اوجگیری جدال روانی غرب ضد روسیه
چرخه پر نوسان مناسبات مسکو - واشنگتن
روابط روسیه با آمریکا طی سه دهه اخیر همواره دستخوش نوسانات زیادی در جهت گیری های سیاسی بوده است.
به گزارش سرویس بین الملل
خبرگزاری صدا وسیما ،
دکتر سید رضا میرطاهر ، در مقاله ذیل با اشاره اینکه روس ها نگاه خوش بینانه ای به آمریکا داشتند، می نویسد با طرح مسائل مانند گسترش ناتو به سوی شرق و نیز استقرار سامانه های ضد موشکی در اروپا به تدریج زمینه های واگرایی روسیه با غرب فراهم کرد.
اشاره ،
رهبران روسیه اکنون کاملا از این مساله آگاهند که برخلاف خوش بینی اولیه به غرب، کشور های غربی بویژه آمریکا اساسا به دنبال تضعیف روسیه هستند .
روسها دریافتند که غرب به دلیل بیم از آینده سیاسی روسیه بدنبال اقدامات و تدابیری برای کاهش هر چه سریع تر و بیشتر زرادخانه هسته ای راهبردی روسیه است.
تجزیه روسیه ؟!
در عین حال مساله تجزیه روسیه که گهگاه از سوی غربی ها مطرح می شود واکنش سخت مقامات کرملین را بهمراه داشته است. از جمله ولادیمیر پوتین رئیس جمهوری روسیه با انتقاد شدید از برخی مقامات غربی که در مورد تجزیه روسیه بویژه جدا ساختن سیبری از آن سخن گفته اند، با اشاره به الحاق قهری تگزاس به آمریکا در قرن نوزدهم ، به نحو تلویحی به غربی ها فهماند که اگر قرار برتجزیه کشورها باشد این حکم دامن بسیاری از کشورهای غربی از جمله آمریکا را نیز خواهد گرفت. در عین حال سیاست "تنظیم دوباره" روابط روسیه و آمریکا از سوی باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا در قبال روسیه که مبتنی بر از سرگیری روابط دو طرف در فضایی جدید بود عملا به بن بست خورد و روابط روسیه و آمریکا دوران تنش آمیزی را طی می کند. اکنون آشکار شده است که جدای از اختلافات نظامی وامنیتی غرب و روسیه در حوزه اروپا بویژه در زمینه بحران اوکراین ،موضوعات دیگری نیز در روابط دو طرف مساله آفرین شده که از جمله آنها زیر سئوال رفتن وضعیت حقوق بشر در روسیه و اعمال تحریم علیه مقامات روسی به این بهانه و برخی دیگر از اختلافات اقتصادی و سیاسی مانند اختلاف نظر در زمینه بهره گیری از منابع شمالگان و هم چنین اختلاف مواضع در باره بحران سوریه را می توان ذکر کرد.
آمریکا همراه با اتحادیه اروپا در سال های اخیربه بهانه نقض حقوق بشر بارها در امور داخلی روسیه دخالت کرده است .
این در حالی است که به نظر می رسد در آینده نه چندان دور مسائل دیگری نیز به فهرست اختلافات بین طرفین افزوده خواهد شد و همین مسئله چشم انداز روابط غرب و روسیه را با ابهام و تردید های زیادی مواجه کرده است.
محورهای جدال روانی ضد روسیه
در باره بحران اوکراین ، غربی ها در چارچوب ناتو به همکاری علیه روسیه پرداخته و با انجام تبلیغات علیه سیاستها و اقدامات روسیه در اوکراین ، مسکو را مسئول اوضاع وخیم اوکراین بویژه ادامه تنش ها در شرق اوکراین قلمداد می کنند.
در عین حال جنگ رسانه ای، تبلیغاتی و روانی غرب به ویژه آمریکا علیه روسیه در جبهه دیگری یعنی در صحنه سوریه نیز بشدت در جریان است.
