نماینده منتخب مردم تهران گفت: بیعدالتی است که نزدیک به نیمی از کشور یارانه سوخت خودرو دریافت نکنند، این رویه باید اصلاح شود و یارانه سوخت خودروها به کد ملی افراد اختصاص یابد.
به گزارش خبرگزاری صدا وسیما، برنامه صف اول شبکه خبر دوشنبه ۲۱ اسفند در بخش اول میزبان آقای کامران غضنفری نماینده منتخب مردم تهران، ری، شمیرانات، اسلامشهر و پردیس با موضوع وعدههای منتخبان مجلس دوازدهم بود.
سوال: برنامه صف اول در روزهای پس از انتخابات دوازدهم دوره مجلس شورای اسلامی میزبان منتخبان شما مردم در مجلس دوازدهم بوده و امشب هم ما طبق همین روال که در شبهای گذشته داشتیم میزبان یکی از منتخبان شما مردم در مجلس دوازدهم هستیم، آقای کامران غضنفری نماینده منتخب مردم تهران، ری، شمیرانات، اسلامشهر و پردیس، آقای غضنفری شما برنامههای انتخاباتی صدا و سیما در این مدت را دیدید؟ فرصت کردید ببینید؟
غضنفری: بعضیها را دیدم.
سوال: معمولاً نمایندههای تهران از آن کانالهایی که برای تبلیغات انتخاباتی ایجاد شد استفاده نکردند، فکر میکنم شما هم از اینها استفاده نکردید.
غضنفری: من فقط یک کلیپ در حد ۶ -۷ دقیقهای پر کرده بودم و توسط یکی از دوستان فرستادم خبر ندارم پخش شد یا خیر.
سوال: سوالات ما را دیده بودید؟ چطور بود؟
غضنفری: بله بعضیهایش خیلی بله و خیر بود.
سوال: چقدر به مسائل مردم ربط داشت؟
غضنفری: بعضیهایش ربط داشت و بعضیهایش هم شاید خیلی اهمیت درجه اول نداشت در ردههای اهمیت بعدی میشد قرار بگیرد.
سوال: اساساً این جنس کار که در این دوره در صدا و سیما اتفاق افتاد را چطور دیدید؟ ممکن است در حوزه انتخابیه تهران تاثیرش مثل شهرستانها نبوده باشد، قضاوت شما چیست؟
غضنفری: چیز خوبی است کلاً برای این که هم مردم با داوطلبان و نامزدها بیشتر آشنا بشوند و کمک میکند به این که هزینههای تبلیغاتی را بسیار کاهش بدهد دیگر خیلی لزومی نداشته باشد که هر کاندیدایی خودش برود تعداد زیادی تراکت و پوستر چاپ کند و افراد زیادی را در مناطق مختلف به کارگیری کند و در مناطق مختلف تبلیغات گوناگون انجام بدهد، صدا و سیما در این راستا میتواند کمک خوبی باشد. این قدم خوبی بود که امسال صدا و سیما برداشت انشاالله برای انتخاباتهای بعدی این روند گسترش پیدا کند و کاملتر شود.
سوال: برویم سراغ سوالاتی که ما در همین برنامه پرسیدیم البته این سوالات فقط در برنامه تبلیغاتی نامزدها مطرح نشده بود، در تمام برنامههای انتخاباتی، چون این سوالات در طول ۵، ۶ ماه جلسات کارشناسی طراحی شده بود در حوزههای مختلف شاید بعضی از اینها از نظر اهمیت به قول شما در درجه اول نبوده، در درجه دوم بوده ناظر به قابلیت اجرا و یا پیگیری و یا حل شدنش بوده که مطرح شده است، شاید بعضی از مسائل، مسائل خیلی کلانتر و بزرگتری است، اما چون پیچیدگی بیشتری دارد و چون مزمنتر و ریشهدارتر است به راحتی نشود گفت که با چه قانونی یا با چه برنامهای بشود آن را تغییر داد لذا سوالات در این چند ماه طوری طراحی شده بود که لااقل ۳۰،۴۰، ۵۰ مسئلهای که شاید تقریباً تکلیفش روشنتر است و در فضای کارشناسی هم تقریبا اتفاق نظر بیشتری نسبت به آن وجود دارد اینها طرح شود تا نمایندهها بعد از ورود به مجلس دوازدهم بدانند که میتوانند پیگیر همینها شوند و اینها را خودشان به مردم وعده دادهاند پس ما هم میتوانیم پیگیر اجرایش بشویم و هم خود مردم میتوانند پیگیر بشوند، من به بعضی از این سوالات اشاره میکنم. جناب عالی با شفافیت آرا، نامهها، سفرها و هدایایی که نمایندگان دریافت میکنند موافق هستید یا خیر؟
غضنفری: بنده موافق هستم و چیز خوبی هم است این شفاف سازی روند کار هر یک از نمایندهها چه در صحن مجلس که راجع به طرحها و لوایح مختلف میخواهند نظر بدهند اعلام موافقت یا مخالفت کنند این چیز خوبی است،موکلان باید بدانند کسی را که به عنوان نماینده خودشان به مجلس فرستادهاند در مورد مسائل مختلف کشور چه نظری میدهد و چه اظهاراتی میکند و کجا رای موافق و کجا رای مخالف میدهد، به چه دلیل اینها را باید بدانند، در مورد هدایا و چیزهایی هم که دریافت میکند بله این باید شفاف شود، شفافیت باعث میشود که خدای نکرده جلوی بعضی سوء استفادهها و انحرافات گرفته شود اگر نماینده بداند که هر چیزی را از دست هر فرد یا نهاد و سازمان و اداره یا جاهای مختلف دریافت میکند این به اطلاع مردم میرسد و مردم از آن مطلع میشوند خود این عاملی خواهد شد برای این که جلوی برخی از روابط ناسالم گرفته شود. به این لحاظ من این را چیز خوبی میدانم.
