پخش زنده
امروز: -
آموزش و پرورش برای مهرماه ۹۷ با کمبود ۸۴ هزار نفر معلم روبرو است که این وضعیت، چالشهایی جدی برای آموزش و پرورش رقم زده است.
پژوهش خبری صدا وسیما: معلمان، از مهمترین ارکان آموزش و پرورش در هر نظام آموزشی هستند. به گونه ای که چه به لحاظ کمیت و چه به لحاظ کیفیت هر گونه قوت و ضعفی که در کار باشد مستقیم در تعلیم و تربیت نسل آینده تاثیر می گذارد. معلم کافی و با کیفیت می تواند حتی در شرایط نبود سایر ملزومات نقش بی بدیل خود را ایفا کند اما حتی اگر همه ملزومات نظام اموزشی از محتوای آموزشی و امکانات فضا و مکان و تکنولوژی هم فراهم باشد در نبود معلم شایسته و کاردان کارآیی لازم را نخواهد داشت. به همین سبب تربیت و تامین معلم متناسب با نیاز از مهمترین اصول نظام اموزشی موفق است.با وجود این به نظر می رسد این مهم در سیاستگذاری های نظام آموزش و پرورش ما و در مقام اجرا در سالهای اخیر با چالش جدی مواجه بوده به نحوی که اخیرا «وزیر آموزش و پرورش در نامهای به معاون اول رئیس جمهور از بازنشستگی بیش از 370 هزار نفر طی پنج سال آینده در این وزارت خبر داد که این موضوع ادامه فعالیت بزرگترین دستگاه اجرایی کشور را بهطورجدی مورد تهدید قرار میدهد» .[1] به گونه ای که در سال تحصیلی آتی با استقرار کامل ساختار ۱۲ ساله نظام جدید آموزشی، بیش از ۶۰۰ هزار نفر دانشآموز دردوره ابتدایی و شاخه های فنی وحرفه ای و کار-دانش به دانش آموزان اضافه خواهد شدکه افزایش نیاز به ۲۴ هزارنفر معلم جدید را به همراه دارد، علاوه برآن با احتساب بازنشستگی ۶۰ هزار نفر از کارکنان آموزشی، کمبود حدود ۸۴ هزار نفر معلم قطعی است که این وضعیت، چالشهایی جدی برای آموزش و پرورش در مهرماه ۹۷ ایجاد خواهد کرد.[2]
به همین مناسبت پژوهش خبری صدا و سیما در نشست تخصصی با جناب آقای بنیادی، پژوهشگر حوزه تعلیم و تربیت ، بحران کمبود معلم و چالشهای تامین نیروی انسانی در آموزش و پرورش را مورد واکاوی قرار داده است.
خلاصه وضعیت
قبل از انقلاب دانشسراهای شبانه روزی تربیت معلم در شهرهای مختلف مطابق استانداردهای آن زمان با سیاست بومی گزینی معلم ها را انتخاب می کردند بعد از انقلاب دانشسراها چندسالی استمرار پیدا کرد و قانون متعهدین خدمت وضع شد. از دانشجویان علاقه مند سایر دانشگاهها برای آموزش دبیری تعهد گرفته می شد که به ازای استخدام در آموزش و پرورش برابر با طول مدت تحصیلشان در مناطقی که آموزش و پرورش مقرر می کند خدمت کنند. اما در قانون مدیریت خدمات کشوری اصلاحیه ای به آن قانون زده شد که باعث کم انگیزگی ورود معلمان شد. مراکز تربیت معلم در دوره ای اوج گرفت و به 400 مرکز رسید که برنامه ریزی آن با معاونت تامین و تربیت نیروی انسانی وزارت آموزش و پرورش بود. به دلیل سیاست های متفاوت وزرای آموزش و پرورش، تربیت معلم به سبک و سیاق قبلی کمرنگ شد و تا سال 86 تعداد مراکز تربیت معلم کشور به 120 مرکز کاهش یافت که در ذیل مجتمع آموزش عالی پیامبر اعظم ساماندهی شد. در نهایت در 1390 با تاسیس دانشگاه فرهنگیان مقرر شد که مراکز تربیت معلم در دانشگاه فرهنگیان ساماندهی شوند.
