پژوهشگر حکمرانی هوشمند با بیان این که ابزار فضای مجازی در اختیار ما ولی کنترل در دست حکمرانِ دیگری است، گفت: وقتی دست به خلق قاعده کنترل بزنیم، میتوان ادعا کرد در فضای مجازی به قدرت دست یافته ایم.
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما، برنامه ساعت بیست و چهار و یک دقیقه در قسمت یازدهم از فصل نهم این مجموعه برنامه با موضوعِ قسمتِ دومِ سرمایه اجتماعی و انگارههای مبتنی بر اراده سازیها در ایجاد موجهای تقویتی در جامعه، با حضور دکتر علیرضا داودی، کارشناس مسائل رسانه، علوم شناختی و جنگ ترکیبی و همچنین دکتر محمد نژادپور، فعال حوزه حکمرانی فضای مجازی و حکمرانی هوشمند روانه آنتن رادیو گفتگو شد.
ذات آرامبخش
داودی بحث جلسه گذشته این برنامه را پی گرفت: در حوزه شناختی از ذات آرامبخش یاد میکنیم یعنی مجموعه گزارههای اثر گذار بر ذهن ما، درکی را ایجاد میکند تا برای خارج کردن یا تقویت پتانسیل، دست به انجام زایش یا ایجاد موجهایی در جامعه میزنیم.
این موجها اجازه نمیدهد فرد راکد و دور افتاده از محیط پیرامونِ شخصی، ملی و تشکیلاتی شود و از طرفی کمک میکند گزارههای تثبیت سازِ قوام سرمایه اجتماعی تقویت شده و ارتقا یابد.
ابتذال در مداحی
شناخت و ادراک حاصل از متغیرهای مختلف، ما را به خلق موجهای تعاملی، تکاملی و اعتلایی میرساند که جریانات رفتاری را میسازد. در این راستا موجی از سوی سرمایه اجتماعی در تعامل با حکمرانی ایجاد شده که پایدار، مقوم و ترمیمی است؛ بنابراین رابطه سالم، منطقی و دقیق میان حکمرانی و سرمایه اجتماعی در نهایت جریاناتِ کمک کنندهای را شکل میدهد. در این راستا شاهد موجی در هیئات مذهبی با عنوان سبک جدید مداحان رو به رو بودیم که در نهایت به ابتذال کشیده شد.
نظر حکمران چیست؟
حکمران در دو فاصله متناسب این رویه جدید و بی هویت را نقد کرد و در مقابل، چهارپایه خوانی یکی از مداحان را مورد تقدیر قرار داد؛ در این جا جامعه پذیرای نوع مبتذل نبود و لذا تعدادی از مداحان به لحاظ اخلاقی، خانوادگی و شخصی دچار مشکلاتی شده و طرد شدند و در نهایت چنان سخیف با آنها برخورد شد تا این که یکی از آنان در برنامهای تلویزیونی اعلام کرد: خدایا جمهوری اسلامی را از دست مداحان نجات بده!
این حرف بسیار سخیف و نشان دهنده تنزل شناختِ عمیقِ یک فرد از صنعتِ اجتماع ساز و با قدمت ۱۴۰۰ ساله بود؛ لذا باید درک کرد که جریان نشأت گرفته از امواجِ متصل در تفاهم میان سرمایه اجتماعی و حکمرانی است که رسانه میتواند این تفاهم را به تعامل سازنده یا تخریب گر تبدیل نماید.
درک حکمران از فناوری
نژادپور هم گفت: فناوری برخاسته از مجموعهای از علوم کاربردی است، اما بخشی از جامعهی حکمرانان درک درستی از قابلیت و ظرفیتهای این فناوری ندارند و شروع به تخریب و محکوم کردن فناوری میکنند.
بالعکس حکمرانان باهوش و با خرد، به قابلیتها و ظرفیتهای پایه توجه دارند و لذا به سمت استفاده از آن فناوری برای دستیابی به اهدافِ متعالی حکمرانی پیش میروند و در بسیاری موارد نسبت به حکمرانی سلبی اشاره میشود.
فناوری قرآنی
انسان با استفاده از فناوری آن چه خود از جهان هستی درک میکند را به سیستمها منتقل میکند و به تکنولوژی یادگیریِ ماشینی دست مییابد؛ اگر این قابلیت با موضوعاتی درست ارتباط پیدا کند و سیستم برای هدفی درست تربیت شود، ماشین برای خردی درست کار خواهد کرد و بالعکس وقتی دادهها غلط باشد، سیستم کاری انجام میدهد که از او منزجر خواهیم شد.
