پخش زنده
امروز: -
بحران های زیست محیطی و بحران های ناشی از سوانح، تهدید جدی در آینده پیش رو هستند و پیامدهایی مانند افزایش درگیری و فقر و گرسنگی در پی خواهند داشت. در این میان، ضروری است تا کشورهای این منطقه به همکاری با یکدیگر برای چاره سازی روی آورند.
نشست "بررسی بحران های زیست محیطی در منطقه غرب آسیا"، روز سه شنبه هجدهم مهرماه 1396، با همکاری مؤسسه آینده پژوهی جهان اسلام و دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی وزارت امور خارجه برگزار گردید.
اهم مطالب مطرح شده از سوی سخنرانان به این شرح است:
تهدیدات هیدروپلیتیکی در غرب آسیا؛ چشم انداز ژئوپولیتیکی آینده
در دنیای امروز با رشد تفکرات و جریانات حامی محیط زیست و منابع طبیعی، تولید متن و محتواها در این زمینه نیز بیشتر شده است. منابع آب و مسائل مربوط به آن نیز از منابع محیط زیستی است و تقریباً حیات دهندۀ محیط زیست به شمار میآید. گسترش تفکرات محیط زیستی و جریانات سبز ریشه در دو مسئله دارد: یکی تغییرات آب و هوا و دیگری سیاستهای نادرست انسان در قرون و دهههای گذشته که اکنون باعث بیداری و واکنش نسبت به این سیاستها شده است. بنابراین از یک سو این تغییرات طبیعی و آب و هوایی است که از سوی محیط اتفاق میافتد، مثل خشکسالیهای نگران کننده و دیگری رفتارهای انسانی که تشدید کنندۀ بحران طبیعی و محیط زیستی است. این مسئله در مناطقی که بیشتر دچار تغییرات آب و هوایی بوده و همچنین سیاستهای اشتباه، غیر یکپارچه، بخشی، رقابتی و غیرعلمی در حوزۀ محیط زیست حکمفرماست بیشتر قابل لمس است. تفکر دفاع از محیط زیست در مناطق خشک مانند خاورمیانه مباحث جدیتری را به دنبال دارد و در محیط دانشگاهی نگرانیهای بیشتر را سبب شده است، اما در فضای سیاسی و اجرایی کشورهای خاورمیانه به جزء اسرائیل، سایر کشورها عملکرد موفق و جدی نداشته اند. بعضی از کشورهای منطقه مانند افغانستان، عراق، سوریه و غیره یا به طور کلی دچار بحران سیاسی هستند که این امر مانع مدیریت منابع و محیط زیست آنها شده است، یا مانند کشور ایران، ترکیه و غیره که دارای ثبات نسبی هستند، تقریباً در حوزه دیپلماسی آب غیر فعال بودهاند. در نشستی که در چند ماه اخیر با حضور رئیس جمهور و وزیر خارجه در رابطه با مسائل آب برگزار شد، تحلیل ها بیشتر در سطح عامیانه و انتقادات از کشور ترکیه مطرح شد که این نشانگر بیاطلاعی یا بی تمایلی دولت ایران به دیپلماسی واقعی آبی و محیط زیستی است که در یکی دو دهه آینده حیات زیستی و اجتماعی کشور را با چالش و بحران مواجه خواهد ساخت.