بحران منابع انسانی آموزش و پرورش
تقریبا در هر دوره ده ساله با چالش اساسی بلاتکلیفی نیروهای حق التدریس، آموزشیاران نهضت سوادآموزی، مربیان پیش دبستانی و مربیان آموزشکده های فنی حرفه ای مواجه شده ایم. به دلیل نبود سیاست ها و فرایندهای شفاف تربیت معلم، در این سالها وضع به این صورت بود که تقریبا تا اواسط مهر کلاسها خالی می ماند و وزیر به ناچار بخشنامه جذب نیروهای حق التدریس را صادر می کرد. در سال68 تعداد این نیروها به 600 هزار نفر رسید که مجلس استخدام اینها را تصویب کرد. در نتیجه مشکل تامین نیروی آموزش و پرورش در کوتاه مدت حل شد اما مشکل اصلی برنامه ریزی برای تامین معلم، فراموش شد. در سال 78 این تعداد به 84 هزار نفر رسید که بدون فرایندهای صحیح گزینشی و بدون طی دوره های لازم استخدام شدند.گرچه در بین آنها، نیروهای شایسته و توانمند و معلم های موفق هم وجود دارد ولی ما طراحی و مدیریت نکردیم بلکه به خاطر رفع نیاز مقطعی و کوتاه مدتمان حق التدریس گرفتیم و با پرداختی های ناچیز، به نوعی استثمار و بیگاری نسبت به آنها روا داشتیم. یعنی تقریبا در4 دهه بعد از انقلاب، هر ده سال یک پیک استخدامی نیروهای حق التدریس داشته ایم که بدون فرایندهای قانونی وارد آموزش و پرورش کرده ایم. الان این تعداد به 121 هزار نفر رسیده که همچنان وضعیتشان مبهم است. حدود 50 هزار از اینها آموزشیاران نهضت سواد آموزی و بقیه هم حق التدریس و مربیان پیش دبستانی هستند.
بیتوجهی به اسناد بالادستی و تدوین و تصویب زیرنظام های سند تحول به رغم تاکیدات قانونی سند
از سال 63 موضوع تغییر بنیادی در آموزش و پرورش مطرح شد و قرار شد برای11 اشکال مهم آموزش و پرورش (ازجمله ساختار نظام آموزشی، برنامه آموزشی، نظام گزینش و تربیت معلم، افت تحصیلی و...) راهکار تهیه کنند. در سال 65 تربیت معلم و انتخاب و انتصاب مدیران مدارس هم مطرح شد. سند تغییرات بنیادی در آموزش و پرورش تدوین و تصویب شد ولی متاسفانه در فرایند اجرا قرار نگرفت. در آن سند به موضوع شیوه های درست تربیت معلم و اهمیت آن پرداخته شده بود. سال 89 با تصویب نقشه جامع علمی کشور در یکی از بخش های مهم آن به موضوع آموزش و پرورش و به ویژه تربیت معلم و نقش محوری آن پرداخته شد. پیرو این سند، سند تحول بنیادین آموزش و پرورش در سال 90 به تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی رسید که در آن شش زیر نظام مهم تعریف شد و دومین زیرنظام مهمی که بنا بود یک سال بعد از تصویب سند به تصویب شورای عالی آموزش و پرورش برسد، زیرنظام تعلیم و تربیت معلم و تامین نیروی انسانی مورد نیاز آموزش و پرورش بود. متاسفانه بعد از گذشت شش سال، در زمستان 96 پیش نویس ضعیف و ناقصی از سند زیر نظام تربیت معلم و تامین منابع انسانی در سایت مرکز برنامه ریزی نیروی انسانی آموزش و پرورش و نه در سایت شورای عالی آموزش و پرورش بارگذاری شده است. این سند، کفایت و شایستگی لازم را برای تربیت معلم و تامین منابع انسانی ندارد و هنوز ابهام ها و عدم تدوین و تصویب زیرنظام ها به قوت خود باقی است. از سوی دیگر برنامه ریزی اجرایی که در گذشته انجام می شد هم صورت نگرفت. مطابق نامه اخیر آقای وزیر به معاون رئیس جمهور ، در سال 97 ششصد هزار دانش آموز جدید خواهیم داشت. این افراد که در مهر 97 به سن مدرسه رسیده اند در سال 90 و 91 متولدشده بودند و آمار و اطلاعات جمعیت شناختی شفاف در این خصوص وجود داشت. می دانستیم که برای تامین معلم اینها با مقیاس کلاس های 25 نفره، حداقل به 24 هزار معلم جدید در سال 97 نیاز خواهیم داشت. اما برای آن برنامه ریزی نکردیم. متاسفانه هنوز هم وضع به همین منوال است و تدبیری که باید برای 7 سال آینده متولدین امسال داشته باشیم نداریم.