سوال: به نظر شما قابلیت تبدیل به قانون و الزام قانونی دارد؟
غضنفری: بله این میتواند در صحن مجلس طرح شود و تبدیل به یک الزام قانونی بشود، میشود این کار را کرد.
سوال: مثلاً نمایندهها اگر هدیه دریافت کردند ملزم باشند این را جایی اعلام کنند و اگر اعلام نکنند خاطی و مجرم شناخته بشوند.
غضنفری: بله این در بعضی از کشورهای دیگر هم وجود دارد که نمایندگان ملزم هستند اعلام کنند و اگر اعلام نکنند این تخلف محسوب میشود و چه بسا منجر به برکناری آنها میشود یا منجر به برخورد قضایی میشود این چیز خوبی است و در راستای صیانت از خود نمایندگان و حفظ حریم آنها میتواند مفید باشد.
سوال: آیا از مواردی است که شما وعده پیگیری آن را در مجلس بدهید؟ این قدر اولویت دارد یا مسائل مهمتری وجود دارد؟
غضنفری: این هم یکی از مواردی که انشاالله ما بنای برپیگیریاش داریم.
سوال: با حذف یارانه پردرآمدها و ثروتمندان موافق هستید؟
غضنفری: این یک چیز بدیهی است اگر ما دنبال عدالت اجتماعی هستیم یکی از مبانیاش همین است این که ما بخواهیم به تمام افراد کشور بلا استثنا یارانه پرداخت کنیم یعنی آن کسی که از حداقل امکانات برخوردار است و مثلاً مستمری بگیر یا کمیته امداد یا بهزیستی و امثال اینها است یک حداقل امکانات زندگی به او داده میشود و آن آدمی که دارای ویلاهای متعدد و خودروهای متعدد و ثروتهای صدها و هزاران میلیاردی است به این دو تا بخواهیم یکسان برخورد کنیم عین بیعدالتی است یعنی عدالت اقتضا میکند که یارانه را به کسانی که نیازی به آن ندارند پرداخت نکنیم خوب آن کسانی که ثروت کافی دارند و این یارانه اصلاً پول خرد در جیبشان هم محسوب نمیشود یعنی در واقع این چیزی که برای طبقات پایین اجتماع تاثیری ولو کوچک در زندگی و معیشتشان دارد برای آن طبقه مرفه اصلاً به منزله پول خرد در جیبشان هم محسوب نمیشود، لذا نیازی ندارند بنابراین برای آنها قاعدتاً باید مسئولین مربوطه آنها را قطع کنند و آن را به سایر طبقات که واقعاً نیاز دارند اختصاص بدهند.
سوال: با روش فعلی پرداخت یارانه موافق هستید؟ یعنی این که ما یارانه مثلاً بنزین را به کارت سوخت خودرو بدهیم در ازای خودرو اختصاص بدهیم یا این که بهتر است از نظر شما این را به کد ملی افراد بدهیم؟ در واقع هر کسی که خودرو هم ندارد از یارانه سوخت بهرهمند شود.
غضنفری: این هم یکی از مصادیق بیعدالتی است که متاسفانه در این سالهای اخیر دارد اجرا میشود یعنی ما داریم یک یارانه قابل توجهی به سوخت خودروها میدهیم در نتیجه خانوادههایی که تعداد خودروی بیشتری دارند و مرفهتر هم هستند از یارانه بیشتری برخوردار میشوند و از آن طرف ظاهراً آماری که دادند حدود ۴۵ درصد خانوادههای کشور فاقد خودرو هستند این خانوادههایی که در شهرهای کوچک و روستاها عمدتاً ساکن هستند اصلاً یک خودرو هم ندارند این عین بیعدالتی است که یک جمعیت نزدیک به نیمی از کشور هیچ یارانه سوختی بابت خودروها دریافت نکنند، اما یک بخشی از جامعه به خصوص آن قسمت توانمندتر و مرفهتر که دارای خودروهای متعددی هم هستند بیشترین بهره را از این یارانه ببرند این عین بیعدالتی است و این رویه باید اصلاح شود. یکی از پیشنهادات همین است که فرمودید یعنی این یارانه که دولت بابت سوخت خودروها میدهد این را به کارت ملی افراد اختصاص بدهد نه به خودروها، خوب البته این نیاز به ساز و کار دقیقی دارد که همه محاسبات جنبی در آن لحاظ بشود این که آیا اگر به کد ملی افراد داده بشود اینها قادر هستند آن را تبدیل به ریال کنند یا نه باید منتقل کنند به افراد دیگری که خریدار آن سهمیه سوخت هستند اینها چیزهایی است که در ساز و کار اجرایی اش تدابیری است که باید برایش فکر شود و امکانات اجرایی اش لحاظ شود، اما شیوه فعلی آن چیزی که مشخص است قطعاً عدالت نیست هرچه که اسمش را بگذاریم قطعاً عدالت نیست.