از زمان آغاز عملیات نظامی روسیه علیه گروه های تروریستی در سوریه در سپتامبر 2015 ،برخی کشورهای غربی و عربی به صورت همصدا ، روسیه را مسئول ادامه کشتار و ویرانی در سوریه معرفی کرده اند. هدف کلی غربی ها ارائه چهره ای تجاوزگر و خطرناک از روسیه است. در تبلیغات غربی ها ، روسیه به عنوان کشوری مطرح می شود که ادعاهای ارضی علیه اروپای شرقی دارد و به هیچ وجه قابل اعتماد نیست .در مورد سوریه نیز هدف ارائه چهره ای غیرانسانی و ویرانگر از روسیه است که بطور بی هدف فقط به بمباران مناطق مختلف سوریه می پردازد .از نگاه غربی ها با ارائه چنین تصویری از روسیه ، اقدامات خصمانه غرب علیه روسیه توجیه خواهد شد. اما واقعیت چیز دیگری است.در واقع غربی ها با فرار به جلو ، روسیه را مقصر بحران اوکراین وعامل ادامه بحران سوریه معرفی می کنند تا بدین طریق ، سیاستها و اقدامات توسعه طلبانه و مداخله جویانه خود در اوکراین و سوریه را توجیه کنند.
تلاش غربی ها
بروز تنش در روابط روسیه و غرب در سه سال اخیر با توجه به بحران اوکراین سبب شده تا اردوگاه غرب بویژه آمریکا تلاش گسترده ای را در عرصه داخلی روسیه بمنظور تضعیف دولت و نیز سیطره ارزشها و فرهنگ غربی دراین کشور سازماندهی کنند.
در این راستا آمریکا در کنار اتحادیه اروپا به طور مکرر از دولت روسیه بدلیل عدم رعایت آزادی های فردی و حقوق بشر انتقاد کرده اند.
رسانه ها و سازمانهای مردم نهاد
در واقع اتحادیه اروپا و آمریکا ، تبلیغات و جنگ روانی خود علیه دولت روسیه را در دو بخش کلیدی یعنی رسانه های روسیه و سازمانهای مردم نهاد این کشور با هدف ترویج ارزشهای غربی بویژه دموکراسی مد نظر خود متمرکز کرده اند.
مقامات مسکو مدتهاست که در باره دخالتهای گسترده غربی ها در امور داخلی روسیه که همراه با تشویق مردم این کشور به نافرمانی مدنی و یا تحریک مردم روسیه به برپایی تظاهرات و اعتراضات علیه دولت مرکزی روسیه است اعتراض کرده و آن را اقدامی براندازانه تلقی می کنند.
از سوی دیگر پوتین در داخل این کشور با گروهی از مخالفان مواجه است که بیش از پیش نحوه زمامداری وی را به چالش کشیده و وی را متهم به اقتدار گرایی و تمرکز گرایی می کنند .هر چند که طبق نظر سنجی ها اکنون پوتین از محبوبیت بالایی نزد بسیاری از مردم این کشور برخوردار است.دولت روسیه در مقابل، این اعتراضات و مخالفتها را ناشی از نفوذ و القائات خارجی بویژه غربی ها تلقی می کند و حتی قوانینی را برای محدودکردن فعالیت سازمانهای غیر دولتی که از کشورهای غربی بویژه آمریکا کمک دریافت می کنند تصویب کرده است.
در عین حال پوتین سعی کرده با برخی اقدامات نمادین و تبلیغاتی از قبیل آزاد کردن میخائیل خودروکوفسکی ثروتمندترین شخص روسیه و معروفترین مخالف وی که چند سال در زندان بود ودر عین حال عفو دختران گروه موسیقی راک "پوسی رایت"و نیز امکان بر گزاری تظاهرات از سوی مخالفان دولت ، به نوعی رویکردی آشتی جویانه در قبال مخالفان و نیز منتقدین غربی خود اتخاذ نماید.