وضعیت تربیت معلم و مشکلاتی که با آن مواجهیم
بخشی با کمبود معلم مواجهیم و بخشی هم بازنشستگی معلمان، که البته همه این نیاز ها در جای خود قابل پیش بینی و برنامه ریزی و مرتفع شدن بوده و هستند. ولی متاسفانه در مجموعه آموزش و پرورش و تیم مدیریتی آن، چارچوب هایی که مدیران را ملزم به برنامه ریزی کند وجود نداشته و بیشتر اقدام ها شعاری و سیاستزدگی بوده که اثرات مثبتی نداشته الان بحث تامین این معلم ها از یک طرف چالش است و وضعیت نامناسب معیشت و منزلت معلمان مسئله دیگری است که در نظام تعلیم و تربیت معلم ما هم اثر میگذارد. از 17 هزار و 300 ردیف استخدامی که الان آموزش و پرورش قرار است استخدام کند 2300 ردیف مربوط به مراکز تربیت معلم پسرانه است که در بخش پسران داوطلبی برای شغل معلمی نداشته است. یعنی انگیزه کافی در میان جوانان ما برای معلم شدن وجود ندارد.(گرچه در میان دختران رتبه های تک رقمی فراوان داریم چون برای خانم ها بیشتر جایگاه اجتماعی معلمی و فضای علمی و تربیتی و اثر گذار آن اهمیت دارد). اگر اعلام کنیم که 60 هزار معلم نیاز داریم و فراخوان بگذاریم و دانشگاه هم تاسیس کنیم در صورتیکه آن سوی مسئله را نبینیم و برای تامین نیازهای اولیه معیشت معلم ها و رفع تبعیض فاحش و ناروایی که وجود دارد چاره اندیشی نکنیم تعداد مورد نیاز ما ثبت نام نخواهند کرد و بازهم مجبوریم کلاس ها را به روال سی-چهل سال گذشته از طریق راه حل های اضطراری پرکنیم.
اختلاف آماری بین آموزش و پرورش و سازمان امور اداری و استخدامی
یکی از چالشهای تربیت معلم که متاسفانه در زیرسند نظام تربیت معلم و نیز در سند تحول بنیادین به آن اشارهای نشده، نسبت معلم به دانش آموز است. ما اجماع ملی درباره نسبت دانش آموز به معلم نداریم و این موضوع باعث اختلاف جدی بین آموزش و پرورش با سازمان برنامه و بودجه در گذشته و با سازمان اداری و استخدامی در حال حاضر شده است. همچنین آموزش و پرورش با سازمان اداری و استخدامی در باره تعداد بازنشستگانشان در یک سال اختلاف آماری فاحشی دارند و چون آنها عدد کمتری مد نظرشان است حاضر نیستند به آموزش و پرورش ردیف استخدامی بدهند. تعداد بازنشسته ها تا سال 1401 را آموزش و پرورش 430 هزار برآورد کرده بود و آن دوستان می گفتند 230 هزار.
چرا ظرفیت دانشگاه فرهنگیان طی سالهای اخیر از 25 هزار به 3 هزار تا کاهش یافته است؟
1.سازمان امور اداری و استخدامی ردیف استخدام نمی دهد. به گفته وزیر آموزش و پرورش برای سال تحصیلی 97-98 نیاز به جذب 84 هزار معلم داریم.( 60هزار معلم بازنشسته می شوند و 24 هزار معلم هم برای دانش آموزان جدیدالورود نیاز داریم که در مجموع می شود 84 هزار نفر)، اما سازمان اداری و استخدامی فقط 17300ردیف استخدامی به ما داده اند (یعنی فقط حدود یک پنجم آن نیاز).
