پخش زنده
امروز: -
"هر اتفاقی تاکنون افتاده و قرار است بیافتد به نفع اسرائیل و به ضرر مسلمانان خواهد بود. "
به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری صدا و سیما ،سلیم صافی مجری تلویزیونی و تحلیلگر امور سیاسی و بین المللی سرشناس که خودش به همراه نواز شریف در سفر اخیر به ریاض حضور داشت، در مقاله ای در روزنامه جنگ با عنوان «اجلاس ریاض، خاورمیانه و پاکستان» می نویسد: "تمامی خیابان های ریاض آکنده از تصاویر و بنرهای بزرگ ترامپ رئیس جمهور آمریکا و ملک سلمان پادشاه عربستان بود اما به طور تعجب بر انگیز در آن نه هیچ تصویری از دولت مردان ۴۰ کشور اسلامی که در ائتلاف نظامی حضور داشتند عکسی بود و نه پرچم آن کشورها مشاهده می شد."
وی افزود: "در واقع دولت مردان عربستانی با برگزاری این اجلاس تلاش کردند که به غرب بویژه آمریکا ثابت کنند که ما بعنوان فرمانروایان لیبرال شناخته می شویم که کشورمان را به سوی آزادی انسان ها پیش می بریم. برای اولین بار وزارت تبلیغات و رسانه های عربستان بیش از پانصد خبرنگار خارجی را برای پوشش خبری این اجلاس دعوت کرده بود که من جزو خبرنگاران پاکستانی بودم اما با شرکت در این اجلاس نه تنها من خوشحال شدم بلکه سوالاتی نیز برایم بوجود آمد. در این اجلاس رهبران آمریکایی و عربستانی تلاش کردند این پیام را عمومیت بخشند که دهه ۱۹۸۰ اوج روابط آمریکا و عربستان دوباره بازگشته است اما در آن دوران چالش مشترک کمونیزم بود اما این بار از داعش، القاعده و ایران بعنوان چالش مشترک ذکر است. یا شاید دهه ۱۹۹۰ بازگشته که در آن زمان آمریکا تلاش کرد با متحد ساختن تمامی کشورهای خلیجی و عرب، آنان را علیه عراق که به کویت حمله کرده بود متحد سازد اما این بار سخن از حوثی ها در یمن و دولت بشار الاسد در سوریه به میان گذاشته شد. در آن زمان عربستان میزبان فرمانروایان وقت کویت بود و تلاش می کرد آنان را بار دیگر در کویت به قدرت برساند اما این بار عربستان میزبان دولت مردان یمن است و می خواهد با کنار گذاشتن حوثی ها، آنان را بار دیگر در یمن به قدرت برساند. در گذشته عربستان تنها توانست با جمع کردن کشورهای عربی دیگر به اهداف خود برسد اما این بار قضیه فرق می کند و با توجه به سخت بودن اهداف کنونی که شامل نابودی داعش و القاعده و از بین بردن نفوذ ایران در منطقه می شود، دولت مردان عربستانی در صدد تشکیل ائتلافی از مالزی گرفته تا الجزیره و از ترکیه گرفته تا پاکستان است. اما سوال مهم این است که کشورهای عربی به چه میزان در این زمینه با عربستان و آمریکا هم عقیده و هم رای می باشند."
سلیم صافی افزود: "جهان به سرعت در حال تغییر است. برای مثال در دهه ۱۹۸۰ آمریکا و عربستان برای ترویج یک ایدئولوژی خاص تلاش می کردند اما امروز هر دو کشور برای نجات خود و جهان با دل ناخواسته همکاری دارند. اجلاس ریاض تنها یک نمایش بود و اهمیت اصلی آن توافقنامه ها و تفاهمنامه هایی داشت که بین عربستان و آمریکا در حاشیه این اجلاس به امضاء رسید. توافقنامه های زیادی به امضاء رسید اما توافقنامه اصلی پیمان نظامی دو کشور بود که تحت آن قرار شد آمریکا ۱۱۰ میلیارد دلار اسلحه به عربستان بفروشد.
وی در ادامه می نویسد: "این اجلاس بر خلاف توقع تمامی کشورهای شریک بود. از یک سوء کشورهای عربی شامل در این کنفرانس خواهان اتخاذ موضعی سخت تر در قبال ایران بودند اما از سوی دیگر رهبران کشورهای غیرعربی همچون پاکستان و افغانستان به سردرگمی دچار شدند زیرا در کنفرانس ضدتروریسم و افراط گرایی در کنار نام القاعده و داعش نام ایران ذکر شد. از حیث شخصی این سفر برای ترامپ بعنوان یک پیروزی شناخته می شود زیرا وی با استناد به آن می تواند به مردم کشور خود بگوید که جهان اسلام امروز نیز تابع آمریکاست. برای عربستان نیز از این حیث برگزاری این کنفرانس موفقیت آمیز بود که عربستان توانست به آمریکا و غرب این پیام را برساند که امروز نیز عربستان بعنوان رهبر کشورهای اسلامی شناخته می شود. عربستان همچنین با برگزاری این اجلاس به کشورهای مخالف خود همچون ایران این پیام را رساند که آمریکا امروز نیز پشت سرما ایستاده و ما حمایت آمریکا را داریم.
