پخش زنده
امروز: -
لزوم مناسب سازی محیط شهری و مسکونی برای جانبازان و معلولان با معرفی کتاب «پیاده ها و سواره ها»
پژوهش خبری: به دنبال انجام پژوهشی در خصوص نقش رسانه برای مناسب سازی محیط شهری و مسکونی برای جانبازان و معلولان بودم که یکی از دوستان پژوهشگر کتابی را به من معرفی کرد؛ گفت اگر می خواهی نقش رسانه را در این موضوع بهتر متوجه شوی، بهتر است اول این کتاب را مطالعه کنی.
کتاب را ورق زدم، رفته رفته به این نتیجه رسیدم که کتاب و نویسنده آن بهترین رسانه برای انتقال پیام مشکلات جانبازان و معلولان هستند. نویسنده کتاب که از جانبازان قطع نخاعی دفاع مقدس است با قلم شیوای خود مشکلات فیزیکی را تنها مانع حضور و اثر گذاری موثر جانبازان در جامعه برشمرده و آن را در قالب داستانی ادبی چنان پرورانده است که زاویه دید خواننده به وضعیت اجتماعی و زندگی جانبازان و معلولان پس از خواندن کتاب تغییر میکند.
محمدرضا دامرودی نویسنده این کتاب، تلنگر خودش را با عنوان کتاب شروع کرده است؛ «پیاده ها و سواره ها»، خودش در توضیح آن می گوید که آن را از ضرب المثل پیاده از سواره چه خبری دارد، گرفته است.
وی برای من بیشتر توضیح می دهد و می گوید از همان ابتدای کتاب به دنبال این بودم با تضاد معنایی، وضعیت جانبازان و معلولانی که بر روی ویلچر قرار دارند را با افراد سالم، به خصوص کسانی که مشکلات آنها را نمی دانند، با تلنگری نشان دهم.
از تحصیلات این جانباز دفاع مقدس پرسیدم که چرا سینما در مقطع کارشناسی و ارتباطات در مقطع کارشناسی ارشد خوانده است گفت: بین پنج رشته مردد بودم که نهایت از بین ژنتیک، مهندسی کامپیوتر، روانشناسی، سینما و حقوق به این نتیجه رسیدم که در حوزه هنر و علوم انسانی بیشتر می توانم موفق باشم، بنابراین سینما و ارتباطات خواندم تا بتوانم با استفاده از سینما و هنر، مفاهیم و مشکلات جامعه را به جامعه هدف انتقال دهم و اثرگذار باشم.
از او خواستم در مورد داستان های کتاب بیشتر توضیح دهد و وی با توضیح مستندی شروع کرد که اخیراً دیده بود. گفت اخیراً مستندی در مورد وضعیت معلولین کشور آلمان دیدم. در ابتدای مستند این نکته به ذهنم آمد که آلمان چقدر معلول دارد. آیا هنوز معلولین جنگ دوم جهانی هستند؟ بعد که مستند جلوتر رفت، دیدم معلولین مورد اشاره در مستند سنشان به جنگ جهانی نمی رسد. در ادامه متوجه شدم حضور معلولین در این مستند، علت دیگری دارد و به خاطر مهیا بودن شرایط حضور آنها در جامعه است. در این مستند معلولان در محیط های عمومی، کتابخانه ها، مترو و... حضور داشتند.
دامرودی در ادامه این گونه توضیح داد: در کشور ما این امکانات به چه میزان برای همه معلولان فراهم شده است، چقدر از آنها می توانند در مترو ، دانشگاه ها، کتابخانه ها و....حضور داشته باشند.
در ادامه درباره داستان های کتاب از محمدرضا دامرودی بیشتر سوال کردم . او گفت این کتاب شامل 15 داستان کوتاه با نام های: ملاقات، چهارشنبه سوری، رویای فالح، پیاده ها و سواره ها، تجلیل، تلاقی و... است. به خاطر نگاه عاطفی اش همه داستان های کتاب را دوست دارد، اما قصه «فلانی و بهمانی» را به خاطر ساختار خوب و محکم ادبی اش بیشتر ترجیح می دهد و قصه آخر کتاب «قد قامت السلام» را به خاطر نوع مفهوم داستان و مدح امام زمان(عج) بیشتر می پسندد. او از نگاه فرهنگی صحبت می کند که باعث شده است وی این کتاب را بنویسد. چون خود را از جامعه جانبازان و معلولان می داند، مشکلات این قشر را دغدغه ای می داند که همیشه به همراهش است و از دغدغه پایین هنرمندان و نویسندگان در خصوص معلولان گله می کند.
محمدرضا دامرودی می گوید: کتابش پس از چاپ اول به دلیل برخی مشکلات در پیگیری شخصی، هنوز به چاپ دوم نرسیده است، اما با توجه به بازخوردهایی که از مردم و جانبازان و معلولان دریافت کرده، از قدمی که در این راه برداشته، احساس رضایت می کند. از بازخوردهایی می گوید که جانبازان و معولان به عنوان مخاطبان خاص این کتاب داشته اند و کتاب را زبان دل خود توصیف کرده اند. اما مخاطبان عام هم از کتاب استقبال داشته اند که این موضوع دامرودی را مصمم تر کرده است.
از محمد رضا دامرودی که جدا می شوم خلاصه ای از کتاب را می خوانم. کشش و گیرایی جادویی قلم نویسنده مرا میخکوب می کند: «بعضی از آدمها سواره اند و برخی پیاده، بعضی سوار بر مرکب ثروتند و برخی به دنبال آن پیاده می دوند. عده ای قاف نشین قله قدرتند و کثیری نظاره گر قله های سر به فلک کشیده اند. بعضی به شتاب رد می شوند و برخی از شدت باد عبور آنها به حاشیه می روند. بعضی گمان می کنند که سواره اند و برخی گمان ندارند که پیاده اند. در این بین عده ای در ظاهر سواره اند اما واقعا پیاده اند و بعضی واقعا پیاده اما در حقیقت سواره اند در پیاده ها و سواره ها می بینیم که کسانی همه عمر بر تخت تکیه زده اند و می خوانیم که کسانی همه عمر یک بار هم پیاده به جایی نرفته اند و سرانجام این ماییم که باید بگویم کدام یک از آدم های این قصه ها پیاده و کدام یک سواره اند.»
توضیح در مورد نویسنده کتاب سواره ها و پیاده ها