2.کاهش ظرفیت فیزیکی دانشگاه فرهنگیان برای جذب معلم. سال 65-64 که ظرفیت و نیاز کشور به معلم به مراتب کمتر بوده 400 مرکز تربیت معلم در کشور داشتیم که می توانستند در سال 30 الی40 هزار خروجی در مقاطع مختلف به ما بدهند. این تعداد به یک چهارم کاهش یافته و به 100 مرکز رسیده است. بعضی از مراکز تربیت معلم ما در حد و اندازه یک دبیرستان شبانه روزی هستند و حداکثر 500 دانشجوی شبانه روزی را می توان در آنها مستقر کرد. اگر میانگین دانشجو در این 100 مرکز را در بهترین حالت 1000 بگیریم در مجموع میشود صد هزار تا که با احتساب دوره های 4ساله، دانشگاه فرهنگیان در بهترین شرایط می تواند سالیانه 25 هزار خروجی داشته باشد. نیاز آموزش و پرورش اما سالی 80 هزار است در بهترین شرایط فقط میتوانیم یک سوم نیاز آموزش و پرورش را از طریق دانشگاه فرهنگیان تامین کنیم و این چالش بزرگی است.
چالشهای نظام تربیت معلم
- یکی از مهمترین چالشها که روی سایر موارد اثر گذاشته اختلاف نظر میان سازمان امور اداری و استخدامی با وزارت اموزش و پرورش در خصوص تعداد معلم مورد نیاز است که این اختلاف گاه به ارقام خیلی قابل توجهی در حدود صد هزار و بیشتر میرسد.
-عدم جذابیت حرفه معلمی به ویژه در میان پسران فارغ التحصیل جوان کشور . در دو سال گذشته حدود 2300 ظرفیت دانشگاه فرهنگیان برای جذب دانشجو معلم مورد نیاز از میان پسران خالی ماند چون متقاضی نداشت.
- ظرفیت ناکافی دانشگاههای تربیت معلم کشور (دانشگاه شهید رجایی و بویژه دانشگاه فرهنگیان ). نیاز ما به معلم به خصوص در چند سال آینده رقم بسیار قابل توجهی است چون عده زیادی در چند سال آینده بازنشسته می شوند و در دانشگاه فرهنگیان در بهترین شرایط حداکثر میتوان یک چهارم این نیاز را تامین کرد. هم به لحاظ امکانات فضا و مکان و هم به لحاظ تعداد اعضای هیئت علمی در حال حاضر نمی توانیم جوابگوی نیاز ها باشیم و باید چاره اندیشی کرد.
با توجه به این چالش چگونه میتوان ظرفیت جذب دانشجو معلم را افزایش داد؟
برای تامین فضای تربیت معلم و تامین منابع انسانی و استاد نیاز به ساخت و ساز جدید و حتی استخدام اعضای هیئت علمی جدید نداریم کافی است مدیریت درستی بشود:
راهکارهای بلند مدت برای حل مشکل تربیت معلم
1-روسای محترم دو سازمان آموزش و پرورش و امور اداری استخدامی با برگزاری جلسات و کارگروه های مشترک با دستیابی به شاخص های استاندارد قابل قبول دو طرف در خصوص آمار مورد نیاز و ردیف استخدامی به جمع بندی و توافق برسند. مثلا این که نسبت دانش آموز به معلم باید چه نسبتی باشد 25 به یک یا 20 به یک و ... اگر بخواهیم افرادپشتیبانی را هم اضافه کنیم چقدر باید باشد و بر آن مبنا ردیف استخدامی را تعیین و تعریف و بودجه لازم برای تامین منابع تصویب شود. تا این مسئله حل نشود برای هیچ کاری نمیتوان برنامه ریزی کرد.
2-طبق سند تحول بنیادین که بر تصویب زیرنظام تربیت معلم تاکید دارد، معیشت و منزلت معلمان را به شکل شایسته ای طراحی کنیم تا جذابیت لازم برای این حرفه ایجاد شود و شایسته ترین و زبده ترین جوانان مشتاقانه جذب دانشگاه فرهنگیان و حرفه معلمی شوند.