به طور کلی چه عواملی باعث رشد تهدیدات هیدروپلیتیکی در غرب آسیا شده و چه چشم انداز ژئوپولیتیکی برای آیندۀ خاورمیانه متصور است؟
1- اولین مسئلهای که در این زمینه میتوان به آن اشاره کرد همان تغییرات آب و هوایی است که در طول عمر کرۀ زمین به صورت دوره های چند هزارساله خشکی ـ یخبندان وجود داشته است. در دوره یخبندان یخ های قطبی پیشروی کرده و تا نیمههای کرۀ زمین را یخ در بر میگرفت سپس چرخۀ بالعکسی رخ میداد و یخچال های کوهستانی و کوهپایه ای ذوب می شدند و چاله های آبی مانند حوضچه های کنونی در مرکز ایران و نیز دریاچه ارومیه، رو به خشکی می گذاشتند. تحقیقاتی که در مورد دریاچۀ ارومیه و حوزههای داخلی کویر و بیابان ایران مانند جازموریان و حوض سلطان و پهنه ها و دریاچه های نمک داخلی صورت گرفته نشان میدهد این پهنه ها در دوره های یخبندان دریاچههای بزرگی بوده اند. اکنون در دورهای هستیم که دما در حال افزایش و آب و هوا به سمت خشکسالیهای نگران کننده در حال حرکت است، پس طبیعی است که مناطق خشک شده بیشتر دچار بحران شوند، مناطق معتدل به سمت خشکی، مناطق سرد به سمت اعتدال و مناطق قطبی به سمت ذوب یخچالها و تعدیل آب و هوا حرکت کنند.
تغییرات آب و هوا در خاورمیانه بسیار ملموستر از اکثر نقاط کره زمین است. از دیر زمان این منطقه با کمبود آب مواجه بوده، بنابراین معمولاً یکی از نقاط کم جمعیت دنیا بوده است. این برخلاف مناطقی مانند جنوب و جنوب شرق قاره آسیا است که اکنون قریب به سه میلیارد نفر را در خود جای داده و در طول تاریخ نیز نقطه اصلی تمرکز جمعیت بوده است. اگرچه عوامل مختلفی در این مسئله نقش داشته اند، اما فراوانی منابع آب در این منطقه و خشکی و کمبود منابع آبی و عوامل زیستی در خاورمیانه علت اصلی فراوانی یا کمبود جمعیت بودهاند. خاورمیانه به دلایلی همچون جنگهای گسترده، غارت، خونریزی، یورش های تاریخی، کمبود منابع آب و در نتیجه ضعف بنیادهای زیستی، لنگرگاه قابل اطمینانی برای استقرار جمعیت زیاد نبوده است. هرچند در دوره های تاریخی گذشته (به ویژه شش تا 12 هزار سال پیش) و با توجه به شرایط زیستی مناسبتر این منطقه نسبت به زمان حاضر، شرایط بهتری برای زیست انسان در این منطقه وجود داشته که نشانه آن را می توان در تمدنی مانند شهر سوخته و نظیر آن مشاهده نمود. امروزه در خاورمیانه با همین جمعیت نسبتاً کم کنونی نیز، کمبود آب در این منطقه بحرانزا شده که جمعیت خاورمیانه را ابتدا به سمت فقر و کمبود منابع و سپس به سمت مهاجرت حرکت میدهد. پس تغییرات آب و هوایی اولین عامل است.
2- عامل دوم رشد جمعیت و صنعتی شدن و درنتیجه نیاز بیشتر به آب است که باعث برداشت بیشتر از منابع آبی میشود. میزان جمعیت خاورمیانه همانند دیگر مناطق جهان، با رشد خدمات بهداشتی، افزایش یافته و رشد آن نسبت به گذشته چندین برابر شده است. نمونۀ آن ایران است که از سال 1335 تا اکنون جمعیت آن چند برابر شده و تا حدود 80 میلیون رسیده در حالیکه در گذشته جمعیت آن کمتر از 20 میلیون نفر بوده است. اکنون به دلیل چهار برابر شدن جمعیت، فشار بیشتری بر منابع طبیعی و آبی وارد میشود. در کنار رشد جمعیت، صنعتی شدن بدون داشتن رویکرد و نگاه روشن و درست از محیط طبیعی و بدون توجه به ضعفهای محیط طبیعی خاورمیانه و ظرفیت پائین اکولوژیک این منطقه صورت گرفته است. این رفتار انسان خاورمیانه ای در محیط زیست خاورمیانه شکنندگی ایجاد نموده است. بدون توجه به توان اکولوژیک و ظرفیت تحمل محیط زیست خاورمیانه، صنایعی همچون ذوب آهن، صنایع فولاد، صنایع لاستیک سازی که بسیار آب بر هستند ایجاد شده؛ این امر باعث تسریع روند کاهش منابع آب و تشدید تهدید منابع آبی بوده است.
