پخش زنده
امروز: -
»» نکته مهم : به منظور احترام به شرایط مخاطبان گرامی بیان این نکته ضروریست که " خواندن این متن و موضوع به علت داشتن صحنه های خاص به همه توصیه نمی شود . این خبر حاوی تصاویری است که برای همه مخاطبان مناسب نیست" .
»» نکته مهم : به منظور احترام به شرایط مخاطبان گرامی بیان این نکته ضروریست که " خواندن این متن و موضوع به علت داشتن صحنه های خاص به همه توصیه نمی شود و این خبر حاوی تصاویری است که برای همه مخاطبان مناسب نیست ."
جریان داعش به واسطه نوع و مدل اقداماتش در فضای حقیقی ، نیازمند داشتن دستورالعمل خاصی از طراحی در فضای رسانه ای به ویژه فضای مجازی است که در این باره طبق سنوات ،اقدامات این قبیل جریانات ، تمرکز بر بخش قابل توجهی از تاکیدات رسانه ای در فضای کم هزینه و پر سرعت از حیث انتقال اطلاعات است .از این رو در گام نخست به مهندسی تبلیغاتی به کار گرفته شده توسط این جریان در فضای رسانه های مجازیی می پردازیم و سپس به نمونه های مورد بحث از منظر مصادیق اشاره خواهیم کرد.
اقدامات تبلیغی این جریان شامل سه بخش است :
بخش نخست : معرفی ایستگاهی ، توسط سایر کاربران به واسطه مواد خامی که در اختیار کاربران قرار می گیرد .
در این رابطه جریان داعش در ابتدای فعالیت های خود خاصه در سوریه تصاویر و فیلم هایی منتشر می کرد که مورد توجه کاربران قرار می گرفت و به واسطه اطلاع رسانی هایی که کاربران خاصه در فضای فیس بوک به یکدیگر می کردند باعث افزایش میزان مراجعه و بازدید می شد. البته در این رابطه باید مد نظر داشت که رسانه های تصویری جمعی مانند رسانه های اروپایی و عربی نیز در گسترش این جریان در حد فاصل توجهات از فیس بوک به فضای عمومی نقش موثری داشته اند .
موضوع حائز اهمیت ؛ توجه به این نکته است که عموم اقدامات اعم از انتشار این تصاویر و تلاش ها برای توسیع حوزه های بازدید هرچند بر اساس برنامه هدفمند و تاکید بر روش هایی همچون ” تامین و جایگزینی ” بوده است لکن ار قواعد مهندسی هوشمند مبتنی بر روش های ویژه تبلیغاتی بهره گرفته نشده است چرا که عمده تصاویر اعم از عکس و ویدئو به صورت فله ای و غیر پردازش و بدون رعایت زمان بندی توزیع شده است .
از این رو می توان گفت که مبنای تبلیغات این گروه در این گام صرفا اعلام نوعی موجودیت بر اساس احکام پذیرفته شده نزد این جریان از حیث تبلیغی است که مهمترین اثرش را می توان ” ایجاد وحشت ” و معرفی بر اساس ” تحریک سندروم وحشت ” در افکار عمومی دانست .قاعده ای که در فضای رسانه ای اینتراکتیو ، جزء شاذترین بسترهای انتشار و توسیع محسوب می شود .
بخش دوم : در این بخش نوع تبلیغاتی که از سوی این جریان نشان داده می شود مبتنی بر بستر سازی به واسطه دو اقدام است . اقدام نخست ، تاکید بر" تجمیع فتواها و احکام مبتنی بر اسلامی – عقیدتی بودن اقدامات داعش" و اقدام دوم ، ”به تصویر کشیدن اقدامات نشات گرفته از مبانی احکامی صادر شده و نتایج آن" .
در این مرحله به نظر می رسد که این جریان بخش تکامل یافته تری از مهندسی تبلیغات بکار گرفته است که که علاوه بر در اختیار گرفتن طیف وسیع تری از حجم تبلیغات و گفت و شنودها و اشارات در فضای مجازی ، ماندگاری و تاثیر بیشتری از حیث تبدیل شدن به موضوع روز در فضای رسانه ای را حاصل کرده است .