3-بازگرداندن مراکز دانشگاهی تربیت معلم که اکنون در اختیار وزارت علوم است به آموزش و پرورش. دانشگاه تربیت معلم تهران(دانشگاه خوارزمی کنونی)، دانشگاه تربیت معلم تبریز و دانشگاه تربیت معلم سبزوار، سه مرکز دانشگاهی مهم، باکیفیت و با امکانات بسیار، قبلا در اختیار آموزش و پرورش بودند اما متاسفانه نگاه نادقیقی که در گذشته به تربیت معلم وجود داشت باعث شد که این سه دانشگاه تربیت معلم کلا از آموزش و پرورش منفک شوند و الان بخشی از ظرفیت های خوبی که در اختیار تربیت معلم بوده به وزارت علوم منتقل شده است. کافی است آن ظرفیت ها از ذیل وزارت علوم خارج شود و دوباره در ذیل دانشگاه فرهنگیان قرارگیرد.
4- اگر با تعامل با وزارت علوم و سازمانهای دیگر، بخشی از ظرفیتی که در گذشته طبق قانون تعهد دبیری به تربیت معلم اختصاص داشت را به دانشگاه فرهنگیان اختصاص دهیم، بخشی از مشکل فضا و امکانات دانشگاهی را میتوان حل کرد و حتی بخشی از کمبود هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان را هم میتوان از این طریق جبران کرد.
5-احیای مجدد مراکزی که تعطیل شده یا تغییر کاربری داده اند. 300 مرکز تربیت معلم تعطیل شده است. بعضی از آنها تبدیل به خانه معلم یا مدرسه و یا اداره آموزش و پرورش و… شده است.حتی اگر آن تعداد را برگردانند می شود معلم را تامین کرد.
6- استفاده از ظرفیت خالی سایر دانشگاهها: در وزارت علوم، ما در دانشگاه پیام نور، دانشگاه آزاد اسلامی و حتی دانشگاههای دولتی، با صندلی های خالی مواجهیم. اینها سرمایه ملی است که دارد از بین می رود. این ظرفیت خالی اگر با سازوکاری در اختیار دانشگاه فرهنگیان قرار گیرد حتی نیاز سالیانه 80 هزار معلم را هم میتوان تامین کرد.
7- تامین هیئت علمی از ظرفیت های موجود در آموزش و پرورش: در خصوص تامین هیئت علمی هم، در آموزش و پرورش حدود 4 هزار معلم دارای مدرک دکتری با سوابق تدریس موفق وجود دارند.اینها می توانند در واقع 4 هزار عضو هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان شوند. یک راهکار خیلی سریع برای عبور از بحران کنونی می تواند استفاده از ظرفیت این معلمین با مدرک دکتری باشد که هم به لحاظ علمی شایستگی دارند و هم از لحاظ تجربی توانایی و توفیق بیشتری دارند. چون یک معلم موفق میتواند معلم خوب تربیت کند. اگر مدیریت صحیحی داشته باشیم و حتی وزارت علوم حاضر نباشد هیئت علمی برای تربیت معلم تامین کند فقط اگر آن فضاها را در اختیار آموزش و پرورش و دانشگاه فرهنگیان قرار دهند آموزش و پرورش این ظرفیت را دارد.
راهکارهای کوتاه مدت برای خروج از بحران کمبود معلم در شرایط کنونی
راهکار کوتاه مدت که برای مهر آینده بتواند جوابگوی نیاز آموزش و پرورش باشد:
1- استفاده از ظرفیت دانشجویان در آستانه فارغ التحصیلی، اولین و بهترین راهکار در شرایط فعلی است. دانشجویان ترم 8 دانشگاههای دیگر را با هماهنگی وزارت علوم و دانشگاههایشان از طریق فراخوان اعلام نیاز با سیاست بومی گزینی انتخاب کنیم و در ترم پایانی و با استفاده از فرصت تابستان در همان دانشگاه خودشان با استفاده از اساتید دانشگاه فرهنگیان و معلمان خبره و پیشکسوت و حتی اساتید خودشان دوره های لازم برایشان برگزار کنیم تا فنون معلمی را بیاموزند. اگر وضعیت تعامل و استخدام و معیشت و منزلت اینها را تامین کنیم، قطعا میتوانیم زبده ترین ها را جذب کنیم. مشروط بر این که سازمان اداری استخدامی از لحاظ حقوق و ردیف استخدامی برای این افراد شرایط لازم را فراهم کند تا افراد منصرف نشوند. هماهنگی های اداری و پشتیبانی این کار باید فراهم شود و شاید نیازمند ورود رئیس جمهور و مجلس است که پیگیری و نظارت و مطالبه داشته باشند.
