پخش زنده
امروز: -
گسترش افراطگرایی و تروریسم به عنوان مهمترین تهدیدات فراروی کشورهای آسیای مرکزی دارای ابعاد گوناگون و متفاوتی است.
پژوهش خبری صدا وسیما: گسترش افراطگرایی و تروریسم به عنوان مهمترین تهدیدات فراروی کشورهای آسیای مرکزی دارای ابعاد گوناگون و متفاوتی است از جمله:
آقای محسن حمیدی، کارشناس مسائل آسیای مرکزی و قفقاز جنوبی و عضو شورای علمی موسسه بینالمللی مطالعات دریای خزر، به هریک از این ابعاد تا اندازهای که به جمعبندی نهایی و واقعبینانه از تهدیدات امنیتی در منطقه آسیای مرکزی کمک نماید، اشاره خواهد کرد.
تهدید گسترش "افراطگرایی و تروریسم " در منطقه آسیای مرکزی: واقعی یا غیرواقعی؟
اهمیت بالای مطالعه و تحقیق پیرامون این پدیده از آن جهت است که تروریسم و افراطگرایی برای امنیت، ثبات و تمامیت ارضی کشورهای منطقه که در همسایگی کشورمان قرار دارند یک تهدید جدی تلقی میگردد.
نکته مهم دیگری که لزوم مطالعه پدیده تروریسم و افراطگرایی در منطقه آسیای مرکزی را تقویت می کند، آن است که اسلامیزاسیون در این منطقه با آهنگ قابل توجهی در حال تقویت است و نشانههای گسترش اسلام در آن کاملاً واضح است: رشد نسبتاً سریع تعداد مساجد و مدرسه و نیز افزایش قابل توجه تعداد زائرین حج، مؤید این مطلب است. بنا بر اطلاعات تحقیقات انجام گرفته از سوی گروه کارشناسی گروه سیاست آسیای مرکزی که در ماههای پایانی سال ۲۰۱۷ منتشر گردید، در قرقیزستان طی سالهای ۲۰۰۹ تا سال ۲۰۱۵ تعداد مساجد از ۱۹۷۳ به ۲۶۶۲ مسجد رسید و در قزاقستان طی سالهای ۱۹۹۱ تا سال ۲۰۱۶ - از ۶۸ به ۲۵۱۶. اگرچه در تاجیکستان در حال حاضر یک امام برای ۲۲۱۰ نفر وجود دارد، اما در قرقیزستان ۱۰۲ مدرسه، موسسه اسلامی و یک دانشگاه اسلامی فعالیت میکنند.
بررسی اجمالی وضعیت تروریسم و افراطگرایی در جمهوریهای آسیای مرکزی از گذشته تا کنون
از آنجایی که تروریسم و افراطگرایی در آسیای مرکزی یک روند است، در توضیح این پدیده ناگزیر باید به دهههای گذشته بازگشت. پیش از دهه۹۰ نقش اسلام سنتی در کشورهای آسیای مرکزی تضعیف و به تدریج از کمیت و کیفیت کادرهای متخصص و حرفهای روحانیون و مبلغین مذهبی در آسیای مرکزی کاسته شد. از دهه ۹۰ تمایلات و گرایشات اسلامی غیر سنتی رادیکال گسترش یافت. از آن زمان تعداد جوانانی که خواهان گذراندن تحصیلات مذهبی در خارج، به صورت خاص در پاکستان و عربستان بودهاند به شکل قابل توجهی افزایش یافت. وخیمتر شدن شرایط اجتماعی- اقتصادی نیز به گسترش افراطگرایی مذهبی در منطقه بسیار کمک نمود. البته قوانینی که از سوی کشورهای آسیای مرکزی در اوایل این دهه در خصوص آزادی مذهب به تصویب رسیده بودند نیز به شکل قابل توجهی آزادی فعالیتها و اقدامات سازمانهای مذهبی را افزایش داده بود. بدین ترتیب در اواسط دهه ۹۰ سازمانهای مذهبی- سیاسی رادیکال شروع به فعالیت کردند. میتوان از جنبش اسلامی ازبکستان در سال ۱۹۹۶ به عنوان نمونه بارز و عینی یک سازمان رادیکال را که خواهان ایجاد کشور اسلامی در آسیای مرکزی بود نام برد.