3- علت سوم تقسیم حوزۀ آبریز میان چند کشور با نظامهای سیاسی ایدئولوژیک و امنیتی مختلف. به عنوان مثال حوزه های آبریز در شرق مدیترانه مانند رودخانه های اردن، یرموک و لیتانی که میان رژیم صهیونیستی، لبنان، اردن و سوریه تقسیم شده است، موضوع رقابت این کشورها است که به لحاظ نظام سیاسی متفاوت هستند و اولین مسئلهای که وجود دارد رقابت کشورهای عربی با رژیم صهیونیستی و سپس رقابت درون اعراب است. این رقابتها در بعد هویتی و ایدئولوژیکی وجود دارد اما وارد مسائل آبی نیز می شود. مثال دیگر در مورد ترکیه، سوریه، عراق و حتی ایران در حوزۀ آبریز دجله و فرات یا حوزۀ آبریز شط العرب است که نظامهای سیاسی متفاوتی وجود داشته و دارند. اختلاف نظر و رقابتهای هویتی و سیاسی که بین این کشورها وجود داشت به حوزۀ آب نیز سرایت پیدا کرد و به رقابت و تقابل آبی منجر شد. یعنی تخاصم و رقابتهای سیاسی، ایدئولوژیک، هویتی و غیرهای که در حوزۀ هویتی و ایدئولوژیکی داشتند وارد حوزۀ آب هم شدند. به عبارت دیگر در حوزۀ آبریز مشترک، تفکرات و ایدئولوژی مشترک و همسازی وجود نداشت که بسترساز همکاری در حوزۀ یکپارچۀ مدیریت منابع آب شود؛ بلکه برعکس، وجود اختلاف نظرها به مدیریت منابع آب نیز سرایت کرد.
4ـ عامل چهارم نبود دیدگاه راهبردی، آمایشی و اکوسیستمی به منابع آب حوزههای آبریز مشترک و در نتیجه رقابت و مسابقه بر سر استفاده از منابع آب بود. در منطقۀ خاورمیانه علیرغم اینکه کشورهایی همچون ترکیه در بعد اقتصادی به سطحی از توسعه رسیده اند، اما باز هم این کشورها از بعد انسانی، فرهنگی و سیاسی به آن میزان از بلوغ فکری نرسیدهاند که یک حوزۀ آبریز مشترک را که شاید چندین میلیون کیلومتر مربع وسعت دارد، با نگاه مسئولانه مدیریت کنند. یعنی در مورد حوزۀ آبریز شط العرب که میان ترکیه، عراق، سوریه و تا حدودی ایران مشترک است، درک سیاستمداران ترکیه آنگونه نیست که در صورت ایجاد بحران در منطقۀ آبی مذکور، وضعیت ایجاد شده در بلند مدت بر ترکیه نیز اثر خواهد گذاشت. هنگامی که عراق، سوریه و ایران ناامن شوند، ترکیه در همجواری این کشورها دچار ناامنی و آسیب خواهد شد.