2- استفاده از ظرفیت سرباز معلمهاییکه تحصیلات دانشگاهی را پشت سرگذاشته و سن مناسبی به ویژه برای مقطع ابتدایی دارند. با کمک ستاد مشترک نیروهای مسلح می توانیم یک سال از دوره خدمتی شان را طراحی کنیم و فراخوان بدهیم و با سیاست بومی گزینی می توانیم از بین داوطلبان حتی در سطح فوق دیپلم برای مناطق روستایی در مقطع ابتدایی انتخاب کنیم.
3-استفاده از ظرفیت دختران فارغ التحصیل در روستاها: در مورد دختران هم میتوان از ظرفیت فارغ التحصیلان دختر روستایی در همان روستاهای خودشان استفاده کرد. البته با اولویت کسانی که تازه فارغ التحصیل شده اند نه با اولویت حل مسئله اشتغال.
4-جذب از طریق ماده 28 در رشته های خاص: یک سری رشته های خاص است که ما هرچه فراخوان هم بزنیم ممکن است داوطلب لازم را پیدا نکنیم اینها را از طریق ماده 28 می توان جذب کرد. ماده 28 آنطور که الان در ازمون استخدامی اجرا می شود کاملا مغایر با اساسنامه دانشگاه فرهنگیان است. بر طبق اساسنامه اگر دانشگاه فرهنگیان در برخی رشته های خاص قادر به تامین زیرساخت ها برای تربیت معلم نبود میتواند از فارغ التحصیلان سایر دانشگاه ها استفاده کند و دوره مهارت معلمی به آنها آموزش دهد منتهی نگفته که در رشته فیزیک ازمون استخدامی برگزار کنیم. رشته فیزیک رشته خاص نیست و دانشگاه فرهنگیان باید این ظرفیت را ایجاد کند که معلم فیزیک تربیت کند.
5- انتقال ظرفیت دانشگاه هایی که قبلا به آموزش و پرورش اختصاص داشته اند و اکنون در ذیل آموزش عالی قرار دارند. آن ظرفیت ها اگر به دانشگاه فرهنگیان منتقل شود ما هم زیرساخت های لازم برای تربیت معلم متناسب در اینده را در اختیار خواهیم داشت و هم در کوتاه مدت میتوانیم از ظرفیت دانشجویان این دانشگاه ها استفاده کنیم.
سخن پایانی
برای برون رفت از معضل کنونی چاره ای نیست مگر آن که دو اصل مهم مغفول مانده به طور جدی مورد توجه قرار گیرد:
یکی لزوم بازنگری اساسی در نظام پرداخت حقوق و مزایای معلمان و دیگری ورود جدی و هماهنگ نهادهای ذیربط برای حل مسئله. اصل مهم حاکم بر همه اینها بازنگری اساسی در نظام پرداخت حقوق و مزایا به معلمان است. باید مانند وزارت علوم پرداختی ها را به دو بخش مربی و غیر مربی یا معلم و غیر معلم تقسیم و مشخص کنیم که ساز و کار ارتقای معلم چگونه است و دریافتی اش چگونه افزایش می یابد. الان رابطه معکوس است. کارمند وزارت کشاورزی که با گیاه و دام سروکار دارد یا کارمند وزارت صنایع که با آچار و ابزار سروکار دارد در مقایسه با معلمی که با انسان سروکار دارد به لحاظ دریافتی در سطح بالاتری از حقوق و دستمزد قرار دارد. اگر بخواهیم موازنه برقرار شود باید اینها که شغل حساستر و اثرگذارتری دارند حقوق و مزایای بیشتری داشته باشند چون انسان پرورش می دهند که نسل های آینده را می سازد. اینها حتی باید از همکاران خودشان هم که در مدرسه هستند و کار خدماتی و اداری می کنند، بیشتر مزد بگیرند ولی الان اینطور نیست.
برای هردو راهکار کوتاه مدت و بلند مدت لازم است که حتما نهادهای تاثیرگذار ورود جدی داشته باشند. از جمله مجلس شورای اسلامی به عنوان راس و دولت به عنوان مجری و تامین کننده این نیاز و شورای عالی آموزش و پرورش و شورای عالی انقلاب فرهنگی هم به عنوان نهادهایی که میتوانند در تامین سیاستها و راهکارها کمک کنند.
پژوهش خبری // فریفته هدایتی