ازبکستان
ساختارهای افراطگرا و تروریستی در ازبکستان قویترین و خشنترین ساختارها در منطقه آسیای مرکزی هستند، اما سیاست بسیار سخت و خشن مقامات ازبکستان در مواجهه با آنها موجب گردید که بخش قابل توجهی از آنها این کشور را ترک کنند. رشد تروریسم و افراط گرایی در ازبکستان نیز معلول:
این احتمال وجود دارد که اصلاحات مورد نظر رئیس جمهور جدید ازبکستان تا اندازه ای بتواند خطر و تهدید رشد افراطگرایی و تروریسم در این کشور را کاهش دهد.
تاجیکستان
وضعیت و شرایط در تاجیکستان به مراتب وخیمتر از قرقیزستان است و تروریسم و افراط گرایی یک تهدید مهم برای این کشور تلقی میگردد که معلول این عوامل است:
تقریباً ۸۰ درصد کاربران اینترنت در تاجیکستان مرتباً با تبلیغات تروریسم و افراطگرایی مواجه میشوند. ضمناً 85 درصد مزدوران تروریسم از تاجیکستان برای نخستین بار در زمانی که در روسیه به سر میبردهاند از سوی مزدوران داعش نشان شدهاند. دولت تاجیکستان طی سالهای اخیر مبارزه علیه آنها را آغاز کرده است.
ترکمنستان
به دلیل بسته بودن نظام سیاسی در ترکمنستان اطلاعات کافی در خصوص میزان تهدید تروریسم و افراطگرایی در این کشور وجود ندارد و در این خصوص باید به منابع آشکار غیردولتی مراجعه کرد. در حالی که مقامات ترکمنستان حضور شهروندان کشورشان را در جنگِ سوریه تکذیب میکنند، کارشناسان مستقل بر این عقیده هستند که حداقل 300 نفر از شهروندان ترکمنستان در ترکیب داعش حضور دارند. طبیعتاً پیدا نمودن هر گونه اطلاعات در این خصوص که چه سازمانهایی به عنوان محرکهها و عوامل اصلی جذب مزدور در ترکمنستان هستند سخت و دشوار است.
قرقیزستان
قرقیزستان بیش از قزاقستان در معرض تهدید تروریسم مذهبی قرار دارد که معلول عوامل ذیل است:
قانون مبارزه با افراطگرایی در قرقیزستان در حال حاضر وجود دارد و به آن عمل میشود. ضمنا از ژوئیه سال ۲۰۱۵ حضور در منازعات در کشورهای خارجی نیز یک جرم تلقی میشود که ۵ تا ۸ سال نیز حبس برای آن در نظر گرفته شد.
قزاقستان
اگرچه در قزاقستان بسترهای مناسبی برای گسترش تروریسم و افراطگرایی وجود دارد، اما نمیتوان کتمان کرد که اقتصاد با ثبات، سطح نسبتاً بالای مدرنیزاسیون و نیز برجسته بودن سنتهای تاریخی شامل قومیت- ملیت و زبان در قزاقستان موجب شده است که تروریستها نتوانند از ظرفیتهای موجود در این جمهوری برای دستیابی به اهداف و نیات خود بهره برداری نمایند. همچنین مقامات قزاقستان تلاش کردند پایگاه اجتماعی مزدوران داعش و دیگر گروههای تروریستی در این کشور را به واسطه دستگیریهای متعدد افراطگرایان از بین ببرند.
