پخش زنده
امروز: -
بر اساس شاخص های بین المللی؛ هرگاه میزان برداشت آب یک کشور، بیشتر از 40 درصد کل منابع آب تجدیدپذیر آن باشد، این کشور با بحران شدید آب مواجه است.
چکیده مصاحبه پژوهشی:
پژوهش خبری صدا و سیما:آب زندگی است و حیات و ممات و رشد و توسعه ما در گرو منابع پایدار آب است. اگر همین حالا فکری نکنیم به زودی شاهد جنگ آب بین شهرهای ایران خواهیم بود. چرا که هر چقدر ندرت منابع بیشتر باشد شکاف های اجتماعی پتانسیل تنش آفرینی بیشتری دارند. به ویژه اگر شکاف ها متراکم شوند. به لحاظ ضرورت مساله بحران آب و مدیریت آن، مصاحبه ای با خانم دکتر مریم اسماعیلی فرد، عضو هیات علمی دانشگاه علوم و تحقیقات در تاریخ 16 آبان ماه انجام شد، که خلاصه این مصاحبه در گزارش ذیل آورده شده است:
وضع بحران شدید آب در کشور
به منظور ارزیابی شرایط آبی کشور، می توان از شاخص های مختلفی استفاده کرد. که ممکن است از عبارات متعددی برای توصیف وضعیت استفاده کنند. یکی از شاخص های مهم، شاخص سازمان ملل است که درصد برداشت از منابع آب تجدیدپذیر در هر کشور را بهعنوان شاخص اندازهگیری بحران آب معرفی کرده است. هرگاه میزان برداشت آب یک کشور، بیشتر از 40 درصد کل منابع آب تجدیدپذیر آن باشد، این کشور با بحران شدید آب مواجه است. اگر این مقدار در حد فاصل 20 تا 40 درصد باشد بحران در وضعیت متوسط و اگر این شاخص بین 10 تا 20 درصد باشد بحران در حد متعادل است. برداشت کمتر از 10 درصد نیز بدون بحران تلقی میشود. با توجه به اینکه در ایران هماکنون 70 درصد کل آب تجدیدپذیر کشور مورد استفاده قرار میگیرد،
ایران در وضع بحران شدید آبی قرار دارد.
وضع ایران بر اساس شاخص های دیگری همچون شاخص موسسه بینالمللی مدیریت آب نیز که وضع را با دو زیر شاخص درصد برداشت کنونی نسبت به کل منابع آب سالانه و درصد میزان برداشت آب در آینده نسبت به برداشت آب در حال حاضر می سنجد نیز بهتر گزارش نشده است و بر اساس این شاخص در وضع بحران شدید قرار داریم.
به طور کلی ایران امروز با مسئله ای به اسم امنیت آب روبرو است. مسئله ای که باید برای حل آن راه حل های معقول و پایدار یافت.
بررسی دلایل شکل گیری بحران آب
در خصوص علل وقوع این وضعیت، دلایل مختلفی قابل ذکر است. که در ذیل به چند مورد آن اشاره شده است:
تأکید بر مدیریت عرضه محور آب، از جمله مهم ترین دلایل است. یعنی برنامه ریزی ما بر مبنای منابع پایدار آبی انجام نمی گیرد. بلکه ما آرزوهای خود را در قالب برنامه های توسعه می نویسیم و در گام بعد برای تامین آب مورد نیاز به دنبال منابع آب می گردیدم و لذا سد می سازیم، آب ژرف برداشت می کنیم و آب دریاهای شمال و جنوب را با لوله و صرف هزینه های عظیم ریالی و اجتماعی و زیست محیطی به داخل هدایت می کنیم.
قرار گرفتن کشور در وضعیت بحران آبی، نتیجه سوء مدیریت و نداشتن راهبرد مناسب اعمال شده مسئولان و متولیان است. در بخش های مختلف کشور به ویژه در حوزه آبریز قره قوم، فلات مرکزی و دریاچه ارومیه با مشکل حادتر و در بخش هایی از کشور کرانه های خزر و خلیج فارس و دریای عمان با مشکل کمتری روبرو هستیم که بی ارتباط با تراکم جمعیتی در این مناطق نیز نیست. شکل ذیل این مناطق را مشخص کرده است:
ارزش گذاری نامناسب آب
نبود ارزش گذاری آب و محاسبه آن در حساب های ملی موضوع بسیار مهمی است. وقتی می خواهیم هزینه تمام شده یک کیلو سیب زمینی یا یک کالای صنعتی مثل خودرو را محاسبه کنیم آیا قیمت و ارزش آب را هم می آوریم و یا آن را رایگان یا نزدیک به رایگان محاسبه می کنیم؟ نتیجه این وضع چیست؟
کالایی را تولید میکنیم که اگر قیمت آب را در هزینه تمام شده آن حساب کنیم ممکن است توجیه اقتصادی پیدا نکند.
