پخش زنده
امروز: -
در این قسمت از مباحث کارگردانی در خبر تلاش میشود تا راههای پیوستگی و وحدت موضوعی در یک گزارش مورد بررسی قرار گیرد.
پژوهش خبری صدا و سیما: تداوم تصويري در امر برنامهسازي، براي ويديو ژورناليست هاي هدفمند، موضوعی حیاتی و الزامي است. در این قسمت از مباحث کارگردانی در خبر تلاش میشود تا راههای پیوستگی و وحدت موضوعی در یک گزارش مورد بررسی قرار گیرد. حتي اگر خودتان تصویربردار اثرتان نباشید اما بايد بدانيد که تصویربردار چه نماهايی را بايستي ضبط کند تا گزارش شما به صورتي منطقي جلوه نماید.
اهميت دوربين در گزارش تلويزيونی
دوربين، مشابه بي مهارت چشم بشر است و نمیتوان از آن انتظار داشت مثل چشم انسان رنگها را تصحیح کند و خطاهای اپتیکال را برطرف کند و خلاصه هر اشتباهی در نورخوانی و ترکیببندی و غیره را با کمک شعور ذهنی به صورت طبیعی در آورد. "پل بريف" مستند ساز انگليسي[1] معتقد است:" دوربين اکنون قوي ترين سلاح دنيا است"
الفبای تصویر در سینما و تلویزیون با تقسیم فضا به در ده کادر مختلف آغاز میشود که عبارتند از:
از این میان سه نمای مهم در سينما و تلويزيون، شالوده تصویربرداری ميباشند. اين نماها عبارتند از:
1ـ نمای دور (نماي عمومي)[2]
2ـ نمای ميانه(متوسط)[3]
3ـ نمای نزديک[4]
اينها حداقل به شش نماي متفاوت در گزارشهاي روزمره تقسيم ميشوند. نکات زیر بيانگر طرز استفاده از آنها براي تصوير برداري[5] از افراد و موضوعات مختلف است. در اينجا نمونهاي فرضي را مورد ملاحظه قرار ميدهيم:
"تانکهايي که از تپه سرازير ميشوند. ساختمان مشتعلي که آتش نشانان جلوي آن قرار دارند و همچنين جمعيت خشمگيني که جلو ميآيند". در اين مورد ابتدا شاهد نمايي دور از کل فضاي مورد نظر هستيم. سپس مديوم شات، جزئيات بيشتري از همان صحنه را نشان ميدهد. ساير نماها بدين قرارند:
فرمانده تانک که سوار بر ارابه جنگی در بیسیم خود فرمان ميدهد، شعلههايي که از پنجره طبقه بالا سرميکشند و فواره آب را ميبلعند و بالاخره افراد سردستهاي که جمعيت را ترغيب ميکنند. آن چه از تشريح اين فضا استنباط ميشود، بوسيله نماهايی از جزئيات همان صحنه تحقق مییابد. مثلاً چهره در هم فرمانده تانک، دماغه شير و فشار آب، چشمان وحشتزده سر دسته جمعیت معترض. اين توضيحات بر فعاليت ها و هيجانات حاکم برصحنه تأکيد دارد و در قالب نماهای نزدیک و متوسط قابل القا به مخاطب است. يک نمای رايج براي مشخص نمودن محل تصویربرداری نماي دور يا کلي (نماي باز) است يا نمای خيلي دور. اين نما که بازترين نماي ممکن است، چشماندازي از کل فضا ارائه ميدهد. ايستگاههاي تلويزيوني محلي، معمولاً نماهاي آرشيوي مناسبي از فضاهاي عمومي نظير ساختمانهاي مهم از قبيل بيمارستانها دارند، که به دفعات در خبر ديده ميشوند. ميتوانيد نماهای عمومی مورد نیاز خود را بدين وسيله انتخاب نماييد. بهترين روش اين است که نخست ترتيب وقايع را در ذهنتان مرور کنيد و تصميم بگيريد که کدام نماها با هم بهتر ميخوانند.[6]