علاقه فزاینده سازمانهای تروریستی بینالمللی به بومیان و مهاجرین آسیای مرکزی
کشورهای آسیای مرکزی بیش از پیش در معرض تهدید افراطگرایی و تروریسم قرار دارند، زیرا داعش و دیگر سازمانهای تروریستی بینالمللی که در عراق و سوریه متحمل شکست شدهاند، طرفداران خود را به انجام حملات تروریستی در زادگاهشان دعوت میکنند. بنابر اطلاعات رسمی، ۲۵۰۰ شهروند آسیای مرکزی در ترکیب داعش حضور دارند. در سالهای ۲۰۱۶ و ۲۰۱۷ تعداد قابل توجهی از کسانی که به اتهام فعالیتهای تروریستی و افراطگرایی در خاک روسیه دستگیر شدهاند از آسیای مرکزی بودند. این فاکتور به همراه انجام چندین حمله تروریستی در اروپا بیانگر آن است که اگر قبلا تروریستها طرفداران و پیروانان خود را به هجرت به سرزمین خلیفه دعوت میکردند، اما در حال حاضر رهبران تروریستها از پیروانان خود میخواهند که در کشور خودشان دست به حملات تروریستی و افراطگرایانه بزنند. در ترکیب بسیاری از شاخههای تروریستی بومیان و مهاجرینی از آسیای مرکزی دیده میشود که اغلب آنها کارگر هستند. در حال حاضر تعداد مهاجرین کاری از آسیای مرکزی که جذب سازمانهای تروریستی بینالمللی میشوند در حال افزایش میباشد. جذب و به کارگیری آنها نیز اغلب از طریق اینترنت، شبکههای اجتماعی و نیز به طرق دیگر نظیر تبلیغات در مساجد غیررسمی انجام میگیرد.
الف- منشاء داخلی تهدید گسترش تروریسم و افراطگرایی در منطقه آسیای مرکزی
چندین فاکتور وجود دارد که دارای منشاء داخلی بوده و ترس و واهمه رهبران کشورهای آسیای مرکزی از گسترش افراطگرایی و تروریسم مذهبی در آن کشورها را قابل توجیه میسازد:
1- شرایط نابسامان و پیچیده اقتصادی- اجتماعی
کشورهای آسیای مرکزی از مشکلات داخلی متعددی رنج میبرند: فقر، فساد، دستگاههای اداری ناکارآمد، بیکاری، منازعات و دشمنیهای بینقومی و قبیلهای، افزایش تاثیر و نفوذ مافیای مواد مخدر، زیرساختهایی که در زمان شوروی ایجاد شدهاند و در حال تخریب هستند، رشد پایین اقتصادی، پایین بودن سطح سواد و آگاهی مذهبی و ... . از این موضوع نیز نمیبایست غافل ماند که روسیه ماقبل تحریم توانسته بود تا اندازهای برخی مشکلات اجتماعی- اقتصادی کشورهای آسیای مرکزی را با پذیرش مهاجرین کاری تخفیف دهد، اما روسیه پساتحریم که با بحران اقتصادی سنگینی دست و پنجه نرم میکند، احتمالا بومیان آسیای مرکزی را از رفتن به این کشور دلسرد میسازد که این یعنی کاهش قابل توجه حوالههای پولی از روسیه به کشورهای آسیای مرکزی.
یادآوری این نکته نیز بسیار ضروری است که جمعیت در منطقه آسیای مرکزی به شکل قابل توجهی در حال افزایش است. این در حالی است که منطقه از منابع زمینی و آبی که امنیت غذایی منطقه را با خطر مواجه ساخته است رنج میبرد.
این مشکلات که در برخی موارد حاد نیز به نظر میرسند به افزایش محبوبیت آموزههای رادیکال در کشورهای آسیای مرکزی کمک کرده است و چنین وضعیتی برای داعش ایده آل است. تروریستها در چنین شرایطی شعارهای خود را با وعده تشکیل یک کشور عادل و نیز حقوق و دستمزدهای بسیار بالا، جذاب و وسوسهانگیز میسازند. آنها به مردم منطقه وعده میدهند که با برقراری حکومت اسلامی و خلافت عدالت اجتماعی را در منطقه نهادینه میسازند. آنها مدام القا میکنند که همه چیز در کشورهای آسیای مرکزی نامطلوب و ناخوشایند است و باید کاری کرد. بدین ترتیب به دنبال افرادی خواهند رفت که خواهان تغییر وضع موجود به هر طریقی هستند. بنابر برنامه توسعه سازمان ملل متحد در سال ۲۰۱۶، ۷۵ درصد مردم ازبکستان در مناطق روستایی زندگی کرده و دارای درآمد پایینی هستند و نزدیک به ۱.۶ درصد جمعیت این کشور نیز زیر خط فقر زندگی میکنند. گزارش بانک جهانی در سال ۲۰۱۶ در خصوص تاجیکستان نیز بیانگر آن است که خط فقر در این کشور بسیار بالاست (۳۱ درصد). در قرقیزستان مردم بیشتری زیر خط فقر زندگی میکنند (۳۲.۱ درصد).