سوال: ما شبیه این را در بعضی از کالاهای اساسی دیگر مانند دارو و نان هم داریم آیا آن جا هم شما معتقد هستید که یارانه را به جای کالا و محصول نهایی که مردم به آن نیاز دارند و مصرف میکنند به خودشان بدهیم یعنی باز یارانه را بگیرند و خودشان در مورد نحوه مصرف آن تصمیم بگیرند؟
غضنفری: بله ببینید این شیوهای که برای نان تدبیری که اندیشیده شد به نظر میآید که شیوه بدی نبود یعنی آمدند به خود نانواهایی که پخت نان را انجام میدادند و به مشتریان ارائه میکردند به ازای هر نانی که فروخته میشد دولت همان را یارانهاش را حساب میکند به حساب خود آن نانوا واریز میکند در صورتی که قبلا یک سهمیهای برای هر نانوایی اختصاص پیدا میکرد مثلاً این تعداد کیسه آرد، مشخص نبود که آیا واقعاً همه آن کیسه آردها تبدیل به خمیر و نان میشود و در اختیار مردم قرار داده میشود یا نه، آنها بخشی اش میرود بازار آزاد و به قیمت آزاد به دیگران فروخته میشود روی آن کنترلی نبود و بخش قابل توجهی هم این طور که مسئولان مربوط گزارش میدادند متاسفانه قاچاق میشد و از کشور خارج میشد، با این کار جلوی آن گرفته شد و به نظر میآید یک مقدار این به عدالت نزدیکتر است. اما در مورد دارو ماجرا شاید یک مقدار فرق کند دارو را این شیوهای که الان ما کلاً داریم به نظر میآید در آن خلل و فرج و منافذ زیاد دارد که راههای در رو در سیستم ورود دارو و توزیع دارو وجود دارد که جلوی آن هدف نهایی را تا حدی میگیرد اصولاً اینهایی که ارز یارانهای میگیرند برای وارد کردن دارو این نظارت سفت و سختی را میطلبد که متاسفانه ما در سالهای گذشته دیدیم بعضی از افرادی که ارز میگرفتند برای واردات دارو، اما به گونه دیگری آن را مصرف میکردند آن وزیر بهداشت اسبق هم در دولت آقای احمدی نژاد ایشان من یادم است یک بار در یکی از مصاحبههای صدا و سیما فکر میکنم مصاحبهای کرد و گله کرد از این این که یک میلیارد دلار یا یک میلیارد یورو تردید از من است که این قرار بوده اختصاص پیدا کند به واردات دارو برای مردم و این اختصاص پیدا نکرده و رفته سر از واردات لوازم آرایشی و چیزهای دیگر در آورده یک انتقادی مطرح کرد که ظاهراً همین انتقاد هم منجر به کنار گذاشتن آن وزیر شد در همان دولت و متاسفانه برخی روابط ناسالم این گونه است یعنی شبکههایی در واردات دارو و توزیع آن متاسفانه کارهای دیگری بعضاً میکنند و اگر سیستم نظارتی کنترل دقیقتری نداشته باشد ممکن است بخشی از این ارزهای اختصاص یافته سر از بازار آزاد پیدا کند و اصلاً تبدیل به واردات دارو نشود یا اگر واردات میشود به گونه ناصحیح توزیع شود این یک مقدار کنترل و نظارت بیشتری را میطلبد که واقعاً این ارز اختصاص پیدا کرده به هدف واقعی خودش برسد البته این جا یک پرانتز باز کنیم، برخی از عزیزانی که در این زمینه قضایای بیمهای که بخش قابل توجهی از این هزینههای درمانی را پرداخت میکند پیشنهاداتی دارند برخی عزیزان که یک مقدار کار کارشناسی روی این موضوع کردهاند پیشنهاد میدهند به جای این سیستم بیمهای که الان در زمینه نظام سلامت ما دارد کار میکند و هزینه قابل توجهی هم دولت دارد به آنها اختصاص میدهد بیایند به جای این سیستم، شرکتهای بیمه خصوصی را پیاده کنند این جا وقتی بیمههای خصوصی آمدند متولی این کار شدند طبعاً آنها صرفه اقتصادیشان در این است که به گونهای اقدام کنند که مردم کمتر بیمار شوند و کمتر دنبال هزینه درمان و دارو بروند دلشان برای منافع خودشان میسوزد.
سوال: ولی عملاً کمک میکند به این که فساد اتفاق نیفتد این تجربهای است که در برخی از کشورهای دنیا داریم در واقع پزشک با بیمار رابطه مالی ندارد و این باعث میشود که پزشکان از بیمار شدن سود نبرند یعنی رابطه پزشک با بیمه است و بیمه بخشی از آن حق بیمه را به پزشک میدهد و میگوید در صورتی این برای شما است که گذر بیماری به من نیفتد. این چیزی بود که مرحوم آقای طریقت منفرد هم دنبال میکرد.
غضنفری: بله سقفی برای آن پزشک قرار میدهند که n ریال سهم مثلاً ماهانه شما است ما این بودجه را برای شما اختصاص میدهیم این ۱۰ تا، ۲۰ تا، ۵۰ تا بیمار هم پروندهشان در اختیار شما خوب صرفه آن پزشک در این است که ۵۰ نفری که پرونده پزشکیشان را دارد کمتر مریض بشوند و به گونهای با اینها تعامل کند که اینها کمتر نیاز به مراجعه به مراکز درمانی پیدا کنند و کمتر نیاز به استفاده از داروهای مختلف داشته باشند به گونهای عمل میکند که آنها کمتر مریض شوند و کمتر به دارو احتیاج داشته باشند.