این تحلیلگر پاکستانی می افزاید: "برگزاری این اجلاس سوالات و ابهامات زیادی را به وجود آورده است. برای مثال ریاست ائتلاف نظامی کشورهای اسلامی به آمریکا واگذار شد. آمریکا گروههایی همچون القاعده و داعش را در کنار حزب الله و حماس بعنوان گروههای تروریستی معرفی کرد. شاید نام بردن از حزب الله آنقدر برای کشورهای عربی سخت نباشد اما کشورهای عرب نمی توانند با تروریست قلمداد کردن حماس کنار بیاییند. همچنین کشورهایی همچون پاکستان، ترکیه، مالزی و اندونزی اگر در زمینه مبارزه با داعش و القاعده هم پیمان آمریکا و عربستان هستند، از سوی دیگر مدعی دوستی با ایران را نیز دارند. آنان چرا باید در چنین ائتلافی حضور عملی داشته باشند که یکی از اهداف آن ایران است. پس چگونه چنین ائتلافی به موفقیت خواهد رسید که نه کشورهای عضو آن به اهداف خود هم رای هستند و نه برنامه های آتی آن مشخص است. اگر چه ترامپ در سفر اخیر خود مدعی تلاش برای پایان دادن به تنش میان سه دین بزرگ جهان شد اما هر اتفاقی تاکنون افتاده و قرار است بیافتد به نفع اسرائیل و به ضرر مسلمانان خواهد بود. ایران و عربستان در گذشته هم بعنوان حریف و دشمنان یکدیگر شناخته می شدند اما موضع هر دوی آنان در قبال اسرائیل یکسان بود. در گذشته مسئله فلسطین بعنوان مشکل اصلی مسلمانان جهان شناخته می شد اما در حال حاضر مسائل دیگر همچون سوریه و یمن در هم در سطح مسلمانان و هم در سطح جهانی جایگزین مسئله فلسطین شده است؛ مسائلی که ایران یک طرف و عربستان طرف دیگر مسئله می باشد."
سلیم صافی در پایان مقاله خود می نویسد: "سوال اصلی در اینجا این است که پاکستان چگونه باید نقش خود را در این وضعیت مشخص سازد. در یک سو عربستان و کشورهای عربی متحد آن ایستاده اند. نه تنها دولت مردان و افسران نظامی پاکستان با این کشورهای عربی ارتباط نزدیک دارند بلکه اقتصاد پاکستان تا حدودی به این کشورها وابسته است. اما در سوی دیگر ایران قرار دارد. ایران نه تنها کشور همسایه ماست بلکه بعنوان یکی از دوستان ما شناخته می شود. در دوران اقامت خود در عربستان این نکته موجب حیرت و تعجبم شد که به میزانی که در پاکستان ائتلاف نظامی کشورهای اسلامی و نقش پاکستان در آن مورد بحث قرار گرفته، در عربستان آنقدر پاکستان مورد توجه قرار نگرفته است. برای مثآل در دوران برگزاری این اجلاس نواز شریف نخست وزیر پاکستان مورد توجه قرار نگرفت. در سخنرانی خود رئیس جمهور آمریکا هیچ اشاره ای به فداکاری های پاکستان در جنگ علیه تروریسم نکرد. ملک سلمان نیز در سخنرانی خود اشاره به پاکستان را ضروری ندانست. از سوی دیگر تمامی رهبران کشورهای عضو شورای خلیج تک تک با ترامپ دیدار کردند اما این سعادت نصیب نخست وزیر پاکستان با وجود تلاش های زیاد نشد. من سه روز در عربستان شبکه های خبری و دولتی آن کشور را مشاهده می کردم. در این دوران با وجود مورد بررسی قرار گرفتن اجلاس ریاض، نه اشاره ای به ژنرال راحیل شد و نه به پاکستان. به همین منوال ژنرال راحیل شریف در هیچ مراسم خاصی مشاهده نشد. تنها در یک مراسم دیدم که ژنرال راحیل شریف در کنار شاهزاده محمد بن سلمان حضور دارد. من متعجبم که چرا وی برای چنین شغلی، شخصیت و محبوبیت خود را فدا کرد و چنین ریسک بزرگی را به جان خرید. آیا نواز شریف با مجبور کردن او از وی برای سه سال دوره فرماندهی اش انتقام گرفته است؟"