نژادپور معتقد است بسیاری رسانههای غلط، بانوان را ابزار لذت جویی معرفی میکنند و تعبیر آیات الهی و رفتارهای صحیح را در آن رسانه نمیبینیم و برعکس رفتاری خشن را شاهد هستیم؛ ولی آیا ما به عنوان حکمران نمیتوانیم اطلاعاتی را به ماشین ارائه دهیم و با شیوه درست و قرآنی از آن بهره برداری کنیم؟!
رسانه اختلال آفرین چیست؟
داودی بحث را تکمیل کرد: زنجیره تامین تولید محتوا بسیار مهم است و تولید محتوا به تنهایی امکان ایجاد ارزش افزوده را ندارد و از این به بعد موجهای مثبت ترکیبی از عناصر مختلف خواهد بود و حکمرانی متعالی میتواند همچون یک پلتفرمِ موفق عمل کند.
اما اگر پلتفرمی تک بعدی را وارد صحنه کنیم هرچند درآمدزایی خواهد داشت ولی فرقهای عمل میکند. در این راستا رسانه باید در زنجیره تامین محتوای موج مثبت، به نفع حاکمیت عمل کرده و سیگنال منفی ارائه نکند.
رسانههایی که التهاب آفرین هستند و به انفصال ذهنی مخاطب با حکمرانی متعالی منتج میشوند و در سازمان سلامت رفتاری زنجیره تامین محتوا اختلال آفرین دارند، از آنها تحت عنوان گرداب یاد میشود که سطح اول آن، یک باتلاق است؛ در حالی که باید سدی مناسب برای دپوی آب به منظور بهره مندی از انرژی باشند.
نگاه تمدنی در انقلاب اسلامی
نژادپور با ورود به بحث درباره اراده سازی گفت: اگر جامعهای داعیه تمدن سازی دارد، باید ابزارهای حکمرانی را خلق کرده و بر همان پایه پیش رود. جمهوری اسلامی ایران هم داعیه تمدنی دارد و در مقدمه قانون اساسی انقلاب را به عنوان یک نگاه تمدنی برای دنیا مورد پسند قرار داده اند و انقلاب قائل به مرز نیست و وقتی چنین نگاه تمدنی وجود دارد، حتما باید قالبی برای حکمرانی تعریف کرد.
این حکمرانی باید متأثر از این نگاه تمدنی باشد و در دل آن ظرف ابزار و نیروی انسانی و. خلق شود. در این بین الگوی ۵ وجهی باید مورد توجه قرار گیرد. فضای مجازی چند رکن اصلی نظیر محاسبات و اطلاعات را در دل خود دارد و بهره رسانِ آن، برنامههای کاربردی و سامانهها هستند.
در این بین حلقه زنجیرهای نیز ارکان اصلی را به یکدیگر متصل کرده است تا از منافع اپلیکیشنها بهره ببریم که همانا کنترل یا قاعده حکمرانی است و اگر نباشد، ۴ بخش دیگر معنا و مفهوم پیدا نمیکند؛ چون کنترل هدف اصلی فضای مجازی را مشخص میکند که اگر آن را حذف کنیم، کل سیستم سقوط میکند.
کنترل فضای مجازی و نسبت آن با حکمرانی
باید توجه داشت وجوه فوق در اختیار ماست ولی کنترل در دست حکمرانِ دیگری است و تنها وقتی دست به خلق قاعده کنترل بزنیم، میتوان ادعا کرد در فضای مجازی به قدرت دست یافته ایم.
در دنیا جوامع بسیاری خلق قاعده کنترل را اجرایی کرده اند و امریکا و چین یکی از این کشورها هستند. دعوای تیک تاک با امریکا که به مجلس سنای ایالات متحده کشیده شده، شامل همین موارد است و مجلس این کشور ۵ ساعت وقت خود را صرف کنترل این اپلیکیشن کرده است، چون احساس میکردند قاعده کنترل از دست سیستم امریکا خارج شده است.
ما از ابتدای انقلاب ادعای تمدنی داشتیم تا زمینه ساز ظهور باشد و رهبری فرمودند حداقل باید جز ۱۰ کشور برتر در این زمینه باشیم و تاکید کردند رسانههای امروز حتی از موشک هم با اهمیتتر هستند؛ لذا هوش مصنوعی باید به درستی تربیت شود تا به عنوان یکی از اهداف انقلاب تلقی شود.