اقدامات قانونی وقضایی
رسانه ها و سایتهای اینترنتی غربی تلاش زیادی برای نفوذ در افکار عمومی روسیه و جهت دهی آن بر علیه دولت این کشور صورت می دهند. این تلاش غربی ها از چشم مقامات مسکو مخفی نبوده وبه همین دلیل در یکی دوسال اخیر شاهد تصویب قوانینی در روسیه برای محدود کردن یا ممانعت از فعالیت موسسات و رسانه های غربی در روسیه از سوی دومای روسیه بوده ایم. دستگاه قضایی روسیه نیز اقداماتی را علیه دخالت های مستقیم و غیر مستقیم غربی ها در روسیه صورت داده است که مهمترین آنها ذکر می شود:
- در اواخر ژوئیه 2015 دادستانی روسیه در بیانیه ای ، نهاد امریکایی "بنیاد دفاع از دموکراسی" را نامطلوب خواند.
دادستانی روسیه اعلام کرد فعالیت "بنیاد دفاع از دموکراسی" در این کشور تهدیدی برای امنیت و فعالیت های دفاعی روسیه محسوب می شود. دادستانی روسیه همچنین این بنیاد آمریکایی را به سوء استفاده از نهادهای مردم نهاد روسی بمنظور زیر سوال بردن انتخابات و سازماندهی اعتراضات ضد دولتی در روسیه متهم کرد.
دادستانی روسیه تصریح کرد "بنیاد دفاع از دموکراسی" آمریکا همچنین اصول قانون اساسی روسیه را به چالش کشیده است. طبق این بیانیه،" بنیاد دفاع از دموکراسی" طی سالهای 2013 و 2014 میلادی 2 / 5 میلیون دلار کمک مالی در اختیار سازمان های مردم نهاد روسی قرار داده است.
- در 23 سپتامبر2014 قانونگذاران دومای روسیه لایحه ای را که به شدت مالکیت خارجی شرکت های رسانه ای در این کشور را محدود می کند تصویب کردند. بر اساس این لایحه ، سهم مالکیت خارجی هر رسانه در روسیه نباید بیش از 20 درصد باشد. تا پیش از این خارجی ها می توانستند تا 50 درصد مالکیت رسانه ها از جمله ایستگاه های رادیو و تلویزیون را در اختیار داشته باشند. هواداران این لایحه ، تصویب آن را اقدامی مثبت در چارچوب مبارزه با"جنگ اطلاعاتی" علیه روسیه عنوان کردند .
-در ژوئیه 2012 مجلس دوما قانون مشابهی را البته در بخشی دیگر برای ممانعت از نفوذ غربیها در روسیه به تصویب رساند. در این زمینه دومای روسیه، قانون جدید "سازمان های اجتماعی" را به تصویب رساند. بر اساس این قانون به سازمان های اجتماعی دریافت کننده کمک های مالی خارجی برچسب "عوامل خارجی" اطلاق می شود.
- پارلمان روسیه در 3 ژوئیه 2015 قانون جدیدی را در حمایت از حریم خصوصی کاربران اینترنتی تصویب کرد. بر اساس این قانون جدید، در صورت درخواست شهروندان روسی ، موتورهای جستجوی اینترنتی باید اطلاعات شخصی مشخصی را در باره آنها در نتایج جستجوی خود ظاهر نکنند. طبق این قانون، کاربران اینترنتی می توانند از موتور های جستجو مانند گوگل بخواهند تا نتایج جستجو بر اساس نام آنها رادر صورتی که اطلاعات در باره آنها نادرست و یا نامربوط باشد حذف کنند. دومای روسیه این قانون جنجالی را با رای بالایی تصویب کرد. تصویب این قانون علیرغم انتقادات گسترده از آن صورت گرفت.
