پخش زنده
امروز: -
کارگرداني خبر داراي مراحلي است که از مرحله پيش توليد شروع شده و تا مرحله تصوير برداري و تدوين خبر پيش مي رود، اينکه هر سه مرحله توليد خبر به مربوط هستند و هر سه مرحله با اهميت بوده و بايد مورد توجه باشد. در اين نوشتار به بررسي اين سه موضوع خواهيم پرداخت.
پژوهش خبری صدا وسیما: کارگرداني خبر داراي مراحلي است که از مرحله پيش توليد شروع شده و تا مرحله تصوير برداري و تدوين خبر پيش مي رود، اينکه هر سه مرحله توليد خبر به مربوط هستند و هر سه مرحله با اهميت بوده و بايد مورد توجه باشد. در اين نوشتار به بررسي اين سه موضوع خواهيم پرداخت.
پيش توليد خبر
در تولید یک برنامه تلویزیونی مرحله پیش تولید (Pre Production) مهمترین مرحله ساخت است که در آن همه تمهیدات مرحله تصویربرداری (Shooting)و تدوین (Post Production) پیشبینی میشود. دو نکته در اینجا قابل اهمیت است. اول اینکه خبرنگار عملاً هر سه مرحله را یکسان و چه بسا مرحله تصویربرداری را مهمتر ارزیابی میکند که این امر اشتباه محض است. چون بدون تحقیق و سناریو و دکوپاژ (هر چند در حد یک شات لیست)، رفتن به سر صحنه تصویربرداری مصادف است با بیتوجهی به بسیاری از مفاهیم و نشانههای تصویری و صوتی و در نتیجه از دست رفتن بسیاری از ظرفیتها و پتانسیلهای محتوایی و تکنیکی موضوع. نکته دوم اینکه تصور عمومی در میان خبرنگاران این است که ابتدا به موضوع باید توجه نمود و در حین تهیه برنامه، تکنیکهای صوتی و تصویری در دسترس را به کار برد. این تصور نیز خطا و نادرست است. زیرا برای هر واحد معنایی، باید معادل صوتی و تصویری مناسب را جستجو کرد و بعد به سراغ مرحله اجرای این ایدهها رفت. در آن صورت باید بفهمیم خبرنگار ما چقدر با اصول و تکنیک های کارگردانی آشنایی دارد تا بتواند برای ترجمه متن و محتوای مکتوب به زبان صدا و تصویر از آنها استفاده کند.
اهمیت درک تکنیکهای تلویزیونی و سینمایی در خبر مانند غوطه خوردن در آب بدون آشنایی با مهارت شناست. ارزشمندترین و مقدس ترین مفاهیم نیز بدون برخورداری از تکنیکهای رسانهای موثر و ساختار داده شده، بیمخاطب خواهند ماند و این یعنی ناکارآمدی رسانه. اهمیت آشنایی با تکنیکها (در حد بکارگیری موثرشان) به حدی است که گاه از دل تکنیک میتوان به سوژه رسید. ارائه خاطرهای واقعی در این ارتباط خالی از فایده نیست. روزی خبرنگاری باذوق و خلاق برای بیان دیدگاه مردم جهان در مورد محبوبیت انقلاب اسلامی به تکنیکی تدوینی موسوم به "مونتاژ بر اساس تضاد" دست میزند. به این ترتیب که نحوه استقبال مردم یک کشور جهان سوم را از دو رئیسجمهور ایران و رئیسجمهور یک کشور سلطه طلب را میان برش میکند. این شیوه مونتاژ قادر است دو پدیده متفاوت اما با یک مضمون واحد را با وجود زمان و مکان متفاوت به هم پیوند بزند به طوری که برای مخاطب قابل درک باشد. خبرنگار دیگری با مشاهده این ساختار تصمیم میگیرد گزارش دیگری به همین روال بسازد و از تدوینگر برنامه میخواهد که همین شیوه را در راش های تصویری او اعمال کند غافل از اینکه چنین کاری مستلزم پیش بینی ساختار برنامه و تکنیکهای مورد نیاز آن در مرحله پیش از تصویربرداری است نه در مرحله پس از تولید یا همان مرحله تدوین. به دیگر سخن از کوزه همان تراود که در اوست.
در اینجا به چند شیوه تدوینی که تحت عنوان مونتاژ ساختاری خوانده میشوند و توسط وزوالد پودوفکین کارگردان روس ارائه شده است میپردازیم.
روشهای مونتاژی پودوفکین (constructive )
۱ـ مونتاژی براساس تضاد یا پیوند متباین (contrast)
مثلاً پیوند نمای کودکان گرسنه به نمای سینیهای طلای مملو از غذاها و خوراکیهای مختلف که در سطل زباله خالی میشوند.
۲ـ پیوند موازی یا مونتاژ همزمانی (parallelism)
مثلاً نماهایی از تعقیب و گریزسارق و پلیس که بطور متناوب به هم برش زده می شوند و در نهایت دو خط با هم تلاقی میکنند.
۳ـ مونتاژ براساس تشابه و جایگزینی (similarity)
مثلاً تشابه یک گربه وحشی و یک انسان شکارچی که هر دو درنده خو هستند. دراین روش بوسیله مونتاژ، مفهومی مجرد و غیر عینی در ضمیر تماشاگر شکل می گیرد.
مثلاً تصويري از يك روباه به نمايي از یک مرد پيوند ميخورد. آنچه از اين همنشيني حاصل ميشود، تزوير و رياي آن شخص است. در جای دیگری تصوير بوقلمون و بلافاصله بعد از آن تصوير يك شخص، مفهوم دورويي و چند رنگي وی را به ذهن ميآورد. (مفهومی که در هیچیک از دو نما نیست اما از کنار هم قرار گرفتن آنها به ذهن مخاطب راه می یابد).
