پخش زنده
امروز: -
عواملی واگرایانه یا همگرایانه فراروی جنبش عدم تعهد متعدد و به لحاظ ماهوی متفاوتند. سرنوشت نهایی این جنبش در آینده نیز از حیث قابلیت تاثیرگذاری آن بر روندها و رویه های جهانی تا حد بسیار زیادی به توانایی آن در بهره گیری از این عوامل و تلاش موثر برای تضعیف و تخفیف عوامل واگرایانه وابسته است.
پژوهش خبری صدا و سیما: هر نهاد بین المللی در مسیر پیشرفت و توسعه مجموعه ای از تهدیدها و فرصت ها را پیش رو خواهد داشت. همچنین یک نهاد فراملی بسته به ساختار و کارکرد خویش و نیز تحت تاثیر تحولات جهانی با عناصر و عوامل مختلفی که در واگرایی یا همگرایی آن تاثیری قاطع دارند روبروست. جنبش غیر متعهد ها نیز در حال حاضر با مجموعه مسائل درون گروهی و برون گروهی سروکار دارد که در مقام تهدید یا فرصت قادر به تغییر موقعیت و موضع آن هستند.
عواملی واگرایانه یا همگرایانه فراروی جنبش عدم تعهد متعدد و به لحاظ ماهوی متفاوتند. سرنوشت نهایی این جنبش در آینده نیز از حیث قابلیت تاثیرگذاری آن بر روندها و رویه های جهانی تا حد بسیار زیادی به توانایی آن در بهره گیری از عوامل همگرایانه و تلاش موثر برای تضعیف و تخفیف عوامل واگرایانه وابسته است.
الف- عوامل واگرایی
به طور کلی با در نظر گرفتن مجموعه واقعیات و تجارب گذشته می توان محورهای ذیل را به عنوان عوامل واگرایانه در جنبش عدم تعهد مورد اشاره قرار داد. جنبش غیر متعهدها برای تسهیل مسیر توسعه خویش به طور اجتناب ناپذیری نیازمند فائق آمدن بر مشکلاتی است که بر اثر این عوامل ایجاد خواهند شد.
· نبود تجانس فرهنگی
برای تشکیل یک اتحاد و ائتلاف پایدار و در عین حال موثر در سطح نظام بین الملل مجموعه ای از عوامل و ملزومات مورد نیاز است. از مهم ترین این عوامل قرابت فرهنگی مجموعه کشورهایی است که در عضویت یک گروه یا نهاد بین المللی به سر می برند. به هر میزان که شرایط فرهنگی کشورهای عضو یک اتحادیه از وجوه تشابه و مشترکات بیشتری برخوردار باشد انتظار برای افزایش سطح انسجام و همگرایی آن نیز بالاتر خواهد بود.
تعلق کشورهای عضو جنبش عدم تعهد به فرهنگ ها و آداب و سلوک مختلف از موانع مهم نزدیکی همه جانبه این کشورها به یکدیگر است. همین مسئله در کاهش سطح انسجام درونی این گروه و در نتیجه دوری از معیارهای یک اتحادیه کارامد تاثیر قابل ملاحظه ای دارد. وجود ملیتها، اقوام، نژادها، زبان ها و ادیان متعدد و مختلف در گروه غیرمتعهدها از عوامل موثر در کاهش همبستگی مورد نیاز در این جنبش است.
· نبود هم تکمیلی اقتصادی
به همین ترتیب باید خاطرنشان ساخت که توازن در نوع نظام های اقتصادی کشورهای عضو یک مجموعه فراملی در بهبود موقعیت و کارامدی آن نقش قاطعی دارد. کشورهای عضو جنبش عدم تعهد طیف مختلفی از کشورهای از نظر اقتصادی بسیار ضعیف تا کشورهای در حال توسعه موفقی چون برزیل را دربر می گیرد. اقتصاد کشورهای عضو این جنبش فاقد هم تکمیلی و هماهنگی لازم است. این امر از مشکلات جدی جنبش عدم تعهد برای تبدیل شدن به یک نهاد پویای بین المللی است. نگاهی به اتحادیه های بین المللی موفق دنیا نشان می دهد که عوامل اقتصادی در موفقیت و تقویت یک اتحادیه نقش بسیار بارزی دارد و جنبش غیر متعهدها نیز برای رسیدن به موفقیت و کامیابی ناگزیر از توجه به این مهم است.
