌کند. که باید خود را از این هزینه‌های سرسام‌آور رها کند و به بازسازی ساختار داخلی خود اقدام نماید .

اجرای این سیاست نیازمند سیاست‌های انزواگرایانه است تا تحول اساسی بوجود آید و آمريکا خود را برای رهبری جهان دوباره آماده کند. این گروه معتقد است این دوره آمریکای بدون سیاست خارجی است. آمریکا نیازی به قدرت نرم در شرایط فعلی ندارد و باید شالوده نظمی جدید را پی‌ریزی نماید و خود را برای آینده آماده نماید. البته بايد توجه داشت ریسک این اقدام بالاست زیرا کشورهایی چون چین – آلمان – روسیه و.... به دنبال کسب جايگاه بهتر در نظام بين‌الملل هستند. ترامپ کسی است که نه جمهوریخواهان و نه دموکرات‌ها وی را نماينده خود نمي‌دانند. او کسب و کار خودش را دارد پس مهره مناسبی برای این دوره محسوب می‌شود و پس از آن از قدرت کنار خواهد رفت. در پايان بايد توجه داشت، اینکه ظرفیت‌ اجماع‌سازی آمریکا در دوره فعلی چه ميزان است باید گفت حداقل در دوره ترامپ آمریکا توانایی اجماع‌سازی بین‌المللی را ندارد. هژمونی آمریکا شکسته شده است و همه محافل سیاسی و اندیشکده‌ها معتقدند دیگر آمریکا قدرت اول جهانی نيست. «فریدمن» که از پژوهشگران ارشد آمریکایی است می‌گوید احتمال دارد آمریکا در آینده حتي یکی از قدرت‌های برتر جهانی هم نباشد. پيش‌بيني مي شود نظام بين‌الملل در آينده چندقطبي است و امروزه چین در عرصه اقتصاد، آلمان در عرضه بازار آزاد و فنی‌آوری و روسیه در عرصه امنيت قدرت‌های پيشرو نظام جهانی هستند لذا در آینده جهان نه از سوي یک کشور بلکه از سوی چند کشور بزرگ مديريت خواهد شد.

 پژوهش خبری// علی ظریف

منابع در آرشیو پژوهش خبری موجود است.

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
گزارش خطا
Bookmark and Share
X Share
Telegram Google Plus Linkdin
ایتا سروش
عضویت در خبرنامه
نظر شما
آخرین اخبار
پدیده مه گرفتگی و کاهش دید در چهارمحال و بختیاری
نبود اتفاق نظر در شورای امنیت درباره اسنپ بک
حواشی فرهنگی، تنش اجتماعی را افزایش می‌ دهد
روزبه چشمی: با تمام توان برای نام استقلال بازی می‌کنیم
توقیف ۶ دستگاه موتورسیکلت و ۱۷ دستگاه خودرو متخلف در تالش
انسداد چاه‌های غیر مجاز آب در کوچه باغ‌های دشت ورامین
متن کامل لایحه بودجه ۱۴۴۴ میلیارد تومانی سال ۱۴۰۵ منتشر شد
برنامه‌ریزی برای افزایش سهم بانوان کارآفرین کیش از تسهیلات ملی
تخصیص بیش از ۴۲۰۰ میلیارد تومان برای حوزه آب و حمل‌ونقل استان زنجان
اختتامیه جشنواره استانی داستان کوتاه در بهارستان
مدارس مازندران فردا چهارشنبه غیرحضوری شد
شهید قندی به یزد بازگشت
پایش قیمت‌ها با نظارت بر بازار در زاهدان
مشهد باید الگوی جدی در حوزه حمل‌ و نقل و ترافیک کشور باشد
کشف ۲۰۰ خط تلفن همراه از باند خانوادگی فیشینگ در اصفهان
قهرمانی تیم آموزش و پرورش سنندج در مسابقات فوتسال جام وحدت
هشدار زرد فعالیت سامانه بارشی از چهارشنبه در خوزستان
افتتاح مرکز تحقیقات زیست‌محیطی در اردکان
بازدید دادستان تهران از دادسرای ویژه رسیدگی به جرائم مواد مخدر
خبر های کوتاه استان گلستان ،سه شنبه دوم دی
  • پربازدیدها
  • پر بحث ترین ها
بازگشت حدود ۷ میلیون افغان به کشورشان
معلم کهگیلویه و بویراحمدی حائز رتبه دوم کشوری
داور تاجیکی بازی استقلال- المحرق را سوت می‌زند
آغاز بارش پراکنده برف از امشب در همدان
نداجا در فاصله ۳ هزار کیلومتری از منافع ایران دفاع می‌کند
رشد نقدینگی به ۴۱ درصد رسیده است
جبران کسری حقوق کارکنان با کالابرگ
۳۱ هزار دستگاه خودرو برای ۱۰ میلیون نفر
صفحه نخست روزنامه‌های ورزشی ۱ دی
لیگ نخبگان آسیا؛ صعود قطعی تراکتور با برتری مقابل الدحیل
تمدید مهلت ثبت‌نام آزمون دانشجومعلمان تا ۵ دی
مدارس ابتدایی استان تهران جز فیروزکوه و رباط کریم مجازی شد
امروز؛ پایان مهلت نام نویسی آزمون پذیرش دانشجو معلم
فوتبال باشگاهی اروپا؛ برتری بارسا و بایرن در شب شکست یونایتد
فرمانده کل ارتش: به هر شرارتی با قاطعیت پاسخ خواهیم داد
معلم کهگیلویه و بویراحمدی حائز رتبه دوم کشوری  (۶ نظر)
دبیر: اجازه رفتن امیر رضا به جمهوری آذربایجان را نخواهم داد  (۱ نظر)
دوران دیپلماسی ناوچه‌های توپدار تمام شده است  (۱ نظر)
کاهش ۹ میلیون لیتری مصرف روزانه بنزین  (۱ نظر)
تعیین نحوه تعدیل اقساط مهریه مطابق با نوسانات نرخ طلا و سکه  (۱ نظر)
۳۱ هزار دستگاه خودرو برای ۱۰ میلیون نفر  (۱ نظر)
تمدید مهلت ثبت‌نام آزمون دانشجومعلمان تا ۵ دی  (۱ نظر)
حمایت از تولید داخل، محور توسعه نساجی کشور  (۱ نظر)
هوای تبریز، ناسالم برای گروههای حساس  (۱ نظر)
واریز یارانه حمایتی «یسنا» برای مادران   (۱ نظر)
اژه‌ای: مقابله دستگاه قضا با فساد، گزینشی نیست  (۱ نظر)
آمریکا ۱۰۴ غیرنظامی را کشت  (۱ نظر)
دستبند پلیس بر دستان عامل تیراندازی در خمام  (۱ نظر)
توقیف سومین نفتکش عازم ونزوئلا از سوی آمریکا  (۱ نظر)
برگزاری یادواره شهدای کارگر بسیجی در مشهد  (۱ نظر)