در این خصوص حتی حجم تبلیغات و تکنیک هایی که رسانه های جمعی دیگر مانند بی بی سی ، العربیه و حتی الجزیه و ..... به منظور پوشش وقایع حاصل شده به واسطه اقدامات داعش صورت داده اند نیز از کیفیت متفاوت تری برخوردار شده است .
در این مقطع علاوه بر نشان دادن جنایات این گروه ، جذابیت های جذبی – بصری از دو حیث ”وارد کردن موضوع و موضوعات جدید به حوزه تبلیغات ”و نیز" منحرف کردن افکار از اصل اقدامات به نسبت ایجاد جذابیت ها" ، به گونه ای نمایان می شود که در برخی مواقع در فضاهای تعاملی اصل موضوع کم رنگ و موضوعات فرعی وارد شده مورد، بیشتر بررسی قرار می گیرد . این را می توان از تعداد مطالب در قالب سایت ها و وبلاگ و گروه ها به وضوح مشاهده کرد .
در این رابطه می توان به دو موضوع ” احکام صادره پیرامون جهاد نکاح ” و ” نشان دادن فراوانی توجه زنان و دختران به این حکم ” صادر شده اشاره کرد .
”ایجاد ظرفیت های تبلیغی جدید به موضوع جنایات ”، یکی از قدیمی ترین شگردهایی است که معمولا کاربران رسانه های اینتراکتیو را وارد فضایی می کند که بالاجبار نگاه و نوع تفکر به جریان اقدام کننده را به سطوح بالاتری از ضریب توجه منتقل می کند . یکی از مهمترین اثراتی که برای داعش حاصل شد ، نشان دادن ” حوزه دربرگیری ” این تفکر در مرزهای خارج از خاورمیانه ، در اروپا وآفریقا و آمریکا بود . از بعد تبلیغاتی این اقدام توانست حوزه های موضوعی داعش را متنوع تر و ریسک کمپینی در حوزه تبلیغات در فضای مجازی را کاهش دهد .
بخش سوم : عبور از مراحل ساماندهی تبلیغی و سازماندهی موضوعی و ورود به مرحله تثبیت سوژه هاست که این جریان در فضای مجازی تبلیغ کرده است.
دو اقدام نخست در قالب سوژه آفرینی و سوژه پراکنی منبعث از شرایط دوران تثبیت این جریان در ذهن مخاطبان در فضای رسانه ای اینتراکتیو بود که عمدتا مبتنی بر تلاش برای قرار گرفتن به عنوان یکی از مهمترین موضوعات روزمره در لابلای حجم انبوه اخبار است لکن در مرحله سوم به نظر می رسد اقدامات تبلیغی به منظور ایجاد تثبیت ، هم در ذهن مخاطبان و هم در فضای مجازی و رسانه ای ( به طور عام ) است . این اقدام البته از اواخر دوران قبل از انتقال از سوریه به عراق صورت گرفته بود لکن پس از مهاجرت از عراق به سوریه ( به صورت نسبی ) در عراق بیش از سوریه مورد توجه قرار گرفت و حجم فراوانی بیشتری را نیز شامل شد .
” تاکید بر احکام و قوانین شهری و مشابه این موضوعات ” از یکسو و ” تاکید بر شرایط انتظامی و توانمندی های نظامی ” داعش از سوی دیگر ، حوزه های تبلغاتی بود که به عنوان روح حاکم بر مناسبات نقل و انتقالات پیام ها میان کاربران در فضاهای مجازی را شامل می شد .
در حقیقت در این مرحله از نظامنامه تبلیغاتی که داعش به خدمت گرفته است، به نظر می رسد تاثیرگذاری بر حوزه های عقلانیت و این که ” ببینیم حالا در این رابطه داعش چه می گوید ؟" مهمترین هدف گذاری این جریان در ساختار سازمانی پیام هایشان بود .
در واقع به نظر می رسد این جریان با استفاده از گستره نامحدود فضای مجازی ، بهره گیری برای نشان دادن حدود اندیشه ها و اقداماتشان را با تمرکز بر این فاز آغاز کرده اند .