· پراکندگی وسیع جغرافیایی اعضا
با وجود تحولات شگرف تکنولوژیک و پیشرفت های خارق العاده در حوزه ارتباطات هنوز نقش عوامل طبیعی بویژه عامل جغرافیا در موفقیت ائتلاف ها و اتحادها یک نقش قابل اعتنا و مهم است. نزدیکی جغرافیایی هنوز از عوامل موثر در تقویت اتحادهاست. هر چقدر اعضای یک گروه بینالمللی از عامل مجاورت و قرابت جغرافیایی اعضا بهره بیشتری برده باشد امکان مساعدتری برای پیشبرد اهداف و علائق خود از جمله گسترش تعاملات و ارتباطات درون گروهی خواهد داشت. نگاهی به کشورهای عضو جنبش عدم تعهد نشان می دهد که از قاره های مختلف نمایندگانی در این اتحادیه حضور دارند. طبعا این پراکندگی جغرافیایی از موانع مهم فراروی همگرایی این جنبش محسوب میشود.
· پایداری مناقشات فعال و نیمه فعال درون گروهی
یک مجموعه بین المللی برای رسیدن به مقاصد خود در نظام بین الملل نیازمند ملزومی بی بدیل است و آن اینکه از پایین ترین سطح تعارضات در میان اعضای خود برخوردار باشد. در واقع وجود تهدیدات و فرصت های مشترک و مهمتر از آن وجود تصوری مشترک از این عناصر سطح بالایی را از وفاق درونی میان اعضا به وجود آورده باشد. چنین گروهی برای رسیدن به اهداف و مقاصد متعارف خویش با کمترین چالش ها روبرو خواهد بود.
جنبش غیر متعهدها بواسطه تعداد بسیار زیاد اعضای خود هنوز نتوانسته است تا انسجام درونی مورد نیاز در داخل این مجموعه را برقرار سازد. بالعکس برخی اعضای این جنبش حتی در یک وضعیت تخاصم بالقوه یا بالفعل با یکدیگر به سر می برند. در این زمینه می توان به مناقشه هند و پاکستان بر سر مسئله کشمیر اشاره کرد. در واقع مطالعه روابط اعضای غیر متعهدها نشان می دهد که بسیاری از آنها اختلافات مرزی و ارضی دیرینه ای با یکدیگر دارند و در مواردی انتظار برای فعال شدن این اختلافات در شکل بروز جنگ میان طرفین اختلاف نیز وجود دارد. این وضعیت از موانع مهم تثبیت و تقویت جنبش غیر متعهدهاست.
· فقدان تشکیلات منسجم اجرایی و اداری
نداشتن دبیرخانه یا اساسنامه برای یک نهاد بین المللی که سودای تاثیرگذاری بر مسایل جهانی را دارد ضعف مشهودی تلقی می شود. بی تردید ورود موثر به ترتیبات جهانی، برخوداری از تشکیلات منسجم اداری و اجرایی را طلب می کند. وجود یک دبیرخانه قوی با مقری مشخص که پیگیر مصوبات و تصمیمات اتخاذ شده از سوی اعضا بوده و هماهنگی های لازم را در این زمینه بعمل آورد در این میان از اهمیتی خاص برخوردار است.