عدم وجود دیدگاه راهبردی و آینده نگرانه که بحرانهای آینده را پیش بینی کند، باعث تشدید تهدیدات آبی در منطقه میشود. همانطور که وقتی در اکوسیستم یک منبع از بین میرود، سایر منابع نیز دچار بحران می شوند، در نظام سیاسی و همجواری نیز وقتی کشوری دچار بحران میشود طبیعتاً دیگر کشورها هم دچار بحران خواهند شد. یک عامل اکوسیستمی در حوزۀ آبی مشترک میان چند کشور همجوار در یک منطقه اگر دچار بحران شود مسلماً نظام سیاسی همۀ کشورها را دچار بحران خواهد کرد و از جایی که بحرانی مثل مهاجرت شروع شود، فشار به مرزهای کشورهای بالا دست خواهد آورد. لذا ما نیازمند یک دیدگاه راهبردی و روشن هستیم که در مدیریت رودخانه ها بیش از ظرفیت آن بهره برداری نکنیم یعنی آمایش و توجه به اکوسیستم. آمایش یعنی برداشت و استفاده از ظرفیت محیط طبیعی به اندازۀ توان و ظرفیت تحمل آن که در منطقه خاورمیانه در حوزۀ آبریز مشترک چنین دیدگاه آمایشی وجود ندارد. نگاه آمایشی یک نگاه راهبردی و توجه به اکوسیستم است. در صورت عدم وجود چنین دیدگاهی، نگاههای آنی و جزئی جایگزین نگاه بلندمدت و راهبردی میشود که هر کشوری منافع جزئی و امروزی خود را بر منافع جمعی بلندمدت ترجیح می دهد. کشور ترکیه به دنبال توسعه آناتولی است و در نظر دارد ظرفیت اقتصادی گستردهای ایجاد کند که منابع برقی و کشاورزی را در اختیار این کشور قرار خواهد داد. همچنین ترکیه در صدد ایجاد صنایع وابسته به پروژه عظیم «گپ» است. این نگاه آنی منجر به رقابت آبی میشود. ترکیه در وضعیت فعلی تنها به ایجاد سدهای گسترده اقدام می کند مثلاً سد آتاتورک یا ایلیسو که هر کدام به تنهایی به اندازۀ کل سدهای مخزنی ایران ذخیرۀ آبی دارد. این سیاست ترکیه هشدار و تهدید بزرگ منابع آب برای آیندۀ این بخش از خاورمیانه است. در حوزۀ مدیترانه هم تهدیدات آبی وجود دارد. رژیم صهیونیستی علیرغم توسعه یافتگی، اما در حوزۀ آبریز مشترک تلاش میکند که بیشترین اشراف و برداشت را از آب داشته باشد. این رژیم طرح هایی در دست دارد که بسیاری از حوزههای آبریز را تحت تأثیر خود قرار خواهد داد. رژیم صهیونیستی منابع آبی زیرزمینی را که در کرانۀ باختری و غزه وجود دارد به سرعت برداشت می کند. این رویکرد نشان از نبود نگاه راهبردی و آمایشی و نگاه مبتنی بر داروینیزم جغرافیایی و تنازع بقاء بر سر منابع آبی در خاورمیانه است که بسیار خطرناک است.
دکتر سید محمد ساداتی نژاد، رئیس گروه مطالعاتی اسلام و روابط بین الملل دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی وزارت امور خارجه و هماهنگ کننده سابق استراتژی بین المللی کاهش سوانح سازمان ملل متحد در تهران ( UNISDR )
"بحران های زیست محیطی و سوانح طبیعی: پیامدها و راه حل ها"
موضوع تغییرات آب و هوایی و بحران های زیست محیطی و سوانح طبیعی که در اثر تغییرات آب و هوایی تشدید شده، از موضوعات مهمی است که منطقه غرب آسیا را در سالهای گذشته و سالهای پیش رو تحت تأثیر جدی قرار داده و خواهد داد. بحران آب و تنشهای مربوط به آن که رگه هایی از آن، از هم اکنون هویدا است و بحران ریزگردها، خشکسالی، موج گرما و سیل از جمله این بحران هاست که کشورهای منطقه را تحت تأثیر جدی قرار داده است.