سوال: برای همین هم زیاد دارو تجویز نمیکنند مثلاً برای بیماریهای ساده توصیه میکنند به دمنوش و میوه و چیزهایی از این قبیل
غضنفری: بله آن سیستم بیمه هم که عرض کردم صرفه آنها در این است که بیایند یکی از چیزهایی که پیگیری کنند این است که خورد و خوراک مردم را اصلاح کنند یعنی آن مواد خوراکی و مواد غذایی که مردم جامعه دارند روزانه استفاده میکنند اینها بروند دنبال این که این سیستم خوراکیها ببینند آیا استاندارد است یا نیست و چقدر در بیماریها اثر میگذارد، بروند در عوامل محیط زیستی تحقیق کنند چه چیزهایی در بیمار شدن مردم بیشتر اثر میگذارد به لحاظ آلودگی هوا و چیزهای دیگر و بعد میروند دنبال این که راهکار ارائه کنند به دولت که این عوامل کاهش پیدا کند، عوامل بیماریزا کاهش پیدا کند، چون صرفه آنها در این است که مردم کمتر مریض شوند، اما متاسفانه نظام کنونی سلامت در کشور ما بر این پایه است، برای بخشی از جامعه پزشکی ما که مردم بیشتر مریض شوند و بیشتر مراجعه به دکتر و بیمارستان کنند و بیشتر خرج درمانشان کنند که درآمد آنها افزایش پیدا کند.
سوال: حتی اگر بدبینانه نگاه نکنیم دست کم این است که سهل انگارانه تجویز کنند دارو، عکس، آزمایش و چیزهای دیگر را.
غضنفری: بله دنبال این نمیروند که کاری کنند که بیماری که الان مراجعه کرد دوباره مبتلا به بیماری دیگر نشود، گونهای با او تعامل کنند و راهکاری به او بدهند که این بیمار حداقل تا مدتی دیگر به بیماری جدیدی مبتلا نشود دل میسوزانند ولی در نظام کنونی ما متاسفانه این سیستم دیده نمیشود.
سوال: این موضوع مفصلی شد ولی، چون خیلی ابعاد مختلف و متنوعی دارد شما اشارهای کردید به این که در دولت نهم و دهم مثلا این اتفاق افتاده و بعدها ما در دولت یازدهم و دوازدهم هم باز این تجربه را داشتیم در زمینه مثلا مواد اولیه.
غضنفری: بله این قصه در کرونا متاسفانه.
سوال: نه تنها در نظام سلامت، منظور این است که این نحوه اختصاص ارز به تولید کننده و به واردکننده در دولتهای مختلف و یک مثالش همین چای دبش بوده و مثالهای دیگر، پس شما موافق هستید که ما این ارز را به جای این که به تولید کننده و وارد کننده بدهیم این را دوباره باز مستقیم به مردم به نحوی برسانیم.
غضنفری: به نحوی به مردم باشد با کنترل و نظارت که آن پرتیهای بین راه را ما یا از بین ببریم یا به حداقل برسانیم.
سوال: با نظام ریاستی مثل شرایط فعلی ایران موافقتر هستید یا با نظام پارلمانی که مردم نمایندگان مجلس را انتخاب کنند و نمایندگان مجلس نخست وزیر را انتخاب کند؟
غضنفری: سیستم نخست وزیری اول انقلاب بود در قانون اساسی ما که حالا مردم رئیس جمهور را انتخاب میکردند و رئیس جمهور هم نخست وزیری به مجلس پیشنهاد میداد و مجلس تائید میکرد و نخست وزیر میرفت دنبال تعیین وزرا، این یک تجربه جدیدی میتواند باشد، اما چگونه واقعا قابل اجرا است الان نمیشود پیش بینی کرد.
سوال: شبیه خیلی از کشورها که الان هست، مثلا در عراق الان داریم حتی کشورهایی مثل انگلیس داریم و در خیلی از کشورها که پارلمان نخست وزیر را تائید میکند.
غضنفری: بله آن مستلزم این است که مردم انتخاب کنند یعنی مردم در انتخابات مجلس شرکت میکنند نمایندگان خودشان را انتخاب میکنند و بعد آنها میآیند در مرحله بعد نخست وزیر را تعیین میکنند رئیس دولت را، اما یک مقدار فرق میکند لازمه اش این است که این سیستم پارلمانی هم متکی بر احزاب بشود یعنی نقش احزاب آن جا پررنگتر میشود.
سوال: خود به خود این اتفاق خواهد افتاد وقتی که پارلمانی بشود، چون مجبور میشوند با هم به توافقاتی برسند، همیشه که حدنصاب یا آن اکثریت را به دست نمیآورند یک جریان یا یک فهرست و خود به خود این اتفاق ممکن است که بیفتد.
غضنفری: الان در شهرهای بزرگ ما نظام انتخاباتی که الان وجود دارد در شهرهای بزرگ تا حدی میشود گفت احزاب و گروهها و جناحها نقش دارند و تاثیر دارند بر آرای مردم، اما در شهرهای کوچک تقریبا این خیلی پررنگ دیده نمیشود آن جا نامزدهای مستقل، افراد مستقل خودشان به شخصه میآیند خودشان را عرضه میکنند به مردم برنامههای خودشان را میگویند و مردم رای میدهند و انتخاب میکنند دیگر خیلی احزاب و گروهها نقشی ندارند ولی در شهرهای بزرگ چرا فعلا این هست.
سوال: شما با تناسبی شدن انتخابات موافق هستید در شهرهای بزرگ؟
غضنفری: تناسبی شدن را حقیقتا من خودم هرچقدر از برخی دوستان سوال کردم خودم آخر متوجه نشدم یعنی چه
سوال: یعنی شکلش را در واقع، اصلش را که میدانید معنایش چیست.
غضنفری: معنای اصلش را میدانم، اما چگونه امکان پیاده شدن دارد من از چند تا از دوستان هم سوال کردم که یعنی چی، این را چطور میخواهند پیاده کنند.