· مانع تراشی قدرت های بزرگ برای توسعه و پویایی جنبش
آرمان هایی که موجبات تشکیل و توسعه جنبش عدم تعهد را فراهم ساختند در تعارض با منافع و جاهطلبیهای قدرت های بزرگ قرار دارند. اساسا همین جاهطلبیها در دوران جنگ سرد محرک تشکیل جنبش عدم تعهد بودند. ملاحظاتی چون مبارزه با استعمار و استعمار نوین و نیز عدم تعهد به منافع و سیاست های قدرت های بزرگ در صدر اهداف بانیان گروه غیرمتعهدها بوده اند. در حال حاضر نیز با وجود فروپاشی نظام دو قطبی سابق، پیگیری ملاحظاتی نظیر مخالفت با یکجانبه گرایی کشورها و ضرورت استیفای حقوق کشورهای توسعه نیافته و در حال توسعه در نظام بین الملل از جمله مواردی است که موجبات تزاحم منافع و اهداف گروه غیرمتعهدها را با منافع قدرت های بزرگ فراهم می سازد. طبیعی است که این تضاد و تعارض واکنش قدرت های بزرگ و صاحب نفوذ در جهان را بر ضد جنبش عدم تعهد در پی داشته باشد. این واکنش در شکل مقاومت در برابر مطالبات جنبش نمود پیدا می کند. مقاومت ابرقدرت ها با به رسمیت شناختن حقوق طبیعی کشورهای در حال توسعه در زمینه هایی نظیر انرژی هسته ای یا عدم ارائه برخی فناوری های خاص به آنها نمونه ای از تعارض میان قدرت های بزرگ با اعضای جنبش غیر متعهدهاست.
سیاست های تخاصمی قدرت ها در برابر این گروه بعضا با اعمال فشار بر اعضای آن همراه می شود. این اعمال فشار در شکل وضع تحریم ها برای صرفنظر کردن از حقوق طبیعی خود به انجام می رسد. این مسئله میتواند بر کارکرد و عملکرد گروه تاثیر منفی برجای گذارد مگر آنکه سطح مقاومت اعضا در برابر فشارهای وارده به طور قابل ملاحظه ای افزایش یابد.
ب- عوامل همگرایی
در کنار مجموعه عوامل و عناصری که موجبات واگرایی گروه عدم تعهد را فراهم می سازند شماری از عوامل و محرکه ها نیز وجود دارند که می توانند در تقویت همگرایی در این گروه نقش بارزی داشته باشند. در حال حاضر این عوامل را می توان به شرح ذیل مورد بررسی قرار داد.
· پایبندی به برخی ایده های اصیل و اساسی نظیر استقلال و مخالفت با استعمار
با وجود بروز و ظهور تحولات ژرف و شگرف در نظام بین الملل هنوز مجموعه ملاحظاتی که انگیزه لازم را برای تشکیل و تاسیس جنبش غیرمتعهدها فراهم ساختند تداوم دارند. کشورهای توسعه نیافته یا در حال توسعه کماکان در مسیر فراروی خود برای رشد و پیشرفت با مشکلات و محدودیت هایی که از سوی قدرتهای بزرگ اعمال می شود مواجه اند. میل به حفظ مونوپولی غیر قابل نفوذ در سیاست و اقتصاد بین الملل همچنان گرایش مسلط بازیگران کنونی متروپل در جهان را تشکیل میدهد. این گرایش خواه ناخواه تزاحم منافع میان آنها با کشورهای کمتر توسعه یافته را در پی دارد. چنین است که به اعتقاد برخی کارشناسان، تئوری های کلاسیک مفسر روابط شمال-جنوب نظیر نظریات مرکز-پیرامون همچنان از صلابت تبیینی لازم برخوردارند. در یک چنین فضایی است که بسیاری از اعضای جنبش غیر متعهدها همچنان بر اصول اولیه ای که موجبات تشکیل این جنبش را فراهم ساخت تاکید می کنند. شرایط کنونی نظام بین الملل همچنان اعتقاد به ملاحظاتی چون مخالفت با استعمار نو، مخالفت با ترتیبات ناعادلانه جهانی که بر اساس منافع قدرتهای بزرگ طراحی شده است را زنده نگه می دارد. این امر خود یک فرصت مناسب و مطلوب برای تقویت همگرایی جنبش غیرمتعهدها محسوب می شود.