آنچه که در خلال انتقال پیام ها از جریان داعش به مخاطبان مجازی نشین و نیز سایر مخاطبان ، به عنوان یک اصل مد نظر جریان تبلیغی این گروه است – خاصه از پس از حضور در عراق – نشان دادن سیر تکامل سخت افزاری و رزمی شان است .بهره گیری از تکنیک ” قیاس به حکم تکامل ” مهمترین قاعده تبلیغی در این رابطه تلقی می شود . از این رو مخاطب پس از دیدن تصاویر تبلیغی و قیاس آنها در شرایط امروز با چند سال گذشته این جریان از حیث توانمندی های رزمی ، عملا حکم به تکامل وتقویت این جریان می دهد که این موضوع به خودی خود دارای بار روانی – پذیرشی شرایط تثبیتی برای این جریان در ذهن مخاطب است .
آنچه که در این مرحله به عنوان روش تبلیغی این جریان تامل برانگیز است ، نشان دادن فضاهای تصویری ای است که مخاطبان را در یک ” تجمیع نامتقارن شرایط زیست داعشی ” قرار می دهد . به این معنا که سر بریدن در کنار جنایات فیزیکی در کنار میزان تسلط اعضاء این جریان به فناوری و ابزارهای ارتباطات جمعی در کنار آمد و رفت ها و گفت و شنودهای فلسفی فی مابین هواداران و اعضاء با مخالفان به همراه دریافت توسیع یافته از توانمندی های نظامی و .... در نهایت تصویری را می سازد که مخاطبان را به نقطه ” پرتگاه مسطح ” به لحاظ برداشت از این جریان نزدیک می کند .
در عین حال که اقدامات داعش برایش ( برای مخاطب ) مشمئز کننده است ، اما جالب و جذاب و بعضا دارای زوایای تنوع آفرین هم هست .
در واقع اگر بخواهیم این بخش را با مثالی همراه کنیم ، می توانیم به اقدامات سینمای آمریکا در خلق دو سری از فیلم های سینمایی اشاره کنیم . سری فیلم های "Resident evil " ، ” Zombie ” و .....
بر اساس مولفه های تصویری و محتوای فیلم های بسیار متنوعی که توسط داعش از جنایات منتشر شده در کنار توجه به میزان مراجعاتی که توسط کاربران شده و نیز میزان مباحثی که در این زمینه مطرح شده است و همچنین میزان دفعات باز پخشی که توسط رسانه های جمعی دیگر صورت گرفته است ، به وضوح می توان دو روش ” وحشت جذاب ” و ” تنوع وحشت ” را در جمیع اقدامات این جریان در حوزه های تبلیغی اش مشاهده کرد . در این رابطه حتی بازی طراحی شده منسوب به جریان داعش و انتشار با لایک بسیار بالای آن در اینترنت را می توان مورد مورد نظر قرار داد .
نمونه پوستر تبلیغاتی داعش برای جذب گیمرها در فضای اینترنت که با سرعت بسیار بالایی در شبکه های اجتماعی پخش شد .فضا سازی خاص مبتنی بر فهماندن این نکته به مخاطبان که این گروه صرفا در حوزه های عملیات رزمی و زمینی نیست که فعالند بلکه گستردگی و شمول شان و دقتشان در اقناع مخاطب تا حدی است که حتی برای گیمرها نیز تولیدات دارند؛ از جمله همان موضوعاتی است که در زمینه گسترده سازی حوزه دربرگیری مخاطبان و ” چهره سازی فنی ” از داعش قابل تامل و تحلیل است .
در حقیقت این اقدام نوعی تصویر سازی از بخشی از تبلیغات برای نشان دادن ” سبک زندگی داعشی" است.
در کنار این موضوعات ، در یکی از اقدامات شان تلاش برای نشان دادن قدرت ارتباط گیری مکتوب با مخاطبان نیز توسط این جریان مورد تاکید قرار گرفته است که در آن ،اقدام به انتشار نمونه ای از نشریه متعلق به این جریان کرده اند . اثر مکتوب در فضای سایبری ، یعنی حرکت به سمت قانع سازی مخاطبان به منظور ایجاد باور در توانمندی های ارتباطاتی که اصل این موضوع که نوعی اقدام غیر نظامی برای اهداف نظامی اما با جنس نرم است ، در حقیقت نوعی سند آفرینی برای ارائه تفصیلی دیدگاه ها و کانون های توجه گزینی است .