سوال: روشهای مختلفی ممکن است برای پیاده شدنش باشد فرض کنیم اگر مردم در شهری مثل تهران به جای ۳۰ نماینده به ۵ نفر رای دهند آن موقع دیگر ما شاهد این نخواهیم بود که فقط ۳۰ نفر جریان سیاسی مسلط، جریانی که با اقبال بیشتر مردم مواجه است رای بیاورند و نفر سی و یکم که برای جریان رقیب است ولو ممکن است با ۵۰۰ هزار رای کلا به مجلس راه نیابد، اگر مثال عرض کردم فرض کنیم که به این صورت اتفاق بیفتد خود به خود آن ۵ نفر اول میشوند ۵ نفر جریان مسلط، ۵ نفر دوم میشوند جریان رقیب و بعد مثلا مستقلها آرام آرام ممکن است شکل بگیرند یعنی اینها وارد مجلس شوند، شما با اصل این موافق هستید؟
غضنفری: من موافق نبودم به دلیل این که یک مثالی هم که من برای بعضی دوستان زدم گفتم انتخابات دوره قبل مثلا تهران یک فهرستی که اکثریت را توانست به دست بیاورد چهار سال قبل، نفر مثلا بیست و نهم و سی ام آن فهرستی که آرا را موفق شد کسب کند این رقمی حدود ۵۰۰-۶۰۰ هزارتا رای آورده بود نفرات آخر فهرست، خوب فهرست رقیب در همان انتخابات سرلیستشان نفر اولشان کمتر از ۷۰ هزار تا آورده بود خوب من سوالم این بود که چگونه میشود این را عدالت دانست که مثلا ما بیاییم بگوییم از آن لیستی که آرای زیادی آورده فرض کنیم ده نفر، بیست نفر را از آن بگذاریم و ده نفر هم بگذاریم از این لیست، خوب این لیستی که سرلیستش نتوانسته مثلا یک دهم آن رای بیاورد
سوال: بعضی اوقات اختلاف آن قدر نیست گاهی ممکن است اختلاف بین ۵۰۰ هزار و ۴۰۰ هزار باشد حتی آن موقعی که سرلیست جریان رقیب مثلا ممکن است صدهزار تا به قول شما ۷۰ هزارتا رای بیاورد باز آرا او از بسیاری از نمایندگان دیگر که در شهرستانها در حوزههای انتخابی دیگر وارد مجلس میشوند بیشتر است یعنی ما داریم الان نمایندهای که در کشور با ۳۰ هزار رای وارد مجلس میشود.
غضنفری: همین دوره ما نمایندهای داریم در همین انتخابات دوازدهم، با کمتر از هزار و صدتا نماینده شده است.
سوال:بله این از این بابت است که میگویند جریان رقیب هرچند جریان غالب نبوده، باز هم اقبال دارد، نه این که ما بیاییم کامل تقسیم کنیم، اما اینها را حداقل برجسته هایشان را در مجلس مثلا برایشان جایی ببینیم.
غضنفری: بله مگر ساز و کار دقیقی اندیشیده شود.
سوال: شما اشارهای به مستمری بگیران کمیته امداد و بهزیستی کردید، به نظر شما مستمری خانوادههای تحت پوشش کمیته امداد و بهزیستی که سرپرستشان از کارافتاده است یعنی توان کارکردن به هر دلیلی ندارد یا به خاطر کهولت یا به خاطر بیماری یا معلولیت، این مستمری باید چه نسبتی با حقوق و دستمزد مصوب قانون کار داشته باشد؟
غضنفری: این برای خانوادههای مختلف متفاوت میتواند باشد یعنی شرایطها فرق میکند، یک جا یک خانوادهای ممکن است یک حداقل سرپناه و مسکن را و محل سکونت را داشته باشد و دیگر در عسر و هرج اجاره خانه دادن و فشار صاحبخانه و اینها نیست خیالش راحت است حالا مسکنی ولو کوچک هم دارد که در آن مستقر است این طبعا هزینه هایش فرق میکند با آن خانوادهای که همان سرپناه را از خودش ندارد و یک جا مستاجر است و باید هر ماه اجاره خانه بدهد شرایط فرق میکند، طبعا باید آن شرایط هر خانوادهای جدا سنجیده شود و ببینیم با چه نسبتی حداقلهای زندگی به اینها اختصاص پیدا کند. البته در کلیت قضیه من اعتقادم این است خانوادههای تحت پوشش کمیته امداد و بهزیستی حالا آنهایی که یا پدر خانواده یا مادر خانواده امکان کارکردن داشته باشند ما به جای این که هر ماه یک مبلغی را به عنوان کمک برای اینها و برای زندگی شان پرداخت کنیم بهتر است که به اینها ابزار کسب درآمد بدهیم اگر امکانش است به اینها وسیلهای داده شود که طرف خودش در منزلش بتواند یک شغل خانگی داشته باشد تولید ثروت کند برای خودش.
سوال: آنها که مفصل است ولی حداقلش از نظر مستمری شما فکر میکنید که ایده آلش یک چیز دیگر است همینهایی که اشاره کردید ولی در مقایسه با وضع فعلی مستمریهای کمیته امداد و بهزیستی شما معتقد هستید که این مستمری باید نسبتی پیدا کند با حقوق حداقل قانون کار یا خیر؟
غضنفری: بله به نظر میآید یک حداقلی را یعنی همان حداقلی که یک کارگر قانون برایش تصویب میکند این برای یک زندگی نسبتا آبرومند یک خانواده تحت پوشش باید قرار داده شود که اینها یک حداقلهایی را در زندگی خودشان بتوانند تامین کنند گرچه الان به آن صورت نیست یعنی خانوادههای تحت پوشش بعضی هایشان که آدم سراغ میگیرد میبیند آنها خیلی از آن حداقلها هم پایینتر هستند که باید برای آنها انشاالله تدبیری اندیشیده شود.