· تمایل اعضا برای ارتقا موقعیت و منزلت بین المللی جنبش
سال ها این ایراد به جنبش غیر متعهدها وارد می شد که در قبال مسایل مهم بین المللی سیاستی انفعالی اختیار کرده و در ورود فعال به مقولات مبرم جهانی ناکام می ماند. با اینحال به نظر می رسد که همزمان با تحولات و تغییرات جهانی و افزایش اهمیت اتحادها و ائتلاف ها در نظام بینالملل تمایل این جنبش برای فعال شدن در مناسبات جهانی نیز بیشتر شده است. موضع گیری این جنبش در قبال موضوعاتی نظیر مسایل فلسطین یا برنامه هسته ای ایران نشانه ای از این تقویت تمایل محسوب می شود. به نظر می رسد که کشورهای عضو این گروه بیش از هر زمان دیگری به این مهم پی برده اند که نیازمند بهبود موقعیت و موضع جنبش در مسایل جهانی هستند. کمااینکه بیانیه اجلاس تهران نیز نشان می دهد که غیر متعهدها طیف گسترده ای از موضوعات جهانی را در زمره علایق و منافع خود قلمداد می کنند. به نظر می رسد که این تمایل محرک مهمی برای تقویت موقعیت جنبش در نظام بین الملل باشد و از اینرو میتوان از آن به عنوان یک فرصت بالقوه تاریخی یاد کرد.
مولفه ها و محرکه های واگرایی و همگرایی در جنبش عدم تعهد
هر نهاد بین المللی در مسیر پیشرفت و توسعه مجموعه ای از تهدیدها و فرصت ها را پیش رو خواهد داشت. همچنین یک نهاد فراملی بسته به ساختار و کارکرد خویش و نیز تحت تاثیر تحولات جهانی با عناصر و عوامل مختلفی که در واگرایی یا همگرایی آن تاثیری قاطع دارند روبروست. جنبش غیر متعهد ها نیز در حال حاضر با مجموعه مسائل درون گروهی و برون گروهی سروکار دارد که در مقام تهدید یا فرصت قادر به تغییر موقعیت و موضع آن هستند.
عواملی واگرایانه یا همگرایانه فراروی جنبش عدم تعهد متعدد و به لحاظ ماهوی متفاوتند. سرنوشت نهایی این جنبش در آینده نیز از حیث قابلیت تاثیرگذاری آن بر روندها و رویه های جهانی تا حد بسیار زیادی به توانایی آن در بهره گیری از عوامل همگرایانه و تلاش موثر برای تضعیف و تخفیف عوامل واگرایانه وابسته است.
الف- عوامل واگرایی
به طور کلی با در نظر گرفتن مجموعه واقعیات و تجارب گذشته میتوان محورهای ذیل را بعنوان عوامل واگرایانه در جنبش عدم تعهد مورد اشاره قرار داد. جنبش غیر متعهدها برای تسهیل مسیر توسعه خویش به طور اجتناب ناپذیری نیازمند فائق آمدن بر مشکلاتی است که بر اثر این عوامل ایجاد خواهند شد.
· نبود تجانس فرهنگی
برای تشکیل یک اتحاد و ائتلاف پایدار و در عین حال موثر در سطح نظام بین الملل مجموعه ای از عوامل و ملزومات مورد نیاز است. از مهمترین این عوامل قرابت فرهنگی مجموعه کشورهایی است که در عضویت یک گروه یا نهاد بین المللی به سر می برند. به هر میزان که شرایط فرهنگی کشورهای عضو یک اتحادیه از وجوه تشابه و مشترکات بیشتری برخوردار باشد انتظار برای افزایش سطح انسجام و همگرایی آن نیز بالاتر خواهد بود.
تعلق کشورهای عضو جنبش عدم تعهد به فرهنگ ها و آداب و سلوک مختلف از موانع مهم نزدیکی همه جانبه این کشورها به یکدیگر است. همین مسئله در کاهش سطح انسجام درونی این گروه و در نتیجه دوری از معیارهای یک اتحادیه کارامد تاثیر قابل ملاحظه ای دارد. وجود ملیتها، اقوام، نژادها، زبانها و ادیان متعدد و مختلف در گروه غیرمتعهدها از عوامل موثر در کاهش همبستگی مورد نیاز در این جنبش است.