2- همسایگی ژئوپلیتیک کشورهای آسیای مرکزی با افغانستان، پاکستان و سین کیانگ به عنوان کانون منازعات بیثباتساز
همسایگی قرقیزستان و تاجیکستان با افغانستان که یک فاکتور مهم تلقی میشود را نیز نباید نادیده انگاشت. آن چه که طی سالهای اخیر شرایط امنیتی در آسیای مرکزی را به شکلی واقعی متاثر ساخته است افراطگرایی و تروریسم مذهبی متاثر از شرایط در افغانستان و خاورمیانه است. این موضوع تمام حوزههای زندگی نظامی، سیاسی، اقتصادی، امنیتی، دیپلماتیک، اجتماعی و ... کشورهای منطقه را تحت تاثیر قرار داده است. همان گونه که مقامات روسیه بارها اظهار کردهاند، بخشی از طالبان تحت لوای داعش بارها مدعی شدهاند که خواهان کنترل بر قلمرو افغانستان و کشورهای آسیای مرکزی هستند. بنابر آمار و ارقام ارائه شده، اگر در سال ۲۰۱۴ تعداد شبهنظامیان داعش در افغانستان ۳۰۰ تا ۴۰۰ نفر برآورد میشد، این رقم در سالهای ۲۰۱۵ تا ۲۰۱۶ به بیش از ۷ تا ۸ هزار نفر رسید.
باید فاکتور پاکستان و مهاجرین آسیای مرکزی در این کشور را نیز در محاسبات لحاظ کرد. بدین ترتیب کشورهای آسیای مرکزی در مقابل محوری از افراطگرایان و تروریستهای مسلح افغانستان، پاکستان، سوریه و عراق قرار گرفتهاند. افراطگرایان اویغوری که خواهان ایجاد کشور ملی مستقل در منطقه سین کیانگ چین هستند نیز از جمله مشکلات منطقه تلقی میگردند. بدین ترتیب، کشورهای آسیای مرکزی که در وضعیت همسایگی ژئوپلیتیک با افغانستان، پاکستان و سین کیانگ قرار دارند، نمیتوانند به صورت مطلق از تیررس شبهنظامیان داعش مصون بمانند.
3- خلاء ایدئولوژیک
خلاء ایدئولوژیکی نیز دیگر دلیل ظهور و بروز تفکرات و باورهای افراطگرایانه و تروریسم مذهبی در منطقه آسیای مرکزی است. پس از بحران ایدئولوژیکی کمونیستی، یک خلأ ایدئولوژیکی در منطقه ایجاد شد که رهبران منطقه تلاش کردند در ابتدا با ایدئولوژیهای مذهبی آن را پر نمایند، اما بعد از ثبات نسبی سیاسی میل به استفاده از ایدئولوژی مذهبی با هدف پر نمودن خلاء ژئوپلیتیکی به شدت کاهش یافت. در چنین شرایطی بدیهی است که ایدههایی با ماهیت افراطگرایانه و تروریستی برای پر کردن این خلاء با اقبال فراوانی مواجه خواهد شد. فقدان دانش و آگاهی کامل از ماهیت مذهب و آگاهی و دانشِ جسته و گریخته از آن نیز به تقویت چنین روندی بسیار کمک نموده و به ظهور و بروز خودخواهی، تعصب، بداخلاقی و رادیکالیسم تهاجمی و در مرحله بعد به ظهور و بروز سلفیسم و در نهایت به سیاسی شدن مذهب در کشورهای آسیای مرکزی منجر می شود. طرفداران سلفیسم بر این باور هستند که این ایدئولوژی باید به پایه و اساس نظم سیاسی- اجتماعی در کشورهای آسیای مرکزی تبدیل شود.