سوال: شما بعنوان نمایندهای که از این فرصت تبلیغاتی که صدا و سیما بوجود آورد برای نامزدهای انتخابات استفاده کردید نظرتان راجع به این اتفاق نو در فضای انتخابات چیست؟
جلالی: اجازه بدهید یک نکتهای را عرض کنم بعد جواب سوال شما را بدهم، امشب شب اول ماه مبارک رمضان است آرزوی توفیق و سلامتی برای همه بینندگان عزیز دارم، ضمنا فردا روز گرامیداشت شهدا است، من به تناسب این که برنامهی شما هم صف اول هست عرض میکنم که ما مدعیان صف اول بودیم، از آخر مجلس شهدا را چیدند، شهدا این طور هستند. یادشان را گرامی میداریم آنهایی که با خون پاکشان عزت و اقتدار و سربلندی به میهن اسلامی ما دادند. در ارتباط با برنامههای صدا و سیما بنده خوشبختم که هم استفاده کردم از این فرصت، هم قدردانی و تشکر دارم به سهم خودم، صدا و سیما یک جریان سالم انتخاباتی راه انداخت با ایجاد ۲۰۰ شبکهی تلویزیونی، الحق و الانصاف خیلی تلاش داشتند همکاران شما و به اعتقاد بنده برنامه خیلی مناسب بود.
سوال: سوالات چطور بود؟
جلالی: سوالات هم خوب بود البته بعضی از سوالات شاید حوزهی کشوری را پوشش نمیداد ولی سرجمع سوالات خوب بود و منتهای مراتب مثلا اگر نامزدها میخواستند سوالات را پاسخ بدهند در یک بازه زمانی مثلا در یک مدت زمانی ۱۸ دقیقه، ۲۰ دقیقه و اینها نمیشد این سوالات را کامل پاسخ داد.
سوال: البته به انتخاب خودتان گذاشته بودیم که بعضیها را جواب بدهید و بعضیها را جواب ندهید.
جلالی: البته دو سری سوال بود، یکسری سوالات را باید همه نامزدها جواب میدادند یکسری هم از ۱۸ سوال مثلا سه تا سوال آن را میتوانستیم جواب ندهیم، ولی در نهایت سر جمع ...
سوال: در عین حال یک تمرینی بود برای روزهایی که در مجلس بخواهید انشاالله صحبت بکنید، چون آنجا هم وقت کم خواهد بود بعضی وقتها یک نماینده فرصت سه دقیقهای دارد یا فرصت یک دقیقهای ...
جلالی: برنامه صدا و سیما خیلی خوب بود من تشکر میکنم
سوال: دربارهی شفافیت آراء، هدایا، نامهها و سفرهای نمایندگان مجلس شما گفتید که با این شفافیت موافقید به نظر شما ساز و کاری خواهد داشت که این تبدیل به یک قانون و یک الزام برای نمایندهها بشود که همهی اینها را شفاف بکند؟
جلالی: به اعتقاد بنده بله، خود نمایندگان محترم باید شروع بکنند، البته این که عرض میکنم با شفافیت آراء، هدایا، نامهها کاملا موافق هستم، در همهی شئون مملکت داری به جز آن مباحثی که به امنیت ملی مان برمی گردد یا باید محرمانه باشد من اعتقاد دارم که باید شفافیت داشته باشیم و همهی مباحث شفاف باشد، البته یک نکتهای هست که شاید نمایندگان محترم مثلا این طور هست که در مناطق و شهرستانها مردم مراجعه میکنند، نامههای خیلی با خواستههای خیلی کوچک دارند، این نماینده مجلس یا دفتر نماینده مجلس ارجاع میدهد به یک محیط اداری، به یک واحد اداری، شاید خیلی راضی نباشند افرادی که تقاضاهای اینچنینی دارند و تقاضاهای خیلی کوچک، اینها شفاف و واضح روی مثلا سامانههای مختلف درج بشود، ولی در بقیه موارد بنده کاملا موافقم برای شفافیت.
سوال: پس دنبال خواهید کرد.
جلالی: بله حتما
سوال: با افزایش سن بازنشستگی گفتید که مشروط به این که پلکانی بشود موافقید.
جلالی: این قانونی که وضع شده، پلکانی سن بازنشستگی را اضافه میکنند، این را من موافقم. ولی یک نظری دیگر هم دارم که افرادی که سن بازنشستگی شان از ۳۰ سال بالا میرود به تناسب بالای ۳۰ سال حقوق شان هم بایداضافه بشود که انگیزهای برای این داشته باشند که بالای ۳۰ سال ماندگار باشند و خدمت بکنند، البته شاید بعضی از دوستان تفکرشان این باشد که سن بازنشستگی را دولت و مجلس بالا برده اضافه کرده به خاطر ناترازی صندوقهای بازنشستگی هست، در واقع میخواهند یک مبلغی را ذخیره بکنند، یک اعتباری را ذخیره بکنند، ولی این لطمه اش به نیروی انسانی و منابع انسانی نباید برسد. پس بنابراین من موافقم مشروط بر این که حقوق بالای ۳۰ سال یک افزایش پلکانی بسیار مناسب داشته باشد.
سوال: درو اقع شما منظورتان این است که ما الان داریم کسانی را که مثلا در ۵۰ سالگی بازنشسته میشوند در حالی که در ۵۰ سالگی اوج پختگی و توان جسمی و نشاط و توانایی هایشان است و هنوز اینها میتوانند که در خدمت امور ادارهی کشور و اینها باشند نباید اینها را ما از دست بدهیم.