زمانی که به رسانه سواری میدهیم
داودی در بخشی دیگر از این برنامه رادیویی گفت: در حوزه حکمرانی در بسیاری موارد رسانه سوار بر ماست تا خود را مدیر و فعال رسانهای بدانیم در حالی که ما باید شخصیتِ حکمرانی کننده خود را در رسانه نشان دهیم و در این صورت شخصیت حکمران باید باعث ارتقای رسانه در خدمت اهداف تمدنی باشد.
هوش مصنوعی از جایی به بعد هوش انسان را بدون سقف و انتها دانسته و عنصر خیال را سوار بر هوش میداند و لذ هوش مصنوعی مدعی میشود که میتواند بی نهایت بشر را کنترل کند؛ از این رو افرادی را باید بر سر این ابزار دقیق بگمارند تا بی نهایتِ خود را بر بی نهایتِ دستگاه، سوار کنند و در این صورت حکمرانی قاطع منجر به حکمرانی متعادل و متعالی میشود.
ائمه (ع) ما نیز صاحب حکمرانی در زمانه هستند و عالیترین آن، خداوند میباشد و ما باید از این نمونهها استفاده کنیم. از طرفی موج مثبت در حکمرانی متعالی باید از استعداد و پتانسیل ما بهرهمند باشد. ولی اگر ما به اندازه جایگاه مورد نظر در رسانه استعداد نداشته باشیم، منجربه سوار شدن رسانه بر هوش انسانی خواهد بود.
حکمرانی رهبری؛ حکمرانی مسئولان
محسن آقایی پرسید: با این وصف در بسیاری مواقع تربیت حکمران با مشکل مواجه میشود؟
داودی پاسخ داد: دنیا از طوفان الاقصی تا وعده صادق و بعد از آن، قدرتمندترین رهبر جهان را رهبر جمهوری اسلامی دانست و پیشتر پوتین را قدرتمندترین تلقی میکرد. رهبری عالیترین نوع و شکل حکمرانی بین المللی را در این مدت به نمایش گذاشتند ولی آموزههای ایشان توسط مدیرانی که در شهرهای ما حضور دارند، استفاده نمیشود.
اما آیا افراد مناسب بر اساس شرایط موجود در جای خود و زمان مورد نظر قرار گرفتند که اگر پاسخ منفی است، یعنی زنجیره تامین ما دچار اشکال بوده است.
فناوری و مدیران چند وجهی
نژادپور در تکمیل بحث گفت: فناوریهای امروز درک اجتماعی و اقتصادی درستی نیاز دارد؛ به عبارتی بستههای بنیان افکنِ فناورانه چند بعدی و چند وجهی هستند و سیاست گذاری و برنامه ریزی برای آن، حضورِ افرادی با رویکرد چند وجهی را میطلبد که در غیر این صورت، نمیتوان طراحی درستی انجام داد.
زنجیره تامین داده با مفهومِ اقتصادِ گیگ در دنیا وارد میدان شده و این حوزه به قدری بزرگ است که بخش مهمی از اقتصاد دنیا را شامل میشود، اما طراحی آن توسط کارشناسان اقتصادی یا فعالان ارتباطات و یا حکمرانان شکل میگیرد؟!
در این بین مهمترین هدف انقلاب اسلامی تولید قاعده قدرتی است که منجر شود هر فرد ایرانی در آبادانی و رفاه زندگی کند و در این صورت حکمرانی متعالی بوده است. شکل دادن به این زیست بوم به تیمها و مجموعههایی نیاز دارد که درک درستی از عوالم چند وجهی داشته باشند.
حکمرانی فناورانه؛ حکمرانی علوی
داودی هم گفت: در جایی که لبه فناوری به رسانه، سرمایه اجتماعی و حکمرانی اضافه میشود، ارتقای توانمندی در کنترل و مدیریت باید اتفاق افتد؛ اما چگونه میتوان ادراک جامعه را متعالی کرد؟! پاسخ در دو نوع مدیریت در لبه فناوریِ حاکم بر حکمرانی بوده که شامل مدیریت عهده و عقده است؛ لذا اگر بتوان از صنعت حکمرانی فناورانه برای ارتقای کیفیت سرمایه اجتماعی استفاده کرد، در لبه مدیریت نباید کسانی در حکمرانی حضور یابند که پکی از عقدهها هستند. در این صورت امیدواری سرمایه اجتماعی از بهره گیری از صنعتِ حکمرمانی فناورانه پدید میآید و مدل حکمرانی علوی نیز به همین صورت است.