· نبود هم تکمیلی اقتصادی
به همین ترتیب باید خاطرنشان ساخت که توازن در نوع نظامهای اقتصادی کشورهای عضو یک مجموعه فراملی در بهبود موقعیت و کارامدی آن نقش قاطعی دارد. کشورهای عضو جنبش عدم تعهد طیف مختلفی از کشورهای از نظر اقتصادی بسیار ضعیف تا کشورهای در حال توسعه موفقی چون برزیل را دربر می گیرد. اقتصاد کشورهای عضو این جنبش فاقد هم تکمیلی و هماهنگی لازم است. این امر از مشکلات جدی جنبش عدم تعهد برای تبدیل شدن به یک نهاد پویای بین المللی است. نگاهی به اتحادیه های بین المللی موفق دنیا نشان می دهد که عوامل اقتصادی در موفقیت و تقویت یک اتحادیه نقش بسیار بارزی دارد و جنبش غیر متعهدها نیز برای رسیدن به موفقیت و کامیابی ناگزیر از توجه به این مهم است.
· پراکندگی وسیع جغرافیایی اعضا
با وجود تحولات شگرف تکنولوژیک و پیشرفت های خارق العاده در حوزه ارتباطات هنوز نقش عوامل طبیعی بویژه عامل جغرافیا در موفقیت ائتلافها و اتحادها یک نقش قابل اعتنا و مهم است. نزدیکی جغرافیایی هنوز از عوامل موثر در تقویت اتحادهاست. هر چقدر اعضای یک گروه بینالمللی از عامل مجاورت و قرابت جغرافیایی اعضا بهره بیشتری برده باشد امکان مساعدتری برای پیشبرد اهداف و علائق خود از جمله گسترش تعاملات و ارتباطات درون گروهی خواهد داشت. نگاهی به کشورهای عضو جنبش عدم تعهد نشان می دهد که از قاره های مختلف نمایندگانی در این اتحادیه حضور دارند. طبعا این پراکندگی جغرافیایی از موانع مهم فراروی همگرایی این جنبش محسوب میشود.
· پایداری مناقشات فعال و نیمه فعال درون گروهی
یک مجموعه بین المللی برای رسیدن به مقاصد خود در نظام بین الملل نیازمند ملزومی بی بدیل است و آن اینکه از پایین ترین سطح تعارضات در میان اعضای خود برخوردار باشد. در واقع وجود تهدیدات و فرصتهای مشترک و مهمتر از آن وجود تصوری مشترک از این عناصر سطح بالایی را از وفاق درونی میان اعضا به وجود آورده باشد. چنین گروهی برای رسیدن به اهداف و مقاصد متعارف خویش با کمترین چالشها روبرو خواهد بود.
جنبش غیر متعهدها بواسطه تعداد بسیار زیاد اعضای خود هنوز نتوانسته است تا انسجام درونی مورد نیاز در داخل این مجموعه را برقرار سازد. بالعکس برخی اعضای این جنبش حتی در یک وضعیت تخاصم بالقوه یا بالفعل با یکدیگر به سر می برند. در این زمینه می توان به مناقشه هند و پاکستان بر سر مسئله کشمیر اشاره کرد. در واقع مطالعه روابط اعضای غیر متعهدها نشان می دهد که بسیاری از آنها اختلافات مرزی و ارضی دیرینه ای با یکدیگر دارند و در مواردی انتظار برای فعال شدن این اختلافات در شکل بروز جنگ میان طرفین اختلاف نیز وجود دارد. این وضعیت از موانع مهم تثبیت و تقویت جنبش غیر متعهدهاست.
· فقدان تشکیلات منسجم اجرایی و اداری
نداشتن دبیرخانه یا اساسنامه برای یک نهاد بین المللی که سودای تاثیرگذاری بر مسایل جهانی را دارد ضعف مشهودی تلقی می شود. بی تردید ورود موثر به ترتیبات جهانی، برخوداری از تشکیلات منسجم اداری و اجرایی را طلب می کند. وجود یک دبیرخانه قوی با مقری مشخص که پیگیر مصوبات و تصمیمات اتخاذ شده از سوی اعضا بوده و هماهنگی های لازم را در این زمینه بعمل آورد در این میان از اهمیتی خاص برخوردار است.