جلالی: ولی حقوق شان هم باید متناسب باشد
سوال: حقوق شان هم متناسب باشد مثلا اگر ۳۲ سال کار کردند به اندازه ۳۲ روز حقوق بگیرند.
جلالی: بله
سوال: با حذف یارانه پردرآمدها و ثروتمندان موافقید؟
جلالی: به صورت کلی مجموعه و سیستم اقتصادی، مالی که یارانه را توزیع بکند بین فقرا، بین ثروتمندان، این سیستم را من کاملا مخالفم، دولت هم و مجلس هم به اعتقاد بنده باید با جرات و جسارت و شهامت یارانه ثروتمندان را خیلی زود قطع بکند، یا در صرف هزینه برای زیرساختها داشته باشد دولت، یا به تناسب دهکهای مختلفی که نیازمند هستند به یارانه آنها اضافه بشود یا در مجموعهی دستگاهها و ادارات و دستگاههای حمایتی از افراد تحت پوشش دستگاههای حمایتی، حمایت بیشتری برای مسکن شان، برای اشتغال شان، برای مستمری شان استفاده بشود.
سوال: یک بحثی که مطرح است این است که آیا یارانه به روش فعلی پرداخت بشود، البته ما الان درباره یارانهای که به حساب خانوادهها واریز میشود صحبت نمیکنیم دربارهی یارانهی کالاها، مثلا یارانهی سوخت، شما موافقید که به وضع فعلی ادامه بدهیم یا این که این یارانه با به جای کارت سوخت خودرو به افراد بر اساس شماره ملی شان اختصاص بدهیم؟
جلالی: اول یارانه را اگر سیستم اقتصادی کشور ما تا زمانی که نیاز میبیند یارانه را به افراد بدهیم، یارانهی به افراد را بنده اعتقاد دارم بهترین روش این است که نقدینگی را دست افراد ندهیم، این کالابرگ الکترونیکی که اخیرا شروع شده، البته مشکلاتی دارد مخصوصا اخیرا یک مشکلاتی در محیطهای کوچک، شهرستانها، افراد با آن مواجه شدند، ولی اگر نواقص آن رفع بشود بهترین حالت این است که افرادی هم که بنا است که یارانه بگیرند کالا را به عنوان یارانه به آنها بدهند نه وجه نقد که یک مقداری در سیستم اقتصادی کشور و بالابردن نرخ تورم هم یارانهی نقدی نقش و دخالت دارد، حالا البته نمیگویم همهی نرخ تورم را، یک مختصری؛ پس کالابرگ الکترونیکی بهترین روش هست، مشروط بر این که نواقص آن گرفته بشود.
در مورد یارانهی بنزین اگر امر دایر بشود بر این که یارانهی نقدی به افراد داده بشود بهترین روش به اعتقاد بنده این است که به کد ملی این یارانه پرداخت بشود، نه به خودرو، نه به پلاک خودرو؛ این را بنده عرضم این است و نظرم این است که به همهی مردم ایران با کد ملی پرداخت بشود.
سوال: این را دنبال خواهید کرد انشاالله.
جلالی: البته بله، منتهای مراتب ببینید در نظام اقتصادی سالم نمیشود بگوییم که همیشه این حالت باید وجود داشته باشد که ما بعنوان یارانهی بنزین وجه نقدی را واریز بکنیم به حساب همهی آحاد و ملت ایران، بالاخره باید یک گذرگاههای سختی که در ارتباط با انرژی و به ویژه بنزین داریم، دولت، مجلس همکاری کنند، ملت هم همکاری بکند که همکاری میکنند، تا از این گذر سخت، از این گردنه عبور بکنیم، روش آن به اعتقاد بنده این است که یارانه را نقدا به کد ملی بدهیم.
سوال: آیا با حذف یارانهی بنزین هواپیما موافقید؟
جلالی: بنزین هواپیما اصولا هواپیما را و سیستم هوایی را درصد کمی از مردم مان استفاده میکنند و آن درصدی که استفاده نمیکنند بخشی از آنها همان افرادی هستند که نیازمندان جامعه هستند و تحت پوشش نهادهای حمایتی هستند و یا افرادی که تحت پوشش نهادهای حاکمیتی هم نیستند باید دولت یارانه به آنها بدهد، پس بنده موافقم که یارانهی بنزین هواپیما حذف بشود و در واقع به صورت بگوییم بنزین آزاد را، حالا معمولا در سوالات هست مثلا به نرخ فوب خلیج فارس، بله من با حذف این یارانه موافقم.
سوال: دربارهی تخصیص ارز به واردات یا تولید کالاهای اساسی، باز شما به این روشی که بوده در سالهای گذشته در دولتهای مختلف هم بوده، حالا الان شاید کمتر، در واقع آن مثلا سابقهی ارز ۴۲۰۰ و اینها را داشتیم، قبل از آن هم بوده الان هم هنوز موجوده، به این روش موافق ترید یا این که نه، ما این یارانه را هم باز به خود مردم بدهیم؟
جلالی: خیلی جاها مطرح میکنند که یارانه را به تولید باید بدهیم، حالا به واردات بحث آن جداست، ولی متاسفم که در کشور ما جوری رفتار شده علیرغم این که مجالس گذشته، دولتهای گذشته، نظرشان این بوده که کاملا نظارت میکنیم، در واقع روزنههای فساد را جلوگیری میکنیم، ولی متاسفم که بگویم موفق نبودیم و دولت و مجلس در این ارتباط موفق نبودند، پس به نظر میرسد که روش توزیع یارانه برای کالاهای اساسی که روش مناسبی هم نیست، مجبوریم که به این سمت و سوی این روش برویم تا تلاطمهای اقتصادی انشاالله گرفته بشود و سیستم اقتصادی مان به یک آرامشی برسد که امیدوارم آن زمان دیگر نیاز نباشد که یارانه پرداخت بشود.