4- ناتوانی رهبران جمهوریهای منطقه در برقراری توازن بین آزادی مذهبی و امنیت ملی
دیگر فاکتور مهم که به تشدید گسترش ایدهها و باورهای رادیکال و افراطی در جمهوریهای منطقه آسیای مرکزی کمک قابل توجهی کرده است، بیتجربگی و جوان بودن ارگانهای برقراری نظم و قانون و پلیس و نیز نیروهای امنیتی در آن کشورها بوده است. آنها نتوانستند بین آزادی مذهبی که در قانون اساسی کشورهای آسیای مرکزی به آن اشاره شده است و امنیت ملی توازن برقرار نمایند و بدین ترتیب در چارچوب مواجهه و مقابله با رادیکالیسم و افراطگرایی، مسلمانان و سازمانهای اسلامی صلحآمیز و مطیع قانون را نیز سرکوب میکنند. سرکوبی شدید و غیرهدفمند رادیکالیستها و افراطگرایان در کشورهای منطقه موجب نابودی آنها نشده است، بلکه آنها را صرفاً از جغرافیایی به جغرافیایی دیگر کوچانده است.
در پایان این بخش باید اظهار کرد که حتی برخی مقامات کشورهای آسیای مرکزی بر این باور هستند که تهدید تروریستی در کشورهای منطقه یک مشکل با منشاء خارجی تلقی نمیشود، بلکه یک مشکل با منشاء داخلی است. در این خصوص اظهارات دادستان کل قزاقستان را یادآور میشویم که اخیراً اظهار کرده بود: «قبلاً از تروریسم از خارج واهمه داشتهایم. در حال حاضر این تهدید داخلی است. رئیسجمهور "نظربایف" به نقش پلیس و سرویسهای امنیتی در از بین بردن تروریستها توجه نموده و از مردم خواست که رفتار با نیروهای نظامی- امنیتی را تغییر دهند.»
ب ـ منشاء خارجی تهدید گسترش تروریسم و افراطگرایی در منطقه آسیای مرکزی
بدون تردید علاوه بر فاکتورهای داخلی که آنها را برشمردهایم، فاکتورهای خارجی نیز در میل فزاینده بومیان آسیای مرکزی به افراطگرایی مذهبی و تروریسم مذهبی بسیار موثر هستند:
1- مواجهه و تقابل ژئوپلیتیکی- ایدئولوژیکی بین روسیه و محور آمریکا- غرب در منطقه آسیای مرکزی
علاقه فزاینده گروههای رادیکال خارجی به کشورهای آسیای مرکزی تا حد زیادی متاثر از موقعیت ژئوپلیتیکی این کشورها است که در کانون توجه قدرتهای بزرگ منطقهای و فرامنطقهای، به صورت خاص روسیه، آمریکا و غرب قرار دارند. افزایش تمایلات و گرایشات افراطگرایانه و تروریسم در جمهوریهای آسیای مرکزی تا حد زیادی معلول مواجهه و تقابل این قدرت ها است، اگرچه نمیتوان کتمان کرد که این روند صرفاً دارای ماهیتی ژئوپلیتیکی نیست، بلکه ابعاد دیگری، به صورت خاص ایدئولوژیکی را نیز شامل میشود؛ بدین معنا که نمیتوان فاکتورهای سوریه، ترکیه و افغانستان را در تحلیل تحرکات اسلامگرایان رادیکال در آسیای مرکزی نادیده گرفت که در بالا پیرامون آن سخن گفتیم. بنابراین افراطگرایی و تروریسم به ابزار ایدئولوژیکی و ژئوپلیتیکی قدرتهای خارجی برای افزایش تاثیرگذاری و حضور و نفوذشان در آسیای مرکزی تبدیل شده است.