اما نکته قابل توجه دیگر این است، جدای از این که این اقدام به رتبه فهم این جریان از ارتباط گیری با مخاطبان در این فضا بر می گردد یا ماحصل تجربه مشاوران ویژه این جریان در بهره کشی از این فضا به نفع خود است ، جنس کار و جنس تبلیغات نشانگر وجود نوعی سلیقه آمریکایی – اروپایی در چیدمان مولفه های تبلغیاتی است .
طبق شواهد و مدارک موجود ، جریان تفکری داعش قدرت تامل بر مناسبات تبلیغاتی به این نحو را ندارد . چرا که نمونه تفکر داعش در عرضه تبلغیات را در جنگ سوریه طی چند سال مشاهده کرده ایم . لکن پس از حضور در عراق ، نوع تبلغیات این جریان تفاوت های ماهوی و عمده ای کرده است که به ذات ، از این جریان بر نمی آید . لکن از حدود و ثغور حوزه های رنگ آفرینی تا تصویر آفرینی در ذهن مخاطبان در فضای مجازی و حتی نوع دیالوگ های مرسوم شده در فضای تعاملاتی میان کاربران با این جریان به وضوح سلیقه اروپایی – آمریکایی قابل رویت است .
از جمله تغییرات مهمی که در این زمینه صورت گرفته است ، تمرکز بر حوزه های تبلیغاتی این جریان در سوریه و عراق است . در سوریه عمده ” تصویر ساخته شده از داعش ” مبتنی بر ” اقدامات وحشیانه متمرکز بر قتل و تجاوز و کشتار ” بود . یعنی این عبارات به عنوان ادبیات تام برای اشاره به داعش در میان کاربران رایج بود ، لکن پس از حضور در عراق ، این ادبیات تمامیت و تسلط خود بر ذهن مخاطب را کم رنگ تر کرده است و عباراتی دیگر و انواعی دیگر از جنبه های ” زندگی داعشی ” مطرح شده است .
طبق سنوات انکار ناپذیر، به نظر می رسد لااقل در فضای رسانه های مجازی تلاش برای تثبیت ” فرهنگ داعشی ” به عنوان خلیفه دوم پس از ” فرهنگ طالبانی ” با همان مختصات مشابه اما تکامل یافته به شکل محسوسی فعال تر شده است .
در این رابطه می توان به دو نوع از تبلیغات بی بی سی فارسی پیرامون وضعیت ” طالبان والقاعده ” در زمان پس از دوران کم رنگ تر شدنشان اشاره کرد که عینا به عنوان فصلی جدید برای توضیح و تشریح وضعیت ” تکفیری ها و داعش ” در برنامه ای دیگر برای مخاطبان مطرح می شود . این دو نمونه در حقیقت توضیح دهنده چرایی تکامل مدل تبلیغاتی این جریان در این مدت است . چرا که مدل های تبلیغاتی تغییر نمی کنند مگر این که راهبرد ها تغییر کنند و محمل بروز تغییرات در راهبردها ،برنامه های کارشناس محور در ”رسانه های پدرخوانده شده ” است . از این رو 2 نوع تکامل را می توان به عنوان نمونه مطرح کرد . نمونه نخست ، ”تجاری سازی مولفه های سبک زندگی داعشی ” است و نمونه دوم تغییر راهبردها برای تثبیت تبلیغاتی داعش است که در چارچوب تغییر راهبردها عنوان می شود که محمل ظهورش در رسانه های پشتیانی همچون بی بی سی ، الجزیره و .... و در بسیاری دیگر از پایگاه های مجازی هم در قالب ایستا ، اجتماعی و ارتباطی است .
نمونه مدل ”تجاری سازی مولفه های سبک زندگی داعشی ” با محوریت پذیرش این قاعده در کشورهای منطقه از جمله ترکیه
تصویر سازی های ویژه از داعش در بسترهای نظامی – تعاملاتی
نمونه تبلیغاتی برای داعش ( نمونه ساده و تند از حیث متن و موسیقی )که به عنوان یکی از نمونه های اولیه از ورود این جریان به فضای تولیدات چند رسانه ای برای شبکه اجتماعی ؛ جدای از فیلم های عملیاتی شان محسوب می شود .