· مانع تراشی قدرتهای بزرگ برای توسعه و پویایی جنبش
آرمان هایی که موجبات تشکیل و توسعه جنبش عدم تعهد را فراهم ساختند در تعارض با منافع و جاهطلبیهای قدرتهای بزرگ قرار دارند. اساسا همین جاهطلبیها در دوران جنگ سرد محرک تشکیل جنبش عدم تعهد بودند. ملاحظاتی چون مبارزه با استعمار و استعمار نوین و نیز عدم تعهد به منافع و سیاست های قدرت های بزرگ در صدر اهداف بانیان گروه غیرمتعهدها بوده اند. در حال حاضر نیز با وجود فروپاشی نظام دو قطبی سابق، پیگیری ملاحظاتی نظیر مخالفت با یکجانبه گرایی کشورها و ضرورت استیفای حقوق کشورهای توسعه نیافته و در حال توسعه در نظام بین الملل از جمله مواردی است که موجبات تزاحم منافع و اهداف گروه غیرمتعهدها را با منافع قدرتهای بزرگ فراهم می سازد. طبیعی است که این تضاد و تعارض واکنش قدرت های بزرگ و صاحب نفوذ در جهان را بر ضد جنبش عدم تعهد در پی داشته باشد. این واکنش در شکل مقاومت در برابر مطالبات جنبش نمود پیدا میکند. مقاومت ابرقدرتها با به رسمیت شناختن حقوق طبیعی کشورهای در حال توسعه در زمینه هایی نظیر انرژی هسته ای یا عدم ارائه برخی فناوریهای خاص به آنها نمونهای از تعارض میان قدرتهای بزرگ با اعضای جنبش غیر متعهدهاست.
سیاست های تخاصمی قدرت ها در برابر این گروه بعضا با اعمال فشار بر اعضای آن همراه می شود. این اعمال فشار در شکل وضع تحریم ها برای صرفنظر کردن از حقوق طبیعی خود به انجام می رسد. این مسئله میتواند بر کارکرد و عملکرد گروه تاثیر منفی برجای گذارد مگر آنکه سطح مقاومت اعضا در برابر فشارهای وارده به طور قابل ملاحظه ای افزایش یابد.
ب- عوامل همگرایی
در کنار مجموعه عوامل و عناصری که موجبات واگرایی گروه عدم تعهد را فراهم می سازند شماری از عوامل و محرکه ها نیز وجود دارند که می توانند در تقویت همگرایی در این گروه نقش بارزی داشته باشند. در حال حاضر این عوامل را میتوان به شرح ذیل مورد بررسی قرار داد.
· پایبندی به برخی ایده های اصیل و اساسی نظیر استقلال و مخالفت با استعمار
با وجود بروز و ظهور تحولات ژرف و شگرف در نظام بین الملل هنوز مجموعه ملاحظاتی که انگیزه لازم را برای تشکیل و تاسیس جنبش غیرمتعهدها فراهم ساختند تداوم دارند. کشورهای توسعه نیافته یا در حال توسعه کماکان در مسیر فراروی خود برای رشد و پیشرفت با مشکلات و محدودیت هایی که از سوی قدرت های بزرگ اعمال می شود مواجه اند. میل به حفظ مونوپولی غیر قابل نفوذ در سیاست و اقتصاد بین الملل همچنان گرایش مسلط بازیگران کنونی متروپل در جهان را تشکیل میدهد. این گرایش خواه ناخواه تزاحم منافع میان آنها با کشورهای کمتر توسعه یافته را در پی دارد. چنین است که به اعتقاد برخی کارشناسان، تئوری های کلاسیک مفسر روابط شمال - جنوب نظیر نظریات مرکز - پیرامون همچنان از صلابت تبیینی لازم برخوردارند. در یک چنین فضایی است که بسیاری از اعضای جنبش غیر متعهدها همچنان بر اصول اولیه ای که موجبات تشکیل این جنبش را فراهم ساخت تاکید می کنند. شرایط کنونی نظام بین الملل همچنان اعتقاد به ملاحظاتی چون مخالفت با استعمار نو، مخالفت با ترتیبات ناعادلانه جهانی که بر اساس منافع قدرتهای بزرگ طراحی شده است را زنده نگه می دارد. این امر خود یک فرصت مناسب و مطلوب برای تقویت همگرایی جنبش غیرمتعهدها محسوب می شود.