سوال: بعضی میگویند که این روش هاست که فساد ایجاد میکند، ساز و کارهاست که فساد ایجاد میکند، یعنی اگر که ما روش غلطی را برویم حالا مثلا من دارم از قول آن کارشناسان میگویم، اگر بنزین ما قیمتش یک دهم یا یک بیستم قیمت بنزین همسایگان ما باشد یا همین طور گازوئیل ما، هر کاری کنیم قاچاق خواهد شد، علاوه بر این که زیاد مصرف خواهد شد در کشور ولی هر کاری هم بکنیم اینقدر این سود بالا هست که کسی حتی ریسک یا خطر کشته شدن و هر چیز دیگری را به جان بخرد، چون میداند که مثلا این بار سوختی که دارد میبرد آن طرف مرز، یک دفعه بیست برابر قیمت پیدا میکند، بنابراین این را از این بابت گفتم که، چون گفتید که دولتها موفق نبودند، کارشناسان میگویند که اگر روش را غلط برویم اصلا هیچ دولتی نخواهد توانست که با قاچاق مقابله بکند یا با فساد مقابله بکند، چون سود زیاد در انتظار آن فساد است، بعد دربارهی مستمری بگیران کمیته امداد و بهزیستی یک خانوادهی ۴ نفره که سرپرست آنها از کار افتاده است شما معتقدید که مستمری آن چه نسبتی باید با حقوق مصوب سالانهی قانون کار داشته باشد؟
جلالی: دولت و ملت البته مردم هم خیلی کمک میکنند به سازمانهای یا نهادهای حمایتی برای حمایت از نیازمندان، ولی دولت باید یک بخشی از امکانات اولیه را برای خانوادههای تحت پوشش مهیا بکند، مثلا حداقلهای واحدهای مسکونی را برای شان تهیه بکند و در اختیارشان باشد با این شرایط آن وقت من معتقدم که حداقل حقوق قانون کار باید به این خانوادهها اختصاص داده بشود.
سوال: حداقل قانون کار؟
جلالی: بله
سوال: باز اینها را دنبال خواهید کرد انشاالله؟
جلالی: بله دنبال خواهم کرد البته در مجموعههای حمایتی در خدمت خانوادهها بودم، بعنوان یک عضو افتخاری بعضی از نهادهای حمایتی افتخار داشتم، توفیق داشتم خادم محرومان باشم.
سوال: با مسکن ویلایی موافق ترید یا با آپارتمان البته در حوزهی انتخابیهی خودتان، چون ممکن است جا با جا فرق کند، زمین موجود باشد یا نباشد، در حوزهی انتخابیه خودتان فکر میکنید شرایط برای کدام مهیاتر است و کدام اولویت دارد؟
جلالی: من کارشناس حوزههای کشاورزی، منابع طبیعی، آب و محیط زیست هستم، تحصیلاتم هم مرتبط است در واقع مسئولیتهایی هم که داشتم از سال ۱۳۵۸ مرتبط با این حوزه است، پس بنده هم بحث مسکن را میگویم هم با لحاظ سایر جنبههای زیست محیطی و کشاورزی و اینها، در حوزهی انتخابیه و بعضی از شهرها، شهرستانهای کشور من موافقم مسکن ویلایی داشته باشیم و به افراد زمین واگذار بشود یا مسکن ویلایی درست بشود، مشروط به تحقق دو شرط، یکی از شرایط این است که وقتی ما عرضی – افقی شهرها را توسعه میدهیم، سازمانهای خدمات رسان متاسفانه نمیرسند زیرساختها را ایجاد بکنند، یعنی جدول بندی، آسفالت، آب، فاضلاب، برق، اگر این سازمانها در این مجموعهها، در این شهرها و شهرستانها موفق بشوند خدمات زیربنایی را ایجاد بکنند، با مسکن ویلایی موافقم، مشروط بر این که باز یک شرط دیگر هم محقق بشود، به اراضی کشاورزی درجه یک و دو و سه تعرض نشود باغات که اصلا و ابدا، یعنی اگر این بهانهی مسکن ویلایی باعث بشود که باغات اطراف شهرها، اراضی کشاورزی اطراف شهرها از بین برود من با این نظر مخالفم ولی خیلی از شهرهایمان را داریم که خوشبختانه میتوانیم بدون این که اراضی کشاورزی را از دست بدهیم یا باغات را از دست بدهیم، مسکن ویلایی را برای آحاد مردم جامعه و افرادی که نیازمند مسکن هستند تهیه بکنیم.
سوال: این زمینهایی هم که اختصاص پیدا میکند میتواند باغات را دور بزند یعنی باغات بماند بعنوان فضای سبز شهر هم نه بعنوان پارک منظورم نیست، باغات بماند، هوای شهر را هم تصفیه کند ولی ...
جلالی: بعنوان یک کارشناس عرض میکنم تقریبا میتوان گفت شدنی نیست، همهی شهرها و روستاهای آباد ما و مراکز تمدنی مان در بهترین عرصههای کشاورزی و عرصههایی که آب مهیا بوده شکل گرفته است، پس ما اگر به بهانهی مسکن ویلایی اینها را دور بزنیم ۱۰ سال دیگر همین باغات و اراضی کشاورزی مرغوب مان هم از دست مان میرود، البته عرض کردم باز هم خیلی از شهرها را داریم که امکان آن هست بدون این که لطمهای به اراضی کشاورزی و باغات بزنیم مسکن ویلایی داشته باشیم.