از علل دیگر می توان به موارد ذیل اشاره کرد:
- تأکید بیش از حد بر آبهای سطحی و محدودیتهای جدی در منابع مالی مدیریت آبهای زیرزمینی
- قوانین مخل مدیریت پایدار منابع آب از جمله قوانین ناظر بر دولتی کردن منابع آب یا تعیین تکلیف چاههای فاقد پروانه بهرهبرداری
- تصویب طرحهای توسعه کشاورزی فراتر از ظرفیت اکولوژیک حوضههای آبریز
- عدم ارتقای مناسب بهرهوری در تولید کشاورزی و شیوههای آبیاری
- غلبه رویکرد مهندسی (سازه ای) در مدیریت آب
- عدم مطالعه اثر احداث سدها بر منابع آب زیرزمینی
- عدم تخصیص حقابه محیط زیست
- نفوذ شرکتهای مهندسی و پیمانکاری بر سیاستها و اقدامات مدیریت منابع آب
- کنار گذاشته شدن ملاحظات اجتماعی، محیط زیستی و توسعه همهجانبه از نظام سیاستسازی و سیاستگذاری مدیریت منابع آب
- ضعف مکانیزم های مشارکت ذی نفعان
- ناکارآمدی نظام توسعه کشور در صنعتی شدن و ایجاد اشتغال کافی در این بخش و در نتیجه فشار بر منابع آب و خاک برای اشتغال کشاورزی
- توسعه نامتوازن شهرنشینی و فشار بر منابع آبی در حوضههای آبریز کلانشهرها و شهرها
بحران مدیریت یا کمبود فیزیکی؟
تاثیر تغییر اقلیم را نمی توان نادیده گرفت، اما به یاد داشته باشیم که ایران از دیرباز خشک بوده، اما توانسته قرن ها به حیات پرشکوه خود ادامه دهد. مشکل امروز ایران بیش از آنکه کمبود فیزیکی آب باشد بحران مدیریت منابع آب است. بروز بحران آسیب های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی نتیجه ادامه سناریوی وضع موجود در بحث مدیریت منابع آبی کشور است.
سهم مصرف آب در حوزه های کشاورزی، صنعت و خانگی
آمار مورد وفاقی در خصوص سهم بخش های مختلف در مصرف آب وجود ندارد اما گفته میشود که:
بیش از 90 درصد منابع آب در بخش کشاورزی مصرف میشود که به نسبت بخش صنعت و خدمات، ارزآوری کمتری دارد. این گفته به معنی کشاورزی هراسی نیست بلکه با این هدف گفته میشود که، ضروری است در الگوهای کشت خود تجدید نظر کنیم. گونه های کم آبتر و پر ارزش تر بکاریم. از سیستمهای غرقابی در آبیاری استفاده نکنیم و راندمان بهره وری از آب را افزایش دهیم. وقتی میانگین دنیا 2.5 کیلوگرم محصول با هر مترمکعب آب است چرا ما باید کمتر از 700 گرم تولید کنیم! در بخش صنعت که حدود 2 درصد آب را مصرف میکند باید به سمت کارخانجات با سیستم بسته آب و فاضلاب برویم. به این معنی که آب را تصفیه و به دفعات در خط تولید استفاده کنیم. در خصوص مصارف خانگی سهم 8 درصدی عنوان میشود. اولا یک مشکل اتلاف منابع آب در خط لوله انتقال است که حدود 30 درصد برآورد میشود و بحث دیگر الگوهای استحمام و شستشو در کشور ماست که نادرست است و نیاز به اصلاح دارد.
طرح آمایش سرزمین در حوزه آب
اسناد آمایش سرزمین باید مرجع تنظیم رویکرد طولانی مدت توسعه ملی و منطقهای و استراتژیهای توسعه اقتصادی، اجتماعی- فرهنگی، فضایی- محیطی با لحاظ الزامات بهرهبرداری پایدار از محیطزیست در نظر گرفته شوند. تنها در شرایطی که توسعه متوازن، همهجانبه و پایدار با افق عدالت دروننسلی و میاننسلی به عنوان مرجعیت سیاستهای توسعه کشورها مورد اجماع قرار گیرد، میتوان به طرح و اجرای سیاستهای آمایش سرزمین امیدوار بود. 4 دهه است که به دنبال بحث آمایش سرزمین هستیم اما موفق نبودیم. برخی از چالشهایی اجرای آن کوتاه مدتی سیاستها، موازیکاری و بخشینگری، گرایش به آیندهسازی به جای آیندهگزینی، فقدان سازوکار شفاف به منظور مشارکت همه ذینفعان دولتی و غیردولتی در تمامی مراحل تدوین، اجرا و ارزیابی اسناد آمایش سرزمین است. بررسی اسناد آمایش استانها نشان از کمبود آمارهای به روز و قابل اعتماد دارد و کلیگویی و ابهام در ادبیات نگارش اغلب اسناد به چشم میخورد، به نحوی که قابل ارزیابی نبوده و اطلاعات حاصله منجر به دستیابی به تصویر واضح و کاربردی در برنامهریزی فضایی استانها نمیشود. همچنین در اسناد آمایش استانها بر خلاف رویکرد استراتژیک شرح خدمات، هدف کلان و استراتژی مشخص بیان نشده است و اغلب به تحلیل وضع موجود اکتفا شده است.
کلام آخر
به نظرمی رسد مهم ترین مسئله در الگوی مدیریت آب، این است که این مدیریت، باید بر اساس وضعیت منابع صورت گیرد و نه فشار تقاضا. تقاضا باید با منابع پایدار تنظیم شود و نه برعکس، از طرفی تا زمانی که آمایش سرزمین چراغ راه برنامه های توسعه ما نباشد شاهد احداث صنایع آب بر در استان های خشک خواهیم بود که این به معنی آن است که نیازمند انتقال آب و ... خواهیم بود.
پژوهش خبری // تینا صالحی