آمریکاییها و غربیها که دارای تجربههای موفقیتآمیز پروراندن و گستراندن سازمانها و گروههای اسلامگرای رادیکال در مناطق مختلف هستند میتوانند از این فاکتور در منطقه آسیای مرکزی علیه روسیه و ایران نیز بهره ببرند. آنها میتوانند بر داعش و دیگر گروهها و سازمانهای افراطگرای رادیکال مذهبی تاثیر بگذارند، مانند افغانستان که از رشد گرایشات و تمایلات اسلامی در افغانستان و منطقه برای بیثباتسازی شرایط در آسیای مرکزی استفاده می نمایند. بدون تردید، میزان بهرهبرداری از این فاکتور از سوی آمریکا در منطقه آسیای مرکزی مستقیماً به میزان توانایی روسیه در جلوگیری از وقوع سناریوهای وحشتناک در این منطقه، مشابه آن چه که در خاورمیانه رخ میدهد بستگی دارد.
آمریکاییها با ایجاد پایگاههای نظامی در افغانستان و افزایش قابل توجه همکاریهای نظامی با کشورهای آسیای مرکزی قصد دارند اهداف ژئوپلیتیکی طولانیمدت خود را در منطقه اجرائی سازند که کنترل و نظارت بر فعالیت و اقدامات چین، روسیه و ایران در منطقه از جمله مهمترین آنها است. در صورتی که تروریسم بینالملل در افغانستان شکست بخورد منطقه بار دیگر از کانون توجه آمریکا خارج خواهد شد که این اتفاق مغایر با سیاست اورآسیایی آمریکا است. آمریکاییها نیازمند یافتن بهانههایی برای حفظ و تقویت حضورشان در منطقه هستند، آنها نیازمند فاکتوری هستند که بتوانند به واسطه آنها آن توازن منافع بین چین و روسیه در آسیای مرکزی به وجود آمده است را برهم زنند. طبیعتاً جنگ تحریمها علیه روسیه و نیز بی ثباتسازی مرزهای افغانستان با جمهوریهای آسیای مرکزی از جمله مهمترین عوامل و فاکتورهای هستند که آمریکاییها برای برهم زدن وضع وجود در منطقه و بیثباتسازی آن در راستای منافع خود به آنها متوسل خواهند شد.
2- مواجهه و تقابل ژئوپلیتیکی-ایدئولوژیکی بین ایران و عربستان سعودی در منطقه آسیای مرکزی
عربستان تلاش میکند کشورهای آسیای مرکزی را به عرصهای برای مبارزه با ایران و البته روسیه تبدیل نماید. البته این یک روند است و نمیتوان فراموش کرد که عربستان در جریان جنگ شوروی در افغانستان مدارس مذهبی زیادی را در افغانستان و پاکستان ایجاد نمود. فارغالتحصیلان این مدارس به پایهگذاران طالبان و القاعده در افغانستان تبدیل شده بودند. عربستان یکی از مراکز گسترش و رواج اسلامیسم رادیکال و افراطگرایی اسلامی در قلمرو مختلف دنیا، به صورت خاص منطقه مورد مطالعه ما آسیای مرکزی است. مرکز تجزیه و تحلیل بریتانیا "اجتماع" عربستان را در زمره پنج کشوری قرار داده است که اسلامیسم و سلفیسم را تبلیغ میکنند. عربستان به خوبی میداند که کریدور حمل و نقل بینالمللی شمال-جنوب و دیگر پروژهها به ایران در گسترش حضور و نفوذ در منطقه آسیای میانه مرکزی کمک قابل توجهی میکند و نقش غیرقابل انکاری در تشدید مناسبات شراکتی بین ایران و کشورهای آسیای مرکزی ایفا خواهند کرد.