در نمونهای دیگر از این نوع مونتاژ٬ برای نشان دادن پایان عمر یک انسان، این نماها بدنبال هم برش میشوند:
ساعتی بدون عقربه یا با عقربه های از کار افتاده، عصایی شکسته ، شمعی در حال خاموش شدن.
۴ـ مونتاژ سمبلیک یا نمادین
در اينجا با تصاويری مواجهيم که مفهومی غير از معنای معمول خود را به بيننده منتقل میکنند. در واقع نوعی تداعی معانی در اين شيوه از مونتاژ خودنمايی میکند. مثلاً پرواز کبوتران که برش میخورد به شخص محتضر.
۵ـ مونتاژ براساس تکرار مضمون leit motive ـ repeat theme
دراین روش برنامهساز بخاطر تأکید بریک لحظه حساس در برنامه، نمای مربوط به آن لحظه را چندین بار در لحظات معین به نمایش در میآورد که هر بار مفهومی خاص را تداعی میکند بدون اینکه نیازی به توضیح و تشریح داشته باشد.
طرح تدوین فیلم
طرح تدوین عبارت است از تصمیم کارگردان در تثبیت صحنه فیلمنامه و یا خرد کردن یا تقسیم آن به کوچکترین اجزای ممکن یعنی نماهای مجزا. طرح تدوین از وظایف کارگردان است که در مرحله پیشتولید پیش بینی میشود و در مرحله تصویربرداری اجرا شده و در مرحله تدوین در فیلم تجلی مییابد. طرح تدوین مقدمهای برای تصویربرداری و بالطبع مونتاژ است و کارگردان پیشبینی میکند که با چهشیوهای تصویربرداری کند یا صحنه را چگونه خرد کند که مفهوم مورد نظرش را مخاطب دریابد.
طرح تدوین دارای دو روش است.
در این روش تمام صحنه و رویداد موجود در آن، از یک زاویه باز یا لانگ شات بی وقفه و مداوم تصویربرداری میشود بهعبارت دیگر دوربین در نقطهای که بر کل صحنه اشراف دارد قرار گرفته و رویداد را بهطور کامل ضبط میکند. سپس نقاط توجه، جزئیات، عکسالعملها و نماهای پوششی لازم مجددا ضبط شده و در روی میز مونتاژ در لابهلای نمای اصلی جای میگیرند.
از مزایای این روش می توان به پیوستگی دائم صدا و تصویر، سهولت اجرای مونتاژ، امکان خلاقیت و نوآوری در تدوین و بالاخره سهولت رفع اشکالات فنی مانند اشکالات نوری و حرکتی دوربین اشاره کرد. از اشکالات این روش هزینه بر و زمان بر بودن آن است.
این روش برای فیلمبرداری از وقایعی که قابل تکرار نیستند و یا پیوستگی صوتی در آنها ضروری است کاربرد فراوانی دارد مثلاً ضبط قطعات موسیقی یا اجرای کنسرت که پیوستگی صوتی اجتناب ناپذیر است.
برنامه سازی در شیوه تولید استودیویی یا واحد سیار تلویزیونی دقیقا به همین نحو انجام میشود. منتها سه دوربین همزمان اجرای واقعه را پوشش میدهند. به این شکل که یکی از دوربینها بیوقفه نمای لانگ شات از همه صحنه تا پایان ماجرا می گیرد و دو دوربین دیگر نماهای لایی را ضبط می کنند. کارگردان هم بطور همزمان با اجرا، میتواند مونتاژ را انجام دهد. مانند برنامه مسابقه فوتبال که ضبط و پخش همزمان و زنده و مستقیم است.
هر نما بخشی از اکشن صحنه را در خود دارد و اگر یکی از حلقههای شکل مقابل به دلیلی از بین برود (نماهای به هم پیوسته) جامپ کات رخ میدهد و زنجیرة بههم پیوستة نماها از هم گسسته میشود و نمایش آن مخاطب را دچار آشفتگی و ابهام در درک موضوع میکند.
در روش نما به نما، صحنهها به شاتهای جداگانه خرد میشوند و کارگردان پیشبینیهای لازم را در مورد تداوم و پیوند نماها اعمال میکند و ذهنیت خود را در شاتهای جداگانه که هر کدامشان قسمتی از رویداد را نشان میدهد، میگنجاند.
از جمله مزایای این روش اینکه از نظر اقتصادی مقرون به صرفه است و از معایب آن اینکه جامپ تصویری و صوتی بهطور دایم فیلم را تهدید میکند. علاوه بر اینکه دست مونتور فیلم برای خلاقیت تا حدودی بستهتر از روش قبلی است.
معمولاً در یک فیلم از ترکیب این دو روش استفاده میشود. البته استفاده از هر یک از این دو، منوط به مسائلی از قبیل سبک کارگردان، امکانات و محدودیتهای تکنیکی و ابزاری و مضمون و محتوای فیلم و بالاخره روایی یا غیر روایی بودن اثر است.
در برنامههای پرتابل خبری (شیوه تک دوربین) خبرنگار از روش اول یعنی مستر شات یا نمای اصلی استفاده میکند. مثلاً اگر موضوع برنامه یک مصاحبه در فضای واقعی (لوکیشن) باشد اول همه مصاحبه در یک نمای باز (نمای اصلی) تصویربرداری میشود. در ادامه نماهای لایی و پوششی و واکنشی ضبط میگردد و در مونتاژ برنامه در لابلای نمای اصلی قرار داده میشود.
ادامه دارد...
پژوهش خبری // گروه رسانه