تصويربرداري از تسلسل وقايع
هر چند تفاوت عمدهاي ميان کار تصويربردار و شخصي که از دوربين عکاسي استفاده مينمايد وجود دارد، اما در گزارشهاي خبري هر دو بدنبال آن لحظه حياتي و بازگشتناپذير هستند. در اينجا عکاس[7] بايد تنها کسري از ثانيه را ثبت نمايد. در حاليکه تصوير بردار بايد به اندازهاي نوار خام در دسترس[8] داشته باشد که نشاندهد چه اتفاقي افتاده، در عين حال براي گوينده متن[9] با ضبط تصاوير مناسب و کافي، فرصت لازم براي توصيف وقايع را بوجود آورد. در يک گزارش خبري، کمتر نمايی بيش از چند ثانيه ادامه مييابد. البته امکان دارد بازگويي تنها يک جزء از داستان، بيست و پنج ثانيه به طول انجامد. اما نه نه فقط با يک نما بلکه چندين نما مورد نياز است تا تدوينگر[10] انتخاب کافي داشته باشد. در اين حال شاتهاي مزبور بايد طيف متنوعي از تصاوير باشند. از نماهاي باز[11]گرفته تا نماهاي بسته، از فضاي کلي گرفته تا نکات جزئي. "سلسله تصاوير ميتوانند با نمای دوری شروع شوند که کل صحنه محاصره را نشان دهد. خيابان و پليسهايي که پشت ماشينها سنگر ميگيرند، شخص اسلحه بدستي که لوله تفنگش سر از پنجره درآورده است. سپس نوبت به نمای نزديک از پنجره ميرسد که کسي در وراي آن در حال شليک با اسلحه ديده میشود و بلافاصله برش میخورد به عکسالعمل افسر پليسی که پشت در ماشين مخفي ميشود. اين روند ميتواند با نمای نزديکی از صورت شليک کننده دنبال شود که لحظهاي پشت پرده نمايان ميگردد. نماي بعدي لانگ شاتي است از چندين پليس که پاسخ آتش را با آتش ميدهند و در پي آن، نماي نزديکي از پوکه فشنگ هاي شليک شده که بر زمين ميريزند میتواند تداوم بخش روند مونتاژ برنامه و در عین حال تاثیر گذار بر مخاطب باشد. سپس نوبت نمايي بازاست که رو در رويي را نشان دهد. هفت شليک که حدوداً 20 ثانيهاي به طول ميانجامد، از ميان 30 شليک ضبط شده، انتخاب ميشوند که پس از مونتاژ، جمعاً به کمي بيش از 25 ثانيه ميرسند."[12]
نماهای تکميلي یا تداومی
برگرديم به سر جريان محاصره. گزارشگر، فرمانده پليس را به حرف ميآورد که میگوید: "در صورت نياز، پليس متوسل به زور خواهد شد"، در اين هنگام بيسيم فرمانده به صدا درميآيد. پس از مکالمه کوتاهي با سربازی در آن سوی خط، وي به گزارشگر ميگويد: "تيراندازان پليس در صورت لزوم، با هدف کشتن، نشانه ميگيرند". گزارشگر ميخواهد هر دو اظهار نظر پليس را با هم پخش نمايد، اما تصميم ميگيرد گفتگوی فرمانده با سرباز در بي سيم را حذف نمايد، چرا که نامفهوم و تا حد زيادي بيربط است.
اشکال کار در اينجا اين است که فرمانده (رئيس) پليس هنگام دومين اظهارنظر خود، در نقطه ديگري ايستاده است و چنانکه دو پاسخ کنار هم مونتاژ شوند، پرش تصويري نامطلوبي در فیلم مونتاژ شده پديدار ميشود.[13](اصل مسلم در هر روایت سینمایی یا تلویزیونی برقراری تداوم و مچینگ و دوری گزیدن از پرش یا جامپ است). گزارشگر تصميم ميگيرد از فرمانده درخواست مصاحبه مجدد نمايد، که پيغام فوري ديگري از بيسيم وي را مشغول ميکند.