در مقابل منتقدین بر این عقیده هستند که این قانون می تواند جلوی دسترسی به اطلاعات ضروری راگرفته و بدین ترتیب مانعی برای چرخش آزادانه اطلاعات در شبکه اینترنت بوجود آورد. هر چند هدف رسمی از ارائه و تصویب این قانون، حفظ حریم خصوصی شهروندان روسی اعلام شده اما از دیدگاه منتقدان اجرای این قانون جدید می تواند مانع دستیابی مردم به اطلاعات درباره مقامات ارشد دولتی شود.
بویژه اینکه با افزایش تنش های بین روسیه و غرب ، بسیاری از سایت ها و رسانه های غربی به افشا گری در باره مقامات ارشد روسی پرداخته اند و طبیعتا دسترسی شهروندان روسی به موتورهای جستجو می تواند دستیابی به این اطلاعات را برای آنها فراهم سازد. در مقابل از دیدگاه طرفداران این قانون بویژه دولت روسیه و دومای این کشور ، هدف اصلی غربی ها از این جریان آزاد اطلاعاتی ،در واقع ایجاد جنگ روانی علیه مقامات ارشد مسکو و کاهش میزان مشروعیت آنها در نزد شهروندان روسیه است و بدین دلیل باید محدودیتهایی در زمینه کسب اطلاعات از اینترنت وجود داشته باشد.
انقلاب های سیاسی
مساله دیگری که غربی ها آشکارا در عرصه داخلی روسیه بدنبال آن بوده اند ، ایجاد یک انقلاب رنگی در این کشور مشابه انقلابهای رنگی در دیگر کشورهای حوزه همسود است. مقامات سیاسی و امنیتی روسیه با آگاهی از این رویکرد غرب ، ضمن انتقاد از آن ، تلاش می کنند تا از تحقق شرایط لازم برای وقوع انقلاب رنگی در روسیه جلوگیری کنند. مسکو نه فقط منتقد اجرای سناریوی انقلابهای رنگی در خاورمیانه است ، بلکه بیش از آن نگران براندازی نرم در حوزه کشورهای همسود از جمله خود روسیه است. در واقع غربیها مدتهاست که باصطلاح استارت انقلابهای رنگین را در این منطقه زده اند و تاکنون شاهد انقلاب نارنجی در اوکراین ، انقلاب گل رز در گرجستان و انقلاب لاله ای در قرقیزستان و همچنین براندازی دولت ویکتور یانوکوویچ در اوکراین در فوریه 2014 بوده ایم که با حمایت مستقیم و گسترده غرب از مخالفان وی صورت گرفت.
درعین حال فعالیت های غرب و بویژه برخی نهادهای غیر دولتی آمریکایی در راستای راه اندازی انقلاب های رنگین در کشور هایی که قبلا جزو شوروی محسوب می شدند ، همواره موردانتقاد و اعتراض روسیه قرار گرفته است. روسیه برای مقابله با این مساله اقدامات عملی چندی نیز انجام داده است.
جمع بندی
با توجه به ادامه خصومت غرب با روسیه ، اکنون جنگ روانی علیه روسیه ابعاد گسترده ای پیدا کرده است.تلاش غربی ها شامل انواع اقدامات مانند حمایت از غرب گرایان در روسیه از طریق موسسات غیر دولتی وابسته به خارج وارائه انواع کمکهای مالی و معنوی از آنها ، تشویق نا آرامی های مدنی در روسیه از طریق اشاعه اخبارو گزارش های مغرضانه و جهت دار در داخل روسیه می شود به نحوی که باعث ایجاد نارضایتی از وضعیت موجود و ناامیدی از آینده بین مردم این کشور شود . در مقابل دولت روسیه نیز با شناسایی نقاط نفوذ غرب تلاش کرده تا با انواع سازو کارهای قانونی و قضایی مانع از آسیب پذیری خود و یا تحقق اهداف غربی ها در زمینه تضعیف و فروپاشی دولت روسیه شود.