بنابراین ریاض با توسل به حیلههای متفاوت، از جمله توسل به فاکتور ایدئولوژی و مذهب تلاش میکند از آن به عنوان یک سد محکم در مقابل حضور و نفوذ ایران در این منطقه استفاده نماید. کشورهای آسیای مرکزی بسیار واهمه دارند که تجربه جنگهای نیابتی در سوریه، عراق، لبنان و یمن به درون مرزهای آنها نیز کشیده شود.کشورهای منطقه آسیای مرکزی و حتی کشور آذربایجان که جمعیت غالب آن شیعی است، مناسبات گسترده ای با عربستان به عنوان یکی از رادیکالترین ترین و افراطیترین کشورهای دنیا دارند. گسترش و نفوذ نمایندگی عربستان در کشورهای آسیای مرکزی، ارائه کمکهای قابل توجه از سوی ریاض در ساخت مساجد، موسسات آموزشی مذهبی و انتشار نشریات مذهبی به وابستگی روحانیون و مذهبیون این کشورها به سرمایه گذاران خارجی، عربی بویژه عربستان منجر گردیده است. شاید خیلی خلاف واقع نباشد که تهدید نفوذ عربستان در منطقه آسیای مرکزی گسترده است.
تجربه حضور عربستان در هر منطقهای به صورت واضح حاکی از آن است که نتایج حضور آنان در آسیای مرکزی نیز بسیار ناخوشایند و نامطلوب خواهد بود. عربستان با توسل به شبهنظامیان تروریستی و افراطگرا درصدد هستند مدلهای جدیدی از حضور و نفوذ را در منطقه مورد آزمایش قرار دهند. اخیراً رئیس مرکز ضدتروریستی اتحادیه کشورهای مشترکالمنافع (CIS) اظهار کرده بود که گروه تروریستی داعش مدل جدیدی از تروریسم که منطبق و سازگار با واقعیات سیاسی و فرهنگی منطقه آسیای مرکزی است را وارد این منطقه میکند. بنابر اظهارات او، گسترش داعش در آسیای مرکزی با در نظر گرفتن پدیدههای پیچیدهای همچون بازشناسی هویت ترکی، اصلاح سبک سنتی و رقابت ژئوپلیتیک منطقه انجام میگیرد.
جریان های اسلامی رادیکال از ابزارهای متفاوتی برای نائل آمدن به اهداف خود در آسیای مرکزی بهره خواهند برد که از جمله آنها میتوان موارد زیر برشمرد:
در صورتی که به این شبهنظامیان و حامیان آنها مجال داده شود، آنها میتوانند مدلهای جدیدی از افراط گرایی و تروریسم را منطبق با واقعیات سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و مذهبی منطقه آسیای مرکزی ایجاد نمایند و چه بسا این ناامنی ها به کشورهای همسایه تسری یافته و امنیت و ثبات را با چالش و حتی تهدید مواجه سازند.
جمعبندی
علیرغم سیاستهای تند و خشنی که دولتهای آسیای مرکزی علیه هرگونه مظاهر و جلوههای تروریسم و افراطگرایی اتخاذ میکنند، اما محبوبیت ایدهها و آموزههای تروریستی در منطقه در حال افزایش بوده و تروریستها و افراط گرایان همچنان دارای پایگاه اجتماعی قابل قبولی در جمهوریهای منطقه هستند. به طوری که در حال حاضر کشورهای آسیای مرکزی نمیتوانند موضوع مبارزه با آنها را از دستور کار خود خارج شد سازند. ضمناً افراطگرایی و تروریسم مذهبی در شکل و محتوا، پدیدههای بسیار شناور و سیالی هستند. بسیاری از دانشمندان و محققان در تمام نقاط دنیا در خصوص این پدیدهها تحقیق و تفحص میکنند، اما نظر و عقیده واحدی در این خصوص مشاهده نمیشود. به همین دلیل است که کشورها هنوز در مواجهه با این پدیده عاجز و ناتوان هستند. اگرچه نمیتوان از حمله قریبالوقوع تروریستها و افراطگرایان مذهبی به کشورهای آسیای مرکزی سخن گفت، اما نمیتوان کتمان کرد که شرایط به سمت پیچیدهتر شدن و وقوع سناریوهایی مشابه افغانیزاسیون و قرقیزیزاسیون در منطقه آسیای مرکزی پیش میرود که میتوانند در شکل حملات تروریستی گاه و بیگاه جلوهگر شوند.
پژوهش خبری //پژوهشگر: فرشته مقدم