گزارشگر چارهاي ندارد (چون اصولاً در حرفه ژورنالیسم ویدیویی عوامل برنامهساز باید خود را با موقعیت و آدمهای درگیر در آن هماهنگ نمایند و نه بالعکس) بايد از هر آنچه در دست دارد استفاده کند. آنچه اکنون نياز دارد، يک نماي برون برش[14] است. (منظور از نمای برون برش یا کات اووی نمایی است از خارج از موقعیت. مثلاً اگر صحنه مربوط به مصاحبه دو نفره مصاحبهگر و میهمان باشد اگر نمایی از آن سوی خیابان در میان رشته نماهای بین این دو. نفر قرار گیرد، (مثلاً ساعت دیواری) در تدوین برنامه، این کار را اصطلاحاً برون برش گویند)
در مصاحبه راديويي، جملات اول و آخر را ميتوان با هم اديت کرد و مابقي را حذف نمود. در صورتي که اديت بطور حرفهاي انجام گيرد، کسي متوجه نقطه اتصال[15] نميشود. اما در تلويزيون، نقطه برش کاملاً معلوم خواهد شد. صداي هر دو جمله ميتواند پيوسته باشد، اما تصوير ميپرد و موضوع (مصاحبه شونده) در لحظهاي از يک نقطه صفحه تلويزيون (کادر تصوير) به نقطه ديگري پرت خواهد شد.(جامپ)
براي محو کردن نقطه اتصال يا برش، تصاوير اصلي دو طرف برش بايد با سلسله تصاوير ديگري همراه گردند. اين عمل به اينتر کات معروف است. (منظور از اینترکات یا درون برش، استفاده از نمایی از داخل موقعیت مورد نظر است. مثلاً در صحنه گفتکوی فوق، اگر در حین مونتاژ بخواهیم قسمتهایی از کلام مصاحبهشونده را حذف کنیم، صدا پیوستگی خود را همچنان حفظ خواهد کرد اما محل حذف در تصویر، یک پرش روی صورت مصاحبه شونده خواهد انداخت که از نظر مخاطب زشت و ناپسند جلوه میکند، اگر نمایی از دست خبرنگار در حال نوشتن روی کاغذ یا حتی نمایی از لوگوی میکروفن، نشان داده شود، این عمل را اینترکات یا برش به داخل موقعیت گویند) تصاوير انتخابي بايد حتماً از محدوده همان فضاي مربوطه باشند، بهعنوان مثال، سر تکاندادن گزارشگر يا تجسم اظهارات مصاحبهشونده از قبيل شليک اسلحه پليس، يا خانه تحت محاصره. صداي[16] اصلي پاسخها محفوظ ميماند، اما پرش تصويري را ميتوان با تصاوير جديد پنهان نمود. نماهای تداومی گاه در جايي لازم و ضروري هستند که تصاوير مربوط به موضوع (مصاحبه شونده) شبيه به هم باشند (در صورت شباهت کامل و هم اندازهبودن نماها، پيوندشان نتيجهاي جز پرش نخواهد داشت). اما در صورتي که برش، بين دو نماي متفاوت باشد، مثلاً از نمای متوسط به نمای نزديک. در آن صورت پيوند آن دو نما مشکلي ندارد. زيرا يک نمای ثالث از نوع متفاوت ميتواند پرش را مخفي نمايد. نمای درون برش[17]، تصويری تکميلي از جزئيات ناميده ميشود. جزئياتي از قبيل حرکت دادن دستها يا ناگهان دست به اسلحه بردن.[18] آنچه در این بخش آمد مرور راههایی برای حفظ تداوم و پیوستگی تصویری و صوتی در میان نماها بود که از بیشتر مشکلات گزارشهای خبری در حین تدوین آنها جلوگیری میکند. یک بار دیگر به این تکنیکها در اینجا اشاره میشود:
پژوهش خبری // گروه رسانه
-----------------------