نمونه تبلیغاتی " حسی - رزمی " برای داعش ( نمونه عملیات انتحاری )
تصویر سازی نظامی – تاکتیکی از داعش به واسطه نشان دادن حوزه های عمل در سوریه و عراق به منظور انتقال دو پیام مهم . پیام نخست ، مجود انسجام ، تاکتیک و تکنیک در جریان داعش و پیام دوم ، تاکید بر عقیدتی بودن این انسجام و اقدامات . این پیام های انتقالی به صورت مبنایی درصدد نشان دادن ضریب تسلط این جریان بر محیط عمل است که می تواند در ذهن مخاطب نوعی ترس مبتنی بر تصور از اقتدار توام بانفرت از اسلام را ایجاد کند و در نهایت در نیم پیام سوم ، به پیوست این فرآیند در پیام سازی ، مسیح زمان در ذهن مخاطب در مبارزه با داعش را " رئیس جمهور آمریکا " عنوان می کند .
تاکید بر میزان و حوزه تعاملات میان داعش و مردم عادی که به واسطه این تصویر سازی و روایت از تعاملات داعشی با مردم عادی از جمله کودکان ، مرحله عبور از وحشت جذاب را کلید زده و برای ورود مخاطب به مرحله باور به وجود تشکیک از چهره ای که از داعش ساخته می شود تلاش می شود . در حقیقت در این برش از تصویر سازی ، تلاش بر نشان دادن رویه دیگری از وضعیت داعش است . رویه ای که ترکیبی از عقیده و ادای وظیفه در قالب نظامی منبعث از نگرش هاست .
تاکید بر فرآیند جذب ومیزان اعتقادات مردمی به ابوبکر البغدادی و جریان داعش به اعتراف عام و خاص و حتی کودکان
:: فرجام :
با توجه به شرایط موجود ونیز نحوه دگردیسی های ایجاد شده ظرف یک دهه گذشته از حدفاصل اقدامات طالبان در دیروز تا داعش در امروز ، 4 گزاره قطعی است :
گزاره نخست ؛ داعش همچون طالبان در حوزه تبلغیاتی و نیز مفید بودن در منطقه به منظور ناامن نگه داشتن شرایط دارای تاریخ مصرف است و توسل به افزایش ضرایب هنری در به تصویر کشیدن خود برای افکار عمومی ، بی شک و بدون تردید یعنی کاهش توانمندی تسلط بر رزمگاه جغرافیایی در محیط های عملیاتی . این شیوه یکی از محبوب ترین روش ها در نزد جریانات ترکیبی رسانه ای در مثلث رسانه های آمریکایی پایه ، انگلیس محور و عربستان نشان است .
گزاره دوم ؛ بر خلاف نشان دادن تمرکز طالبان بر امور رزمی – انتظامی ، در تصویری که از داعش در حال ساخته شدن است ، علاوه بر امور نظامی – انتظامی ، امور فرهنگی ، اجتماعی و مدنی نیز سهم قابل توحهی پیدا کرده است که این می تواند به منزله وجود نوعی اراده به منظور فراوانی سازی تبلیغی – سوژه ای در منطقه در صدر سایر سوژه ها تلقی شود و این یعنی فرصت بیشتر برای ساختن و طراحی جریان و دوران ” پسا داعشی ” .
گزاره سوم ؛ تلاش رسانه های غیر اینتراکتیو همچون بی بی سی ، العربیه ، سی ان ان و.... به منظور تثبیت موضوع کناری به جای موضوع اصلی ، یعنی تلاش برای نشان دادن خط ممیز از یک سو و بهانه ترسیم خط ائتلاف از سوی دیگر میان جهان اسلام و غیر اسلام ، یعنی تلاش برای تثبیت ” برتری جویی رسانه ای ” بر ” برتری جغرافیایی ” به واسطه موضوعی خاص و همه گیر قلمداد شده ای با عنوان ” داعش ” .
گزاره چهارم ؛ تلاش برای تثبیت قاعده ” تبدیل به سبک به واسطه کثرت تبلغیات" در منطقه که می تواند به نوعی به تثبیت سبک زندگی طالبانی – داعشی تبدیل شود و این حداقل از منظر رسانه ای یعنی دستیابی به سوژه ای مادام العمر در منطقه.
"گروه رصد و مطالعات سایبری"