· تمایل اعضا برای ارتقا موقعیت و منزلت بین المللی جنبش
سالها این ایراد به جنبش غیر متعهدها وارد می شد که در قبال مسایل مهم بین المللی سیاستی انفعالی اختیار کرده و در ورود فعال به مقولات مبرم جهانی ناکام می ماند. با اینحال به نظر می رسد که همزمان با تحولات و تغییرات جهانی و افزایش اهمیت اتحادها و ائتلاف ها در نظام بینالملل تمایل این جنبش برای فعال شدن در مناسبات جهانی نیز بیشتر شده است. موضع گیری این جنبش در قبال موضوعاتی نظیر مسایل فلسطین یا برنامه هسته ای ایران نشانه ای از این تقویت تمایل محسوب می شود. به نظر می رسد که کشورهای عضو این گروه بیش از هر زمان دیگری به این مهم پی برده اند که نیازمند بهبود موقعیت و موضع جنبش در مسایل جهانی هستند. کمااینکه بیانیه اجلاس تهران نیز نشان می دهد که غیر متعهدها طیف گسترده ای از موضوعات جهانی را در زمره علایق و منافع خود قلمداد می کنند. به نظر می رسد که این تمایل محرک مهمی برای تقویت موقعیت جنبش در نظام بین الملل باشد و از اینرو میتوان از آن به عنوان یک فرصت بالقوه تاریخی یاد کرد.
· وجود فرصت های اقتصادی برای اعضا
هر چند عدم هم تکمیلی اقتصادی یکی از مشکلات فراروی تقویت همگرایی غیرمتعهدها به حساب میآید اما به هرحال عضویت بیش از 118 کشور در این گروه متضمن پدیداری فرصت های اقتصادی قابل اعتنا برای این کشورهاست. سرمایه گذاری روی این فرصت ها می تواند از عوامل تقویت انسجام درون گروهی غیر متعهدها باشد. از مهم ترین این فرصت ها بازار گسترده ای است که جنبش می تواند برای هر یک از اعضا فراهم کند. کشورهای عضو جنبش عدم تعهد حدود نیمی از جمعیت جهان را به خود اختصاص می دهند. جمعیت جهان در سال 2004 بیش از شش میلیارد نفر برآورد شد که بیش از سه میلیارد نفر آن متعلق به کشورهای عضو این جنبش هستند. این تعداد جمعیت یک بازار مناسب برای محصولات و کالاهای کشورهای عضو به حساب می آید.
در حوزه انرژی نیز فرصت های قابل توجهی وجود دارد. برخی از کشورهای عضو جنبش وابستگی بالایی به صادرات سوخت دارند. از 40 کشور تولیدکننده و صادرکننده فراورده های نفتی 27 کشور عضو جنبش عدم تعهد هستند. با همکاری تمام اعضای جنبش که دارای نفت هستند می توان از این انرژی به عنوان اهرمی قوی برای چانه زنی در برابر اعضای غیر عضو استفاده کرد.
از منظر تجارت نیز این کشورها می توانند از ابزارهای رونق دهنده تجاری به مثابه ابزاری برای بهتر کردن وضعیت اقتصادی خود استفاده کنند. این کشورها می توانند اقدامات زیر را به منظور بهبود وضعیت تجاری خویش به کار گیرند:
- استفاده از تعرفه های ترجیحی بین اعضا
- استفاده از همکاری های اقتصادی در زمینه تجارت
- استفاده از انرژی فراوان در دسترس این کشورها
- استفاده از سرمایه گذاری مشترک
پژوهش خبری صدا و سیما//