در 20 سال گذشته 35/ 1 میلیون نفر در نتیجه آسیب پذیری و بر اثر مخاطرات طبیعی، از بین رفتهاند. چهار میلیارد نفر، آواره یا زخمی یا نیازمند کمک اضطراری شده اند. امروزه، مرگ و میر ناشی از سوانح مبتنی بر آب و هوا و وقایع تغییرات آب و هوایی مانند سیل، طوفان، موج گرما، به طور خاص بیشترین عامل مرگ و میر ناشی از سوانح بوده است. در 40 سال گذشته، افزایش مستدامی "حتی بیش از دو برابر" در میزان مرگ و میرها وجود داشته است. آمارها نشان می دهند طی 10 سال گذشته منتهی به سال 2015، 700 هزار نفر بر اثر سوانح طبیعی مرده اند، 4/ 1 میلیون آسیب دیده و 24 میلیون نفر بی خانمان شده اند؛ روی همرفته بیش از 5/ 1 میلیارد نفر به طرق مختلف از سوانح متأثر شده اند و خسارات اقتصادی نیز بیش از 3/ 1 تریلیون دلار بوده است. بین سالهای 2008 تا 2012 حدود 144 میلیون نفر در اثر سوانح آواره شده اند. این در حالیست که بیشترین سوانح در اثر تغییر اقلیم و افزایش تعداد و شدت سوانح مبتنی بر آب و هوا بوده است.
از طرفی گزارش های سازمان ملل نشان می دهد که بین افزایش نزاع، تغییرات آب و هوایی و بحران های زیست محیطی ناشی از آن و گرسنگی رابطه تنگاتنگی وجود دارد. طبق گزارش ها در سال 2016، 11 درصد از مردم جهان از گرسنگی رنج برده اند و نسبت به قبل 5/ 4 درصد افزایش گرسنگی در جهان بوجود آمده است که بالغ بر 38 میلیون نفر میشود. این در حالیست که در سال 2005 میزان گرسنگی در جهان 14 درصد بود. از سال 2005 تا 2016 در میزان گرسنگی در جهان کاهش ایجاد شده بود و کارشناسان امیدوار بودند که به سمت ریشه کنی گرسنگی در جهان پیش میرویم ولی به ناگاه در سال 2016 این آمار افزایش پیدا کرد. کارشناسان معتقدند تغییرات آب و هوایی و شدت گرفتن منازعات، دو عامل افزایش گرسنگی بوده اند. کارشناسان معتقدند هوای بدتر موجب نزاع بیشتر و به تبع آن گرسنگی بیشتر می شود. نگاه به نقشه بدترین نقاط از نظر امنیت غذایی و نقشه منازعات در جهان این مسئله را به خوبی نشان میدهد که بین این دو پدیده ارتباط مستقیم وجود دارد. در حال حاضر 20 میلیون نفر در جهان بر اثر گرسنگی در معرض مرگ هستند.
امروز در منطقه غرب آسیا یمن، سوریه، عراق و افغانستان درگیر جنگ هستند و طبق گزارش سازمان ملل، افغانستان و یمن در سال 2016 مشکل مواد غذایی داشتند و عراق و سوریه نیز از خشکسالی رنج بردند. آمارها نشان می دهد منطقه غرب آسیا، همچنین متأثر از تغییرات آب و هوایی بوده و در سال های اخیر خشکسالی، کمبود آب و منابع آبی، ریزگردها و سیل های ناگهانی حکایت از بدتر شدن آب و هوای آن دارد. بنابر این، ارتباط موجود میان گرسنگی، درگیری، بدتر شدن آب و هوا و شرایط زیست محیطی، بحران های اجتماعی ایجاد نموده است و خواهد کرد و زندگی میلیونها انسان را به تحلیل خواهد برد.
نتیجه
بحران های زیست محیطی و بحرانهای ناشی از سوانح، تهدید جدی در آینده پیش رو هستند و پیامدهایی مانند افزایش درگیری و فقر و گرسنگی در پی خواهند داشت. در این میان، ضروری است تا کشورهای این منطقه به همکاری با یکدیگر برای چاره سازی روی آورند. حوزه کاهش ریسک سوانح و کاهش ریسک آب و هوا، پنجره های جدیدی برای همکاری هستند که اتفاقاً در حوزه های سیاست نرم بوده و امکان شکل گیری همکاری در این زمینه ها بیشتر فراهم است و بنابر این، کشورهای این منطقه باید فوراً به سمت تقویت همکاری ها در عرصه های زیست محیطی بروند و باید جمهوری اسلامی ایران یکی از کشورهای پیشرو در این زمینه باشد.
پژوهش خبری// پژوهشگر: مرجان شریف زاده